خانه » همه » مذهبی » ایا به نظر شما قاتلین حسین شیعه نبوده اند؟؟!! تاکنون بارها و بارها از منابر #اخوندها و در رسانه ها و کتب #شیعیان خوانده و شنیده اید که یزید و عواملش #حسین و یارانش را به قتل رساندند، و انها را ناصبى و کافر و ضد اسلام معرفى میکنند در صورتى که تمامى کسانى که در لشکر ابن سعد حضور داشتند #شیعه و از یاران #على بودند و همانها بودند که براى حسین ساده لوح نامه نوشته بودند که بیا و خلیفه شو و حسین نیز به سوداى ریاست و خلافت سر خود و عده اى از یارانش را به باد داد. ولى این قسمت داستان قربانى سانسور و دروغ #روحانیون_شیعه شده و براى مردم بازگو نمیشود. چگونه است که به یک شبه ان همه مردم کوفه از شیعه گرى دست برداشته و کافر میشوند؟؟ و در این میان نظر علماى بزرگ شیعه در مورد #قاتلین_حسین خواندنى است و حقیقت کتمان شده اى را اشکار میکند. علمای بزرگ شیعه معتقدند که شمر_بن_ذی_الجوشن ، قاتل حسین بن علی از شیعیان علی بن ابیطالب بود که در جنگ صفین در رکاب علی می جنگید. متن عربی : و کان شمر فی جیش امیر المومنین فی یوم صفین ترجمه : شمر در سپاه حضرت علی در روز صفین بوده است. همچنین این اقایان در مورد عبید_الله_بن_زیاد در کتاب رجال خویی و رجال طوسی در بابى به نام “اسما من روی امیرالمومنین” می گویند: متن عربى: و کان من اصحاب امیر المومنین. ترجمه : عبید الله بن زیاد از یاران امیر المومنین علی بود. منابع : سفینه البحار ، ج ۱ ، ص ۷۱۴ باب شین بعده میم ، ص ۴۹۲ خوب همانطور که خواندید این دروغ بزرگ اخوندها افشا شد و کسانى که سر از تن حسین جدا کردند همه شیعه و از یاران پدرش بودند.

ایا به نظر شما قاتلین حسین شیعه نبوده اند؟؟!! تاکنون بارها و بارها از منابر #اخوندها و در رسانه ها و کتب #شیعیان خوانده و شنیده اید که یزید و عواملش #حسین و یارانش را به قتل رساندند، و انها را ناصبى و کافر و ضد اسلام معرفى میکنند در صورتى که تمامى کسانى که در لشکر ابن سعد حضور داشتند #شیعه و از یاران #على بودند و همانها بودند که براى حسین ساده لوح نامه نوشته بودند که بیا و خلیفه شو و حسین نیز به سوداى ریاست و خلافت سر خود و عده اى از یارانش را به باد داد. ولى این قسمت داستان قربانى سانسور و دروغ #روحانیون_شیعه شده و براى مردم بازگو نمیشود. چگونه است که به یک شبه ان همه مردم کوفه از شیعه گرى دست برداشته و کافر میشوند؟؟ و در این میان نظر علماى بزرگ شیعه در مورد #قاتلین_حسین خواندنى است و حقیقت کتمان شده اى را اشکار میکند. علمای بزرگ شیعه معتقدند که شمر_بن_ذی_الجوشن ، قاتل حسین بن علی از شیعیان علی بن ابیطالب بود که در جنگ صفین در رکاب علی می جنگید. متن عربی : و کان شمر فی جیش امیر المومنین فی یوم صفین ترجمه : شمر در سپاه حضرت علی در روز صفین بوده است. همچنین این اقایان در مورد عبید_الله_بن_زیاد در کتاب رجال خویی و رجال طوسی در بابى به نام “اسما من روی امیرالمومنین” می گویند: متن عربى: و کان من اصحاب امیر المومنین. ترجمه : عبید الله بن زیاد از یاران امیر المومنین علی بود. منابع : سفینه البحار ، ج ۱ ، ص ۷۱۴ باب شین بعده میم ، ص ۴۹۲ خوب همانطور که خواندید این دروغ بزرگ اخوندها افشا شد و کسانى که سر از تن حسین جدا کردند همه شیعه و از یاران پدرش بودند.

سعی کنید در مباحث علمی دنبال حقیقت و جواب درست گرفتن باشید وشبهات را با تعصب و احساسات منفی نمی‌شود جواب گرفت ، تعصب و انسان را از حقیقت دور می‌کند.
برای پاسخ مناسب به سوال، شناخت جامعه کوفه خیلی مهم است. این نوع سوالات را وقتی می شود جواب داد که کوفه را بشناسیم که اهل کوفه شیعه بودند یا نبودند؟ و دسته بندی شیعیان از چه نوع تشیعی بود و اگر بودند دارای چه نوع گرایشاتی بودند.
شهر کوفه در دوران عمر و برای اسکان سپاهیان اسلام بنا نهاده شد. مکان بناگذاری آن در شش کیلومتری شهر باستانی «حیره» بود. اولین پایه‌ های تشیّع در کوفه با امارت عمّار یاسر در آنجا ریخته شده و با انتخاب این شهر به مرکزیت خلافت اسلامی توسط امام علی(ع) تثبیت گردید
برای اهمیت کوفه همین بس که بگوییم کوفه مهمترین خاستگاه شیعه است. کوفه به تعبیر حضرت امیر علیه السلام جمجمه اسلام است. تعابیر زیادی را حضرت از کوفه دارد. بزرگترین دانشمندان و اصحاب اهل بیت علهیم السلام از کوفه هستند. تنها شهری که آداب و عقائد شیعه به راحتی و با آزادی نسبت به بقیه شهرها اجرا می شد کوفه بود. یعنی آزادی که شیعیان در کوفه داشتند در مدینه نداشتند.
خود اهل بیت علیهم السلام در مدینه تحت فشار بودند اما شیعیان در کوفه آزادی بیشتری داشتند. بسیاری از قیام های شیعی در کوفه اتفاق افتاده است یعنی توان مالی و نظامی و سیاسی شیعیان کوفه اینقدر بود که بتوانند قیام برپا کنند اما در مدینه همچنین شرایطی وجود نداشت ما قیام شیعی در مدینه به آن صورت نداریم.
قیام در مدینه خیلی کم هست مثلا قیام نفس زکیه است که آن هم به یک شکلی تحت اشراف اهل بیت علیهم السلام نیست اما قیام توابین مختار و زید و قیام های متعددی که در کوفه و عراق یا قیام ابراهیم باخمرا برگزار شده است. کوفه یک شهر شیعی هست و خیلی وقت ها ما در ایران مدیون شیعیان کوفه هستیم.
از نخستین شهرهای شیعه نشین ایران شهر قم است که به خاطر مهاجرت یک خانواده شیعی از کوفه به نام اشعری ها قم هم شیعه شده است. حتی بعضی وقت ها جرقه هایی از کوفه باعث می شده است که یک کشور و یا یک منطقه بزرگ با شیعه آشنا شوند. پس میراث حتی شیعه در ایران هم مدیون کوفه است.
پس چرا کوفه با این وضعیت همچنین برخوردی با امامان داشت؟
حالا کوفه چه شده است که اینقدر وقایع تلخ در آن اتفاق افتاده است و امیرمومنان علیه السلام در آن به شهادت رسیده است؟ امام حسن علیه السلام مجبور به پذیرش صلح شده است، امام حسین علیه السلام با آن وضع دعوت شده است و به شهادت رسیده است؟ این را وقتی می توانیم متوجه شویم که تشیع در کوفه را دارای یک روند صعودی و نزولی دارد.
یک زمان شروع می شود با یک سری عقائد و مشخصاتی و سیر فراز و فرودی . اگر بگوییم شیعه ای که زمان امام صادق علیه السلام بوده است همان شیعه زمان امیرمومنان علیه السلام جنایت کردند اشتباه است. شروع پیدایش شیعه در کوفه یک تشیع سیاسی است نه شیعه اعتقادی .
به مرور زمان و با تلاش اهل بیت علیهم السلام و اصحاب ایشان تشیع در کوفه یک مقدار اعتقادی می شود تا به یک قوام خوبی برسد. یک وقت هایی به قول معروف از آن طرف بام می افتند و دچار غلو می شوند.
در اوایل که اهل کوفه شیعه سیاسی هستند ، اهل بیت علیهم السلام را صرفا خلیفه می دانند؛ حتی در ابتدا حتی خلفای قبلی را قبول دارند. شیعیان کوفه، یعنی خلیفه اول و دوم را قبول دارند. خلیفه سوم را در نیمه اول خلافتش قبول دارند، حضرت امیر علیه السلام را هم خلیفه چهارم می دانند. شیعه کوفه در ابتدا این شکلی بوده است.
خوب همین ها هستند که حضرت امیر علیه السلام را به شهادت می رسانند،‌ همین ها هستند که امام حسن علیه السلام را مجبور به صلح می کنند و همین ها هستند که امام حسین علیه السلام را دعوت می کنند و بعد تنها می گذارند.
ولی به مرور زمان با توجه به تلاش های اهل بیت علیهم السلام و اصحابشان دائما شیعه در کوفه کامل تر می شود و قوام پیدا می کند و تبدیل به شیعه حبی، دینی و در نوع کامل شیعه اعتقادی می شوند. این گروه آخر دیگر امیرمومنان علیه السلام را امام اول می دانند و حالت قبلی را دیگر قبول ندارند و غاصب می دانند. این تشیع همان تشیع مطلوب است که ما هم در این دوره است که تشیع در کوفه منتشر می شود و در ایران از آن تشیع ما بهره مند می شویم اما متاسفانه تعداد آنها زیاد نیست و درصد کمی از جمعیت کوفه را تشکیل می‌دهند.
صلح امام حسن علیه السلام در زمانی اتفاق افتاده است که تشیع در کوفه به بلوغ نرسیده است یعنی امام حسن علیه السلام را امام نمی داند و ایشان را صرفا یک خلیفه می داند آن هم خلیفه پنجم! خلیفه ای که می شود عزلش هم کرد! همین مردم کوفه هستند که اعتراض می کنند و عثمان را می کشند و به اضافه مثلا معترضین بصره و مصر و اینها و خلیفه یک مقام الهی نمی دانند بلکه یک حاکمی می دانند که جای پیامبر نشسته است و به عدل و داد و دستورات دینی عمل کند و اگر عمل نکرد عزلش می کنیم و حتی او را می کشیم و دقیقا همان جریانی است که عثمان را کشت همان جریان با تفاوت هایی حضرت امیر علیه السلام را مجبور به پذیرش حکمیت کرد و بعد همان جریان ایشان را به شهادت رساند و همان جریان است که نسبت به امام حسن علیه السلام هم تبعیت ولایی ندارد.
امام حسن علیه السلام را یک حاکم می داند که تاوقتی که قدرت دارد و به نفع اینها کار می کند مشروع است. یکی این موضوع. دوم اینکه ما در کوفه یک جریان دیگری داریم این مقدار کمتر شناخته شده است به آن می گویند به نام طبقه قراء.
عبدالله بن مسعود وقتی که در زمان خلفا عامل بیت المال یا مسئول بیت المال در کوفه منصوب شد، مدت زیادی در کوفه است و آنجا کلاس های قرآن کریم داریم. عبدالله بن مسعود جزء کاتبان وحی است. کلاس قرآن کریم که می گوییم نه قرائت قرآن کریم بلکه مفاهیم و توضیح دین از منظر قرآن کریم. یک گروهی در کوفه ایجاد می شوند به نام قراء که اینها زمان عثمان هم خیلی اعتراض کردند علیه عثمان و او آنها را تبعید کرد و ده نفر آنان را تبعید کرد شامات.
اینها بعد از آن تبعید برمی گردند کوفه و وقتی که عثمان دیگر اشتباهاتش زیاد می شود مردم خیلی اعتراض زیادی می کنند که از آن جمله همین قراء هستند. می آیند مدینه و در محاصره و کشته شدن عثمان نقش دارند و متاسفانه – حالا خوشبختانه نمی شود گفت – همین گروه از افرادی هستند که جدید الاسلام اند یعنی سابقه زیادی در اسلام ندارند.
پیامبر را اکثرا درک نکردند لذا افرادی بودند که بعد از اواخر عمر پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم یا حتی پس از رحلت ایشان ایمان آوردند و بعد از آن توسط مثلا صحابه با قرآن کریم آشنا شدند و خیلی دید بسته ای دارند.
جمع‌بندی:
اگر بخواهیم جمعیت شیعیان کوفه را تحلیل کنیم به‌طور کلی، می توان شیعیان کوفه را به این گروه ‌ها تقسیم نمود:
شیعیان سیاسی: معتقد به برتری امام علی (ع) بر خلفای پیشین و حقّانیت آن حضرت در جنگ با مخالفانش بودند.[1]شیعیان حبّی: اهل‌بیت (ع) را صرفاً به این دلیل که پیامبر (ص) تأکید فراوانی بر دوستی ایشان می‌کرد، دوست داشتند.[2]شیعیان دینی: ائمّة اطهار (ع) را در امور دینی، اعلم از دیگران می دانستند، ولی به لحاظ سیاسی تابع حکومت وقت بودند.[3]شیعیان اعتقادی: اینان شیعیان واقعی بودند و منظور از «تشیّع» تشیّع از همین نوع است.[4]با بررسی دقیق سیر تحوّلات کوفه و عملکرد کوفیان در تحرّکات شیعی، که در این شهر به وقوع پیوست، می توان به این نتیجه رسید که تشیّع اکثریت کوفیان از جنس سیاسی، سپس حبّی و دینی بود و تعداد شیعیان اعتقادی به مراتب کمتر از تعداد کل شیعیان بود. در ادامه، بیشتر به این مقوله خواهیم پرداخت.
شیخ مفید رحمه الله علیه در تحلیلی درباره اصحاب امام حسن علیه السلام مردم را به چند دسته تقسیم می کند:
1. گروه اول شیعیان امام علی علیه السلام بودند.
2. گروه دوم خوارج که درصدد مبارزه با معاویه بودند و چون مجتبی علیه السلام قصد جنگ با معاویه را داشت گرد او جمع شده بودند.
3. گروه سوم طمعکارانی که به دنبال غنائم جنگی بودند.
4. گروه چهارم کسانی که عوام بودند و نمی دانستند چه می کنند.
5. گروه پنجم آنها که به انگیزه ی عصبیت قبیلگی و بدون توجه به دین، تنها تابع رؤسای خود بودند.[ابومحمد احمد بن اعثم الکوفی؛ الفتوح، هند: بی نا، 1393 ق. ج 5، ص 77.] نگاهی به گونه های مختلف سپاه امام حسن علیه السلام می تواند گواهی باشد بر تعدد و تلون گروه های مختلف مردم ساکن در کوفه و مدیریت نفس گیر آن. این نکته را نیز نباید از یاد برد که در این میان گروه سوم تعدادشان بیش از همه بود. عراق منطقه ای بود که مرکز فتوحات شرق به حساب می آمد و در تمامی نبردها، غنایم زیادی نصیب آن می گردید.
با توجه به مطالب ذکر شدهبه نظر شما آیا قاتلان امام حسین(ع) چه کسانی بودند؟
قسمتی از متن به نقل از پایگاه شیعه شناسی ذیل مقاله ایرانیان و نقش کوفه در تشیّع آنان
پی‌نوشت :
[1]. از جملة این شیعیان، می توان اشعث بن قیس، از فرماندهان سپاه امام علی(ع) را نام برد.
[2]. از این میان می توان به ابن عبد ربّه اندلسی صاحب کتاب «عقدالفرید» و محمّد بن ادریس شافعی اشاره نمود. شافعی در شعری می گوید:
ان کان حبّ الولی رفضاً فانّنی أرفض العباد اگر حبّ ولی [علی(ع)] سبب رفض است، پس من رافضی ترین بندگان هستم. (بوصیری، 1361، ص30)
[3]. شاید بتوان شهرستانی، صاحب ملل و نحل، را در این دسته قرار داد.
[4]. کسانی همچون عمّار یاسر، سلمان فارسی و مالک اشتر از این دسته از شیعیان بودند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد