خانه » همه » مذهبی » اعتدال آمریکایی و فتنه های آخرالزمانی!!

اعتدال آمریکایی و فتنه های آخرالزمانی!!


اعتدال آمریکایی و فتنه های آخرالزمانی!!

۱۳۹۴/۱۲/۰۹


۹۱ بازدید

یادداشت اختصاصی: پرسمان مهدویت

اعتدال آمریکایی و فتنه های آخرالزمانی

دوران انقلاب اسلامی ، دوران شکل گیری گفتمان های های متعدد و متنوع است که هر کدام در فضای خاصی شکل گرفته و دلالت های روشنی بر وضعیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی سازندگان این گفتمان ها دارد !!مساله مهم در اینجا این است که هر گفتمان انقلابی – اسلامی داری یک گفتمان رقیب بود که عموما با هوشیاری رهبران ایران نتوانست نفوذ زیادی در ارکان اصلی نظام داشته باشد!! اینها در واقع همان فتنه ها و ملحمه هایی آخرالزمانی است که در روایات بدانها تصریح شده و در این نوشتار مورد اشاره قرار خواهد گرفت!

یادداشت اختصاصی: پرسمان مهدویت

اعتدال آمریکایی و فتنه های آخرالزمانی

دوران انقلاب اسلامی ، دوران شکل گیری گفتمان های های متعدد و متنوع است که هر کدام در فضای خاصی شکل گرفته و دلالت های روشنی بر وضعیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی سازندگان این گفتمان ها دارد !!مساله مهم در اینجا این است که هر گفتمان انقلابی – اسلامی داری یک گفتمان رقیب بود که عموما با هوشیاری رهبران ایران نتوانست نفوذ زیادی در ارکان اصلی نظام داشته باشد!! اینها در واقع همان فتنه ها و ملحمه هایی آخرالزمانی است که در روایات بدانها تصریح شده و در این نوشتار مورد اشاره قرار خواهد گرفت!

1.اسلام آمریکایی ، همان دین بی یال و دم و کوپالی است که در برابر اسلام ناب محمدی قرار دارد و امام خمینی به صراحت از خطرات آن یاد کردند !

2.تفسیر آمریکایی ، همان تفسیر تجربی و مادیگرایانه از قرآن برای سازش با مدرنیسم و دنیای تجدد است که در برابر تفسیر اصیل و مستند قرآن قرار دارد!

3.فقه آمریکایی ، همان فقهی که به اسم پویایی راه را برای ورود استنباط های شخصی و حزبی فراهم می سازد و در برابر فقه جواهری امام خمینی و حوزه های علمیه قرار دارد

4.اصلاحات آمریکایی ، همان توسعه سیاسی غربگرایی است که به اسلام جامعه مدنی همه مرزهای خلاقی و فرهنگی و دینی را از بین برد و در برابر اصلاحات واقعی و پیامبرانه است.

5. اعتدال آمریکایی که به اسم میانه روی زمینه های سازش پذیری و انحطاط سیاسی را رقم می زند و در برابر عدالت دینی قرار دارد!!

این فتنه بدترین نوع فتنه هاست که با بهره گرفتن از آموزه های فلسفی واخلاقی دینی ، در صدد ایجاد تحریف و تغییر و وادادگی ، اشرافی گری ، الیت گرایی ، سازش و تسلیم و … می تواندخطرات بسیار بزرگ و جبران ناپذیری وارد کند و همه را غرق سازد!! به نظر بنده بدترین فتنه فرهنگی آخرالزمانی در رویکرد اعتدال آمریکایی دیده می شود ؛ بخصوص آنجایی که یکی از مدعیان آن به صراحت می گوید: « بسیاری از سایت‌ها وجود دارند که به ارائه مطالب و مقالات مفیدی می‌پردازند اما در بخش‌هایی از آنها صفحات غیراخلاقی وجود دارند. با این وجود درست نیست بخاطر اینکه 10 درصد از یک سایت غیراخلاقی است کل سایت بسته شود!!» یعنی تفکر و گفتمان آمریکایی که با رضایت به وجود فساد ده درصدی ، فردا و پس فردا آن را به بیست درصد و سی درصد و … می رساند تا رضایت عده ای برای چند صباح مقام داشتن جلب کند !!» و با دیگری می گوید: « در حال حاضر آمریکایی‌ها مشغول نصب ۱۴ ماهواره در ارتفاع پایین‌تر از ۱۰۰۰ کیلومتر هستند. بعد از آن شما راحت می‌توانید با موبایل‌هایتان شبکه‌های ماهواره‌یی را در کوچه و خیابان ببینید. ما به جای اینکه فکر کنیم چگونه بهترین استفاده را از این امکانات ببریم فکر می‌کنیم چطور رویش پارازیت بیندازیم که دیگران هم نتوانند از آنها استفاده کنند. باید این ذهنیت اصلاح شود وگرنه با این فکر‌ها فرهنگ رشد نمی‌کند!!!!»

