خانه » همه » مذهبی » اولویت برنامه امام زمان

اولویت برنامه امام زمان


اولویت برنامه امام زمان

۱۳۹۹/۰۱/۰۷


۸۰۵ بازدید

سلام.

به نظر شما اولویت اصلی حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف بعد از ظهور چیست؟

با ظهور حضرت مهدی (عج) مسیر تاریخ دگرگون شده و فصل نوینی در زندگی انسان ها گشوده می شود. آن روز اوج اقتدار مستضعفان مومن و خواری ستمگران است. با تحقق ظهور، صلح و صفا، امنیت و عدالت، رشد و شکوفایی، توحید و یکتاپرستی حاکم شده و جنگ و خون ریزی، ظلم و ستم و شرک و خرافه پرستی از بین می روند و ثمره تلاش تمام پیامبران، اولیا و اوصیا در آن روز آشکار می گردد. در واقع رکن اصلی و خمیر مایه بنیادین حرکت جهانی امام زمان(ع) گسترش همه جانبه و تقویت و توسعه توحید و یگانه پرستی و در کنار آن مبارزه فراگیر و مستمر با همه تفکرات و جریان‌های انحرافی والحادی است. در نهضت مهدوی، آموزه‌ها و تعالیم فراموش شده‌ی پیامبران الهی برپا می‌گردد و همه دستگاه‌های استبدادی، در نهاد حکومت و قدرت زایل می‌گردند و از بین می‌روند. در حکومت مهدوی، محرومان و مستضعفان و بندگان صالح و مؤمن خداوند، از جایگاه رفیعی برخوردارند. نظام فرهنگی، مرکب از ارزش‌ها و هنجار‌ها، عقاید و باور‌ها، آرمان‌ها و … بر اساس آموزه‌های قرآن کریم و سنت معصومان شکل می‌گیرد و همه اجزا و عناصر اجتماعی، متأثر از این نظام فرهنگی است.عدالت جویی و عدالت‌خواهی و تلاش برای برقراری عدالت و رفع همه مظاهر ظلم و بی عدالتی، از جمله ارکان حکومت امام زمان(ع) است. مبارزه همه جانبه و مستمر با منکرات و عوامل اجرایی و شیوع آن، از جمله برنامه‌ها و سیاست‌های اصولی در حکومت جهانی مهدوی است. رشد و توسعه همه جانبه و فراگیر، در همه ابعاد و شئون، اعم از اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و … بهره‌برداری از منابع طبیعی، توزیع عادلانه فرصت‌های اجتماعی و برقراری روابط صمیمانه و صلح آمیز، همراه با عظمت و شوکت جامعه‌ی اسلامی در سطح بین الملل، ایجاد روابط صمیمانه و دوستی متقابل در بین افراد و …. همه و همه، از جمله خصوصیات و ویژگی‌های جامعه‌ی آرمانی اسلام است و رکن اصلی همه متغیر‌ها و الگو‌ها، برآمده از دین و برای تحقق و تحکیم بنیان‌های دینی است که خصیصه‌ی اصلی جامعه‌ی مهدوی است. باد توجه به این مقدمه اولویتهای برنامه های امام زمان را چنین می توان تشریح کرد:
الف) اولویت های اقدامات حضرت در شهر مکه
1. معرفی: حضرت امام سجاد ـ علیه السلام ـ می فرمایند: «آن حضرت به سخن گفتن پرداخته و می فرمایند که ایها الناس منم فلانی (مهدی) پسر فلانی (حضرت امام عسکری ـ علیه السلام ـ) منم پسر پیغمبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ دعوت می کنم شما را به آنچه پیغمبر خدا را دعوت می کرد.
2. دفاع در برابر مهاجمان: در ادامه حدیث فوق آمده: « پس هجوم می آورند که او را بکشند پس سیصد و سیزده تن از او دفاع می کنند
3. نیایش: پس از دفاع، «حضرت بین دو نقطه رکن و مقام (در خانه خدا) چهار رکعت نماز می گذارند.»
4. بیعت گرفتن: حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ: «پس آنگاه به اسم او از آسمان ندا شود و او در پشت مقام باشد. اصحاب به ایشان عرض می کنند: اکنون دیگر به اسم شما ندا شد، منتظر چه هستید؟ آنگاه دست او را بگیرند و برای بیعت عمومی بیاورند حضرت آمده و به حجرالاسود تکیه نموده و…»
5. سخنرانی مراسم اخذ بیعت: «و اولین جمله ای که ایشان با آن کلام خود آغاز می کند این آیه است: «بقیه الله خیرٌ لکن إن کنتم مؤمنین:‌ باقیمانده حجت خدا برای شما بهتر است البته اگر مؤمن بوده‌اید: سپس بگوید: منم بقیه الله.
آنگاه سیصد و سیرده نفر با او بیعت کرده و دیگران هم بیعت می کنند.
6. ارجاء عدالت و حدود الهی: حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ: آنگاه که مراسم بیعت تمام شود، سراغ طایفه بنی شیبه‌(کلید داران و خادمان خائن خانه خدا ) بیاید، دست های ایشان را قطع کند برای اینکه ایشان دزدهای خانه خدایند. دست و پایشان را قطع نموده ایشان را در مکه بگرداند و منادی ندا دهد: اینها دزدان خانه خدا هستند…» البته حضرت چنین اقداماتی را برای قبیله قریش هم انجام می دهند
7. تکمیل تعداد یاران 10 هزار نفر اصلی.
8. تعیین حاکم برای مکه.
9. خروج از مکه و عزیمت به مدینه.
ب) برخی اقدامات دیگر امام هنگام ظهور
1. ویرانی مساجد.
اشاره: اگر خداوند در قرآن کریم درباره پیامبرش فرموده: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى» کار امام معصوم ـ علیه‌السلام ـ نیز بدون حکمت و الهام گرفته از خداوند نمی‌باشد. بنابراین، روایاتی که درباره خرابی و ویران کردن مساجد آمده است چندنوع بوده که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود.
الف: تخریب مساجد واصلاح آن: اصبغ بن نباته می‌گوید: امیرالمؤمنین ـ علیه‌السلام ـ وقتی که وارد مسجد کوفه شد… و سپس فرمود: وای بر آنکه تو را از گل و خاک پخته بنا کرده و جهت قبله نوح را تغییر داد! و باز آنگاه فرمود: خوش بحال کسی که شاهد ویرانی تو در روزگار قائم از اهلبیت می‌باشد.
و هم‌چنین از آن حضرت در مورد دیگر نقل شده است که فرمود: (بی‌گمان هنگامی که حضرت قائم، قیام کند مسجد کوفه را خراب کرده و قبله آن را اصلاح می‌کند.)
ب: تخریب مساجد در مسیر جاده و مشرف: ابوبصیر می‌گوید: امام باقر ـ علیه‌السلام ـ فرمود: هنگامی که قائم ما قیام کند، چهار مسجد را در کوفه ویران می‌سازد. و هم‌چنین مسجدی که مشرف بر دیگران باشد نمی‌گذارد. مگر اینکه حالت اشراف آنرا برداشته و با حالت سادگی می‌گذارد. و دیگر مسجدی که در مسیر جاده‌ها قرار گیرد از بین می‌برد.
بنابراین ما نمونه‌هائی از روایاتی که بیان گردید و بسیاری از روایاتی که در این رابطه ملاحظه شده است که البته هیچ کدام حکایت از ویران کردن بسیاری از مساجد ندارد. هم‌چنین در روایاتی که اشاره به خراب کردن مساجد دارد اولاً، مراد از این
خرابی نابود کردن نیست. و دیگر آنکه، در برخی روایات علت خراب کردن مساجد نیزتوضیح داده شده است که اصلاح قبله آن است و یا حالت اشرافی و تزیین دارد. وحالت اشرافی آنرا برداشته و به حالت سادگی می‌گذارد. بنابراین چنین نیست که حضرت مساجد زیادی را خراب کند، و اگر تعداد محدودی را خراب می‌کند بخاطر مصالحی است.
2. خونریزی‌ها: از آنجایی که هدف از قیام حضرت مهدی(عج) برپائی حکومت عدل الهی در سراسر جهان است. و اداره سرزمینی به گستردگی دنیا، کاری بس دشوار است، که تنها با برخورداری از رهبری الهی و حاکمیت اسلام امکان‌پذیر است. و حضرت مهدی(عج) زمانی زمام امور را بدست می‌گیرد که دنیا وارث انبوهی از نابسامانی‌ها، بی‌عدالتی‌ها و عقیده‌های انحرافی می‌باشند. سرانجام روزگاری فرا می‌رسد که عدل و عدالت با دست توانای مرد الهی در روی زمینِ پر از ظلم و ستم پیاده می‌شود. و آثارکلام رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ : (…یحلا الارض قسطاً و عدلاً) (زمین را پر ازعدل و قسط می‌کند) در همه‌جا نمایان و آشکار می‌گردد.
چنانکه امام صادق ـ علیه‌السلام ـ می‌فرماید: (به خدا سوگند، بطور حتم عدالت مهدی(عج) به درون خانه‌ها نفوذ می‌کند، همچنانکه سرما وگرما در آن وارد می‌شود.)
و از طرفی، علم، رأفت و مهربانی، گسترش فرهنگ اسلامی وآثار مذهب و دین‌داری در همه جا تجلی می‌کند. وتمامی دنیا تحت تأثیر قرار می‌گیرد. و دستورات اسلامی بطور کامل اجرا می‌گردد: زیرا پس از تجلی حکومت الهی عقلها بیدار و خردها سالم می‌شود.
بنابراین، آنچه که از روایات بدست می‌آید، ظهور حضرت مهدی(عج)، ظهور حکومت عدل الهی، ظهور رحمت، رأفت، امنیت، آسایش، صمیمیت و… می‌باشد. غرض از حکومت الهی جز اجرای فرامین او و هدایت به صراط مستقیم چیزی دیگر نمی‌باشد.
با تمام دیدن این همه خوبی‌ها، گسترش فرهنگ دین و دیانت، اعلام عفو و رحمت، بر اثرسوء تدبیر و خُبث باطن وکج‌اندیشی و از دست دادن قدرت و منافع ظاهری، سخنان حکمت‌آمیز وآثارعظمت الهی که سراسرجهان آنرا درک کرده و تسلیم آن می‌باشند نادیده گرفته، دست به طغیان و سرکشی می‌زند. که امام صادق ـ علیه‌السلام ـ نیز می‌فرماید: (عده‎ای بر اثر کج‌اندیشی در هنگام ظهور قائم ما، در برابر آن حضرت ایستاده و با آن می‌جنگند.)
و یا اینکه امام باقر ـ علیه‌السلام ـ فرموده است: حضرت برای بیعت گرفتن لشگریانش را به سراسرجهان می‌فرستد. و هر که از بیعت سر باز زند نابود می‌کند.
