۱۳۹۴/۱۲/۰۹
–
۶۰۲ بازدید
چطور امام خمینی در ابتدای انقلاب از نیرو های بسیار زیادی برخوردار بودند که از دستور ایشان اطاعت می کردند ؟
رمز موفقیت ایشان در کادر سازی چیست ؟
در تاریخ ایران و جهان تا کنون شخصتهای مهم و تأثیرگذاری ظهور کردهاند که شعاع فکری و اثر تفکر و رفتار آنها تا سالیان دراز در اذهان برخی از مردم و در اندیشه افراد خاصی باقی مانده است؛ اما ظهور امام خمینی در تاریخ ایران، هم چهره بسیاری از شخصیتهای سیاسی دورانهای گوناگون ایران را کم فروغ کرد و هم قدرت اسلام در پرورش انسانهای چند بعدی و دارای ویژگیهای والا را به رخ بشریت کشید. برای بسیاری از کسانی که حرکت و نهضت امام خمینی را مطالعه کردهاند، این پرسش مطرح است که چگونه انسانی چون او، توانسته موجب و موجد چنین تحولات بزرگی در تاریخ ایران و جهان اسلام شود؟ امام خمینی توانست با اندیشه و رفتار خود، مکتب اسلام را در دوره مهجوریت دین به اوج محبوبیت برساند. مردم را با انگیزه اسلامی به صحنههای گوناگون مبارزه طولانی با طاغوت و حکومت استبدادی شاهنشاهی بکشاند؛ اقشار مردم حتی کارکنان دولت را در سال ۱۳۵۷ بسیج کند و یک رژیم سازمان یافته قوی را ه مورد پشتیبانی قدرتهای بزرگ جهانی بود، تنها با کمک مردم کشورش ساقط کند.
امام خمینی با این شیوه، از دل مردم و ظرفیتهای ملی کشور، قدرت جدیدی آفرید و توانست فضای خفقان دوران ستمشاهی را که با کمک سازمانهای امنیتی و چماقداران حکومتی ایجاد شده بود، بشکند و فضای نشاط و امنیت را برای مردم به ارمغان بیاورد. ایشان نظریه جدیدی برای ایجاد حکومتی به نام خدا ارائه و «جمهوری اسلامی» را به عنوان «تئوری حکومت اسلامی» به مردم ایران عرضه کرد. در جمهوری اسلامی مطرح شده از سوی امام، مبنای مشروعیت و قانونی شدن همه ارکان حکومتی حتی نام حکومت با آرای مردم به نتیجه میرسد. اگر مردم حکومتی یا شخصی را در ساختار حکومتی نخواهند، او حق حکومت بر مردم را ندارد. مردم ایران نظریه حکومتی امام خمینی را در همه پرسی دوازدهم فروردین سال ۱۳۵۸ پذیرفتند و با آرای خود، حکومت جمهوری اسلامی را پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی بر پا کردند.
حال این پرسش مطرح میشود، چگونه شد که امام خمینی به چنین موفقیتهای بزرگی دست یافتند و توانستند پس از رحلتشان هم به عنوان معیار و شاخص برای بسیاری از مردم ایران باقی بمانند؟
خود حضرت امام به این پرسش پاسخ داده است. ایشان در آغاز فعالیتهای خود برای مبارزه با طاغوت، این آیه از قرآن مجید را زیاد تکرار میفرمودند: «قُل اِنَّما اَعِظُّکُم بِواحِدَه اَن تَقوُموُا للهِ مَثنی وَ فُرادی ثُمَّ تَتَفَکَّروُا (سوره سبا آیه ۴۶) یعنی من شما را به یک سخن، موعظه میکنم و آن، اینکه برای خدا، دوتا دوتا یا تک تک قیام کنید و سپس تفکر و اندیشه نمایید؛ بنابراین، امام خمینی رمز موفقیت در همه امور را «قیام برای خدا» میدانستند و هر کاری را تنها برای عمل به تکلیف الهی انجام میدادند. به همین دلیل، ترس و نگرانی از وجود ایشان رخت بربسته و ویژگیها و رفتار امام خمینی، او را محبوب ملت و مردم خود کرده بود. او با درسهای اخلاق خویش، که در سالهای اولیه دهه ۴۰ هر پنجشنبهها در مدرسه فیضیه ایراد میشد، مُهَذِّب نفوس انسانهای بسیاری شد.
خود او نخستین عامل به درسهای اخلاق خویش و مراقب تهذیب نفس خود بود. آرام آرام، زیباییها و درخشندگیهای ایشان برای مردم ایران آشکار شد. همه دیدند و دریافتند و تصدیق کردند که این مرد بزرگ، از مطرح شدن نام خود، از مقام، از ریاست حتی اگر مرجعیت که یک مقام روحانی و معنوی است باشد، رویگردان است و برای مقام و منصب و رتبه و شخصیت، هیچ گونه تلاشی نمیکند؛ بنابراین، شمار بسیاری از مردم به او روی آوردند و او را برای مرجعیت رفتار عبادی و سیاسی خود برگزیدند. امام خمینی، هم برای مبارزه با طاغوت و هم برای تثبیت انقلاب اسلامی برآمده از افکارش، «راهبرد تلاش مستمر و مقاومت» را سرلوحه برنامه خویش قرار داده بودند. ایشان بر این باور بودند که «خون بر شمشیر پیروز است» و با این دیدگاه توانستند با ایستادگی خود، ملتی مقاوم پدید آورند. او همیشه در سختیهای ناشی از دیکتاتوری صدام خطاب به مردم میگفتند: «فَاستَقِم کَما اُمِرت وَ مَن تابَ مَعَک» (سوره هود آیه۱۱۲) یعنی ای مردم استقامت کنید که صبح پیروزی نزدیک است.
امام خمینی برای ایجاد نهضت اسلامی از «قدرت کلام» و «هنر نوشتن» و رساندن پیام اسلام به آحاد مردم، بهره برد و به انسانها نشان داد که برای ایجاد هر گونه تغییر و تحول، نخست باید نگرش مردم نسبت به وضعیت موجود عوض شود. ابزار مهم مبارزه او نوشتن و سخن گفتن، آن هم خطاب به عموم و اقشار گوناگون مردم بود. او تنها به خواص و نخبگان جامعه توجه نداشت، بلکه آحاد و تودۀ مردم، طرف سخن و بیان او بودند. مردم هم او را قبله آمال و آرزوهای خود میدیدند. روی آوردن به او را برای براندازی استبداد ضروری میدانستند. در وجود او وحدت مییافتند و عمل به افکار و اندیشههای او را سعادت و خوشبختی خود میدانستند. مردم به او اعتماد و اطمینان داشتند و او هم «میزان را رأی مردم» میدانست. آن قدر اعتماد مردم را جلب کرده بود که هر چه او میخواست، مردم به آن رأی میدادند و همان را میخواستند، زیرا بر این باور بودند که او خود و هوای نفس خویش را کنار گذاشته است. امام نیز بر این باور بود که قیام وی برای اصلاح امور مسلمین است و انسانها را به یاد آیه کریمه: «اِن ُاریدُ اِلا اِلاصلاح ما اِستَطَعت وَ ما تَوفیقی اِلا بِاالله، عَلَیهِ تَوَکَلتُ و ِالَیه ُانیبَ» میانداخت. برای رسیدن به اهداف خود به خداوند بزرگ توکل میکرد و عالم را محضر خدا میدانست. با نصب آیۀ «کَلِمَهُ الله هِیَ العُلیا» بر بالای سرش، راه خود را برای همگان مشخص و ماهیت نهضت و قیام خود را روشن کرده بود.
مقام معظم رهبری در مورد موفقیت امام خمینی در کادرسازی چنین بیان می کنند: در هنگامی که امام مبارزه را شروع کردند، من نمیتوانم بگویم که مثلاً در سالهای چهل و یک و چهل و دو ایشان کادرهای لازم را داشتند؛ لیکن امام کادرسازی میکردند. شما توجّه دارید که امام یک فرد جا افتاده علمی در حوزه علمیّه قم بودند و اطراف ایشان را جمعی از جوانان لایق و مؤمن احاطه کرده بودند. با قشرهای دیگر هم ایشان ارتباط داشتند. امام با پیامهای خود، با بیانهای خود، به معنای حقیقی کلمه، انسانها را تربیت و تصحیح میکردند؛ هم تربیت فکری، هم تربیت روحی و اخلاقی. یک کادر برجسته و لایق، کسانی نیستند که لزوماً درس مدیریّت یا دوره علوم سیاسی را گذرانده باشند؛ کسانی هستند که هدفها را خوب بفهمند، راهها را خوب تشخیص دهند، بتوانند خوب تصمیم بگیرند و خوب اقدام کنند. این با تربیتهای مداوم انجام می گیرد.(بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان، 13/11/1377)
امام خمینی به عنوان شخصیتی که توانست در پرتو اعتماد به لطف الهی و ایمان به هدف، نظام کهن دو هزار و پانصد ساله را به زباله دان تاریخ بریزد و به جامعه اسلامی هویت تازه ای بخشد و گرد خود فراموشی را از چهره آنان بزداید و آنان را با شخصیت واقعی خود آشنا سازد. این شخصیت و این رویداد، به خاطر پیوندی که با دین و ایمان مردم داشت، ثابت و پابرجا ماند و گرد نسیان بر روی آن ننشست. امام نه تنها در مراحل علمی، پیشتاز این مسیر بوده، بلکه در مراحل اجتماعی و سیاسی نیز یک فرد آگاه از وضع زمان و آشنا به درد و درمان بود و نهیب او بر مستکبران و سلطه جویان، تازیانه ای بود که پشت آنان را می لرزاند و نقشه های آنان را بر باد می داد. مقام عرفانی و فلسفی، فقاهت و اجتهاد، ذوق ادبی و آشنایی او به لطایف کلام، آگاهی او از سیاست های جهانی، اخلاق آموزنده و سازنده او و مناجات های تکان دهنده نیمه شب وی، همه و همه پرتوی از ابعاد گسترده شخصیت او می باشند؛ ولی آن چه می توان در این باره گفت، این است که او دارای دو خصیصه گرانقدر بود که همه آثار و تجلیات را به دنبال داشت که عبارتند از:
1. ایمان به مبدا و معاد؛ به گونه ای که گویی پرده ها از جلوی دیدگانش کنار رفته و ماورای طبیعت را به رای العین مشاهده می کرد.
2. عشق به هدف و آرمان های اسلامی و ایثارگری همه جانبه در راه آن. این دو عنصر، از صفات بارز و عناصر چشمگیر شخصیت ایشان به شمار می رفتند.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
– زندگی نامه امام خمینی (خمینی روح الله)، سید علی قادری،نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1378.
– زندگی نامه سیاسی امام خمینی،محمد حسن رجبی،نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1378.
– مجموعه 4 جلدی گفته ها و ناگفته ها از زندگی امام خمینی،امیررضا ستوده،نشر پنجره،1378.
– مروری بر ابعاد شخصیتی و مدیریتی حضرت امام خمینی (ره)، علیرضا محمدی، سایت پرسمان.
– ارزیابی ابعاد شخصیتی امام خمینی، علامه فضلالله،سایت تریبون مستضعفین.
– ابعاد علمی شخصیت امام خمینی ،حجت الاسلام والمسلمین علی دوانی،سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
امام خمینی با این شیوه، از دل مردم و ظرفیتهای ملی کشور، قدرت جدیدی آفرید و توانست فضای خفقان دوران ستمشاهی را که با کمک سازمانهای امنیتی و چماقداران حکومتی ایجاد شده بود، بشکند و فضای نشاط و امنیت را برای مردم به ارمغان بیاورد. ایشان نظریه جدیدی برای ایجاد حکومتی به نام خدا ارائه و «جمهوری اسلامی» را به عنوان «تئوری حکومت اسلامی» به مردم ایران عرضه کرد. در جمهوری اسلامی مطرح شده از سوی امام، مبنای مشروعیت و قانونی شدن همه ارکان حکومتی حتی نام حکومت با آرای مردم به نتیجه میرسد. اگر مردم حکومتی یا شخصی را در ساختار حکومتی نخواهند، او حق حکومت بر مردم را ندارد. مردم ایران نظریه حکومتی امام خمینی را در همه پرسی دوازدهم فروردین سال ۱۳۵۸ پذیرفتند و با آرای خود، حکومت جمهوری اسلامی را پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی بر پا کردند.
حال این پرسش مطرح میشود، چگونه شد که امام خمینی به چنین موفقیتهای بزرگی دست یافتند و توانستند پس از رحلتشان هم به عنوان معیار و شاخص برای بسیاری از مردم ایران باقی بمانند؟
خود حضرت امام به این پرسش پاسخ داده است. ایشان در آغاز فعالیتهای خود برای مبارزه با طاغوت، این آیه از قرآن مجید را زیاد تکرار میفرمودند: «قُل اِنَّما اَعِظُّکُم بِواحِدَه اَن تَقوُموُا للهِ مَثنی وَ فُرادی ثُمَّ تَتَفَکَّروُا (سوره سبا آیه ۴۶) یعنی من شما را به یک سخن، موعظه میکنم و آن، اینکه برای خدا، دوتا دوتا یا تک تک قیام کنید و سپس تفکر و اندیشه نمایید؛ بنابراین، امام خمینی رمز موفقیت در همه امور را «قیام برای خدا» میدانستند و هر کاری را تنها برای عمل به تکلیف الهی انجام میدادند. به همین دلیل، ترس و نگرانی از وجود ایشان رخت بربسته و ویژگیها و رفتار امام خمینی، او را محبوب ملت و مردم خود کرده بود. او با درسهای اخلاق خویش، که در سالهای اولیه دهه ۴۰ هر پنجشنبهها در مدرسه فیضیه ایراد میشد، مُهَذِّب نفوس انسانهای بسیاری شد.
خود او نخستین عامل به درسهای اخلاق خویش و مراقب تهذیب نفس خود بود. آرام آرام، زیباییها و درخشندگیهای ایشان برای مردم ایران آشکار شد. همه دیدند و دریافتند و تصدیق کردند که این مرد بزرگ، از مطرح شدن نام خود، از مقام، از ریاست حتی اگر مرجعیت که یک مقام روحانی و معنوی است باشد، رویگردان است و برای مقام و منصب و رتبه و شخصیت، هیچ گونه تلاشی نمیکند؛ بنابراین، شمار بسیاری از مردم به او روی آوردند و او را برای مرجعیت رفتار عبادی و سیاسی خود برگزیدند. امام خمینی، هم برای مبارزه با طاغوت و هم برای تثبیت انقلاب اسلامی برآمده از افکارش، «راهبرد تلاش مستمر و مقاومت» را سرلوحه برنامه خویش قرار داده بودند. ایشان بر این باور بودند که «خون بر شمشیر پیروز است» و با این دیدگاه توانستند با ایستادگی خود، ملتی مقاوم پدید آورند. او همیشه در سختیهای ناشی از دیکتاتوری صدام خطاب به مردم میگفتند: «فَاستَقِم کَما اُمِرت وَ مَن تابَ مَعَک» (سوره هود آیه۱۱۲) یعنی ای مردم استقامت کنید که صبح پیروزی نزدیک است.
امام خمینی برای ایجاد نهضت اسلامی از «قدرت کلام» و «هنر نوشتن» و رساندن پیام اسلام به آحاد مردم، بهره برد و به انسانها نشان داد که برای ایجاد هر گونه تغییر و تحول، نخست باید نگرش مردم نسبت به وضعیت موجود عوض شود. ابزار مهم مبارزه او نوشتن و سخن گفتن، آن هم خطاب به عموم و اقشار گوناگون مردم بود. او تنها به خواص و نخبگان جامعه توجه نداشت، بلکه آحاد و تودۀ مردم، طرف سخن و بیان او بودند. مردم هم او را قبله آمال و آرزوهای خود میدیدند. روی آوردن به او را برای براندازی استبداد ضروری میدانستند. در وجود او وحدت مییافتند و عمل به افکار و اندیشههای او را سعادت و خوشبختی خود میدانستند. مردم به او اعتماد و اطمینان داشتند و او هم «میزان را رأی مردم» میدانست. آن قدر اعتماد مردم را جلب کرده بود که هر چه او میخواست، مردم به آن رأی میدادند و همان را میخواستند، زیرا بر این باور بودند که او خود و هوای نفس خویش را کنار گذاشته است. امام نیز بر این باور بود که قیام وی برای اصلاح امور مسلمین است و انسانها را به یاد آیه کریمه: «اِن ُاریدُ اِلا اِلاصلاح ما اِستَطَعت وَ ما تَوفیقی اِلا بِاالله، عَلَیهِ تَوَکَلتُ و ِالَیه ُانیبَ» میانداخت. برای رسیدن به اهداف خود به خداوند بزرگ توکل میکرد و عالم را محضر خدا میدانست. با نصب آیۀ «کَلِمَهُ الله هِیَ العُلیا» بر بالای سرش، راه خود را برای همگان مشخص و ماهیت نهضت و قیام خود را روشن کرده بود.
مقام معظم رهبری در مورد موفقیت امام خمینی در کادرسازی چنین بیان می کنند: در هنگامی که امام مبارزه را شروع کردند، من نمیتوانم بگویم که مثلاً در سالهای چهل و یک و چهل و دو ایشان کادرهای لازم را داشتند؛ لیکن امام کادرسازی میکردند. شما توجّه دارید که امام یک فرد جا افتاده علمی در حوزه علمیّه قم بودند و اطراف ایشان را جمعی از جوانان لایق و مؤمن احاطه کرده بودند. با قشرهای دیگر هم ایشان ارتباط داشتند. امام با پیامهای خود، با بیانهای خود، به معنای حقیقی کلمه، انسانها را تربیت و تصحیح میکردند؛ هم تربیت فکری، هم تربیت روحی و اخلاقی. یک کادر برجسته و لایق، کسانی نیستند که لزوماً درس مدیریّت یا دوره علوم سیاسی را گذرانده باشند؛ کسانی هستند که هدفها را خوب بفهمند، راهها را خوب تشخیص دهند، بتوانند خوب تصمیم بگیرند و خوب اقدام کنند. این با تربیتهای مداوم انجام می گیرد.(بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان، 13/11/1377)
امام خمینی به عنوان شخصیتی که توانست در پرتو اعتماد به لطف الهی و ایمان به هدف، نظام کهن دو هزار و پانصد ساله را به زباله دان تاریخ بریزد و به جامعه اسلامی هویت تازه ای بخشد و گرد خود فراموشی را از چهره آنان بزداید و آنان را با شخصیت واقعی خود آشنا سازد. این شخصیت و این رویداد، به خاطر پیوندی که با دین و ایمان مردم داشت، ثابت و پابرجا ماند و گرد نسیان بر روی آن ننشست. امام نه تنها در مراحل علمی، پیشتاز این مسیر بوده، بلکه در مراحل اجتماعی و سیاسی نیز یک فرد آگاه از وضع زمان و آشنا به درد و درمان بود و نهیب او بر مستکبران و سلطه جویان، تازیانه ای بود که پشت آنان را می لرزاند و نقشه های آنان را بر باد می داد. مقام عرفانی و فلسفی، فقاهت و اجتهاد، ذوق ادبی و آشنایی او به لطایف کلام، آگاهی او از سیاست های جهانی، اخلاق آموزنده و سازنده او و مناجات های تکان دهنده نیمه شب وی، همه و همه پرتوی از ابعاد گسترده شخصیت او می باشند؛ ولی آن چه می توان در این باره گفت، این است که او دارای دو خصیصه گرانقدر بود که همه آثار و تجلیات را به دنبال داشت که عبارتند از:
1. ایمان به مبدا و معاد؛ به گونه ای که گویی پرده ها از جلوی دیدگانش کنار رفته و ماورای طبیعت را به رای العین مشاهده می کرد.
2. عشق به هدف و آرمان های اسلامی و ایثارگری همه جانبه در راه آن. این دو عنصر، از صفات بارز و عناصر چشمگیر شخصیت ایشان به شمار می رفتند.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
– زندگی نامه امام خمینی (خمینی روح الله)، سید علی قادری،نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1378.
– زندگی نامه سیاسی امام خمینی،محمد حسن رجبی،نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1378.
– مجموعه 4 جلدی گفته ها و ناگفته ها از زندگی امام خمینی،امیررضا ستوده،نشر پنجره،1378.
– مروری بر ابعاد شخصیتی و مدیریتی حضرت امام خمینی (ره)، علیرضا محمدی، سایت پرسمان.
– ارزیابی ابعاد شخصیتی امام خمینی، علامه فضلالله،سایت تریبون مستضعفین.
– ابعاد علمی شخصیت امام خمینی ،حجت الاسلام والمسلمین علی دوانی،سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی.