اعتبار حدیث مجالست با اهل معاصی
۱۳۹۵/۰۲/۰۷
–
۶۵۷ بازدید
باسلام
با توجه به روایت کافی در باب مجالست اهل المعاصی:«إذا رأیتم أهل الریب و البدع من بعدی فأظهروا البرائة منهم و أکثروا من سبهم و القول فیهم و الوقیعة و باهتوهم کیلا یطمعوا فی الفساد فی الاسلام و یحذرهم الناس و لایتعلموا من بدعهم یکتب الله لکم بذلک الحسنات و یرفع لکم به الدرجات فی الآخرة.»:
الف) آیا این حدیث صحیح و قابل استناد است؟
ب) منظور از اهل بدعت چه کسانی است؟
ج) آیا منظور از «باهتوهم» تهمت زدن به آنان است؟
د) آیا اهل بدعت مستثنی از موارد حرمت سب میباشند؟
سلام علیکم :الف : حدیث مورد سوال معتبر است .
ب : بدعت از لحاظ اصطلاحی یعنی امر تازهای که اصلی در کتاب و سنت ندارد، به عبارت دیگر بدعت آن است که کسی گفتاری یا کرداری در دین وارد کند و در گفتار و کردار خویش به صاحب شریعت و نمونههای متقدم و اصول محکم دینی استناد نورزد و در یک کلام بدعت یعنی کم و زیاد کردنِ دین و در عین حال این کار را به نام دین انجام دادن.بدعت یک نوع تصرف در، توحید در تقنین است، بدعت گذار میخواهد حریم توحید را در قلمرو تقنین و تشریع بشکند و در حقیقت، خود را جای خدا بگذارد و قانون جعل کند و در میان مردم رواج بدهد. در واقع بدعت، عبارت است از نوآوری عقیده یا عملی در حوزه دین بدون استناد به منابع پذیرفته شده در استنباط احکام، همچون قرآن و سنت معصومان علیهم السلام که از آن به تشریع در دین نیز تعبیر میشود.
مقابل بدعت، « سنّت » قرار دارد که عبارت است از مجموعه عقاید، اخلاقیات و احکام عملی که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و امامان علیهم السّلام، پایهگذاری کردهاند.
ج : در باره بهتان زدن به اهل بدعت اگر چه باهتوهم را می توان به معنای بهتان زدن گرفت (کما اینکه برخی فقها چنین معنایی را از آن اخذ کرده اند) اما چنین تعبیری از این واژه مورد اتفاق نظر علما نبوده و دیدگاه دیگری هم وجود دارد که به نظر می رسد مطابقت بیشتری با سایر آموزه های دینی داشته باشد و طبیعتا وقتی موضوعی اختلافی شد و در مورد مفهوم آن دیدگاه های دیگری وجود داشت که فاقد شبهه مغایرت با آموزه های دینی و اخلاقی بود ، نمی توان با قاطعیت مفهوم نخست را به آن نسبت داد . بر این اساس دیدگاه دیگری که در اینجا وجود دارد این است که مراد از باهتوهم در این روایت این است که با براهین و استدلال های قاطع کاری کنید که موجب بهت و حیرانی آنها شود . در واقع بر اساس این دیدگاه ریشه فعل «باهتوهم» نه بهتان بلکه بهت و حیرت می باشد و منظور این است که با استدلال و منطق قوی کاری کنید که منجر به بهت فرد اهل ضلالت و بدعت شود و این تفسیری است که برخی علما نیز آن را در شرح های آن ذکر کرده اند به عنوان مثال در حاشیه روایت فوق در کتاب اصول کافی چنین آمده است : ««باهتوهم»: جادلوهم و أسکتوهم و اقطعوا الکلام علیهم. أو المراد به إلزامهم بالحجج البالغة؛ لینقطعواویبهتوا و جعلهم متحیّرین لا یحیرون جواباً، کما بهت الذی کفر فی محاجّة إبراهیم علیه السلام. و هذا هو الأظهر عند المجلسی » منظور از باهتوهم این است که با آنان مجادله کنید و آنان را به سکوت وادارید و کلام را بر آنان تمام کنید یا اینکه با حجت های بالغه کاری کنیدکه مبهوت شده و مجبور به قطع کلام شوند و طوری متحیر بمانند که هیچ جوابی نتوانند پیدا کنند به همان نحوی که در محاجه حضرت ابراهیم ، فرد کافر مبهوت شد و این معنا نزد مرحوم مجلسی معنای اظهر می باشد . همچنین برخی علمای معاصر دیگر نیز در توضیح این روایت همین توجیه و توضیح را پذیرفته اند که در این زمینه می توانید به کتاب مبانی تحریر الوسیله ، اثر آیت الله مومن جلد دوم ص 451 مراجعه فرمایید .
د : با توجه به این که فحش جایگاهی در آموزه های دینی ندارد این روایت باید توجیه شودو ظاهرا مقصود از آن کلمات استخفاف آمیز است و یا مقصود بیان صفات زشتی است که در آنان وجود دارد .
ب : بدعت از لحاظ اصطلاحی یعنی امر تازهای که اصلی در کتاب و سنت ندارد، به عبارت دیگر بدعت آن است که کسی گفتاری یا کرداری در دین وارد کند و در گفتار و کردار خویش به صاحب شریعت و نمونههای متقدم و اصول محکم دینی استناد نورزد و در یک کلام بدعت یعنی کم و زیاد کردنِ دین و در عین حال این کار را به نام دین انجام دادن.بدعت یک نوع تصرف در، توحید در تقنین است، بدعت گذار میخواهد حریم توحید را در قلمرو تقنین و تشریع بشکند و در حقیقت، خود را جای خدا بگذارد و قانون جعل کند و در میان مردم رواج بدهد. در واقع بدعت، عبارت است از نوآوری عقیده یا عملی در حوزه دین بدون استناد به منابع پذیرفته شده در استنباط احکام، همچون قرآن و سنت معصومان علیهم السلام که از آن به تشریع در دین نیز تعبیر میشود.
مقابل بدعت، « سنّت » قرار دارد که عبارت است از مجموعه عقاید، اخلاقیات و احکام عملی که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و امامان علیهم السّلام، پایهگذاری کردهاند.
ج : در باره بهتان زدن به اهل بدعت اگر چه باهتوهم را می توان به معنای بهتان زدن گرفت (کما اینکه برخی فقها چنین معنایی را از آن اخذ کرده اند) اما چنین تعبیری از این واژه مورد اتفاق نظر علما نبوده و دیدگاه دیگری هم وجود دارد که به نظر می رسد مطابقت بیشتری با سایر آموزه های دینی داشته باشد و طبیعتا وقتی موضوعی اختلافی شد و در مورد مفهوم آن دیدگاه های دیگری وجود داشت که فاقد شبهه مغایرت با آموزه های دینی و اخلاقی بود ، نمی توان با قاطعیت مفهوم نخست را به آن نسبت داد . بر این اساس دیدگاه دیگری که در اینجا وجود دارد این است که مراد از باهتوهم در این روایت این است که با براهین و استدلال های قاطع کاری کنید که موجب بهت و حیرانی آنها شود . در واقع بر اساس این دیدگاه ریشه فعل «باهتوهم» نه بهتان بلکه بهت و حیرت می باشد و منظور این است که با استدلال و منطق قوی کاری کنید که منجر به بهت فرد اهل ضلالت و بدعت شود و این تفسیری است که برخی علما نیز آن را در شرح های آن ذکر کرده اند به عنوان مثال در حاشیه روایت فوق در کتاب اصول کافی چنین آمده است : ««باهتوهم»: جادلوهم و أسکتوهم و اقطعوا الکلام علیهم. أو المراد به إلزامهم بالحجج البالغة؛ لینقطعواویبهتوا و جعلهم متحیّرین لا یحیرون جواباً، کما بهت الذی کفر فی محاجّة إبراهیم علیه السلام. و هذا هو الأظهر عند المجلسی » منظور از باهتوهم این است که با آنان مجادله کنید و آنان را به سکوت وادارید و کلام را بر آنان تمام کنید یا اینکه با حجت های بالغه کاری کنیدکه مبهوت شده و مجبور به قطع کلام شوند و طوری متحیر بمانند که هیچ جوابی نتوانند پیدا کنند به همان نحوی که در محاجه حضرت ابراهیم ، فرد کافر مبهوت شد و این معنا نزد مرحوم مجلسی معنای اظهر می باشد . همچنین برخی علمای معاصر دیگر نیز در توضیح این روایت همین توجیه و توضیح را پذیرفته اند که در این زمینه می توانید به کتاب مبانی تحریر الوسیله ، اثر آیت الله مومن جلد دوم ص 451 مراجعه فرمایید .
د : با توجه به این که فحش جایگاهی در آموزه های دینی ندارد این روایت باید توجیه شودو ظاهرا مقصود از آن کلمات استخفاف آمیز است و یا مقصود بیان صفات زشتی است که در آنان وجود دارد .