خانه » همه » مذهبی » انقلاب اسلامی و مهدویت

انقلاب اسلامی و مهدویت

عصراسلام: عصمت و مهدویت دو‌شاخصه مهم در منظومه فکری امامیه است. شیعه امامی ، پیامبران و ائمه را ملحق به مفهوم قرآنی “ما ینطق عن الهوی” و معصوم از خطا می داند. از منظر امامیه، زمانه از معصوم حجت خدا  که باراده الهی، سبب المتصل بین الارض و السماء است ، خالی نمی ماند. منجی آخرالزمان، مفهومی فرا اسلامی و ابراهیمی است. اما مهدی امامیان، فردی زنده ومعین و موجود است. پنهان اما  موثر در  تکوین است . و برنامه ظهوری با مراحل جغرافیایی مشخص دارد. از منظر شیعه ، اصلاح کامل حال جهان در ظهور و حکومت اوست. انتظاری که شیعه افضل الاعمال می داند، پرورش جان هایی قابل دوران اوست. چنین دیدگاهی به مهدویت، موضعی رفیع در اندیشه شیعه امامیه داده.  

در دوران طولانی غیبت، نظر غالب امامیان آن بوده که پیاده کردن حکومت خدا بر زمین ، بدون ریاست معصوم ع ممکن نیست. این بدان‌معنا نیست که ضرورت وجود حکومت برای اداره جماعات انسانی رانفهمیده یا حاکم بهتر با بدتر  نزدشان یکی بوده. تاریخ گواهست هر جا میسور بوده آنها در بهبود کیفیت حکمرانی زمینی و ‌محکمه و دیوان کوشیده‌اند. اما غالبا حکومت را بر خلاف سنیان و‌ اسمعیلیان، من باب اضطرار و امری عرفی و زمینی و ‌غیر قدسی می دیدند. گرچه بسیاری از شاهان شیعه صفوی و قجری، ادعای ظل اللهی و‌نصب من عندالله داشتند ولی این دعوی، نزد عقول امامیه، جز من باب تقیه، مقبول نمی‌افتاد. حتی آنچه مرحوم امام خمینی در ادعای تساوی ولایة فقیه و‌نبی  و  همچنین لزوم حاکمیت ولایة مطلقه فقیه  آورد و‌قبل از او‌هم اقلیتی بدان قائل بوده اند، یقینا جریان اصلی مدرسه امامی نبوده و نیست. 

بگمان من، انقلاب اسلامی، قدمی بلند در تکوین فکر شیعه امامی در راستای تهیاء ظهور بود. ایمان شیعه بدانکه هیچ کس با معصوم قابل قیاس نیست، محکم تر شد. دریافت که رایة معصوم را باذن الله، قوت و‌ نور و‌هدایتیست که دیگران فاقد آنند. دریافت رابطه معصوم با حکومت الهی، ربط روح با بدن است. شیعه دید چون فقیه ادعای ولایت مساوی معصوم کرد، حکومتی پدید آمد که باء بسم الله عدالتش را  خلخالی فقیه و تاء تمت کرامت انسانیش را جنتی فقیه چنان نگاشتند که افتد و دانی!  نعوذ بالله منهم و مما یدعوننا الیه.

شک ندارم که بسیار مردمان در ایران و‌جهان، انقلاب مرحوم امام خمینی را بروز بیرونی  مکتب اهل البیت ع می دانند و‌ قضاوتی را که لایق اولیست، به دومی، تعمیم می دهند. این زمینه اقبال مردمان به مدرسه اهل البیت ع را در میان مدت خواهد کاست. 
اما گمان دارم عمق و طول این دوره فترت، بستگی به رویکرد اجتماعی و سیاسی آتی شیعیان امامی دارد.  

شیعه محتاج رویکردی سنجیده است که می‌تواند متاثر از مبانی ذیل باشد:
۱- شیعه باید شهروند وفادار کشورش و‌ حامی دموکراسی باشد. حکومت را خادم‌ منافع کشور و‌حافظ همه شهروندان، غیر فرقه ای و غیر قومی بطلبد. این اصول، میراث سیاسی مشترک فقیهان؛ موسی الصدر و سیستانی است. 
۲- شیعه باید در آموزش و‌ ارتقاء شاخص‌های توسعه انسانی خود بکوشد. قبلا رویکرد آدمسازی فقهائی چون علامه کرباسچیان را مرور کرده‌ایم. 
۳- شیعه بس محتاج ‌احیاء مکارم اخلاقست. باید بپذیرد شاکله مدرسه اهل البیت ع بر پایه کرامت انسان و‌ناساز با قواعد غلامی و اکراه عقیدتی است. 
۴- شیعه باید از مذهب قدرت که اصل را تسلط دانسته و همه اصول مذهب و اخلاق  را فدای حفظ قدرت می کند، علنا و دائما تبری جوید. باید اعلام کند تسلط بر مردم، بدون رضایتشان مشروع نیست. شیعه باید در  اصلاح عقیده شیعیان گرونده بمذهب قدرت،  سخت بکوشد. 

شیعیان باید بدانند در دوران غیبت، جهان مطلوبشان فراهم نمی آید. لذا باید با تکیه بر عقل، بکمک دیگر مردمان در ساماندهی عرفی به مسائل جامعه شان در حد وسع بکوشند. این نباید مانع تلاش آنها برای ایفای نقششان در تعجیل ظهور بالاخص از طریق تربیت نفوس عالیه و نشر دعوت آل رسول ع باشد. 

سهم ما در تعجیل ظهور مهدی ع، می تواند پرورش انسان های قابل برای دولت مهدوی- بالا بردن سطح فهم و مطالبات بشر‌   و  جلب قلوب و‌افکار به  مدرسه اهل البیت ع باشد.  در روایات ظهور ، از  جهانی شدن دعوت در پی گرویدن افواج عیسویان به منطق برادر مسیح ع می شنوید و البته از صف آرائی برخی فقیهان شیعه بر ضد امام ع. دوران حکومت او‌دوران توازن، فوران دانش ، تکمیل عقل‌ها و وفور برکتست. نبرد بزرگ مهدی ع در ساحت وسیع عقول و قلوب خواهد بود نه در تنگنای دشت‌ها و ‌جبال.  
مبارک باد نام مقدس موعود انبیاء. آمین! 

محمدحسین کریمی‌پور

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد