خانه » همه » مذهبی » اعتماد به گزاره های تاریخی

اعتماد به گزاره های تاریخی

تاریخ اسلام از عربستان با بعثت حضرت محمد بن عبدالله در قرن هفتم میلادی آغاز شد. برطبق باور مسلمانان، محمد فرستاده خداوند می‌باشد و قرآن نیز معجزه‌ای است که به همراه دارد. توسعهٔ تاریخی اسلام بر ساختار سیاسی، اقتصادی و نظامی چه در خارج و چه در داخل جهان اسلام تأثیر گذاشته است. اسلام دینی یکتاپرستانه و یکی از ادیان ابراهیمی جهان است. کتاب دینی مسلمانان قرآن است که بر باور مسلمانان محمد بن عبدالله آن را به وسیلهٔ وحی الهی دریافت می‌نمود و آن را به مسلمانان ابلاغ می‌داشت.از همان آغاز بعثت و همزمان با اتفاقات بسیار مهمی که با آخرین رسول الهی در جهان رقم خورد،افراد تلاش کردند تا با به خاطر سپردن اتفاقات مهم تاریخی، آن ها را نسل به نسل و سینه به سینه به فرزندان خویش برسانند اما به دلیل آنکه این گزارش ها عمدتا شفاهی بود و مردم آن دوران به نگارش موضوعات مختلف، اهتمامی نداشتند،به این ترتیب گاهی اطلاعات به نحوی ناقص یا با تغییر چه عمدا و چه از روی سهو، انتقال پیدا می کرد.
بنا به گزارش‌های موجود، نخستین فعالیت منسجم، فشرده و سراسری (دربرگیرنده حوادث و وقایع رخ‌داده در سرتاسر حیات پیامبر عرب؛ از ابتدا تا انتهای آن) در ارتباط با نگارش سیره و سرگذشت پیامبر اسلام، متعلق است به فردی به نام محمد بن اسحاق؛ که گفته می‌شود عبدالملک بن هشام حمیری بعدها آن را تهذیب، تلخیص، ویرایش و دستکاری و جرح و تعدیل کرده و اثر یاد شده را دیگر بار در شکل و قالبی نسبتا متفاوت عرضه داشته است. سیره ابن اسحاق مفقود شده و ما تنها از طریق سیره نوشته ابن هشام از محتویات و مطالب عمده و چهارچوب و استخوان‌بندی کلی آن اطلاع داریم.

تاریخ نگاری و سنت آن
ابومخنف (درگذشته به سال ۷۷۴ میلادی) و سیف بن عمر که هر دو در زمینهٔ روایات تاریخی فعالیت‌های فوق‌العاده‌ای داشته‌اند، به ترتیب دارای ۴۰ و ۳۰ اثر هستند. مورخی دیگر به نام ابوالحسن مدائنی، که در همین دوران می‌زیست (متولد ۷۵۲ میلادی و درگذشته بین سالهای ۸۳۰ تا ۸۵۰ میلادی)، یحتمل ۲۰۰ کتاب نوشته‌است. ظاهرا از میان این کتابها، تنها ۲ اثر باقی مانده که یکی از آنها ناقص است. اما مدائنی مورد توجه تاریخ‌نگاران بعدی قرار گرفته‌است و آثارش به ویژه در زمینه فتوحات، تا دوران‌های متاخر منتقل گردیده‌است.
در میان شیعیان اما افرادی دیگر بودند که همواره و از همان ابتدا یعنی قرن یک تا سه هجری که مهم ترین وقایع تاریخی در آن زمان رقم خورده است،به نگارش وقایع تاریخی اهتمام داشته اند.
سلیم بن قیس هلالی و أصبغ بن نباته در قرن اول،‌ أبان بن عثمان الأحمر، محمد بن السائب الکلبى و ابو مخنف لوط بن یحیى الأزدی الغامدی در قرن دوم و هشام بن محمد بن السائب بن بشرو إبراهیم بن محمد بن سعید از جمله مهم ترین وقایع نگاران یا تاریخ نگاران شیعی بوده اند که به دلیل فاصله زمانی اندکی با اتفاقات دارند،می توان به نقل های آنها اعتماد کرد.(برگرفته از پایگاه تبیان)

بطور کلی در خصوص اعتماد به گزاره های تاریخی می توانیم چنین تحلیل کنیم:
کتاب های زیادی تاریخی وجود دارد که گزارش های مختلفی از حیث اعتبار در آنها نقل شده است در مواجه به این گزارش ها سه راه بیشتر متصور نیست:
راه اول پذیرش همه گزارشهای تاریخی بودن تحقیق و بررسی.
راه دوم کنار نهادن تمام گزارشها تاریخی به بهانه جعلی بودن برخی از آنها
و راه سوم بررسی کردن گزارشها و باکار گیری روش های عملی برای تشخیص گزارش صحیح از جعلی

پر واضح است که تمام گزارش های نقل شده صحیح نمی باشد و برخی از گزارشها با دلایل مختلف ممکن است وارونه جلوه داده شود و نیز مبرهن است که نمی توان تمام این گزارش‌ها را کنار نهاد . مثلا اگر ما 1000سکه داشته باشیم و بدانیم که 500سکه تقلبی است هیچ عقل سلیمی تمام سکه را به آب نمی اندازه به بهانه اینکه در بین این سکه ها 500 تقلبی وجود دارد. بلکه با عیارسنج سکه تقلبی و واقعی تمییز داده میشود.

گزارش های تاریخی نیز چنین است عیارسنج های مختلفی وجود دارد که کارشناس فن با بکار گیری آنها می تواند گزارش تقلبی را از گزارش واقعی جدا کرده و گزارشهای واقعی را تشخیص دهد
مثال دیگر اینکه امروزه بسیاری از روزنامه ها به نفع خود وقایع را وارونه یا کمی مغایر با واقعیت نشان می دهند اما هیچ کس نیست که به این بهانه کل خبرها را کنار بگذارد و به سراغ هیچ کدام نرود به بهانه اینکه ممکن است مغایر با واقعیت باشد بلکه با خواندن روزنامه های مختلف سعی می کند خبر واقعی را از غیر واقعی تشخیص دهد.
گاه نیز اخبار و گزارش ها متواتر است مثلا ما به بهانه اینکه ممکن است روزنامه دورغ نوشته باشند رحلت امام را تکذیب نمی کنیم زیرا این خبر به طرق مختلف متواتر به ما رسیده است.
گزارش های تاریخی نیز همین گونه است. برخی متواتر است. مثلا وجود شخصی به نام پیامبراسلام متواتر است و این همه گزارش نمی تواند جعلی باشد
لذا گرچه در بیان تاریخ ممکن است حوادث غیر واقعی یا در مواردی اغراق آمیز ذکر شده باشد اما از آنجایی که حوادث تاریخی با تواتر و شهرت و قرائن و شواهد همراه است ما می توانیم با بررسی دقیق به آن اعتماد کنیم .[1]
تاریخ نگار با کاوش سندی و متنی و یافتن قرائن و شواهد در به دست آوری ملاک هایی برای تشخیص گزارش صحیح واقعی از دیگر گزارشات می کوشد.
برای نمونه قرآن به تواتر به دست ما رسیده است. از نظرات عالمان و اندیشمندان امامیه را بپذیریم، در یک موضوع اتفاق و اتحاد نظر دارند و آن هم این که قرآنی که توسط فرشته وحی بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نازل شده به تواتر به ما رسیده لذا قرآن متواتر است. از طرفی با ادله متعدد، ثابت نموده اند که جمع قرآن توسط پیامبر (صلی الله علیه وآله) و در زمان حیات ایشان انجام شده است. لذا قول به جمع قرآن در بعد از رحلت پیامبر، به نظر ایشان کذب، مردود و موهوم و خیالی است و با قرآن و سنت و عقل و اجماع مخالف است.(2)
قرآن به صورت یک مجموع با همین شکل فعلی در عصر خود پیامبر جمع آوری شده بود(3) و مسلمانان سخت به یادگرفتن و حفظ قرآن اهمیت می دادند. افراد در آن عصر تا حد زیادی به این شناخته می شدند که چه اندازه از آیات را حفظ کرده باشد. شمار حافظان قرآن به اندازه ای زیاد بود که در تواریخ می خوانیم در یکی از جنگ ها که زمان ابوبکر واقع شد، چهارصد نفر از قاریان قرآن به قتل رسیدند.
در داستان “بئر معونه” (یکی از آبادی های نزدیک مدینه) و جنگی که در آن منطقه در زمان حیات پیامبر (صلوات الله علیه) اتفاق افتاد می خوانیم که جمع کثیری از قاریان قرآن( در حدود هفتاد نفر) شهید شدند.
سنت حفظ قرآن از عصر پیامبر(صلوات الله علیه) و به دستور و تأکید آن حضرت در تمام قرون ادامه داشته است. هم چنین سنت قرائت قرآن در شب ها و روزهای متعدد و ثواب بسیاری که بر قرائت ذکر شده است. آیا با چنین وضعی هیچ گونه احتمالی در مورد تحریف قرآن امکان پذیر است؟! به طور قطع نه.
علاوه بر همه این مطالب؛ کاتبان وحی بودند یعنی کسانی که بعد از نزول آیات بر پیامبر، آن را یادداشت می کردند که شمار آن ها را از چهارده تا چهل و سه نفر نوشته اند.
ابوعبدالله زنجانی در کتاب “تاریخ قرآن” می گوید: پیامبر (صلوات الله علیه) نویسندگان متعددی داشت که وحی را یادداشت می کردند و آن ها چهل و سه نفر و از همه مشهورتر امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (سلام الله علیه) ملازم پیامبر (صلوات الله علیه) مسئولیت این کار را به عهده گرفتند.(4)
برگرفته از پایگاه انجمن گفتگوی دینی

پی نوشت:
1. ابن خلدون عبد الحرحمن –مقدمه ابن خلدون ج 1- ص 13-ترجمه محمد پروین گنابادی –انتشارات بنگاه ترجمه ونشر کتاب چاپ چهارم تهران 1359
2. سید ابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ص 237 تا 258.
3.آیت الله مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول ج1، ص 8 – 10
4. ابوعبدالله زنجانی، تاریخ قرآن، ص 24.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد