خانه » همه » مذهبی » انقلاب اسلامی و تحولات ژئوپلتیک ایران؟

انقلاب اسلامی و تحولات ژئوپلتیک ایران؟


انقلاب اسلامی و تحولات ژئوپلتیک ایران؟

۱۳۹۳/۱۱/۱۴


۲۸۹ بازدید

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - انقلاب اسلامی و تحولات ژئوپلتیک ایران؟در دوران پهلوی منافع موقعیت ژئوپلتیکی ایران، نه برای ملت ایران، بلکه برای بیگانگان بود.انقلاب اسلامی تحولات ژئوپلتیکی اساسی را برای ایران رقم زده و ایران تحت سلطه و در اردوگاه غرب را، به یک کشور مستقل و قدرتمند منطقه‌ای تبدیل نموده است.اما این قدرت منطقه‌ای با توجه به تحولات منطقه و جهان، در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت بین المللی می باشد.

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - انقلاب اسلامی و تحولات ژئوپلتیک ایران؟در دوران پهلوی منافع موقعیت ژئوپلتیکی ایران، نه برای ملت ایران، بلکه برای بیگانگان بود.انقلاب اسلامی تحولات ژئوپلتیکی اساسی را برای ایران رقم زده و ایران تحت سلطه و در اردوگاه غرب را، به یک کشور مستقل و قدرتمند منطقه‌ای تبدیل نموده است.اما این قدرت منطقه‌ای با توجه به تحولات منطقه و جهان، در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت بین المللی می باشد.

در سیاست جغرافیایی یا ژئوپلیتیک، نقش عوامل محیط جغرافیایی بر روابط کشورها در نظر گرفته می شود. هر کشوری در جهان دارای یک موقعیت ژئوپلتیکی بوده و نقش هر کشور در سیاست جهانی، تحت تأثیر عوامل ژئوپلتیکی آن است. از دیدگاه جغرافی‌دانان سیاسی، قدرت هر کشور، به شدت از ژئوپلتیک و موقعیت جغرافیایی آن تأثیر می پذیرد.

ژئوپلتیک در دیدگاه اندیشمندان علوم سیاسی و جغرافی‌دانان سیاسی، از مفاهیم همواره ناپایدار و تحول پذیر است. موقعیت ژئوپلتیک کشورها در طول زمان و تحت تأثیر عوامل گوناگونی چون جنگ‌ها، انقلاب ها، تحولات منطقه‌ای و بین المللی تغییر می کند و این تغییرات ژئوپلتیکی در افزایش یا کاهش قدرت، نقش و موقعیت منطقه‌ای و بین المللی کشورها عامل مهمی به حساب می‌آید. در این نوشتار کوتاه، به اختصار نقش انقلاب اسلامی در تحولات ژئوپلتیک ایران بررسی می‌شود.

جایگاه ایران در نظریه‌های ژئوپلتیک

ایران کشوری با موقعیت خاص است و همین موقعیت جغرافیایی ویژه، موجب شده تا تمامی نظریه پردازان علم ژئوپلتیک، به توصیف موقعیت و نقش ایران بپردازند. لقب یافتن ایران به عنوان پل پیروزی در جنگ های جهانی، به خاطر همین موقعیت ممتاز ژئوپلتیکی است.

«مکیندر» از اولین نظریه پردازان ژئوپلتیک، ایران را به دو بخش تقسیم کرده؛ از ارتفاعات البرز به سمت شمال را جزء هارتلند(قلب زمین)، و از البرز به سمت جنوب را جزء هلال داخلی می‌داند. «ماهان» از دیگر نظریه‌پردازان این حوزه، در نظریه قدرت دریایی خود، برای ایران موقعیت گذرگاهی قایل بود که در مس��ر دسترسی قدرت بری(روسیه) به اقیانوس های جهان قرار دارد. در نظریه «اسپایکمن»، ایران بخش مهمی از ریملند است و به همین دلیل، موضوع رقابت دو قدرت بری و بحری (زمینی و دریایی) قرار گرفته است.

آقای «کوهن» در نظریه سیستمی خود از ایران به عنوان عنصری یاد می کند که بی قرینه است ولی در نظریه ساختار ژئوپلتیک جهان، ایران را بخش مهم منطقه خاورمیانه می داند که می تواند منشأ تحول باشد. در نظریه «هانتینگتون»، ایران مرکز تمدن اسلامی است که در اتحاد با تمدن کنفوسیوسی می تواند پایه های تمدن غرب را متزلزل سازد. از نظر دکتر «مجتهدزاده»، ایران هارتلند(قلب زمین) جدیدی در ژئوپلتیک پست مدرن است. «فولر» از ایران در نظریاتش با عنوان «قبله عالم» یاد می‌کند. در دیدگاه «توال» ایران سرچشمه تحرک و پویایی جهان تشیع و جهان اسلام است و از دیدگاه «اریک ریتر» ایران به عنوان یک عامل مهم تأثیرگذار در جهان اسلام و آسیای مرکزی باقی خواهد ماند.

موقعیت ژئوپلتیکی ایران قبل از انقلاب اسلامی

برای دست یافتن به درک درستی از موقعیت ژئوپلتیکی ایران در دوران قبل از انقلاب اسلامی، توجه به موقعیت راهبردی خاورمیانه یا منطقه غرب آسیا ضروری است. خاورمیانه اصطلاحی است که به وسیله انگلیسی ها بعد از جنگ جهانی دوم رواج یافت و شامل منطقه‌ای می‌شود که از نظر استراتژیکی و ژئوپلتیکی دارای اهمیت فراوان است و شامل کشورهای ترکیه، ایران، عراق، سوریه، اردن، لبنان، فلسطین، مصر، سودان و کشورهای شبه جزیره عربستان می باشد. در برخی از منابع، کشورهای پاکستان و افغانستان را نیز اصطلاح خاورمیانه در بر می‌گیرد. این منطقه که بهترین عنوان برای آن، «غرب آسیا» می باشد، از جهات گوناگون مهم است و در نظام جهانی و سیاست های جهانی، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار می باشد. اهمیت این منطقه به دلایل زیر است:

الف- از نظر جغرافیایی؛ غرب آسیا، سه قاره مهم آسیا، اروپا و آفریقا را به یکدیگر پیوند می دهد. آبراه های مهم خلیج فارس، دریای عمان، دریای عرب، دریای سرخ و مدیترانه در این منطقه است. تنگه های مهم و استراتژیکی مانند تنگه هرمز، جبل الطارق، بسفر، داردانل و باب المندب در این منطقه است. این آبراه ها و تنگه ها، نقش مهمی در اقتصاد و تجارت جهانی ایفا می‌کنند.

ب- از نظر جمعیتی؛ از نظر جمعیتی در غرب آسیا حدود 6/5 % جمعیت جهان زندگی می کنند. سه کشور ایران، ترکیه و مصر، حدود 50 درصد جمعیت غرب آسیا را در خود جای داده اند. 50 درصد جمعیت این منطقه جوان و زیر بیست سال می باشند.

ج- از نظر مذهبی؛ غرب آسیا مظهر و جایگاه پیدایی و رشد سه دین مهم اسلام، مسیحیت و یهودیت است. اکنون 93 درصد مردم این منطقه مسلمان، کمتر از 3 درصد مسیحی و کمتر از 2 درصد یهودی هستند. ده درصد جمعیت این منطقه را شیعیان تشکیل می دهند. بیت المقدس برای پیروان هر سه دین یاد شده از اهمیت برخوردار بوده و دارای قداست است. کعبه، مسجد الحرام، مسجد النبی و عتبات عالیات به این منطقه اهمیت بالایی داده است.

د- از نظر اقتصادی؛ غرب آسیا و به ویژه خلیج فارس، محل اصلی ذخایر نفت و گاز جهان است. خلیج فارس از روزگاران گذشته، یکی از مراکز مهم تجاری دنیا محسوب می شده، لکن در دهه های اخیر با توجه به نقش انرژی در صنعت از یک سو و انباشت انرژی در خلیج فارس از دیگر سو، این منطقه بیش از پیش مورد توجه قدرت‌های جهانی قرار گرفته است.

ایران در این منطقه راهبردی از جهان، دارای یک دوره حاکمیت تاریخی بوده است. حاکمیت تاریخی ایرانیان بر خلیج فارس به زمان های بسیار دور برمی‌گردد. بعد از اسلام نیز ایرانیان اداره‌کنندگان اصلی امور دریانوردی بین خلیج فارس و چین بودند و به همین دلیل از این طریق، اسلام به چین راه یافت و در این مسیر گروهی در کشورهای هند، مالزی، اندونزی و تایلند به اسلام گرویدند.

با ورود پرتغالی ها به خلیج فارس در سال 1506 میلادی و متعاقب آن دیگر کشورهای اروپایی به خلیج فارس، نفوذ بیگانگان در این منطقه آغاز گردید و از پیامدهای این نفوذ، پایان یافتن دوران برتری ایران در منطقه بود. در اواسط دوران صفویه، انگلیسی ها در ایران نفوذ کردند و در عصر قاجار، ایران عرصه تاخت و تاز بیگانگان گشت و در دوران رژیم پهلوی، و به ویژه در دوران پهلوی دوم، ایران در اردوگاه غرب و تحت سلطه کامل آمریکا قرار گرفت. در این دوران ژئوپلتیک ایران، تأمین کننده منافع بلوک غرب و آمریکا در برابر بلوک شرق بود و رژیم پهلوی، نقش ژاندارمی خلیج فارس را بر اساس سیاست دو ستونی «نیکسون» رئیس جمهور آمریکا پذیرفته بود. در یک دوره طولانی، منافع موقعیت ژئوپلتیکی ایران، نه برای ملت ایران، بلکه برای بیگانگان بود. ایران در این دوره، متحد رژیم صهیونیستی بود و به عضویت پیمان‌هایی چون سنتو در راستای تأمین منافع غرب و مقابله با نفوذ کمونیسم در آمده بود. در این دوره استقلال ایران مخدوش و عزت ایرانیان پایمال شده بود. به عبارت دیگر در چندین دهه منتهی به انقلاب اسلامی، ژئوپلتیک ممتاز ایران به دلیل سیاست قدرت های جهانی از یک طرف، و حاکمیت رژیم های فاسد دیکتاتور و وابسته به بیگانه در ایران از طرف دیگر، نه تنها نفعی برای مردم ایران نداشت، بلکه منشأ مشکلات فراوانی برای ایرانیان نیز شده بود.

ژئوپلتیک ایران بعد از انقلاب اسلامی

پیروزی انقلاب اسلامی با شعار « نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» در ایران، ژئوپلتیک ایران را به طور کلی تغییر داد. انقلاب اسلامی با فروریختن رژیم فاسد، مستبد و وابسته پهلوی، ایران را از چنگال غرب و آمریکا خارج ساخت و به یک کشور مستقل با هویت اسلامی تبدیل نموده، با انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام مردم سالار در ایران، ژئوپلتیک این کشور در راستای تأمین منافع ملی، امنیت ملی و پیشبرد آرمان ها و اهداف انقلابی، متحول گردید.

قدرت‌های جهانی که با ظرفیت‌ها و قابلیت های ژئوپلتیکی ایران آشنا بودند، از پیروزی انقلاب اسلامی به وحشت افتاده، تمام قوای خود را برای شکست این انقلاب و فرو ریختن نظام سیاسی دینی و انقلابی دینی و انقلابی برخاسته از آن بسیج کردند. قدرت های جهانی و خصوصاً دو ابرقدرت شرق و غرب، به خوبی دریافته بودند که جمهوری اسلامی با شعارهای آرمان‌گرایانه انقلابی در صورت تثبیت و تحکیم پایه‌های خود، با بهره‌گیری از موقعیت ممتاز ژئوپلتیک ایران در منطقه راهبردی غرب آسیا، می‌تواند علاوه بر تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای تعیین کننده، به یک قدرت بین المللی تبدیل شود. بر هم خوردن موازنه قدرت به ضرر رژیم صهیونیستی در منطقه، از جمله عوامل دیگری بود که علاوه بر نگران ساختن صهیونیسم بین الملل، نگرانی حامیان این رژیم را به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی در ایران با شعارها، آرمان ها و اهداف ضداستکباری و ضدصهیونیستی به دنبال داشت. بر اساس چنین تحلیل ها و برآوردهای راهبردی بود که پس از انقلاب اسلامی، سیاست جهانی در راستای مقابله با انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی از سوی قدرت‌های شرقی و غربی تنظیم شد و بر اساس این سیاست، توطئه‌ها علیه ملت ایران، یکی پس از دیگری طراحی و به مرحله اجرا درآمد.

اکنون و در دهه چهارم انقلاب اسلامی، به رغم توطئه ها و فتنه های گوناگون از سوی نظام سلطه و متحدینش علیه ملت ایران، جمهوری اسلامی به یک قدرت مؤثر و تعیین کننده منطقه‌ای تبدیل شده است و روند تحولات جاری در منطقه، از آینده‌ای درخشان برای ایرانیان حکایت می کند؛ آینده‌ای که در آن تمدن نوین اسلامی با محوریت جمهوری اسلامی شکل گرفته است. آینده‌ای که قطب قدرت جهان اسلام در یک نظام چندقطبی با محوریت جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرده است. نشانه‌های چنین آینده‌ای را می توان در گزاره های زیر به درستی مورد مطالعه قرار داد:

1- جمهوری اسلامی با تکیه بر موقعیت ممتاز ژئوپلتیکی خود به ویژه بر آبراه‌های خلیج فارس، تنگه هرمز، دریای عمان و اقیانوس هند، با تشکیل نیروی دریایی راهبردی از سوی ارتش و سپاه، از اقتدار دریایی برخوردار است. اقتدار دریایی و اقتدار موشکی جمهوری اسلامی، ایران را در برابر هر نوع تهدید نظامی از سوی قدرت های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایمن ساخته و به سطح قدرت بازدارندگی رسانده است.

2- در رقابت سنگین و نفس‌گیر میان نظام سلطه و متحدینش با جمهوری اسلامی بر سر ترتیبات منطقه‌ای غرب آسیا، آمریکا طی 13 سال گذشته شکست‌های پی در پی خورده است؛ به گونه‌ای که غرب آسیا به نمایشگاهی از شکست‌های آمریکا تبدیل شده است که نقش جمهوری اسلامی در این شکست ها، یک نقش اصلی می باشد. شکست‌های آمریکا و متحدینش در غرب آسیا، به معنای ناکامی ایالات متحده در شکل دهی به نظم نوین جهانی مورد نظر این کشور پس از فروپاشی نظام دوقطبی است. اکنون با ارتقای موقعیت منطقه‌ای ایران و تبدیل جمهوری اسلامی به قدرت تعیین‌کننده در این منطقه از یک طرف، و افول قدرت آمریکا به عنوان محور نظام سلطه و مدعی رهبری جهان برای یک صد سال از طرف دیگر، نظم جهانی در حال تغییر است و نظم جدیدی در حال شکل گیری می باشد. در نظم جدید در حال شکل گیری، ایران با موقعیت ژئوپلتیکی برتر، محور یک قطب قدرت خواهد بود. دلایل زیر توجیه‌کننده و توصیف‌کننده این قطب قدرت می باشد:

1-2- شکل‌گیری جبهه مقاومت با محوریت جمهوری اسلامی ایران در برابر رژیم صهیونیستی و مداخله‌های بیگانگان در منطقه؛ جبهه مقاومت در منطقه راهبردی غرب آسیا، به یک قدرت بی نظیر تبدیل شده و به طور اساسی موازنه قدرت را در این منطقه، به ضرر رژیم صهیونیستی و حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای‌اش تغییر داده است. این قدرت از یک طرف بر آبراه استراتژیک خلیج فارس مسلط است و از طرف دیگر با اتصال سرزمینی از طریق عراق و سوریه، در سواحل مدیترانه به یک قدرت تعیین‌کننده تبدیل شده است. جنگ‌های 33روزه، 8 روزه، 51 روزه و شکست توطئه جریان های تکفیری با حمایت یک جبهه غربی، عبری، عربی و ترکی در سوریه، عراق و لبنان، نشان دهنده قدرت محور مقاومت در منطقه می باشد.

2-2- شکل‌گیری پدیده بیداری اسلامی در منطقه با الهام بخشی جمهوری اسلامی، عمق راهبردی ایران را در منطقه افزایش داده است. پدیده بیداری اسلامی در منطقه یک واقعیت است. هرچند بیداری اسلامی در کشورهایی چون مصر، به دلایلی به انحراف کشیده شد، لکن تحولات شبه جزیره و خصوصاً تحولات یمن، نشان می‌دهد که در آینده عمده کشورهای غرب آسیا در کنترل جریان های اسلامی همسو با ایران خواهد بود.

بنابر آنچه آمد؛ می‌توان گفت، انقلاب اسلامی تحولات ژئوپلتیکی اساسی را برای ایران رقم زده و ایران تحت سلطه و در اردوگاه غرب را، به یک کشور مستقل و قدرتمند منطقه‌ای تبدیل نموده است. اما این قدرت منطقه‌ای با توجه به تحولات منطقه و جهان، در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت بین المللی می باشد.

دکتر یداله جوانی، بصیرت،14 بهمن 1393

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

انقلاب اسلامی و تحولات ژئوپلتیک ایران؟


انقلاب اسلامی و تحولات ژئوپلتیک ایران؟

۱۳۹۳/۱۱/۱۴


۲۸۹ بازدید

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - انقلاب اسلامی و تحولات ژئوپلتیک ایران؟در دوران پهلوی منافع موقعیت ژئوپلتیکی ایران، نه برای ملت ایران، بلکه برای بیگانگان بود.انقلاب اسلامی تحولات ژئوپلتیکی اساسی را برای ایران رقم زده و ایران تحت سلطه و در اردوگاه غرب را، به یک کشور مستقل و قدرتمند منطقه‌ای تبدیل نموده است.اما این قدرت منطقه‌ای با توجه به تحولات منطقه و جهان، در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت بین المللی می باشد.

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - انقلاب اسلامی و تحولات ژئوپلتیک ایران؟در دوران پهلوی منافع موقعیت ژئوپلتیکی ایران، نه برای ملت ایران، بلکه برای بیگانگان بود.انقلاب اسلامی تحولات ژئوپلتیکی اساسی را برای ایران رقم زده و ایران تحت سلطه و در اردوگاه غرب را، به یک کشور مستقل و قدرتمند منطقه‌ای تبدیل نموده است.اما این قدرت منطقه‌ای با توجه به تحولات منطقه و جهان، در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت بین المللی می باشد.

در سیاست جغرافیایی یا ژئوپلیتیک، نقش عوامل محیط جغرافیایی بر روابط کشورها در نظر گرفته می شود. هر کشوری در جهان دارای یک موقعیت ژئوپلتیکی بوده و نقش هر کشور در سیاست جهانی، تحت تأثیر عوامل ژئوپلتیکی آن است. از دیدگاه جغرافی‌دانان سیاسی، قدرت هر کشور، به شدت از ژئوپلتیک و موقعیت جغرافیایی آن تأثیر می پذیرد.

ژئوپلتیک در دیدگاه اندیشمندان علوم سیاسی و جغرافی‌دانان سیاسی، از مفاهیم همواره ناپایدار و تحول پذیر است. موقعیت ژئوپلتیک کشورها در طول زمان و تحت تأثیر عوامل گوناگونی چون جنگ‌ها، انقلاب ها، تحولات منطقه‌ای و بین المللی تغییر می کند و این تغییرات ژئوپلتیکی در افزایش یا کاهش قدرت، نقش و موقعیت منطقه‌ای و بین المللی کشورها عامل مهمی به حساب می‌آید. در این نوشتار کوتاه، به اختصار نقش انقلاب اسلامی در تحولات ژئوپلتیک ایران بررسی می‌شود.

جایگاه ایران در نظریه‌های ژئوپلتیک

ایران کشوری با موقعیت خاص است و همین موقعیت جغرافیایی ویژه، موجب شده تا تمامی نظریه پردازان علم ژئوپلتیک، به توصیف موقعیت و نقش ایران بپردازند. لقب یافتن ایران به عنوان پل پیروزی در جنگ های جهانی، به خاطر همین موقعیت ممتاز ژئوپلتیکی است.

«مکیندر» از اولین نظریه پردازان ژئوپلتیک، ایران را به دو بخش تقسیم کرده؛ از ارتفاعات البرز به سمت شمال را جزء هارتلند(قلب زمین)، و از البرز به سمت جنوب را جزء هلال داخلی می‌داند. «ماهان» از دیگر نظریه‌پردازان این حوزه، در نظریه قدرت دریایی خود، برای ایران موقعیت گذرگاهی قایل بود که در مس��ر دسترسی قدرت بری(روسیه) به اقیانوس های جهان قرار دارد. در نظریه «اسپایکمن»، ایران بخش مهمی از ریملند است و به همین دلیل، موضوع رقابت دو قدرت بری و بحری (زمینی و دریایی) قرار گرفته است.

آقای «کوهن» در نظریه سیستمی خود از ایران به عنوان عنصری یاد می کند که بی قرینه است ولی در نظریه ساختار ژئوپلتیک جهان، ایران را بخش مهم منطقه خاورمیانه می داند که می تواند منشأ تحول باشد. در نظریه «هانتینگتون»، ایران مرکز تمدن اسلامی است که در اتحاد با تمدن کنفوسیوسی می تواند پایه های تمدن غرب را متزلزل سازد. از نظر دکتر «مجتهدزاده»، ایران هارتلند(قلب زمین) جدیدی در ژئوپلتیک پست مدرن است. «فولر» از ایران در نظریاتش با عنوان «قبله عالم» یاد می‌کند. در دیدگاه «توال» ایران سرچشمه تحرک و پویایی جهان تشیع و جهان اسلام است و از دیدگاه «اریک ریتر» ایران به عنوان یک عامل مهم تأثیرگذار در جهان اسلام و آسیای مرکزی باقی خواهد ماند.

موقعیت ژئوپلتیکی ایران قبل از انقلاب اسلامی

برای دست یافتن به درک درستی از موقعیت ژئوپلتیکی ایران در دوران قبل از انقلاب اسلامی، توجه به موقعیت راهبردی خاورمیانه یا منطقه غرب آسیا ضروری است. خاورمیانه اصطلاحی است که به وسیله انگلیسی ها بعد از جنگ جهانی دوم رواج یافت و شامل منطقه‌ای می‌شود که از نظر استراتژیکی و ژئوپلتیکی دارای اهمیت فراوان است و شامل کشورهای ترکیه، ایران، عراق، سوریه، اردن، لبنان، فلسطین، مصر، سودان و کشورهای شبه جزیره عربستان می باشد. در برخی از منابع، کشورهای پاکستان و افغانستان را نیز اصطلاح خاورمیانه در بر می‌گیرد. این منطقه که بهترین عنوان برای آن، «غرب آسیا» می باشد، از جهات گوناگون مهم است و در نظام جهانی و سیاست های جهانی، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار می باشد. اهمیت این منطقه به دلایل زیر است:

الف- از نظر جغرافیایی؛ غرب آسیا، سه قاره مهم آسیا، اروپا و آفریقا را به یکدیگر پیوند می دهد. آبراه های مهم خلیج فارس، دریای عمان، دریای عرب، دریای سرخ و مدیترانه در این منطقه است. تنگه های مهم و استراتژیکی مانند تنگه هرمز، جبل الطارق، بسفر، داردانل و باب المندب در این منطقه است. این آبراه ها و تنگه ها، نقش مهمی در اقتصاد و تجارت جهانی ایفا می‌کنند.

ب- از نظر جمعیتی؛ از نظر جمعیتی در غرب آسیا حدود 6/5 % جمعیت جهان زندگی می کنند. سه کشور ایران، ترکیه و مصر، حدود 50 درصد جمعیت غرب آسیا را در خود جای داده اند. 50 درصد جمعیت این منطقه جوان و زیر بیست سال می باشند.

ج- از نظر مذهبی؛ غرب آسیا مظهر و جایگاه پیدایی و رشد سه دین مهم اسلام، مسیحیت و یهودیت است. اکنون 93 درصد مردم این منطقه مسلمان، کمتر از 3 درصد مسیحی و کمتر از 2 درصد یهودی هستند. ده درصد جمعیت این منطقه را شیعیان تشکیل می دهند. بیت المقدس برای پیروان هر سه دین یاد شده از اهمیت برخوردار بوده و دارای قداست است. کعبه، مسجد الحرام، مسجد النبی و عتبات عالیات به این منطقه اهمیت بالایی داده است.

د- از نظر اقتصادی؛ غرب آسیا و به ویژه خلیج فارس، محل اصلی ذخایر نفت و گاز جهان است. خلیج فارس از روزگاران گذشته، یکی از مراکز مهم تجاری دنیا محسوب می شده، لکن در دهه های اخیر با توجه به نقش انرژی در صنعت از یک سو و انباشت انرژی در خلیج فارس از دیگر سو، این منطقه بیش از پیش مورد توجه قدرت‌های جهانی قرار گرفته است.

ایران در این منطقه راهبردی از جهان، دارای یک دوره حاکمیت تاریخی بوده است. حاکمیت تاریخی ایرانیان بر خلیج فارس به زمان های بسیار دور برمی‌گردد. بعد از اسلام نیز ایرانیان اداره‌کنندگان اصلی امور دریانوردی بین خلیج فارس و چین بودند و به همین دلیل از این طریق، اسلام به چین راه یافت و در این مسیر گروهی در کشورهای هند، مالزی، اندونزی و تایلند به اسلام گرویدند.

با ورود پرتغالی ها به خلیج فارس در سال 1506 میلادی و متعاقب آن دیگر کشورهای اروپایی به خلیج فارس، نفوذ بیگانگان در این منطقه آغاز گردید و از پیامدهای این نفوذ، پایان یافتن دوران برتری ایران در منطقه بود. در اواسط دوران صفویه، انگلیسی ها در ایران نفوذ کردند و در عصر قاجار، ایران عرصه تاخت و تاز بیگانگان گشت و در دوران رژیم پهلوی، و به ویژه در دوران پهلوی دوم، ایران در اردوگاه غرب و تحت سلطه کامل آمریکا قرار گرفت. در این دوران ژئوپلتیک ایران، تأمین کننده منافع بلوک غرب و آمریکا در برابر بلوک شرق بود و رژیم پهلوی، نقش ژاندارمی خلیج فارس را بر اساس سیاست دو ستونی «نیکسون» رئیس جمهور آمریکا پذیرفته بود. در یک دوره طولانی، منافع موقعیت ژئوپلتیکی ایران، نه برای ملت ایران، بلکه برای بیگانگان بود. ایران در این دوره، متحد رژیم صهیونیستی بود و به عضویت پیمان‌هایی چون سنتو در راستای تأمین منافع غرب و مقابله با نفوذ کمونیسم در آمده بود. در این دوره استقلال ایران مخدوش و عزت ایرانیان پایمال شده بود. به عبارت دیگر در چندین دهه منتهی به انقلاب اسلامی، ژئوپلتیک ممتاز ایران به دلیل سیاست قدرت های جهانی از یک طرف، و حاکمیت رژیم های فاسد دیکتاتور و وابسته به بیگانه در ایران از طرف دیگر، نه تنها نفعی برای مردم ایران نداشت، بلکه منشأ مشکلات فراوانی برای ایرانیان نیز شده بود.

ژئوپلتیک ایران بعد از انقلاب اسلامی

پیروزی انقلاب اسلامی با شعار « نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» در ایران، ژئوپلتیک ایران را به طور کلی تغییر داد. انقلاب اسلامی با فروریختن رژیم فاسد، مستبد و وابسته پهلوی، ایران را از چنگال غرب و آمریکا خارج ساخت و به یک کشور مستقل با هویت اسلامی تبدیل نموده، با انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام مردم سالار در ایران، ژئوپلتیک این کشور در راستای تأمین منافع ملی، امنیت ملی و پیشبرد آرمان ها و اهداف انقلابی، متحول گردید.

قدرت‌های جهانی که با ظرفیت‌ها و قابلیت های ژئوپلتیکی ایران آشنا بودند، از پیروزی انقلاب اسلامی به وحشت افتاده، تمام قوای خود را برای شکست این انقلاب و فرو ریختن نظام سیاسی دینی و انقلابی دینی و انقلابی برخاسته از آن بسیج کردند. قدرت های جهانی و خصوصاً دو ابرقدرت شرق و غرب، به خوبی دریافته بودند که جمهوری اسلامی با شعارهای آرمان‌گرایانه انقلابی در صورت تثبیت و تحکیم پایه‌های خود، با بهره‌گیری از موقعیت ممتاز ژئوپلتیک ایران در منطقه راهبردی غرب آسیا، می‌تواند علاوه بر تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای تعیین کننده، به یک قدرت بین المللی تبدیل شود. بر هم خوردن موازنه قدرت به ضرر رژیم صهیونیستی در منطقه، از جمله عوامل دیگری بود که علاوه بر نگران ساختن صهیونیسم بین الملل، نگرانی حامیان این رژیم را به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی در ایران با شعارها، آرمان ها و اهداف ضداستکباری و ضدصهیونیستی به دنبال داشت. بر اساس چنین تحلیل ها و برآوردهای راهبردی بود که پس از انقلاب اسلامی، سیاست جهانی در راستای مقابله با انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی از سوی قدرت‌های شرقی و غربی تنظیم شد و بر اساس این سیاست، توطئه‌ها علیه ملت ایران، یکی پس از دیگری طراحی و به مرحله اجرا درآمد.

اکنون و در دهه چهارم انقلاب اسلامی، به رغم توطئه ها و فتنه های گوناگون از سوی نظام سلطه و متحدینش علیه ملت ایران، جمهوری اسلامی به یک قدرت مؤثر و تعیین کننده منطقه‌ای تبدیل شده است و روند تحولات جاری در منطقه، از آینده‌ای درخشان برای ایرانیان حکایت می کند؛ آینده‌ای که در آن تمدن نوین اسلامی با محوریت جمهوری اسلامی شکل گرفته است. آینده‌ای که قطب قدرت جهان اسلام در یک نظام چندقطبی با محوریت جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرده است. نشانه‌های چنین آینده‌ای را می توان در گزاره های زیر به درستی مورد مطالعه قرار داد:

1- جمهوری اسلامی با تکیه بر موقعیت ممتاز ژئوپلتیکی خود به ویژه بر آبراه‌های خلیج فارس، تنگه هرمز، دریای عمان و اقیانوس هند، با تشکیل نیروی دریایی راهبردی از سوی ارتش و سپاه، از اقتدار دریایی برخوردار است. اقتدار دریایی و اقتدار موشکی جمهوری اسلامی، ایران را در برابر هر نوع تهدید نظامی از سوی قدرت های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایمن ساخته و به سطح قدرت بازدارندگی رسانده است.

2- در رقابت سنگین و نفس‌گیر میان نظام سلطه و متحدینش با جمهوری اسلامی بر سر ترتیبات منطقه‌ای غرب آسیا، آمریکا طی 13 سال گذشته شکست‌های پی در پی خورده است؛ به گونه‌ای که غرب آسیا به نمایشگاهی از شکست‌های آمریکا تبدیل شده است که نقش جمهوری اسلامی در این شکست ها، یک نقش اصلی می باشد. شکست‌های آمریکا و متحدینش در غرب آسیا، به معنای ناکامی ایالات متحده در شکل دهی به نظم نوین جهانی مورد نظر این کشور پس از فروپاشی نظام دوقطبی است. اکنون با ارتقای موقعیت منطقه‌ای ایران و تبدیل جمهوری اسلامی به قدرت تعیین‌کننده در این منطقه از یک طرف، و افول قدرت آمریکا به عنوان محور نظام سلطه و مدعی رهبری جهان برای یک صد سال از طرف دیگر، نظم جهانی در حال تغییر است و نظم جدیدی در حال شکل گیری می باشد. در نظم جدید در حال شکل گیری، ایران با موقعیت ژئوپلتیکی برتر، محور یک قطب قدرت خواهد بود. دلایل زیر توجیه‌کننده و توصیف‌کننده این قطب قدرت می باشد:

1-2- شکل‌گیری جبهه مقاومت با محوریت جمهوری اسلامی ایران در برابر رژیم صهیونیستی و مداخله‌های بیگانگان در منطقه؛ جبهه مقاومت در منطقه راهبردی غرب آسیا، به یک قدرت بی نظیر تبدیل شده و به طور اساسی موازنه قدرت را در این منطقه، به ضرر رژیم صهیونیستی و حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای‌اش تغییر داده است. این قدرت از یک طرف بر آبراه استراتژیک خلیج فارس مسلط است و از طرف دیگر با اتصال سرزمینی از طریق عراق و سوریه، در سواحل مدیترانه به یک قدرت تعیین‌کننده تبدیل شده است. جنگ‌های 33روزه، 8 روزه، 51 روزه و شکست توطئه جریان های تکفیری با حمایت یک جبهه غربی، عبری، عربی و ترکی در سوریه، عراق و لبنان، نشان دهنده قدرت محور مقاومت در منطقه می باشد.

2-2- شکل‌گیری پدیده بیداری اسلامی در منطقه با الهام بخشی جمهوری اسلامی، عمق راهبردی ایران را در منطقه افزایش داده است. پدیده بیداری اسلامی در منطقه یک واقعیت است. هرچند بیداری اسلامی در کشورهایی چون مصر، به دلایلی به انحراف کشیده شد، لکن تحولات شبه جزیره و خصوصاً تحولات یمن، نشان می‌دهد که در آینده عمده کشورهای غرب آسیا در کنترل جریان های اسلامی همسو با ایران خواهد بود.

بنابر آنچه آمد؛ می‌توان گفت، انقلاب اسلامی تحولات ژئوپلتیکی اساسی را برای ایران رقم زده و ایران تحت سلطه و در اردوگاه غرب را، به یک کشور مستقل و قدرتمند منطقه‌ای تبدیل نموده است. اما این قدرت منطقه‌ای با توجه به تحولات منطقه و جهان، در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت بین المللی می باشد.

دکتر یداله جوانی، بصیرت،14 بهمن 1393

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد