خانه » همه » مذهبی » انقلاب خوبست، يك جُرعه نه يك خُمره!

انقلاب خوبست، يك جُرعه نه يك خُمره!

عصراسلام: از اينجا به بعد، طيفی از گزينه ها پيش روي توست. گزينه هايِ دو سَرِ طيف چنين اند: 

١- “انقلابي گری كسب و كارت می‌شود.”
همچنان انقلابي مي ماني و يك دٓم كلنگ را زمين نمي گذاري. چريك و معترض و طلبكار می‌ماني، گرچه قدرت در كفِ خودت باشد. مردِ مديريتِ كسالت بارِ “توسعه” نيستي. پي ريزي، آجر چيني،  سفيد كاري و پايشِ سود و زيان، كار تو نيست! ازينكه انقلاب تمام شود و ملّتت نتيجه بخواهند، بيمناكي. تو را آفريده اند كه عتاب كني، قرار نيست جواب دهي. به كنار رفتن هم اصلا و ابدا فكر نمي كني! پس پرچمدارِ انقلابي بي پايان مي شوي. انقلابي كه خودت – بنام ملّت-  مظهرِ مقدّسِ تداومش باشي. كدام احمقي از قدّيسان،  حساب پس مي كشد؟ مي تازي! تا پايانِ جهان و انتهاي زمان مي تازي! انور خوجه مي شوي، قذافي يا موگابه! 

٢- “اثبات مي كني كه انقلاب برايت وسيله خدمت بوده، نه بستر قدرت.”

مي داني كه تخريب، تنها قدمِ اوّلِ ساختنِ كشوري نوين بوده است. سعي مي كني دورانِ تخريب و عصرِ كلنگ، طولاني نشود. انقلابي گري را پايان مي دهي و كمك مي كني كشورت قوام گيرد و پا به دوران توسعه بگذارد. 
كلنگ را كنار مي گذاري و ابزار سازندگي را بر مي داري. مي داني خشونتِ انقلابي بايد جايش را به حكومت قانون، مسئوليت پذيري، ظرافت، مدارا، تعاملِ سازنده ، توليد قدرت و خلقِ رفاه بدهد. اگر ببيني كه ديگران سازندگانِ بهتري‌اند، صحنه را به سازندگان مي سپاري! ماندلا مي شوي و بر پيشانيِ تاريخ انسان، می‌درخشي! 

انقلاب، كُلنگ است و انقلابي گري تخريب!  گاهي – راستش را بخواهي، ندرتاً – لازم و خوبست!  آنهم بشرط آنكه اندازه بداني. نكند تا ابد، انقلابي بماني! 

خُنُك آن باده گساري كه فرقِ جُرعه و جام  را  با خُمره و شُربِ مُدام،  بداند. والسلام. 


محمدحسین کریمی‌پور

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد