اعمالی که ثواب همسر و مادربودن دارد
۱۳۹۲/۱۱/۰۱
–
۷۲۱ بازدید
کسیکه از ثواب همسر و مادر بودن بی بهره میشود چطور میتواند با مجرد بودن ثوابی به آن اندازه ببرد؟
بدانید که هرگز نمی تواند وهرچیزی حساب وثواب خود را دارد! وشخص مجرد هرگز نمی تواند ثواب ولذات وبهره های مادی ومعنوی شخص همسردار راببرد! راجع به مادر شدن ،که دیگر، عقل قدرت ندارد مقدار ثوابهای بی اندازه مادر وشیر دادن و تربیت فرزند و… را حساب کند
افسردگی مهمترین آسیب طولانی شدن دوران تجرد است، پرخاشگری و استرس هم از عواقب فردی دیگر این اتفاق هستند که نتیجه سرکوب نیازها و احساسات طبیعی فرد است. پایین آمدن تحمل و عدم انعطاف پذیری هم عواقب زندگی خودمختارانه هستند زیرا کسی که مدتها مجرد بوده اساسا دیگر به راحتی نمی تواند شراکت شخص دیگری در زندگی اش را تحمل کند.
به همان اندازه که پیوند زناشویى در اسلام مورد ترغیب و تشویق قرار گرفته، عزوبت و خوددارى ورزیدن از ازدواج و تشکیل خانواده مورد نکوهش قرار گرفته است. رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: «شِرارُکُمْ عُزَّابُکُمْ، رَکْعَتانِ مِنْ مُتَأَهِّلٍ خَیْرٌ مِنْ سَبْعینَ رَکْعَةً مِنْ غَیْرِ مُتَأَهِّلٍ» بدترین شما بى همسران شما هستند. دو رکعت نماز شخص متأهّل از هفتاد رکعت نماز فرد بى همسر بهتر است.
آن حضرت به شخصى به نام «عکاف» برخورد. او با توجه به برخوردارى از امکانات مالى، مجرّد مى زیست. پیامبر صلى الله علیه و آله وقتى متوجه این امر شد، خطاب به او فرمود:ازدواج کن و گرنه گناهکار خواهى بود.
امام صادق علیه السلام نیز فرمود: «انَّ رَکْعَتَیْنِ یُصَلّیهِما رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ افْضَلُ مِنْ رَجُلٍ یَقُومُ لَیْلَهُ وَ نَهارَهُ اعْزَبَ» همانا ارزش دو رکعت نماز مرد متأهّل، برتر از عبادت شبانه روزى مرد بدون همسر (عَزَبْ) است.
از نظر اسلام، ازدواج کارى مقدس و تجرد چیز پلیدى است. این بر خلاف نظر کسانى است که رهبانیت را پذیرفته اند و سعى دارند بدان جنبه اى مقدس دهند. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: آن کس که این آیین و مذهب همگام با فطرت مرا دوست دارد باید نسبت به سنت من پاى بند باشد; یکى از سنت هاى من ازدواج است. در اسلام، سرباز زدن از ازدواج مساوى با تخلف از سنت پیامبر صلى الله علیه و آله و حتى از موازین اسلامى است. چنانچه پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: هر کس زمینه و امکانى براى ازدواج داشته باشد و در عین حال، از آن سر باز زند از ما نیست.
اسلام برخلاف رهبانان و تارکان دنیا، مجرد ماندن را نه تنها فضیلت نمى داند، بلکه آن را محکوم کرده و شدیدا از آن نهى فرموده است. زنى به حضور امام صادق علیه السلام رسید و گفت: من قصد ندارم شوهر کنم تا مرا نزد خدا فضلى باشد و اجر و ثوابى به من تعلق گیرد.
امام صادق علیه السلام فرمودند: این سخن را رها کن; اگر تنها زیستن فضیلتى بود فاطمه علیها السلام، دختر پیامبر صلى الله علیه و آله، بر این فضل سزاوارتر بود. بزرگان اسلام عزب ماندن را در صورت فراهم بودن وسایل ازدواج، ناروا و حرام دانسته و زناشویى را محبوب و مقدس شمرده اند. اسلام نیز تجرد را زشت مى شمارد و مى گوید: «شرارکم عزابکم »; بدترین شما کسانى هستند که در حال عزوبت اند. احادیثى که ازعزوبت نهى مى کنند بسیارند، ازجمله روایات ذیل از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله:
– ازدواج کن و گرنه از گنه کاران محسوب خواهى شد; «تزوج و الا فانت من المذنبین.»
– بیش تر دوزخیان عزب ها هستند; «اکثر اهل النار العزاب.»
– ازدواج کن، وگرنه از راهبان نصارا خواهى بود; «تزوج و الا فانت من رهبان النصارى.»
– ازدواج کن، وگرنه از برادران شیطان خواهى بود; «تزوج و الا فانت من اخوان الشیاطین.»
– بدترین افراد امت من عزب ها هستند; «شرار امتی عزابها.»
– دو رکعت نماز زن دار بهتر از یک روز نماز و روزه عزب است. «رکعتان یصلیهما المتزوج افضل من سبعین رکعة یصلیها غیر متزوج. »
خوددارى از ازدواج عوارضى دارد که به نمونه هایى از آن اشاره مى کنیم:
1- خوددارى از ازدواج زمینه را براى روابط جنسى نامشروع و غیر قانونى فراهم مى کند که نمونه هاى آن را در کشورهایى که براى خود آمار و حسابى دارند، مى بینیم. بدیهى است کودکى که به دور از عشق و بدون خواسته والدین یا در اثر یک ازدواج اجبارى پدید آید هم مایه غم مرد است و هم موجب تنفر اجتماعى و این که آینده چنین کودکانى چه خواهد شد، به خوبى معلوم است.
2- خوددارى از ازدواج موجب بیمارى هاى وخیمى هم چون امراض تناسلى، ورم مفاصل و مانند آن مى گردد و این مساله مورد تایید پزشکان امروزى است.
3- خوددارى از ازدواج موجب از دست دادن گرمى و نشاط زندگى است. هر کس در دوران جوانى به ازدواج تن ندهد، در دوران پیرى با رنج تنهایى مواجه خواهد شد.
4- خوددارى از ازدواج موجب توسعه و گسترش فساد مى گردد. افراد به سوى فساد اخلاقى سوق پیدا مى کنند و درهاى حیات آنان به دروغ، فحشا و بى بند و بارى گشوده مى شود. وجود غریزه در آدمى خود دلیلى بر ضرورت ازدواج و خوددارى از آن، استقبال از خطرات خودآفرین و زمینه اى براى هجوم غم ها و نابسامانى هاست.