۱۳۹۲/۱۰/۱۶
–
۳۷۰ بازدید
امام حسین ( علیه السلام ) به زهیر در خیمه خود چه گفتند که به آن سرعت دگرگون شد؟
جریان پیوستن او در منابع تاریخی چنین آمده است: همراه زُهَیْر بنقَیْن بَجَلی از مکه برگشته و به سوی عراق روانه بودیم، [در این زمان حسین نیز به سوی عراق می رفت] و ما [به ناچار] با او هم مسیر بودیم و هیچ چیز برای ما مبغوضتر از این نبود که با او در یک منزل فرود آییم. از این رو وقتی حسین در حرکت بود، زُهَیْر منزل میکرد و هرجا که حسین منزل مینمود زُهَیْر حرکت میکرد. تا اینکه در جایی فرود آمدیم که چاره ای نداشتیم جز اینکه در کنار او منزل کنیم، لذا حسین در یک طرف و ما نیز در طرف دیگر منزل کردیم. هنگامی که برای خوردن غذا [بر سر سفره] نشسته بودیم، ناگاه شخصی از سوی حسین آمد و سلام کرد و گفت: ای زُهَیْر بنقَیْن! ابوعبدالله حسین بنعلی مرا دنبال شما فرستاده است، تا نزد او بیایی. در این هنگام هرچه در دست داشتیم، انداختیم [شگفتزده و متحیّر شدیم!] مانند اینکه پرنده روی سرمان نشسته بود.همسر زُهَیْر، «دَلْهَم» بنتعمرو به زهیر گفت: پسر رسولخدا! دنبالت فرستاده می خواهی نروی؟! سبحانالله! برو سخنش را بشنو و بعد از آن برگرد.آنگاه زُهَیْر بنقَیْن نزد او رفت و بعد از اندک زمانی با چهره ای بَشّاش و درخشان بازگشت و امر کرد خیمه و اسباب و اثاثیّهاش را به نزد حسین ببرند. سپس به همسرش گفت: تو را طلاق دادم، برو به اقوام خویش ملحق شو زیرا نمیخواهم به سبب من چیزی جز خیر به تو برسد و به همراهانش گفت: هرکس دوست دارد، دنبال من بیاید وگرنه این آخرین ملاقات ما خواهد بود. [اما پیش از رفتن] حدیثی برایتان نقل می کنم: ما، در بَلَنْجَر [قفقاز] پیکار می کردیم که خدا ما را بر دشمن پیروز کرد و غنائم بسیاری به دست آوردیم، سلمان باهلی به ما گفت: آیا از این پیروزی که خدا نصیبتان کرده و از غنائمی که به دست آوردید، خوشحال هستید؟ گفتیم: آری او گفت: آنگاه که جوانان آل محمد را یافتید، از جنگ در رکابشان بیش از غنایمی که امروز به دست آوردید، شادمان باشید. سپس زُهَیْر خداحافظی کرد و پیوسته در پیشاپیش کاروان حرکت میکرد تا به شهادت رسید. ـ (به نظر میرسد امام این قضیه را به ایشان یاداوری کرده باشد)————————–1 . (اَلْمَلْهُوف علی قَتْلَی الطُّفُوف، ص132).
2 . طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص396؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص549.
3 . ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص549؛ الارشاد، ص73؛ خوارزمی، مقتلالحسین ، ص225.
2 . طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص396؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص549.
3 . ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص549؛ الارشاد، ص73؛ خوارزمی، مقتلالحسین ، ص225.