بنابراین، اگر از این احادیث چنین برداشت شودکه حتی این نیز خلاف عدالت اسلامی می‌باشد. اینها در حقیقت از ناشی عناد، تعصّب و کج‌اندیشی خود آنها است که با حضرت مخالفت نموده‌اند. وخود مقصّرمی‌باشند. کسانی که بعد از اتمام حجّت و اعلام
تمامی آثار و نشانه‌های الهی که اثر عملی آن عافیّت، عدالت و آسایش است، باز هم سر از رهبری و اطاعت باز بزند، بدیهی است که در کمال عناد بوده و مانع از اجرای فرامین الهی و بر هم زدن آسایش دیگران می‌باشد. از بین بردن اینگونه انسانها، علاوه بر بیان روایات، در نزد عقلایی که عقل سلیم داشته باشند خلاف عدالت اسلامی نخواهد بود. و از طرفی، این عدّه انسانها محدود بوده که در روایات به آن اشاره شده است. و هم‌چنین، کار امام معصوم ـ علیهم‌السلام ـ کار حکیمانه است. و برای رفع مانع از اجرای حکومت عدل الهی، خلاف عدل و عدالت اسلامی نخواهد بود. امام صادق ـ علیه‌السلام ـ می‌فرماید: (وای بر کسی که با قائم ما بنای مخالفت گذارد.) پس، بنای حکومت حضرت مهدی(عج)بنای رحمت و اظهار عدالت است. اگر کسی مخالفت‌ کند، در حقیقت مخالفت با دستور خداوند است. و حضرت مهدی(عج) مجری و حاکم خدایند.
3-مقابله باعالمان دین نما: نقش علما در هدایت جامعه بشری درطول تاریخ، چهره ظلم و ستم را سیاه و دین و دینداری را درخشان نموده‌اند، در هر روزگاری که پرده‎های سیاهی و جهل، سایه خود را بر جوامع بشری گسترانده است، دانشمندان و علما دینی بوده‌اند که با مسؤولیت خود اندیشه‌های فساد و تباهی را از دامن مردم بخوبی پاک کرده‌اند. آنچه که از روایات فهمیده می‌شود، در آخرالزمان نیز نقش علما در هدایت جوامع بشری بخوبی مشهود است.
امام هادی ـ علیه‌السلام ـ می‌فرماید: اگر در دوران غیبت قائم آل محمد(عج) دانشمندان نبودند که مردم را به سوی او هدایت کنند و با حجت‌های الهی از دینش دفاع نمایند، کسی در دین خدا پابرجا نمی‌ماند. و همه مرتد می‌شدند. ولی آنان همانند ناخدای کشتی، سکان کشتی رانگاه می‌دارد. و آنان نزد خدا، والاترین انسانها هستند.
و یا اینکه حضرت مهدی(عج) در اوائل غیبت کبری توقیعی بر این مضمون صادر فرمود: (بعد از این، به راویان حدیث ما (فقهای عادل) مراجعه نمائید، آنها حجت من بر شما و من حجت بر آنها هستم.)
و آنچه که نمونه از روایات درباره نقش علما در طول تاریخ وخصوصاً در آخرالزمان اشاره شد. و یا اینکه حضرت مهدی(عج) آنها را حجت خود یاد می‌کند. بدیهی است که علما حقیقتاً کسانی هستند که مردم را به سوی حقیقت هدایت و راهنمائی نموده و مهدی(عج) و قیام و آرمان آن حضرت را به آنان معرفی می‌کنند. و اگر در حدیث آمده که اگر کسی امام خود را نشناسد و به آن حال از دنیا برود، به مرگ جاهلی این دنیا رفته است. و این نقش علما است که مردم را از مرگ جاهلی نجات داده و امام وحجت خدا را بر آنها معرفی نموده تا با معرفت کامل از دنیا برود و…
بنابراین، اگر احادیثی همانند اینگونه حدیث مشاهده شده است که گفته است: حضرت مهدی(عج) بعد از ظهور رهسپارکوفه می‌گردد و در آنجا عدّه‎ای، با سلاح در برابر حضرت می‌ایستد و می‌گوید: ای فرزند فاطمه از همان راهی که آمدی برگرد، ما بتو نیازی نداریم.
در حالی که همه، قاریان قرآن و دانشمندان دینی هستند که پیشانی آنها از عبادت پینه بسته‌اند و… و امام ـ
علیه‌السلام ـ شمشیرکشیده همه را از دم تیغ می‌گذارند. همه ناظربه کسانی است که اندوخته های علمی ودانش خود راوسیله رسیدنبه دنیا قرارداده اند نه علمای راستین
بنابراین، واژه علما، تنها بر علمای شیعه صدق نمی‌کند. چه بسا عالمان وهّابی و سنّی باشند. چنانکه در عصر حاضر با تمام و کمال دیده می‌شود که علما وهّابی و سنّی، با استدلال به آیات قرآن و تفسیر و تأویل نادرست به آن مذهبی که برگرفته از قرآن و اندیشه اهلبیت ـ علیهم‌السلام ـ است، احتجاج و استدلال نموده و حقانیت این مذهب را منکر می‌شود. چه رسد به اینکه، در زمان حضور باشد. ابوحنیفه و مالک، که از رؤسای مذهب اهل‌سنت‌اند، هر دو از شاگردان امام جعفر صادق ـ علیه‌السلام ـ هستند. در برابر مذهب امام صادق ـ علیه‌السلام ـ تشکیل مذهب دادند و…
فلذا، روایات متعددی در این باره وجود دارد که در هنگام ظهور حضرت عدّه‌ای که با آیات قرآن بر علیه آن حضرت استدلال می‌کنند. و حقانیت او را قبول ندارند. و حتی عدّه‌ای علنی از مسجد از مجلس خطابه حضرت بلند شده و بر حضرت اعتراض می‌کنند. بعید نیست که مصداق بسیاری از اینگونه روایات، علما اهل سنت و ناصبیها و وهّابی‌ها می‌باشد. و علمای شیعه، اندیشه‌شان بر گرفته از اندیشه اهلبیت ـ علیهم‌السلام ـ و از شاگردان آن مکتب‌اند. به روایات متعدد، در زمان غیبت، حجّت و خلفای اهلبیت‌اند. علمای که اینگونه از آنها یاد شده‌اند چگونه بروی امامشان شمشیر کشیده و یا به دست آن حضرت کشته می‌شوند. و البته از آنجایی که همه انسانها حتی علما از نظر معرفت و تهذیب نفس یکسان نمی‌باشند، انسان بعید نمی‌داند که عدّه محدودی از علمای شیعه نیز در زمان ظهور با امام مهدی(عج) مخالفت کنند. آن‌چنان‌ که معلوم است اندیشه علمای شیعه‌ اندیشه اهلبیت است، و علمایی که غیر از این باشند، بسیار محدود و در اقلّیتند.
4-مقابله امام با دشمنان
براساس حکم عقل و تعالیم انسان ساز اسلام کشتن منحرفان و معاندان تنها پس از عرضه اسلام و تمام شدن حجت بر آنها جایز خواهد بود. و تا زمانی که اسلام بر آنها عرضه نشده و حقانیت اسلام و امام مهدی ـ علیه السلام ـ برایشان آشکار نشده است، کشتن آنها برخلاف حکم عقل و اصول دین اسلام خواهد بود. اصولاً اصل اولیه اسلام در مواجهه با دیگران تلاش برای هدایت آنهاست و جنگ و درگیری نیز به خاطر اصلاح آدمیان است امام علی ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید:
پیامبر مرا به سوی یمن فرستاد و به من فرمود: ای علی با هیچ کس جنگ مکن مگر پس از آنکه او را به اسلام دعوت کنی. به خدا سوگند اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند برای تو از آنچه خورشید بر آن طلوع و غروب می کند بهتر است.
از اینرو در ابتدا تمام همّت امام مهدی ـ علیه السلام ـ صرف اصلاح و هدایت انسان ها خواهد شد و جنگ و قتل منحصر در مواردی خواهد بود که امیدی به اصلاح نمی رود. امام صادق ـ علیه السلام ـ در این باره فرموده اند:
(امام مهدی ـ علیه السلام ـ و سپاهیانش) بر پیروان هیچ دینی وارد نمی شوند مگر اینکه آنها را به خداوند، اسلام و اقرار به نبوت حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ دعوت می کنند.
و امام کاظم در حدیث دیگری فرموده اند:
… چون بر یهود، نصاری، صائبین، ملحدان، مرتدان و کفار شرق و غرب عالم خروج کند اسلام را بر آنها عرضه می کند.
همچنانکه ملاحظه می شود براساس این روایات رویارویی امام مهدی ـ علیه السلام ـ با منکران و معاندان تنها پس از عرضه اسلام، دعوت به حقیقت و تمام شدن حجت از یک سو و اصرار ورزیدن آنها بر لجاجت و عنادشان از سوی دیگر خواهد بود.
اهتمام حضرت بر هدایت انسان ها به اندازه ای زیاد است که آن حضرت برای ارشاد مردم از تمام ابزارها استفاده خواهد کرد امام صادق ـ علیه السلام ـ در این باره فرموده اند:
هیچ معجزه ای از معجزات انبیاء و اوصیا نیست مگر اینکه به جهت تمام شدن حجّت بر دشمنان خداوند مانند آن را بدست قائم ما ـ علیه السلام ـ ظاهر خواهد کرد.
و همانطور که گذشت دشمنان حضرت ـ که حضرت با آنها خواهد جنگید و آنها را به قتل خواهد رساند ـ کسانی خواهند بود که پس از آشکار شدن حقیقت و تمام شدن حجت باز بر گمراهی خود تعصب بورزند و از اطاعت حضرت سرپیچی کنند.
وقتی حضرت مهدی (عج) ظاهر شد و حقایق اسلام را به مردم جهان عرضه داشت و برنامه انقلابی و اصلاحی اسلام را به گوش آنان رسانید، بسیاری از مردم اسلام را قبول می‎کنند زیرا استعداد مردم برای درک حقایق به حد کمال رسیده است. و از طرفی معجزاتی را به دست امام عصر (عج) مشاهده می‎کند و اوضاع عمومی جهان را غیرعادی و فوق العاده می‎یابند و اعلام رهبر انقلاب جهانی به گوششان می‎رسد. این اوضاع سبب می‎شود که مردم جهان فوج فوج به دست مهدی (عج) اسلام اختیار نمایند.
حضرت باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: (وقتی قائم ما قیام نمود خدا دست لطفش را بر سر بندگان می‎نهد و حواسشان را جمع و غفولشان را کامل می‎گرداند.) و به تعبیر برخی از روایات اسلام در هر خانه، کوخ و چادری رخنه می‎کند؛ چنان که سرما و گرما در آن نفود می‎نماید و همان طور که نفوذ سرما و گرما اختیاری نیست، اسلام نیز در این روزگار به همه جا و با وجود مخالفت قلبی برخی از آنان رخنه کرده و آنان را تحت تأثیر قرار می‎دهد.
گفتنی است هر چه هم سطح افکار بشر ترقی کند و افراد صالح و خیرخواه زیاد گردند، و اتمام حجت به نحو احسن صورت گیرد افراد ستمگر و خودسری در بین بشر وجود خواهند داشت که طبعاً با حق و دادگری دشمن بوده و برای دفاع از منافع شخصی خود در مقابل مهدی موعود قیام خواهند نمود و برای سرکوبی این جمعیت جز جنگ و خونریزی چاره‎ای نیست. از این جهت احادیث اهل بیت، جنگ و خونریزی را حتمی دانسته‎اند و این مخالفتها از باب فقدان حجت و گم کردن حقیقت نیست بلکه از باب عناد و سرکشی است.
بنا براین حضرت قائم (عج) همانند دیگر ائمه ـ علیهم السّلام ـ نخست به موعظه و ارشاد می‎پردازد و در صورت لزوم دست به شمشیر می‎شوند
زیراهمه امامان معصوم عاشق حقیقت و راهنمای حقند. از نثار کردن مهر و محبت به توده مردم دریغ نکرده‎اند و رشد روز افزون و ترقی و تکامل بشر سرلوحه دعوتشان بوده است. و اگر امام حسن ـ علیه السلام ـ قرار داد صلح را امضاء می‎کند، ولی امام حسین ـ علیه السلام ـ قیام می‎کند و یزیدیان را رسوا می‎کند، این تفاوت روشها به خاطر تفاوت شرایط زمان، مخاطبان و حاکمان عصر امامان است وگرنه اگر امام حسن ـ علیه السلام ـ همان موقعیت امام حسین ـ علیه السلام ـ را می‎داشت حتماً عاشورایی می‎اندیشید و حسینی عمل می‎کرد.
حال در عصر امام عصر (عج) مردم از اطلاعات و معرفت بیشتری نسبت به سایر امتهای قبل بهره‎مند می‎گردند و حق و راه حق برایشان آفتابی می‎شود و امام زمان (عج) هم بر طبق واقع حکم می‎کند، روش حضرت قائم (عج) نیز به تبع این تغییرها با سیره سایر امامان تفاوت پیدا می‎کند.
آری! وقتی احدی یافت نمی‎شود که به موعظه نیازمند باشد و صالحات با بینشی عمیق و حججی تام طریق حجت (عج) را انتخاب کرده‎اند و طاغیان با اطلاع کافی از پذیرش حق سر باز می‎زنند و به کارشکنی می‎پردازند آیا راهی غیر از دست به شمشیر شدن باقی می‎ماند؟
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: علم و دانش از شهر قم به تمام بلاد شرق و غرب پخش می‎شود و حجت بر جهانیان تمام می‎گردد، به طوری که در تمام زمین فردی پیدا نمی‎شود که علم دین به گوشش نرسیده باشد. بعد از آن، قائم ما ظهور می‎کند و اسباب عذاب و غضب خدا مهیا می‎گردد، زیرا خدا موقعی از بندگانش انتقام می‎گیرد که حجت او را انکار نمایند.
زراره از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسید آیا روش و سیاست حضرت قائم (عج) همانند روش پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خواهد بود؟ امام ـ علیه السلام ـ فرمود: هرگز، هرگز پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با ملایمت و نرمی و مهربانی رفتار می‎کرد تا دلها را به دست آورد و مردم با آن حضرت الفت گیرند ولی حضرت قائم (عج) سیاست قتل را در پیش می‎گیرد و طبق دستوری که دارد رفتار می‎کند و توبه کسی را نمی‎پذیرد. پس وای بر کسی که با او مخالفت کند.
حسن بن هارون می‎گوید: در محضر امام صادق ـ علیه السلام ـ بودم معلّی بن خنیس از حضرت پرسید آیا هنگامی که حضرت قائم ظهور می‎کند برخلاف روش امیرمؤمنان در برخورد با مخالفان رفتار می‎کند؟ امام ـ علیه السلام ـ فرمود: علی ـ علیه السلام ـ ملایمت و نرمش را در پیش گرفت چون می‎دانست پس از او دشمنان بر یاران و شیعیان چیرگی پیدا می‎کنند،
ولی سیاست حضرت قائم (عج) قهر و غلبه و به اسارت گرفتن آنهاست زیرا می‎داند که پس از او کسی بر شیعیان تسلط نخواهد یافت.
آری با ظهور منجی بشریت، روزگار موعظه و خواهش تمام می‎شود. از قدیمی‎ترین روزگاران که پیامبران آمدند، همواره، بشر را موعظه کردند، و درخواست کردند که: مؤمن باش، و عمل صالح به جای آر. و دیدیم که بشر چقدر گوش به آن سخنان داد، و چگونه انبیاء و اولیا را از دم تیغ گذرانید. امّا روزگار مهدی، روزگار خوار ساختن زورداران است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد