پرسشگر عزیز و گرامی!اگر شما در سن ازدواج قرار دارید و به این بهانه ها ازدواج نکرده اید، لازم است تجدید نظر نمایید و برای ازدواج اقدام کنید. انسان به دنیا می آید و رشد می کند و از وهله های مختلف می گذرد و وظایفی را در این دنیا که خداوند بر عهدۀ او گذاشته باید انجام دهد و برای آخرت توشه ای مناسب ذخیره کند و بعد از مدتی به دنیای دیگر منتقل شود که اگر عملکردش در این جهات صالح باشد در دنیای دیگر نزد بستگان صالح در بهشت جاویدان به حیات ادامه دهد. لطفا به برنامۀ «زندگی پس از زندگی» شبکه چهار سیما نگاه کنید تا این بینش در شما تقویت شود.پس انسان باید در این جهان از وهله ها و مراحل مختلف بگذرد و گریزی از آن نیست و نمی شود همیشه کودک ماند و سر به سینۀ مادر بگذارد، باید بزرگ شد و مادر یا پدر شد و… .
روانشناسان می گویند که سه چیز نشانۀ سلامت روان فرد است:
1- احساس مفید بودن برای جامعه که در داشتن شغل متجلی می شود؛
2- ازدواج، داشتن کسی که عشقمان را به او تقدیم کنیم و متقابلاً مورد عشق ورزی او قرار گیریم؛
3- فرزندپروری یعنی داشتن کسانی که محبتمان را نثار آنها کنیم و مورد محبت ورزی آنها قرار گیریم.
با این اوصاف وظیفه شما این است که برای ازدواج تان به اندازۀ وسع و توانایی تان از راه های مشروع و با رعایت چارچوبهای شرعی، ضوابط عقلی و ملاحظات عرفی اقدام کنید، تا ازدواج موفق و پایداری را برای خویش رقم بزنید تا در سایه آرامشی که با ازدواج به دست می آورید اهداف متعالی دیگرتان را پیگیری نمایید.
در نظام الهی و فرهنگ قرآنی، هدف اصلی از ازدواج رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد، دستیابی به کمال انسانی و نزدیکی به ذات اقدس احدیت است. تردیدی نیست که از تنهایی به درآمدن، همسر و همراه شدن، خانواده مستقل تشکیل دادن، ارضای کششهای نفسانی و غرایز طبیعی و فرزند آوری از نتایج قهری ازدواج، همه اینها از مهمترین عوامل مؤثر در آرامش روان، آسایش فکر و جان و احساس رضامندی درونی انسان است. خداوند در قرآن کریم سوره روم، آیه 21 در معرفی فلسفه ازدواج میفرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة؛ و یکی (دیگر) از نشانههای خدا این است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنها آرامش پیدا کنید». خداوند در این آیه و آیه 189 سوره اعراف، ضمن آن که حقیقت زن و مرد را یک گوهر دانسته و هیچ امتیازی از لحاظ مبدأ آفرینش بین آنها قایل نشده، آرامش خاطر و روان را هدف ازدواج و زن را محور آرامش معرفی کرده است. طبیعی است اگر کسی این آرامش را در زندگی و در سایۀ ازدواج نداشته باشد، معلوم نیست که در زندگی مجردی موفق ظاهر گردد. به همین خاطر، حتی اگر کسی به گناه آلوده نشود، هیچ تضمینی وجود ندارد که به تنهایی به آرامش مطلوب دست پیدا بکند و در سایۀ آن به اهداف متعالی زندگی برسد و خوشبخت و موفق گردد.
از لحاظ اخلاقی در آموزههای دینی سفارشات فراوانی به ازدواج و همسرگزینی شده است و ائمه معصومین(علیهمالسلام) با حساسیت ویژه ای جوانان را به ازدواج ترغیب و تشویق نموده اند و از تجرد و عدم ازدواج به شدت نهی نموده اند.
امام رضا(علیهالسلام) میفرماید:
«إِنَّ امْرَأَةً سَأَلَتْ أَبَا جَعْفَرٍ ع فَقَالَتْ أَصْلَحَکَ اللَّهُ إِنِّی مُتَبَتِّلَةٌ فَقَالَ لَهَا وَ مَا التَّبَتُّلُ عِنْدَکِ قَالَتْ لَا أُرِیدُ التَّزْوِیجَ أَبَداً قَالَ وَ لِمَ قَالَتْ أَلْتَمِسُ فِی ذَلِکَ الْفَضْلَ فَقَالَ انْصَرِفِی فَلَوْ کَانَ فِی ذَلِکَ فَضْلٌ لَکَانَتْ فَاطِمَةُ ع أَحَقَّ بِهِ مِنْکِ إِنَّهُ لَیسَ أَحَدٌ یسْبِقُهَا إِلَى الْفَضْلِ» (1)؛ «زنى به امام باقر(علیهالسلام) عرض کرد: خدایت نیکو گرداند، من زنى تارک دنیا هستم. حضرت فرمود: منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد: نمىخواهم هرگز ازدواج کنم. حضرت پرسید: چرا؟ عرض کرد: در ترک ازدواج، به دنبال کسب فضیلت هستم. حضرت فرمود: دست بردار؛ اگر در این کار فضیلتى بود، فاطمه(علیهاالسلام) از تو سزاوارتر به آن بود. هیچ کس نیست که در فضیلت بر او سبقت گیرد».
اگر فردی در سن ازدواج قرار داشته باشد، اما به بهانه ادامة تحصیل، رشد علمی، نداشتن شغل و درآمد، آزادی و… ازدواج نکند و به نیاز زیستی خود پاسخی درخور ندهد، هیچ معلوم نیست که به اهداف متعالی خود برسد!
پینوشت:
1. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالأنوار، بیروت : دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ج100، ص219.
روانشناسان می گویند که سه چیز نشانۀ سلامت روان فرد است:
1- احساس مفید بودن برای جامعه که در داشتن شغل متجلی می شود؛
2- ازدواج، داشتن کسی که عشقمان را به او تقدیم کنیم و متقابلاً مورد عشق ورزی او قرار گیریم؛
3- فرزندپروری یعنی داشتن کسانی که محبتمان را نثار آنها کنیم و مورد محبت ورزی آنها قرار گیریم.
با این اوصاف وظیفه شما این است که برای ازدواج تان به اندازۀ وسع و توانایی تان از راه های مشروع و با رعایت چارچوبهای شرعی، ضوابط عقلی و ملاحظات عرفی اقدام کنید، تا ازدواج موفق و پایداری را برای خویش رقم بزنید تا در سایه آرامشی که با ازدواج به دست می آورید اهداف متعالی دیگرتان را پیگیری نمایید.
در نظام الهی و فرهنگ قرآنی، هدف اصلی از ازدواج رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد، دستیابی به کمال انسانی و نزدیکی به ذات اقدس احدیت است. تردیدی نیست که از تنهایی به درآمدن، همسر و همراه شدن، خانواده مستقل تشکیل دادن، ارضای کششهای نفسانی و غرایز طبیعی و فرزند آوری از نتایج قهری ازدواج، همه اینها از مهمترین عوامل مؤثر در آرامش روان، آسایش فکر و جان و احساس رضامندی درونی انسان است. خداوند در قرآن کریم سوره روم، آیه 21 در معرفی فلسفه ازدواج میفرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة؛ و یکی (دیگر) از نشانههای خدا این است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنها آرامش پیدا کنید». خداوند در این آیه و آیه 189 سوره اعراف، ضمن آن که حقیقت زن و مرد را یک گوهر دانسته و هیچ امتیازی از لحاظ مبدأ آفرینش بین آنها قایل نشده، آرامش خاطر و روان را هدف ازدواج و زن را محور آرامش معرفی کرده است. طبیعی است اگر کسی این آرامش را در زندگی و در سایۀ ازدواج نداشته باشد، معلوم نیست که در زندگی مجردی موفق ظاهر گردد. به همین خاطر، حتی اگر کسی به گناه آلوده نشود، هیچ تضمینی وجود ندارد که به تنهایی به آرامش مطلوب دست پیدا بکند و در سایۀ آن به اهداف متعالی زندگی برسد و خوشبخت و موفق گردد.
از لحاظ اخلاقی در آموزههای دینی سفارشات فراوانی به ازدواج و همسرگزینی شده است و ائمه معصومین(علیهمالسلام) با حساسیت ویژه ای جوانان را به ازدواج ترغیب و تشویق نموده اند و از تجرد و عدم ازدواج به شدت نهی نموده اند.
امام رضا(علیهالسلام) میفرماید:
«إِنَّ امْرَأَةً سَأَلَتْ أَبَا جَعْفَرٍ ع فَقَالَتْ أَصْلَحَکَ اللَّهُ إِنِّی مُتَبَتِّلَةٌ فَقَالَ لَهَا وَ مَا التَّبَتُّلُ عِنْدَکِ قَالَتْ لَا أُرِیدُ التَّزْوِیجَ أَبَداً قَالَ وَ لِمَ قَالَتْ أَلْتَمِسُ فِی ذَلِکَ الْفَضْلَ فَقَالَ انْصَرِفِی فَلَوْ کَانَ فِی ذَلِکَ فَضْلٌ لَکَانَتْ فَاطِمَةُ ع أَحَقَّ بِهِ مِنْکِ إِنَّهُ لَیسَ أَحَدٌ یسْبِقُهَا إِلَى الْفَضْلِ» (1)؛ «زنى به امام باقر(علیهالسلام) عرض کرد: خدایت نیکو گرداند، من زنى تارک دنیا هستم. حضرت فرمود: منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد: نمىخواهم هرگز ازدواج کنم. حضرت پرسید: چرا؟ عرض کرد: در ترک ازدواج، به دنبال کسب فضیلت هستم. حضرت فرمود: دست بردار؛ اگر در این کار فضیلتى بود، فاطمه(علیهاالسلام) از تو سزاوارتر به آن بود. هیچ کس نیست که در فضیلت بر او سبقت گیرد».
اگر فردی در سن ازدواج قرار داشته باشد، اما به بهانه ادامة تحصیل، رشد علمی، نداشتن شغل و درآمد، آزادی و… ازدواج نکند و به نیاز زیستی خود پاسخی درخور ندهد، هیچ معلوم نیست که به اهداف متعالی خود برسد!
پینوشت:
1. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالأنوار، بیروت : دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ج100، ص219.
ترك ازدواج براي خدمت به جامعه