و ده ها و صدها نمونه از این سخنان و گفتارها که به علت دوری از سیاست زدگی به آنها اشاره نمی شود ؛ زیرا این نوشتار فقط می خواهد با ارائه معیارها و شاخص های روایی شناخت فتنه های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی آخرالزمانی ، باورمندان به مهدویت و انتظار راستین را نسبت به آنها آگاه و هوشیارتر سازد و به سنگینی مسوولیتهای خود در این زمانه ناپایدار و شبهه ناک پرغبار ، متوجه کند!

برخی از فتنه های فرهنگی و سیاسی آخرالزمانی ذیل ، می تواند حول گفتمان اعتدال آمریکایی شکل بگیرد و جامعه را گرفتار انحطاط و فروپاشی اخلاقی و فرهنگی کند که جبران آن به این راحتی ممکن نیست!! اما در گفتمان اعتدال اسلامی ، چنین فتنه هایی راه ندارد :

1.سنت شمردن کژراهگی و انحطاط

«چگونه خواهید بود، زمانی که فتنه ای شما را در برگیرد که در آن کودکان بیش از آن به نظر می رسند که هستند [سنّ و سالشان بیشتر به نظر می رسد] و جوانان به پیری می رسند. مردم به کژراهه می روند و آن را چونان سنّت خویش می گزینند و هر گاه بخشی از آن به روش درست تبدیل گردد، گفته می شود سنّت دگرگون شده است و این در نظر مردم کاری زشت آید و در پی آن، بلایا شدّت یابند و نسل به اسارت برده شود. سپس فتنه و آشوب آنان را بکوبد؛ چنان که آتش هیزم را می کوبد و آسیاب طعمه خود را. آنها دین می آموزند؛ امّا نه برای خدا و دانش می جویند؛ امّا نه برای عمل و به وسیله کار آخرت، دنیا را می طلبند.»

2ـ التقاط فرهنگی:

«چیزی از مشرق و چیزی از مغرب بیاورند(از مرام‌ها و روش‌ها) و امت اسلام را به آن آلوده کنند. ای وای به حال ضعیفان امت از ایشان و ای وای بر ایشان از خدا»!!

3ـ اسلام ظاهری، تظاهر به اسلام و غربت آن:

«از دین نماند مگر اسم او‌«؛ و «اسلام غریب شود؛ چنان‌که در اول غریب بود‌«؛ و «دین از طرف مردم جا خالی کند، چنان‌که آب از ظرف خالی می‌شود هنگام وارونه کردن‍»؛ و «خود را اهل اسلام بنامند؛ اما دورترین مردم باشند از وی‌«.

3ـ تزلزل و رآی شخصی در دین:

«آثار بزرگ و دین، کهنه و مندرس گردد‌‌« ؛ و «دین را به دنیا بفروشند‌‌ « ؛ و «دین را ترک گفته و به دنیا بچسبند» ؛ و «آخرت را ترک گفته و به دنیا رکون کنند» ؛ و«دین مردم به رأی ایشان باشد، کتاب و احکام آن تعطیل شود‌‌« !!

4- قبیله گرایی و دنیاگرایی در حکومت

«اگر دنیایشان سالم باشد، هر چه از دین تلف شود پروا نکنند‌‌« ؛ و «حکومت و ولایت را در مازاد (مزایده)گذارند‌‌« ؛ و «هرکس بیشتر رشوه دهد، یا عهده دار امر بیشتری شود، به ریاست منصوب شود‌‌« !!

5. ز دو بند حکومت گران با اهل فسق وبدعت :

«والیان میراث را به اهل فسق و جرأت بر خدا می‌دهند‌‌« ؛ و «‌والیان…از اهل فسق و جرأت…؛ چیزی می‌گیرند وایشان‌را به‌خود وا می‌گذارند که آنچه خواهند بکنند‌‌« ؛ «رأی و بدعت و تغییر حلال و حرام‌‌« رایج می¬گردد؛ و «احکام باطل شود و اسلام، رو به ضعف نهد‌‌« ؛ و «بدعت‌ها ظاهر شود» ؛ و «بدعت سنّت شود و سنّت، بدعت‌‌« !!

6. جابه‌جایی احکام و غالبیت منکرات:

«‌حلال را حرام کنند‌‌« ؛ و «‌حرام حلال شود و حلال حرام‌‌ «، و «‌منکرات نمایان گردد و مردم امر به منکر کنند‌‌« ؛ و «‌امر به معروف نهی شود‌‌«؛ و «‌از معروف نهی کنند‌‌« ؛ و «منکر معروف و معروف منکر شود‌‌« ؛ و «امر به معروف و نهی از منکر را منکر شمارند » ؛ و «‌امر کننده به معروف ذلیل باشد‌‌« ؛ «اگر کسی به حق تکلم کند، یا امر به معروف و نهی از منکر کند، دیگری به سوی او بر خیزد و او را نصیحت کند که این امر از تو برداشته است»؛ و«نه در مردم و نه در هیچ بلدی چیزی منکرتر از معروف و معروف‌تر از منکر نباشد‌‌« !!

7.خواری و تحقیر حزب الله و پیروان دولت حق:

«مؤمن، غمگین، حقیر و ذلیل باشد»؛ و «مؤمن تحقیر شود و فاسق توقیر»؛ و «صاحب مال از مؤمن عزیزتر باشد»؛ و «هرگونه خواری از مردم زمان به مؤمن برسد» و«مؤمن مستضعف و فاسق، با شرافت باشد»؛«هرگونه خواری از مردم زمان به مؤمن برسد»؛ «هرگونه خواری از مردم زمان به مؤمن برسد»!!!

8. عزت پیروان دولت باطل:

امام صادق فرمود: «حق و باطل، هرکدام دولتی دارند و پیروان هریک در دولتِ دیگری خوار است». از جمله ذلت و خواری پیروان حق و دولت آن قبل از ظهور است.

9.پیروی از هواها و تظاهر :

«کار مردم بر ریا باشد که هیچ خدا را منظور نکنند و خوف از خدا هم در دلشان نباشد»؛ و «پیروی هواهای خود کنند»؛ و «به هواها و میل‌های مردم رفتار کنند»‌!!!

10.وعده های دروغین حکومت گران

«مردم‌ حریص خواهند شد بر حکومت و امارت؛ پس هر کس که از او بدوشند، حال او در امارت نیک خواهد بود، و آن‌کس که از او بهره‌ای نباشد، روزگارش بد باشد و به امارت نرسد»؛ و «بر‌خود والی کنند و امر خود و دین خود را بر عهده کسی گذارند که در میان ایشان به مکر، منکر، رشوه و قتل عمل کند؛ گویا ایشان امام و پیشوای قرآن‌اند و قرآن امام و پیشوای ایشان نیست».!!

11 ناشایسته گرایی :

«رویبضه( کسانی که حق تکلم ندارند) در امور عامه مردم تکلم کنند»؛ و «بر‌‌خود مقدم کنند کسی را که افضل ایشان نیست»؛ و «اشراف(حقیقی‌) ذلیل شوند، و بی حسب و نسب‌ها بلندی یابند»؛ و «اشرار بر اخیار، مسلط شوند»!!

11. اختلاف اجتماعی:

«به خدا قسم ! اختلاف شیعه آرام نمی‌‌گیرد؛ به همین جهت صاحب شما پنهان می‌گردد و پنهان می‌ماند»!!

و… .

اینها تنها گوشه ای از صدها روایت آخرالزمانی است که در هر دوره ای می تواند مصداق داشته باشد و منتظران باید در هر لحظه و در هر موقعیتی باید مواظب و مراقب این فتنه های ویرانگر باشند که عموما هم از ناحیه خودی ها شکل می گیرد!! چنان که رهبر عزیز و محبوب انقلاب در دیدار با شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ 19 آذر92 ، فرمودند : بنابراین ما مسئولیت شرعی داریم، مسئولیت قانونی داریم در قبال فرهنگ کشور و فرهنگ عمومی کشور. و البته می‌بینیم در بعضی از مطبوعات، نوشته‌ها، گفته‌ها، بعضی‌ها با عنوان[کردن‌] “دین دولتی” و “فرهنگ دولتی” میخواهند نظارت دولت را محدود کنند و تخریب کنند و به‌اصطلاح یک اَنگ غلطی و مخالفتی به آن بزنند که آقا، اینها میخواهند دین را دولتی کنند، فرهنگ را دولتی کنند! این حرفها یعنی چه؟ دولت دینی با دین دولتی هیچ فرقی ندارد. دولت جزو مردم است؛ دین دولتی یعنی دین مردمی؛ همان دینی که مردم دارند، دولت هم همان دین را دارد. دولت، وظیفه برای ترویجِ بیشتر [دین] دارد. هر کسی هر توانی که دارد، باید خرج کند؛ یک روحانی باید توانش را خرج کند؛ یک دانشگاهی باید توان خودش را صرف کند؛ یک انسانی که دارای یک منبری است، دارای یک حوزه‌ی نفوذی است در تأثیرگذاری روی مردم، باید توان خودش را خرج کند. از همه‌ی اینها پرتوان‌تر هم دستگاه حکومت یک کشور است؛ خب، طبعا باید توان خودش را صرف کند در راه ترویج فضائل و جلوگیری از آنچه مزاحم رشد فضائل است. پس بنابراین فرهنگ جامعه متولی میخواهد؛ مثل اقتصاد».

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد