خانه » همه » مذهبی » امام مهدی (عج) و مکذّبین : ک.ب

امام مهدی (عج) و مکذّبین : ک.ب


امام مهدی (عج) و مکذّبین : ک.ب

۱۳۹۳/۱۰/۰۵


۵۰ بازدید

امام مهدی (عج) و مکذّبین

ک.ب

امام مهدی (عج) و مکذّبین

ک.ب

او فرزند سید محمد على است، که در  ١٣٣٧  در بروجرد متولد شد. سال  ١٣۵٠  پس از اتمام تحصیلات متوسطه وارد حوزه علمیه شد، ولى جدیتى در کار نداشت. در سال  ١٣۵٨  فعالیت‌هاى شبه عرفانى خود را آغاز کرد، در سال  ١٣٧۴  دادسرا با گرفتن تعهد، او را از امامت جماعت منع کرد، ولى وى دیگر بار از سال  ١٣٧٨  در مسجد نور، نائب امام جماعت شد. قرآن درمانى از شیوه‌هایش بود. پس از درگذشت پدرش مردم را به سوى خود مى‌خواند. او داراى شبکۀ مریدان و پاسخ‌رسى شخصى همراه با مهر خاص بود. وى شب‌نامه‌اى منتشر کرد و نامه‌هایى به مجامع بین‌المللى و پاپ نوشت و خود را پیشواى مستقلّ مذهبى و مظلوم خواند. رسانه‌هاى بیگانه و عوامل ضدّ انقلاب، مانند نورى‌زاده به حمایت از او پرداختند؛ سرانجام در  ١۵ / ٨ / ١٣٨۵  براى دستگیرى وى اقدام شد.

او براى جلب نظر مردم کارهایى مى‌کرد؛ مثلا یک سال نماز عید فطر را با شمشیر و کفن خواند. در مسجد نور، درس‌هایى دربارۀ مسألۀ ظهور گذاشته بود. روایات غیر معروف و احادیثى را که کسى مطرح نکرده مى‌آورد تا بگوید چیز جدیدى آورده، و این باعث تردید و تغییر نگرش افراد به ظهور امام زمان مى‌شد.

 قرآن را به صورت خاصّ مى‌نوشت و به گرفتاران مى‌داد و آن‌ها مى‌پنداشتند که شفا دارد. با کارهاى فرهنگى و نگارش مقالات در موضوعات مختلف، خود را صاحب رأى و نظر نشان مى‌داد.

در مرحلۀ سوم قرآن درمانى را به شکل سیّار ابداع کرد و کار را به دست تلفنچى سپرد و طرفدارانى پیدا کرد؛ از جمله زن‌ها هم که عاطفى‌تر بودند، (چون زن‌ها هم در این فرقه، مقام و منصبى مى‌یافتند.)

او با اشعار و روضه‌هاى خاصّ، افراد را مى‌فریفت، تا پیروانش فراوان شوند.

در ادامه، دین را داراى دو قسمت اعلام کرد: سیاسى و ثبوتى. و وانمود مى‌کرد که مسؤولیت الهى (از سوى خدا) دارد. براى جذب افراد مى‌گفت:

این‌جا شعبۀ قتلگاه کربلاست و ما کشته مى‌شویم؛ لذا او در برابر نظام اسلامى مى‌پنداشت واقعا شهید مى‌شود.

نقش استعمار و بیگانگان

او با رادیوهاى خارجى مصاحبه، و خود را مظلوم معرفى مى‌کرد؛ و این‌که حکومت ظالم است و مى‌خواهد من را که طرفدار دین اصیل هستم، بگیرد.

حسن مصرى از انگلستان آمده، به او پیشنهاد مى‌کرد که به راحتى مى‌شود تو را از کشور خارج کرد. در ادامه با نورى‌زاده (نوکر استعمار) صحبت کرد و نورى‌زاده او را تشویق کرد که بر مسایل مذهبى تکیه نکن، بلکه روى مسایل سیاسى تکیه کن و ما حمایت مى‌کنیم. این سخنان در انحراف او تأثیر داشت؛ لذا کاظمینى به سازمان ملل، پارلمان اروپا و پاپ نامه نوشت و خود را مدافع دین خواند و گفت: مظلوم هستم و آن‌ها به او گفتند: اعتبار و پشتوانه‌هاى مالى و قضایى و حقوقى خواهد رسید. وى نیز عده‌اى را فریب مى‌داد که: ما مقدمۀ ظهوریم، این‌جا قتلگاه است. در شب آخر دستگیرى، ماهواره‌ها تبلیغ کرده بودند و از مردم کمک خواسته بودند و گروهى آماده بود و هرکس سلاح سرد داشت آورده بود. آن‌ها با سوزاندن لاستیک و پارچه‌نویسى در کوچه به جذب افراد به تبلیغات مختلف پرداختند؛ مثل پخش نوشته‌هایى که تأکید مى‌کرد او فرزند بیست و هفتم امام سجاد است.

*****

زمینه‌هاى گرایش مردم به وى

1-نوآورى و بدعت در سخنرانى‌ها و جلسات

-از جمله در سال  ١٣٨۵  جلساتى به عنوان ظهور تشکیل داد و با بهره‌گیرى از روایات و تفسیر شبه عرفانى از قرآن افراد را جذب مى‌کرد.

او قبر پدر خود را از علائم ظهور، و حتّى پدر خود را مظلوم و مقتول خواند.

2- سوء استفاده از القاب و عناوین و آموزه‌هاى مهدویت

-از جمله در عکس‌ها و پوسترهاى منتشر شدۀ وى، القاب کهف المضطرین، مصلح خانه‌نشین، ناطق الدعوات و… مرجع تقلید… بکار رفته است و خود را بشارت‌دهندۀ حضرت مهدى (عج) نشان داده است.

-پس از مرگ پدر، او را نفس زکیه خواند . هوادارانش مردم را به خواندن قرآن در آن‌جا به دلیل نزدیکى ظهور فرا مى‌خواندند.

3- ژست‌هاى تبلیغى و به اصطلاح شهادت‌طلبانه و قیام‌گونه

وى در برخى مراسم مذهبى، مثل نماز عید فطر با شمشیر و کفن به میدان مى‌آمد و روشن است که این رفتار مردم را به یاد ظهور و قیام مى‌اندازد.

در مرداد  ١٣٨۵  به هواداران اعلام مى‌کند که وضوى خون مى‌گیرد.

هواداران نیز با سلاح سرد و گرم به تهدید و خشونت حتّى بر ضدّ روحانیان و عابران بى‌گناه مى‌پرداخته‌اند.

براساس آنچه در فیلم اعتراف وى وجود دارد براى تحریک دیگران، منزل خود را شعبه‌اى از کربلا اعلام مى‌کند.

4- فعالیت‌هاى شبه عرفانى و عوام‌فریبانه

آیاتى از کلام اللّه را با گلاب و زعفران مى‌شست و به مراجعان مى‌داد تا مشکلاتشان حل شود. از جمله، ن وَ اَلْقَلَمِ را براى نانوایى و آیۀ اَلسِّنَّ بِالسِّنِّ را برای دندان درد.

با آن‌که نسبتى با آیت اللّه بروجردى نداشت از این عنوان استفاده فراوان مى‌کرد. بارها اعلام مى‌کرد که نسب او با  ٢۶  واسطه به امام سجاد مى‌رسد و حتّى عکس‌هایى با این عنوان را در روستاهاى دورافتاده نشر مى‌داد.

این کارها را به جاى ارائه مطالب علمى انجام مى‌داد؛ همان‌گونه که خود اعتراف کرده مریدان من کم‌تر مسجدى بودند، ولى با روان‌شناسى کارى مى‌کردم که آن‌ها مرا یک دعانویس کشورى یا بالاتر بدانند.

5- تساهل و تسامح در فعالیت‌ها

مسلم است که اگر یک مدعى، دافعه‌اى نداشته باشد و از منکرات و مفاسد جلوگیرى نکند، گروهى از مردم بیمار که به اصطلاح مى‌خواهند دین و دنیا: را باهم داشته باشند به سوى او روى مى‌آورند؛ لذا وى گفته است

مسجدى‌ها کم‌تر به سراغ وى مى‌آمدند، بلکه افراد فاسد و با پوشش‌ها و افکار نامناسب حاضر مى‌شدند و چون وى حتّى مخارج رفت‌وآمد آنان را تأمین مى‌کرد، استادیوم آزادى را مملو از جمعیت مشتاق مى‌ساخت.

6- حمایت مراکز استعمارى و بیگانگان

باقى ماندن نام و نشان مدعیان، نیازمند حمایت مراکز و مراجع قدرت است.

در مورد ک. ب نیز عناصر ضدّ انقلاب از وى حمایت کردند و حتّى برخى مجامع بین‌المللى در همین موضوع، بیانیه‌اى بر ضدّ ایران صادر کردند و به وى هم مى‌گفتند: اگر مقاومت کنى، ناتو به ایران حمله مى‌کند؛ همه چیز تمام مى‌شود و تو رهبرى دینى ایران را برعهده خواهى گرفت. اساسا وى از ابتدا با عوامل رسانه‌اى بیگانگان آشنا شد، که برخى از آن عوامل خود را شیعه و مرید او خواندند.

-ویژه‌نامۀ کژراهه، (جام جم) ، اسفند  ١٣٨۶ ، صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران، مقاله فتاح غلامى، با عنوان کم سواد، پرادعا

پیچک انحراف: زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گرایش برخی از مردم به مدعیان مهدویت و نیابت در دو قرن اخیرجلد1 صص156-152

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد