پرسشگر گرامی ، از روایات بر میآید که غیبت سه رکن دارد:
1ـ نخست این که سخنی را پشت سر کسی بگوید؛ 2- ذکر عیوب پنهان باشد؛ 3- اگر غیبت شونده آن را بشنود ناراحت شود.(1)
از رسول اکرم (ص) روایتی نقل شد که حضرت در تعریف غیبت فرمود: «ذکرک اخاک بما یکره». مقصود از «یکره» در این حدیث، این نیست که آن چه را فقط برادرت خوش ندارد، ذکر کنی؛ بلکه منظور، امری است که به طور طبیعی و نزد عامه ناخوشایند باشد، زیرا خداوند متعال راضی نیست آبروی مؤمن در اجتماع بریزد.
پیامبر اکرم (ص): ان الله تبارک و تعالی فوض الی المؤمن کل شی ء الا اذلال نفسه.(2) خداوند بلند مرتبه همه چیز، جز ذلیل کردن نفس را به مؤمن تفویض کرده است.
بنابراین از روایت میتوان برداشت کرد که اگر مؤمن، عیب برادر مؤمن خود را که ناپسند تلقی می شود، پشت سرش بگوید و آن فرد هم راضی باشد، رضایتش موجب برداشته شدن حرمت این عمل نمی شود.
در توضیح یکی دیگر از شروط غیبت باید عرض کنم: عیب و نقصی در غیاب فرد بازگو شود که از مردم پوشیده بوده است؛ بنابراین اگر فردی به داشتن عیبی نزد مردم معروف باشد، بازگفتن آن نزد کسی که از آن آگاهی دارد، حرام نیست.
حضرت موسی بن جعفر(ع) فرمود: من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لایعرفه الناس اغتابه. (3)
کسی که پشت سر شخصی چیزی را یادآور شود که همه مردم می دانند، غیبت نیست و اگر کسی پشت سر شخصی نقص یا عیبی را بگوید که مردم نمی دانند، غیبت است.
مورد دیگر اینست که غیبت شنونده داشته باشد؛ پس اگر انسانی تنها نشسته باشد و از روی ناراحتی یادآور عیوب دیگری شود، چون شنونده ندارد، رفتار او حرام نیست و غیبت به شمار نمیرود.
بنابراین :
با توجه به متن مذکور مشخص می شود که اگر شنونده از آن مورد اطلاع داشته باشد و شما چیزی به علم او اضافه نکنید، این صحبت بنا بر نظر اکثر علمای اخلاق غیبت نیست.
پینوشتها:
1. مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، انتشارات علی ابن ابیطالب، ج3، ص108.
2. کافی، ثقة الاسلام کلینی، انتشارات اسوه، ج 5، ص 63، ح 3.
3. همان، ج 2، ص 358، ح 6.
1ـ نخست این که سخنی را پشت سر کسی بگوید؛ 2- ذکر عیوب پنهان باشد؛ 3- اگر غیبت شونده آن را بشنود ناراحت شود.(1)
از رسول اکرم (ص) روایتی نقل شد که حضرت در تعریف غیبت فرمود: «ذکرک اخاک بما یکره». مقصود از «یکره» در این حدیث، این نیست که آن چه را فقط برادرت خوش ندارد، ذکر کنی؛ بلکه منظور، امری است که به طور طبیعی و نزد عامه ناخوشایند باشد، زیرا خداوند متعال راضی نیست آبروی مؤمن در اجتماع بریزد.
پیامبر اکرم (ص): ان الله تبارک و تعالی فوض الی المؤمن کل شی ء الا اذلال نفسه.(2) خداوند بلند مرتبه همه چیز، جز ذلیل کردن نفس را به مؤمن تفویض کرده است.
بنابراین از روایت میتوان برداشت کرد که اگر مؤمن، عیب برادر مؤمن خود را که ناپسند تلقی می شود، پشت سرش بگوید و آن فرد هم راضی باشد، رضایتش موجب برداشته شدن حرمت این عمل نمی شود.
در توضیح یکی دیگر از شروط غیبت باید عرض کنم: عیب و نقصی در غیاب فرد بازگو شود که از مردم پوشیده بوده است؛ بنابراین اگر فردی به داشتن عیبی نزد مردم معروف باشد، بازگفتن آن نزد کسی که از آن آگاهی دارد، حرام نیست.
حضرت موسی بن جعفر(ع) فرمود: من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لایعرفه الناس اغتابه. (3)
کسی که پشت سر شخصی چیزی را یادآور شود که همه مردم می دانند، غیبت نیست و اگر کسی پشت سر شخصی نقص یا عیبی را بگوید که مردم نمی دانند، غیبت است.
مورد دیگر اینست که غیبت شنونده داشته باشد؛ پس اگر انسانی تنها نشسته باشد و از روی ناراحتی یادآور عیوب دیگری شود، چون شنونده ندارد، رفتار او حرام نیست و غیبت به شمار نمیرود.
بنابراین :
با توجه به متن مذکور مشخص می شود که اگر شنونده از آن مورد اطلاع داشته باشد و شما چیزی به علم او اضافه نکنید، این صحبت بنا بر نظر اکثر علمای اخلاق غیبت نیست.
پینوشتها:
1. مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، انتشارات علی ابن ابیطالب، ج3، ص108.
2. کافی، ثقة الاسلام کلینی، انتشارات اسوه، ج 5، ص 63، ح 3.
3. همان، ج 2، ص 358، ح 6.