طلسمات

خانه » همه » مذهبی » الفاظ قرآن از سوى چه کسى است؟

الفاظ قرآن از سوى چه کسى است؟


الفاظ قرآن از سوى چه کسى است؟

۱۳۹۳/۱۲/۲۱


۵۳۰ بازدید

الفاظ قرآن از سوى خداست یا از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله؟

نزول قرآن به زبان عربى، با توجه به مخاطبان نخستین و شخص پیامبر صلى الله علیه وآله- که عرب زبانند- یک جریان طبیعى است و هر سخنورى، مطالب خویش را با زبان مخاطبان مستقیم خود، بیان مى کند. خداوند متعال نیز در ارسال پیامبران و ابلاغ پیام هاى خویش، همین
رویه را به کار گرفته است.
در این
باره، توجه به چند نکته زیر بایسته است:
1. قرآن
کریم اگر چه براى تنزل در این عالم، نیاز به زبان خاص دارد و آن عربى فصیح و مبین
است، ولى زبان و فرهنگ آن، همان «زبان فطرت» است که قابل فهم براى همگان است و تنها
در این صورت مى تواند جهانى باشد. اگر فرهنگ قرآن، مربوط به یک نژاد و گروه خاصى
بود، هیچ گاه نمى توانست جهانى باشد. از دیگر سو، قرآن کریم کتابى ساده و معمولى
نیست تا انسان بتواند، بر اثر آشنایى با قواعد عربى و مانند آن، به همه معارفش دست
یابد؛ بلکه کتابى است که در اوج آسمان و مقام «لَدُن» ریشه داشته و از علم الهى
سرچشمه گرفته است و درک معارف بى انتهاى آن، بدون نردبان پرهیزگارى و ارتباط با او،
امکان پذیر نیست.
2. همان
طور که ایجاد حقیقت وحى، اختصاص به ذات خداوند متعال دارد، تنزل آن حقیقت به لباس
عربى مبین و الفاظ اعتبارى نیز کار او است؛ نه این که فقط معناى کلام و وحى الهى در
قلب پیامبر صلى الله علیه وآله تنزل یافته، آن حضرت با انتخاب خود، الفاظى را به
عنوان ابزار انتقال آن معارف قرار داده باشد. پس الفاظ قرآن کریم، از سوى خداوند
تعیین شده، از این رو، آرایش هاى لفظى قرآن، یکى از وجوه اعجاز آن است.
آیات
فراوانى دلالت دارند که علاوه بر محتوا، الفاظ و عبارت عربى قرآن نیز از طرف خداوند
به پیامبر صلى الله علیه وآله وحى شده است. بهترین گواه این مطلب، تفاوت سبک بیان و
عبارت هاى روایات نبوى با آیات قرآن کریم است.
3.
ارتباط الفاظ با معانى، ارتباطى تکوینى و حقیقى نیست؛ بلکه بر اثر قرارداد است که
لفظ معینى، نشانه معناى خاصى مى گردد. به همین دلیل، براى یک معناى خاص در اقوام
مختلف، الفاظ گوناگونى وجود دارد و نیز یک
حقیقت
تکوینى همچون وحى، گاهى به صورت عربى مبین، گاهى به صورت عبرى، زمانى به زبان
سریانى و … ظهور مى کند.
با توجه
به این نکته، شاید این پرسش پدیدار شود که چگونه وحى الهى از مقام قدسى خداوند- که
جز تکوین صرف چیزى نیست- به کسوت الفاظ و کلمات اعتبارى- که قرارداد محض است- در
مى آید؟ پاسخ این است که تنزل حقیقت تکوینى قرآن، باید مسیرى داشته باشد؛ تا در آن
مسیر، حقیقت قرآن فرود آید و با اعتبار، پیوند بخورد. این مسیر، همان نفس مبارک
رسول خدا صلى الله علیه وآله است که مى تواند بهترین واسطه، براى پیوند امر تکوینى
و قراردادى باشد؛ مانند انسان هاى دیگر که همواره حقیقت هاى معقول را از بلنداى
عقل، به مرحله تصور تنزل مى دهند و از آن جا به صورت فعل یا قول در گستره طبیعت
پیاده مى کنند.
بنابراین، آن چه قرآن را جهان شمول ساخته است، «زبان فطرى» آن است که در گویش زبان
عربى رسا و گویا، جلوه گر شده است؛ زبانى که الفاظ آن، ظرفیت نمایش معانى گسترده و
پردامنه اى را داراست. ازاین رو، آشنایى با زبان عربى و تلاوت قرآن به این زبان،
مقدمه اى براى نیل به مراتب و مراحل بالاتر این کتاب بى نظیر است.
هماهنگى آیات
یکى
دیگر از دلایل حقانیت و خدایى بودن قرآن، هماهنگى و عدم اختلاف بین آیات است. قرآن
در این باره مى فرماید:
«افلا یتدبّرون القرآن و لو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً ؛
12 آیا در قرآن تدبر نمى کنند و اگر از جانب غیر خدا بود، در آن، اختلاف بسیار مى
یافتند». قرآن طى 23 سال، در مکان هاى مختلف و در زمان هاى گوناگون و در حالت هاى
مختلف، نازل شده است؛ گاهى در حال سختى و گاهى در حال آسانى، گاهى در جنگ و گاهى در
صلح، گاهى در فقر و فلاکت و گاهى در پیروزى و جمع غنایم جنگى، گاهى در سفر و گاهى
در حضر، گاهى در مکه و گاهى در مدینه، زمانى در مقابله با دشمنان و زمانى در رابطه
با دوستان و کتابى که در این شرایط گوناگون نازل شود و هیچ اختلافى در آن نباشد،
قطعاً معجزه و از جانب خداست. این آیه کریمه از طریق قیاسى استثنایى، اعجاز و
حقانیت قرآن را ثابت مى کند.
جرج ولذ
هربرت، نویسنده بزرگ انگلیسى مى گوید: «قرآن، کتابى علمى، دینى، اجتماعى، تهذیبى،
اخلاقى و تاریخى است و مقررات و قوانین و احکام آن، با اصول قوانین و مقررات دنیاى
امروز، هماهنگ و براى همیشه، کتاب عمل است».
لئون
تولستوى، نویسنده شهیر روسى، تعلیمات روشن و فراگیر قرآن را مى ستاید و مى گوید:
«قرآن، مشتمل بر تعلیماتى روشن، آشکار و سهل است و عموم افراد بشر، از هر طبقه اى،
مى توانند از آن بهره گیرند».
اعجاز در قلمرو لفظ و ساختار ظاهرى متن
به نظر
تمام ادیبان و سخن شناسان عرب، قرآن در فصاحت و بلاغت (زیبایى و رسایى)، بى مانند
است. ساختمان ترکیبى کلمات آن و سبک بدیع و اختصاصى آن، نه سابقه داشته است و نه
تقلیدپذیر است. قرآن، ترنّم و آهنگ شعر را با خود همراه دارد؛ بشاراتش، آرام بخش و
روان و هشدارهایش، بیدارگر و غفلت زده است؛ اما تخیّل و وزن و قافیه را بر خود
نبسته است. نزول قرآن، مقارن با شکوفاترین عصر ادبى عرب و اوج روزگار فصاحت و بلاغت
زبان عربى است و در عین حال، تمام سخن شناسان و سخن سرایان، در مقابل اوج ادبى
قرآن، زانوى تواضع زده اند. با اختصار به پاره اى از عناصر که باعث زیبایى و رسایى
وجه ظاهرى و سیماى برونى قرآن کریم شده، اشاره مى کنیم:
1.
استوارى و درستى واژه ها.
2. خوش
آهنگى واژه ها.
3. ادب
در گزینش واژه ها.
4. نکته
رسانى و نکته پردازى در گزینش واژه ها.
5.
فراگیرى واژه ها.
6.
هماهنگى لفظ و معنى.
7. چینش
استوار قرآن.
8. خوش
ادایى.
اعجاز
علمى قرآن
کتاب
هایى که با درون مایه علمى و در روند علوم تجربى و انسانى نوشته مى شوند، در بستر
حرکت پویاى دانش، روز به روز، مورد نقض، ابطال، تغییر و تکامل قرار مى گیرند؛ اما
قرآن شریف در معبر همه علوم، استوار و سترگ، ایستاده است و آکادمى ها، کالج ها و
دانشگاه هاى توانمند دشمنان قرآن، نتوانسته اند آن را مورد نقض علمى قرار دهند. ما
با باور به این که قرآن، کتاب هدایت است، نه کتاب ستاره شناسى یا زیست شناسى،
نمونه هایى از پیش گویى هاى علمى قرآن را که نشان گر اعجاز علمى قرآن است، بیان
مى کنیم:
1. حرکت
زمین.
2. حرکت
منظم ماه و خورشید.
3.
قانون زوجیت و فراگیرى آن.
4.
نقش کوه ها در اعتدال زمین. [1]

[1] نهاد نمایندگى
مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها (معاونت آموزشى و پژوهشى استادان و دروس
معارف اسلامى)، ویژه نامه پرسمان، 23جلد، مؤسسه فرهنگى و هنرى ابناء الرسول
(ص) – تهران، چاپ: اول، 1392.

(به نقل از: نرم افزار گلشن فرهنگ و معرفت، ویژه نامه
پرسمان، شماره 21)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد