اگر امام زمان علیه السلام وجود دارند، چرا شیعه این همه مشکل دارد؟
۱۳۹۲/۱۱/۱۴
–
۹۹ بازدید
اگر امام زمان علیه السلام وجود دارند، چرا شیعه این همه مشکل دارد؟
شرح سوال:
اگر حضرت مهدی علیه السلام به عنوان امام دوازدهم شیعیان بوده و موجود و زنده است و قادر بر انجام هر کاری از سوی خدا است، پس چرا شیعیان این قدر مشکلات مختلف دارند و چرا ایشان این مشکلات را برطرف نمیکنند؟!
پاسخ:
شرح سوال:
اگر حضرت مهدی علیه السلام به عنوان امام دوازدهم شیعیان بوده و موجود و زنده است و قادر بر انجام هر کاری از سوی خدا است، پس چرا شیعیان این قدر مشکلات مختلف دارند و چرا ایشان این مشکلات را برطرف نمیکنند؟!
پاسخ:
ما اعتقاد داریم حضرت مهدی امام دوازدهم ما است و در سال 255ق متولد شده[1] و الان نیز زنده است ولی در غیبت به سر میبرد[2] و نیز معتقدیم با اذن الهی ایشان کارهای خارقالعاده را میتواند انجام دهد. و برای هر یک از مواردی که ذکر شد روایاتی داریم و علاوه بر آن روایات ملاقاتهایی[3] که با ایشان چه در زمان حیات پدرشان که نوبت به امامت ایشان نرسیده بود، چه در زمان امامت ایشان که خودش دو مرحله دارد: غیبت صغری و غیبت کبری، با ایشان انجام شده گواه صدقی بر اعتقاد ما به زنده بودن ایشان میباشد. و نیز صدور کرامتهای[4] بسیاری از سوی ایشان در طول مدت حیاتشان تاکنون، گواه صدقی بر این اعتقاد ما است که ایشان توان انجام کارهای خارقالعاده را به اذن الهی دارند.
بنابراین دلیل ما بر اعتقاداتی که شما به آنها اشاره کردهاید علاوه بر روایات معتبر بسیار، دیدارهایی که با ایشان انجام شده و کرامتهایی است که از ایشان سرزده است.
اما لازمه صدق اعتقاد خود را این نمیدانیم که چون ایشان زنده است و توان انجام کارهای خارقالعاده را دارد باید تمام مشکلات شیعیان را برطرف کند، توضیح مطلب؛
همه ما معتقدان به انبیاء الهی بویژه ما مسلمانان اعتقاد داریم که انبیاء الهی و پیامبر مکرم اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله ـ توان انجام کارهای خارقالعاده را با اذن الهی داشتهاند و در آیات قرآن به آن اشاره شده است مثل تواناییهای حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ در شفای بیماران، زنده کردن مردگان و…[5] ولی از طرفی هم میدانیم که پیروان آنها چه در زمان خود آنها چه بعد از آنها مشکلات فراوان داشتهاند «آیا گمان میکردید داخل بهشت میشوید، بیآنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد، همان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که با او ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟ آگاه باشید یاری خدا نزدیک است.»»[6]
یا در تاریخ اسلام است که مسلمانان در ابتدا مجبور بودند به درهها پناه برند و نماز بخوانند[7] یا در آن هنگام که مشکلات و فتنهها زیاد شد عدهای از آنها به حبشه هجرت کردند[8] و پس از هجرت هم جنگهای متعددی پیش آمد و در کنار همه اینها فقر و مشکلات اقتصادی نیز بود.
آیا وجود این همه مشکلات باید موجب شود که ما در حقانیت دین مبین اسلام و پیامبر مکرم اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله ـ و توانمندیهای ایشان شک کنیم؟! با این که میگوییم صدور تنها یک کار خارقالعاده که سایر انسانها از انجام همانند آن عاجز باشند، برای اثبات حقانیت کسی که ادعای پیامبری و رابطه با عالم غیب دارد کافی است و میگوییم وجود مشکلات برای امتحان مردم ضروری است[9] و قرار نیست همه مشکلات برطرف شوند آن هم توسط انبیاء و از طریق معجزه.
با توجه به مسائل فوق، در شبههای که راجع به مشکلات شیعیان و اعتقادات آنان به یک امام که قادر به انجام هرکاری از سوی خدا است، بیان کردهاید میگوییم:
اولاً: صدور کرامت (انجام کارهای خارقالعاده) نیاز به اذن الهی دارد و تنها در صورتی که او مصلحت بداند انجام خواهد شد نه هرگاه که ما خواسته باشیم.
ثانیا:ً صدور کرامت و حل مشکلات از طریق خارقالعاده تنها در صورتی است که حل مشکل یک شخص یا جامعه از طریق عادی و معمول خیلی دشوار یا ناممکن باشد مثل شفای بیماریهای صعب العلاج و غیر قابل درمان، البته آن هم در صورتی که مصلحت الهی و اذن او باشد.
ثالثاً: صدورکرامت گاهی برای آن است که مردم نسبت به الطاف امام خود به آنها و مقام معنوی ایشان آگاه شوند و در عقیده خود استوارتر باشند و دلیل ما برای مورد قبل و این مورد آن است که تقریباً تمام کرامات در چنین مواقعی صادر شده است.
رابعا:ً وجود مشکلات، گذشته از این که از جنبه دینی برای امتحان کردن مردم و سنجش ایمان آنها است، برکات دیگری هم دارد مثل بروز استعدادها و توانمندیها و خلاقیت افراد بشر، این همه رشد و پیشرفت علم و تکنولوژی در جهت رفع مشکلات بوده است. بلی بعضی از مشکلات و بلایا ناشی از رفتار خود انسانها و نتیجه اعمال آدمی است که اگر آدمی خودش را اصلاح کند آن مشکلات پیش نخواهد آمد و اگر هست رفع میشود مثل خیلی از جنگها که ناشی از روحیه استکباری انسانها است و مثل عدم نزول برکات آسمانی که نتیجه بیتقوایی انسانها است و به فرموده قرآن (اعراف، 96) «اگر مردم اهل ایمان و تقوا میشدند برکات آسمانها و زمین بر آنها نازل میشد.»
خامساً: همان طور که گفته شد ما اعتقاد داریم امام دوازدهم که آخرین امام ما نیز میباشد به امر و مصلحت الهی در حال غیبت میباشند. زنده هستند و در بین مردم به سر میبرند اما به طور ناشناخته. مردم از وجود ایشان همانند خورشیدی که پشت ابر میباشد بهره میبرند.[10] بنابراین خودشان به طور مستقیم و آشکارا در امور شیعیان و رهبری آنها دخالت نمیکنند و مردم را در زمان غیبت به مجتهدین واجد شرایط از نظر علمی و تقوایی ارجاع دادهاند.[11]
مجتهد باید از منابع معتبر در فقه شیعه، حکم مسائل شرعی خصوصاً مسائل جدید را به دست آورد و در اجرا کردن احکام و تحقق آنها در جامعه در حد توان بکوشد. و در یک کلمه مجتهدی که شرائط علمی و تقوایی لازم را داشته باشد نائب امام زمان (عج) در زمان غیبت میباشد. التبه ما مجتهد را معصوم نمیدانیم ممکن است خطا کند[12] ولی از باب این که نزدیکترین کس از نظر علمی و تقوایی به امام معصوم ـ علیه السلام ـ میباشد امام معصوم ـ علیه السلام ـ مردم را به چنین کسی ارجاع دادهاند و نظر او را حجت کردهاند.
اگر مرادتان از مشکلات فقهی و اجتماعی عدم دسترسی به نظر مستقیم امام معصوم ـ علیه السلام ـ و راهنماییهای ایشان و عدم امکان استفاده از برکات حضور ایشان در میان مردم و جامعه میباشد ما قبول داریم. و این به خاطر غیبت امام زمان به امر و مصلحت الهی است. و اما اگر مرادتان آن است فقه شیعه توان پاسخگویی به مسائل جدید را ندارد، این را قبول نداریم. چه جور شد که فقه اهل سنت که مبتنی بر قرآن کریم و سنت نبی مکرم اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله ـ میباشد در مواجهه با مسائل جدید مشکل ندارد ولی فقه شیعه که علاوه بر دو منبع مورد قبول اهل سنت، اقوال و سیره و تقریر امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ خود را به عنوان حجت شرعی در اختیار دارد[13] مشکل دارد!
بله اگر امام معصوم ـ علیه السلام ـ غایب نمیبودند آن چه بیان میداشتند نص حکم شرع بود حکم واقعی شرع بود ولی آن چه مجتهد به دست میآورد استنباط از منابع شرع است ممکن است حکم واقعی باشد و ممکن است حکم واقعی نباشد بلکه حکم ظاهری باشد، حکمی است که در غیبت امام معصوم ـ علیه السلام ـ به آن مکلّف هستیم و حجت شرعی بر ماست.
نکته: این که در روایات فراوان آمده است که امام زمان (عج) زمین را پر از قسط و عدل میکنند[14] و نعمتها و برکات فراوان نازل میشود اینها همه مربوط به دوره ظهور ایشان و تشکیل حکومت میباشد. البته این به آن معنا نیست که ایشان با معجزه تشکیل حکومت خواهند داد، خیر. بلکه وقتی ظهور میکنند با مشکلات فراوانی نظیر آنچه پیامبر گرامی اسلام با آن مواجه بودند بلکه شدیدتر از آن، روبرو خواهند شد[15] که به کمک یاران و اعوان خود بر آنها غلبه خواهند کرد و حکومت تشکیل خواهند داد کما این که پیامبر گرامی ما و سایر انبیاء مشکلات داشتند ولی آنها را با معجزه حل نکردند.
دارد باید تمام مشکلات شیعیان را برطرف کنند، توضیح مطلب؛
شیعه و غیر شیعه اعتقاد داریم که پیامبران الهی به ویژه خاتم آنها ـ صلّی الله علیه و آله ـ توان انجام کارهای خارقالعاده را با اذن الهی داشتهاند. سؤال من این است آیا آنها با استفاده از این قدرت، همه مشکلات مردم زمان خود را برطرف میکردهاند؟
وقتی به قرآن رجوع میکنیم میبینیم وجود مشکلات و گرفتاریها در زمان انبیاء و امتحان مردم به آن وسیله از سنّتهای الهی بوده است. به تاریخ اسلام که رجوع میکنیم میبینیم دوره حیات نبی مکرم اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ سرشار از مشکلات دشواریها جنگها و… میباشد آیا پیامبر نمیتوانست معجزه کند و همه گرفتاریها را با معجزه حل کند؟ قطعاً میتوانست، پس چرا نکرد؟ این سؤالی است که شما باید پاسخ دهید و هر چه پاسخ دهید ما نیز در پاسخ شبههای که مطرح کردهاید خواهم گفت؛ اگر بگویید قرار نیست همه کارها را پیامبر آن هم با معجزه انجام دهد ما هم میگوییم قرار نیست همه کارهای شیعیان را امام آنها آن هم با کرامت و کارهای خارقالعاده انجام دهد.
پی نوشتها:
[1] . ثقه الاسلام کلینی، اصول کافی، ترجمه: سید جواد مصطفوی، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت ـ علیهم السلام ـ ، ج 2، ص 449.
[2] . همان، ص 137.
[3] . همان، ص 120.
[4] . محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، دار احیاء تراث عربی، چاپ 3، 1403ق، ج 53، ص 200.
[5] . قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 49.
[6] . قرآن کریم، سوره بقره، آیه 214.
[7] . ابن جریر طبری، تاریخ طبری (الامم و الملوک)، ناشر: مؤسسه اعلمی، بیروت، ج 3، ص 61.
[8] . همان، ص 68.
[9] . سوره آل عمران، آیه 186 و سوره محمد، آیه 31.
[10] . محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، دار احیاء تراث عربی، موسسه الوفاء، چاپ 2، 1403ق، ج 23، ص 5.
[11] . محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، دار احیاء تراث عربی، موسسه الوفاء، چاپ 3، 1403ق، ج 2، ص 88 و 90.
[12] . محمد کاظم (آخوند) خراسانی، کفایه الاصول، موسسه آل البیت ـ علیهم السلام ـ لاحیاء التراث، قم، چاپ اول، 1409ق، ص 468.
[13] . محمدرضا مظفر، اصول فقه، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ سوم، 1368، ج 2، ص 57.
[14] . ابن ابی شیبه کوفی، المصنف، دار الفکر بیروت، چاپ 1، 1409ق، ج 8، ص 619.
[15] . ابن ابی زینب، غیبت نعمانی، ترجمه: جواد غفاری، ناشر: کتابخانه صدوق، چاپ اول، 1363، ص 423.