خانه » همه » مذهبی » ایا این حسینین( ع) در فتح تیران همراه سربازان به ایران امده بودند و در فتح قسمت هایی از شمال کشور که در خونریزی جنایت بسیار شده شرکت داشتند با توجه به چند منبع درست است؟؟؟ من بسیار مطلب در این باره خواندم یکی از ان ها را که متاسفانه شبهه بیشتری داشت را میگذارم و اگر میشود نه در باره متن بلکه درباره حضور این دو امام در جنگ های ایران توضیح دهید( متن فقط برای این است که حدود شیهه ای که در ذهنم است را متوجه شوید ) ((متین ظفرمنش: این متن به نقل از کتاب تاریخ طبرى و کتاب فتوح البلدان البلاذری که از معتبرترین کتب تاریخى مسلمانان میباشند و همچنین کتاب زندگانى امام حسین نوشته زین العابدین رهنما تنظیم شده است. محمد بن جریر طبری نویسنده کتاب تاریخ طبرى که یکى از بزرگترین علماى مسلمان و مفسرین قران بوده است در مورد شرکت کردم فرزندان امام على یعنى حسن و حسین در کشتار ایرانیان می نویسد :” سعید ابن عاص” لشگری راهی گرگان نمود، مردم انجا از راه صلح امدند. سپس ۱۰۰ هزار درهم خراج و گاه ۲۰۰ هزار درهم خراج به اعراب میدادند. لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و انان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و از اسلام گریزان شدند. یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر، شهر “تمیشه” بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد کرد. “سعید بن عاص” شهر را محاصره کرد و انگاه که اذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار (امان) خواستند و به ان شرط که سپاه “سعید ابن عاص” مردمان شهر را نکشد با او قرار صلح گذاشتند. او نیز این شرط را قبول کرده و سوگند یاد کرد که یک نفر را نکشد!!! لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد اورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند. در واقع او به وعده اش عمل کرد و به سوگندش وفادار ماند و همه ان مردمی که منظور او از یک نفر را “هیچکس” می پنداشتند را سر برید. طبرى در ادامه داستان نام افراد نامدارى که در لشکر سعید بن عاص شرکت داشتند را چنین مینویسد: عبدالله بن عمر بن خطاب – عبدالله بن عباس – عبدالله بن زیبر – حسن ابن علی بن ابیطالب(امام حسن) – حسین ابن علی بن ابیطالب(امام حسین) از جمله کسانى بودند که در این فتح بزرگ شرکت داشتند. منابع: ۱) کتاب تاریخ طبری – محمد جریر طبری – ترجمه ابوالقاسم پاینده – جلد پنجم – چاپ تهران – صفحه ۲۱۱۶ ۲) فتوح البلدان نوشته احمد بن یحیى بلاذرى صفحه ۳۰۳ عثمان در سال ۲۹ هجرى سعید بن عاص را والى کوفه کرد و عبدالله بن عامر کریز را والى بصره. مرزبان طوس به این دو نفر نامه نوشت و انها را به خراسان دعوت کرد و گفت هرکدام در انجا فاتح شدند، مالک انجا شناخته میشوند. هر دو نفر حرکت کردند، عبدالله از او پیشى گرفت و سعید نیز به سوى طبرستان رفت که انجا را فتح کند و در سپاه او حسن و حسین فرزندان على ابن ابیطالب نیز بودند.(منبع:فتوح البلدان صفحه ۱۵۲) مردم گیلان و طبرستان و دیلمستان سالها در برابر هجوم سپاهیان عرب پایدارى و مقاومت کردند و در حقیقت، اعراب مسلمان هیچگاه نتوانستند گیلان، طبرستان و دیلمستان را تصرف کنند. در زمان عثمان اعراب براى فتح طبرستان تلاش بسیار کردند و سعید بن عاص بدستور عثمان به سوى طبرستان روانه شد. در این یورش امام حسن و امام حسین (فرزندان امام على) او را همراهى میکردند. زین العابدین راهنما در کتاب زندگانى امام حسین جلد دوم ، فصل سوم در اینباره چنین نوشته است: در سال سى ام هجرى یعنى ۷ سال پس از به خلافت رسیدن عثمان، ان فرمانده ماجراجوى عرب(سعید بن عاص) را با نیروى تازه نفس از کوفه به سوى طب

ایا این حسینین( ع) در فتح تیران همراه سربازان به ایران امده بودند و در فتح قسمت هایی از شمال کشور که در خونریزی جنایت بسیار شده شرکت داشتند با توجه به چند منبع درست است؟؟؟ من بسیار مطلب در این باره خواندم یکی از ان ها را که متاسفانه شبهه بیشتری داشت را میگذارم و اگر میشود نه در باره متن بلکه درباره حضور این دو امام در جنگ های ایران توضیح دهید( متن فقط برای این است که حدود شیهه ای که در ذهنم است را متوجه شوید ) ((متین ظفرمنش: این متن به نقل از کتاب تاریخ طبرى و کتاب فتوح البلدان البلاذری که از معتبرترین کتب تاریخى مسلمانان میباشند و همچنین کتاب زندگانى امام حسین نوشته زین العابدین رهنما تنظیم شده است. محمد بن جریر طبری نویسنده کتاب تاریخ طبرى که یکى از بزرگترین علماى مسلمان و مفسرین قران بوده است در مورد شرکت کردم فرزندان امام على یعنى حسن و حسین در کشتار ایرانیان می نویسد :” سعید ابن عاص” لشگری راهی گرگان نمود، مردم انجا از راه صلح امدند. سپس ۱۰۰ هزار درهم خراج و گاه ۲۰۰ هزار درهم خراج به اعراب میدادند. لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و انان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و از اسلام گریزان شدند. یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر، شهر “تمیشه” بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد کرد. “سعید بن عاص” شهر را محاصره کرد و انگاه که اذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار (امان) خواستند و به ان شرط که سپاه “سعید ابن عاص” مردمان شهر را نکشد با او قرار صلح گذاشتند. او نیز این شرط را قبول کرده و سوگند یاد کرد که یک نفر را نکشد!!! لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد اورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند. در واقع او به وعده اش عمل کرد و به سوگندش وفادار ماند و همه ان مردمی که منظور او از یک نفر را “هیچکس” می پنداشتند را سر برید. طبرى در ادامه داستان نام افراد نامدارى که در لشکر سعید بن عاص شرکت داشتند را چنین مینویسد: عبدالله بن عمر بن خطاب – عبدالله بن عباس – عبدالله بن زیبر – حسن ابن علی بن ابیطالب(امام حسن) – حسین ابن علی بن ابیطالب(امام حسین) از جمله کسانى بودند که در این فتح بزرگ شرکت داشتند. منابع: ۱) کتاب تاریخ طبری – محمد جریر طبری – ترجمه ابوالقاسم پاینده – جلد پنجم – چاپ تهران – صفحه ۲۱۱۶ ۲) فتوح البلدان نوشته احمد بن یحیى بلاذرى صفحه ۳۰۳ عثمان در سال ۲۹ هجرى سعید بن عاص را والى کوفه کرد و عبدالله بن عامر کریز را والى بصره. مرزبان طوس به این دو نفر نامه نوشت و انها را به خراسان دعوت کرد و گفت هرکدام در انجا فاتح شدند، مالک انجا شناخته میشوند. هر دو نفر حرکت کردند، عبدالله از او پیشى گرفت و سعید نیز به سوى طبرستان رفت که انجا را فتح کند و در سپاه او حسن و حسین فرزندان على ابن ابیطالب نیز بودند.(منبع:فتوح البلدان صفحه ۱۵۲) مردم گیلان و طبرستان و دیلمستان سالها در برابر هجوم سپاهیان عرب پایدارى و مقاومت کردند و در حقیقت، اعراب مسلمان هیچگاه نتوانستند گیلان، طبرستان و دیلمستان را تصرف کنند. در زمان عثمان اعراب براى فتح طبرستان تلاش بسیار کردند و سعید بن عاص بدستور عثمان به سوى طبرستان روانه شد. در این یورش امام حسن و امام حسین (فرزندان امام على) او را همراهى میکردند. زین العابدین راهنما در کتاب زندگانى امام حسین جلد دوم ، فصل سوم در اینباره چنین نوشته است: در سال سى ام هجرى یعنى ۷ سال پس از به خلافت رسیدن عثمان، ان فرمانده ماجراجوى عرب(سعید بن عاص) را با نیروى تازه نفس از کوفه به سوى طب

یکی از مسائلی که چند سالی است به آن دامن زده می‌شود، فتوحات سرزمین ایران است. فتوحاتی که از زمان خلیفه اوّل ابوبکر شروع شد و تا زمان خلفای عباسی ادامه داشت. در این میان آن‌چه برای ما مهم است جواب این سؤال است که آیا فرزندان امیرالمومنین(علیه‌السلام) به خصوص امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) در این جنگ‌ها و فتوحات حضور داشتند و یا خیر؟اولاً: باید گفت که هیچ گزارشی اعم از کتب شیعی و سنی، تاریخی و حدیثی و… مبنی بر حضور خود امیرالمومنین(علیه‌السلام) در فتوحات وجود ندارد.
ثانیا: درباره حضور فرزندان امام، به خصوص امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) در جنگ‌های عصر خلفا، هیچ یک از منابع شیعی‌ سخنی نگفته‌اند. اما برخی از منابع تاریخی اهل سنت از حضور این دو امام(علیهماالسلام) در بعضی از فتوحات ایران گزارش‌هایی که در صحت آنان تردیدهای فراوانی وجود دارد، خبر داده‌اند.
ما در این نوشتار کتاب‌هایی که برای اولین بار در قرون سوم و چهارم هجری قمری چنین گزارش‌هایی را آورده‌اند را بیان کرده و اشکالات آنها را نیز متذکر می‌شویم:

1. «بلاذری»(متوفای سال279ه‍.ق‌) اولین کسی است که در جریان فتح گرگان و طبرستان در سال 29 از حضور امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) ‌گزارش داده و نوشته است: «گفته می‌شود که حسن و حسین‌(علیهماالسلام) در این جنگ(فتح‌ طبرستان‌) با «سعید بن عاص» همراه بودند».[1]همان طور که می‌بینید این گزارش چند اشکال دارد و در نتیجه قبول آن را با مشکل مواجه می‌کند. اشکالات این گزارش از این قرار است؛ اولا: بلاذری گزارش خود را بدون سند نقل کرده است. ثانیا: بلاذری گزارش خود را با شک و شبهه آورده است و گویا خود او این گزارش را قبول نداشته است؛ زیرا اگر گزارش را قبول داشت، نمی گفت «گفته شده» بلکه از عباراتی که تلقی به یقین می‌شد استفاده می‌کرد. لازم به یاد آوری است که عبارت عربی آن «فیما یقال‌» است.

2. «طبری»(متوفای سال310 ه‍ ق) نفر بعدی است که از حضور امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) در فتوحات ‌گزارش کرده است. او در این باره نوشته است: «در سال سی‌ام و در زمان حکومت‌ خلیفه سوم، «سعید بن عاص» با چند تن از صحابه هم‌چون حسن‌ و حسین‌(علیهماالسلام) حذیفة بن یمان و…به همراه سپاهی از کوفه به قصد خراسان به راه افتادند…» 23 مورخ نیز پس از طبری، همین گزارش را از طبری گرفته و آن را با اندک تفاوتی در عبارات‌هایی نقل کرده‌اند.[2]
این گزارش نیز چند اشکال دارد و در نتیجه قبول آن را با مشکل مواجه می‌کند. اشکالات این گزارش از این قرار است:
اولا: طبری اگر چه گزارش خود را با ذکر سند نقل کرده است، ولی در سلسله سند آن افراد مجهول و غیر قابل اعتماد وجود دارد. سلسله سند خبر طبری از این قرار است: «عُمَر بن شَبَّه از علی‌بن‌محمد (مدائنی ) از علی بن مجاهد از حَنَش بن مالک‌». راوی اول‌، یعنی «حَنَش‌بن مالک‌» که اصل خبر از او نقل شده است‌، شخصی مجهول می‌باشد و در کتب رجالی اسمی و نشانی از او وجود ندارد. از «علی بن مجاهد» نیز با عنوان دروغ‌گو و جاعل‌حدیث نام بده شده[3] و از «علی بن محمد مدائنی‌» نیز با عنوان شخصی که در نقل حدیث قوی نیست‌، درکتاب‌های رجالی اهل سنت یاد شده است‌.[4]
3. گزارش بعدی متعلق است به «ابوالقاسم حمزة بن یوسف بن ابراهیم سهمی». او در کتاب «تاریخ جرجان‌» که در قرن 5 نگاشته، آورده است: «از اصحاب پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) که‌ به گرگان آمدند، حسین بن علی‌(علیهماالسلام) عبداللّه بن عُمَر و حذیفة بن یمان هستند و گفته شده‌ حسن بن علی(علیهماالسلام) نیز آمده است‌».[5]این گزارش نیز علاوه بر این‌که سند ندارد، دارای چندین اشکال است:
اولاً: او معیّن نکرده است که امام حسن(علیه‌السلام) و امام حسین(علیه‌السلام) در زمان کدام خلیفه به گرگان رفته‌اند؛ خلفای سه‌گانه یا در زمان خود امیرالمومنین(علیه‌السلام)؟
ثانیاً: معلوم نیست که آیا آنان برای ‌شرکت در جنگ به این شهر رفته‌اند یا برای‌ امر دیگری‌؟
ثالثاً: نویسنده کتاب گفته است: «اگر این گفته درست باشد، معلوم می‌شود که این‌ حادثه در زمان خلافت علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) بوده است‌».[6]علاوه بر این باید گفت: اگر این حادثه در عصر خلافت امیرالمومنین(علیه‌السلام) نیز رخ داده‌ باشد، نمی‌توان پذیرفت که امام حسن‌(علیه‌السلام) با عبد الله بن زبیر در این سفر همراه بوده است‌؛ زیرا عبدالله‌ همراه پدرش از همان روزهای آغازین خلافت امیرالمومنین(علیه‌السلام) به مخالفت با حضرت برخاستند و بعد از مدت کوتاهی‌، جنگ جمل را به راه انداختند؛ بنابراین چگونه ممکن است امام حسن(علیه‌السلام) پسر زبیر را در سفر یاد شده همراهی کرده باشد؟

در نتیجه: بنا بر گزارش‌های نقل شده که دو مورد آن بدون سند و یکی از آن‌ها را افراد مجهول و دروغ‌گو نقل کرده بودند، نمی‌توان حضور امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) را قطعی دانست. علاوه بر این باید گفت، طبق روایت‌های متعدد، امیرالمومنین(علیه‌السلام) بسیار مراقب جان امام حسن و امام حسین(علیه‌السلام) بود و ظاهرا هدف اصلی حضرت این بود که آن‌ها پس از او عهده‌دار امامت شوند.
حتی نقل شده منافقان به «محمد حنفیه» گفتند: چرا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) تو را در جنگ جلو می‌اندازد و حسن و حسین(علیهماالسلام) را پست سر قرار می‌دهد؟ او جواب داد: «چون آن دو، چشمان اویند و من دست راست او و او با دست راستش از چشمانش دفاع می‌کند».[7]برگرفته از پایگاه رهروان ولایت

پی‌نوشت:
[1]. بلاذری‌، فتوح البلدان‌، ص‌330.
[2]. تاریخ طبری‌، ج‌3، ص‌323.
[3]. الجرح و التعدیل، ابوحاتم رازی، ج ۶، ص ۲۰۵.
[4]. شمس الدین ذهبی‌، العبر فی خبر من عبر، ج‌4، ص‌73 ؛ الغدیر،ج‌5، ص‌245.
[5]. سهمی‌، تاریخ جرجان‌، ص‌7.
[6]. همان، ص‌9.
[7].نک: دانشنامه امام حسین(علیه‌السلام)، ری شهری، ج ۲، ص ۳۹۶ ؛ نهج البلاغه‌، خ 207؛ ابوجعفر محمد بن عبداللّه الاسکافی‌، المعیار و الموازنة‌، تحقیق محمدباقرمحمودی‌، ص‌151؛ طبری‌، همان‌، ج‌4، ص‌44؛ شیخ مفید، الاختصاص‌، ص‌179.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد