طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اگر امام زمان بخواد احکام را تحمیل کند و ما با ایشان مخالفت کنیم ، ما را می کشد ؟

اگر امام زمان بخواد احکام را تحمیل کند و ما با ایشان مخالفت کنیم ، ما را می کشد ؟

دوران ظهور حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف از پرمخاطره ترین مراحل برای علاقه مندان و شیعیان است. روش خاص و جدید حضرت، رفتار دینی و نوع برخورد با باطل توسط ایشان آزمایش بزرگی برای اهل ایمان به حضرت است. شاید یکی از حکمت های رجعت نیز در این امر نهفته باشد تا رجعت کنندگان یاری نموده و مردم در تحیر، اضطرار، اضطراب و تزلزل وارد نشوند. جمعی از مردم در قبل از زمان ظهور و نیز بعد از ظهور بر اثرگرایش به زیاده خواهی و باطل، ظالمان و ستمگران را تقویت نموده با او دشمنی مینمایند. در برابرش می ایستند. احکام عقلایی و خدایی او را نپذیرفته و بدتر اینکه در مقابل او صف آرایی می کنند. نتیجه این جدال نابودی ظالمان و ستمکاران و برطرف شدن هر مصداقی از ظلم و ستم در جامعه است. قیام امام مهدى عجل الله تعالی فرجه با استقبال و رضایت همگان مواجه میشود. «یرضى عنه ساکن السماء و ساکن الارض… ساکنان آسمان و زمین از او خشنودند»(1)؛ و «یتمنى الاحیاءُ الامواتَ مما صنع الله عز و جل باهل الارض من الخیر … زندگان آرزو مى کنند اى کاش مردگان مى دیدند که آنچه خداوند از خیر و خوبى براى مردم انجام داده است»(2)؛ و « یأوى الى المهدى امته کما تَأوى النحل الى یعسوبها … مردم به حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف مهر مى ورزند و به سویش پناه مى برند آن چنان که زنبورهاى عسل به سوى ملکه خود پناه مى برند.»(3)؛ عدالت را در پهنه گیتى مى گستراند و صفا و صمیمت صدر اسلام را به آنان باز مى گرداند.(4)؛ بشر آمال و آرزوهاى صلح گرایانه و عدالت خواهانه را در سیما و رفتار حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه متجلى خواهند دید. مشتاقانه و آگاهانه از او اطاعت خواهند کرد. به وجودش خواهند بالید. امام بر حق و خلیفه و حجت خدا بر روى زمین و نجات دهنده و یاور مستضعفان و صالحان مى باشد. مردم و زندگی آنها تحت هدایت ، راهنمایی، تعلیم و تربیت امام علیه السلام برای رسیدن به مراتب بالای بندگی و انسانیت قرار میگیرد. حضرت امیر المومنین علی علیه السلام در بیان اهداف پیامبران الاهی علیهم السلام فرموده اند: «وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العقول» (5)؛ یعنی پرده از گنجینه های عقل انسان برمیگیرند.(6)؛ از فلسفه هاى اساسى بعثت پیامبران، اثاره و برافروختن و آشکار نمودن دفینه های عقول ، شاهباز اندیشه و پرواز است. یعنی غبارها را از عقل زدوده و با طریق وحى انسان را هدایت کنند. او را از ضلالت و گمراهى نجات بخشند. در عین اینکه خداوند بر مردم دو حجت دارد؛ یعنى، خداوند بر اساس دو نعمتِ حجت باطنی و حجت ظاهری که به انسان ها داده است، بر آنان احتجاج مى کند و آنها را حسابرسی مى نمایند. بنابراین هر انسانى در پیشگاه الهى بر اساس حجت هاى الهى محاسبه مى شود. کتاب الخرائج و الجرائح قطب راوندى و نیز کتاب شریف بحارالانوار از امام باقر علیه السلام نقل نموده اند آن حضرت فرموده اند:«اذا قام قائمنا وضع یده على رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم»(7)؛ براساس این روایت، عقول و افکار مردم بعد از ظهور متمرکز و شکوفا و اخلاق آنان کامل مى شود.
در تبیین این کلام شگفت انگیز، باید گفت: هر چند آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف به یقین از ولایت تکوینى خود استفاده کاملى مى نمایند و با نفوذ در دل و جان و عقل مردم و هدایت هاى پیامبر گونه خود، آنان را هدایت و راهنمایى مى کند. مقصود از «دست» در این روایت میتواند دست رحمت، هدایت و شفقت الهى بر بندگان باشد. کلمه «ید» به معناى «دست» در زبان عربى، مفاهیم و مصداق هاى گوناگونى دارد. یکى از معانى ید، «نعمت و رحمت» است.(8)؛
در این صورت معنا چنین مى شود: «در زمان ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه با آفت زدایى از درخت عقل و خرد و ایجاد بستر و زمینه مناسب براى رشد و شکوفاى عقول مردم، رحمت و نعمت خداوند بر مردم نازل مى شود. همه آنان هدایت مى یابند و به سر منزل مقصود و کمال مطلوب مى رسند. کارنامه‌‌ همه‌ پیغمبران علیهم السلام ، در زندگی همه‌ پیغمبران – این مخصوص پیغمبر خاتم هم نیست – دعوت به عقل در درجه‌ اول است. نخستین کار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله اثاره‌‌ ، اناره و پرتو افشانیِ عقل و پرده برداری از دفینه و گنجینه عقل است . شوراندن قدرت تفکر است؛ قدرت تفکر را در یک جامعه تقویت کردن حلال مشکلات است. عقل است که انسان را به دین راهبرد می‌دهد، انسان را به دین می‌کشاند. عقل است که انسان را در مقابل خدا به عبودیت وادار می‌کند. عقل است که انسان را از اعمال سفیهانه و جهالت‌آمیز و دل ‌دادن به دنیا باز می‌دارد؛ عقل این است. لذا اول‌‌کار تقویت نیروی عقل و خرد در جامعه انجام میگیرد. «عقلانیت ابزاری» ریشه در مکتب اصالت فرد و انانیت بشر دارد. «عقلانیت خود بنیاد ابزاری» با این فاصله گرفتن از «دین»، در چارچوب «عقلانیت لیبرال» دنیایی و بشری قرار گرفت. این عقلانیت تکیه بر عقل بریده از خدا و عقل گسسته از عقل فطری و الهی دارد. میدان وسیعی پیدا نموده و در معنای رهایی و استقلال از عالم معنوی و قدسی رواج یافته است. تربیت و رشد بشریت را به بیراهه کشانده است.
در عصر ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه نیز، تمام موانع و آفت هاى رشد و تعالى عقلانى انسان ها از بین مى رود و عقول آنان به حد بالایى از شکوفایى و رشد نایل مى گردد. در این جا حضرت مهدى ادامه دهنده راه پیامبران و تکمیل کننده برنامه هاى آنان است. از حقایق گسترده و جهانى براى بشریت پرده بر مى دارد و مردمان را به دانش هاى یقینى و درست هدایت مى کند و شناخت هاى ناب و خالص به ارمغان مى آورد. با شناخت و کشف اسرار کائنات، پایه هاى خداشناسى استوار مى گردد. با گسترش این شناخت و دانایى، جامعه سعادت طلب و مطلوب انسانى شکل میگیرد. مسائل تربیت، رشد و تکامل معنوى و مادى و آغاز و انجام کار انسان، شیوه ها و روش هاى اداره زندگى، تأمین و تنظیم خانواده و… بخش هاى زندگى در همه ابعاد به شایستگى اداره مى شود و سامانى در خور مى یابد.
در پرتو علم و آگاهى از مسائل مادى و فیزیکى جهان، زیست این دنیاى انسان بهبود مى یابد و با شناخت مسائل معنوى و صلاح و سعادت روح انسانى، راه تکامل معنوى گشوده مى شود و جامعه آرمانى، در بعد مادى و معنوى (رشد فکرى و اخلاقى)، پدیدار مى گردد. نقطه هاى ابهام و تردید و سرگردانى محو مى شود و به راه ها و روش هاى متعالى تر و بالاترى دست مى یابد و شیوه هاى بهترى را در پیش مى گیرد. بدین سان هر روز او و هر گام او، در همه مسائل حیات و ابعاد زندگى، گامى به پیش است و واپس گرایى و تکرار در آن راه ندارد و بدین گونه اهریمن جهل و نادانى و فساد طغیان، به سر پنجه تواناى خداوند، از زندگى انسان بیرون رانده و همه انسانها تابع اوامر و راهنماییهای امام علیه السلام قرار میگیرند. دولت ، تأمین معنویت، عقلانیت و عدالت را بر عهده دارد تا جامعه به سمت تعالى و تکامل، تعادل و پیشرفت سوق داده شود و این به ابزار و روش هاى مختلفى نیاز دارد. دعوت، راهنمایى، نصحیت ، معجزه و عنایت الهى نیز در بهرمندی از ولایت تکوینى برقرار است .
.
ــــــــــــــــــــــ
(1). کشف الغمه، ج 2، ص 471.
(2). بشارة المصطفى، ص 250.
(3) و (4). منتخب الاثر، ص 598، ح 2.
(5). خطبه اول نهج البلاغه.
(6). دفائن، جمع دفینه به معنی گنج را می گویند. «اِثارَه» برطرف کردن خاکها از روی آن گنج است.
(7). کتاب الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 841، ح 71؛ و کتاب شریف بحارالانوار، ج 52، ص 336، ح 71.
(8). مفردات راغب، ص 889.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد