۱۳۹۲/۰۵/۰۲
–
۵۷۴۷ بازدید
به یک کشیش مسیحی بگوییم چرا اسلام نمی آوری چه می گوید؟ چه چیز هایی را، دین مسیحیت و کشیش های الان نمی توانند پاسخ دهند؟
در پاسخ به سوالات شما پاره ای از مطالب مربوط به آموزه های مسیحیت که عقل در بررسی، آنها را مخالف با براهین یقینی خود می یابد، تقدیم می شود:
اعتقاد به تثلیث:
رساله اول به قرنتیان 8:6 و انجیل یوحنا:5/20 تجسم و رؤیت، همان و سفر پیدایش، 32:24 ـ 30)… امورى است که براهین عقلى آن را از هیچ مکتب و مذهبى نمى پذیرد؛ بلکه آن را نشانه عدم حقانیت و در واقع تحریف آنها مى داند.
به پاره اى دیگر از تحریفات صورت گرفته در این دین اشاره اى گذرا مى کنیم تا بر اساس حکم عقل، خود داورى کنید:
تحریفات مسیحیت:
1. اتهامات ناروا به پیامبران؛ علاوه بر رسوخ تحریفات بنیادى و اعتقادى در کتاب مقدس، پاره اى اتهامات ناروا و غیراخلاقى به بعضى از پیامبران نسبت داده شده است که قلم از بیان آن شرم دارد، در حالى که براهین عقلى لزوم عصمت پیامبران را اثبات مى کند.
ر.ک: انجیل یوحنا، 2:1ـ11، سفر تکوین، 19:30 ـ 38؛
و براى آشنایى بیشتر ر.ک: انیس الاعلام، ج 3 و بشارات عهدین، محمد صادقى، ص 73 و 177.
2. وجود افسانه ها؛ وجود افسانه هاى بى پایه در کتاب مقدس، یکى دیگر از جنبه هاى تحریف آن است؛ از جمله مى توان به کشتى گرفتن حضرت یعقوب با خدا و غلبه ى او بر خدا، اشاره کرد. سفر پیدایش، 32:34ـ30.
3. گناه فطرى؛ مسیحیان معتقدند، آدم در بهشت به گناه آلوده شد و این گناه به همه فرزندان او نیز منتقل مى شود؛ یعنى، انسان بالفطرة گناه کار است و هرگونه تلاش و عمل انسان در رهایى از این خطا، سودى نخواهد بخشید و تصلیب و به دار کشیده شدن حضرت عیسى(ع)، کفاره گناه فطرى انسان است.
4. تقویت ظلم؛ یکى دیگر از آموزه هاى نامعقول کتاب مقدس، توجیه ظلم و ستم و دعوت به سکوت در برابر حاکمان ظالم، به بهانه این است که آنان حاکم و سایه خدا در زمین اند. انجیل متى، 5:38 و اکثر نامه هاى پولس به رومیان، وجود این گونه آموزه هاى غیرعقلانى در کنار طرح مسأله تثلیث و تجسیم و وجود تناقضات متعدد در متن کتاب مقدس، در کتاب «انیس الاعلام»، ج 2، 125 مورد تناقض موجود در کتاب مقدس مورد بررسى قرار گرفته است.
در ادامه ذکر این مطلب مهم است که یکى از منابع اصیل هر دینى، کتاب مقدس آن است که فصل الخطابِ تلقى هاى گوناگون و معیار نشان دادن بدعت ها و انحراف ها به شمار مى رود. در این کتاب آموزه هاى اساسى و محورى نظام اعتقادى، ارزشى و احکام عبادى مطرح شده است و به وسیله آن، مى توان ممیزات هر دینى را از دین و آیین دیگر تشخیص داد. بر اساس منابع مذهبى ما، تعدادى از پیامبران الهى (آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، موسى، عیسى و پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله) داراى کتاب آسمانى بوده اند.(1)
تمامى این کتاب ها از ناحیه خداوند وحى شده بود و پیامبران نامبرده نقشى جز دریافت و ابلاغ مضامین آن نداشته اند. اما – غیر از قرآن مجید – تمامى آنها و یا بخش اصلى آنها، مفقود شده و یا متن آنها دچار تحریف گشته است. این تحریف با سه رویکرد تاریخى، نگرش محتوایى به مضامین این کتاب ها و قضاوت قرآن به عنوان آخرین کتاب آسمانى اثبات مى گردد و با اثبات آن، تحریف دین روشن مى شود . البته رویکرد سوم تنها براى کسانى قابل قبول است که آسمانى بودن قرآن را قبول دارند؛ اما رویکردهاى پیشین همگانى است؛ از این رو فقط به بیان آن دو مى پردازیم.
یک. رویکرد تاریخى:
براساس گزارش هاى معتبر و مستند تاریخى کتاب هاى مقدس (تورات و انجیل)، در طول 1500 سال تألیف و گردآورى شده است، از همین رو، علاوه بر برخوردارى از شیوه هاى متنوع ادبى، با گذشت زمان، تحول آرام و کندى را تجربه کرده است. صرف نظر از اقلیتى ناچیز از مسیحیان – که مى پندارندکتاب هاى مقدس (تورات و انجیل )، با همین الفاظ الهام شده اند و خدا پیام خود را کلمه به کلمه به کاتب بشرى منتقل و وى چیزهایى را که خدا املا نموده، با امانت ثبت کرده است – بیشتر مسیحیان معتقدند: که خداوند کتاب هاى مقدس را به وسیله مؤلّفانى بشرى، نوشته است و بر این اساس کتاب هاى مقدس، یک مؤلّف الهى و یک مولّف بشرى دارد.(2)
جالب است بدانید تعداد کتاب هاى مقدس (در مجموع 46 کتاب عهد عتیق یهود و 27 کتاب عهد جدید یعنى انجیل )، براساس نوعى توافق، حاصل شده است.(3)
حال وقتى تاریخ به ما نشان مى دهد که بشر در تألیف کتاب مقدس دست داشته است، این کتاب دیگر مصون از خطا نخواهد بود. این مسأله موجب شد تا هر کسى، اقدام به نوشتن و گزارش روایات مربوط به دوران کوتاه رسالت عیسى و سرگذشت او کند و به نوبه خود منجر به پدید آمدن صد نوشته گشته است که هر کسى نوشته خود را صحیح مى داند. از این رو براساس گزارش هاى تاریخى، در اواخر قرن اول میلادى و اوایل و اواسط قرن دوم میلادى، فرقه هاى انجیلى متعددى به وجود آمد و اختلاف ها و کشمکش هاى فراوانى رخ داد. طرح مؤلف بشرى در کنار مؤلف الهى، در تدوین کتاب مقدس و در نتیجه تحریف آن، باعث گردید که پیامدهاى ناگوارى براى کتاب مقدس، به وجود آید که گزارش آن در این مجال اندک ممکن نیست.(4)
در اینجا کافى است به اعتراف برخى از عالمان و اندیشمندان مسیحى بسنده کنیم:
1-1. رابرت م.گرنت(5) انطباق انجیل فعلى را با گفته هاى عیسى به صراحت رد مى کند و مى گوید: «این بدان معنا نیست که عیسى تمام کلماتى را که گزارش شده است دقیقاً به همان شکلى که انجیل نویسان نوشته اند گفته است».(6)
1-2. ارنست رنان؛ کتاب مقدس را نگاشته انسان دانسته، آن را همچون دیگر مکتوبات بشرى مشتمل بر خطاهایى مى شمارد و بر وجود داستان هاى دروغین و افسانه ها در آن تأکید مى ورزد.(7)
1-3. متکلمان لیبرال مسلم مى دانند که کتاب مقدس مستقیماً وحى منزل نیست و به دست انسان نوشته شده است.(8)
1-4. بسیارى از سنت گرایان بر مرکزیت مسیح اصرار مى ورزند بدون اینکه بر خطاناپذیرى انجیل پافشارى داشته باشند.(9)
1-5. برخى از متکلمان برجسته مسیحى مانند بریث ویت(10) مى گویند نمى توان محتویات کتاب مقدس را صادق شمرد.(11)
1-6. متکلمان نئوارتدکس(12) (الهیات رسمى – سنتى جدید) پروتستان معتقدند کتاب مقدس به خودى خود وحى الهى نبوده، یک مکتوب خطاپذیر انسانى است که به وقایع وحیانى شهادت مى دهد.(13)
1-7. پل تیلیش که از متکلمان برجسته مسیحى به شمار مى رود، معتقد است: «پژوهش هاى تاریخى نشان داده اند که عهد قدیم و عهد جدید در بخش هاى نقلى خود، عناصر تاریخى، افسانه اى و اسطوره شناختى را تلفیق مى کنند و در اکثر موارد تفکیک این عناصر از یکدیگر با هر درجه اى از امکان پذیرى نامحتمل است… مردم، دیگران یا خودشان را بدون ایمان مسیحى قلمداد مى کنند، تنها به این دلیل که به مستند بودن حکایت هاى معجزه اى عهد جدید اعتقادى ندارند. به طور قطع آن حکایت ها مستند نیستند».(14)
1-8. توماس میشل – استاد الهیات مسیحى – بر آن است که به اعتقاد بیشتر متفکران کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس، کتاب هاى مقدس، املاى الهى نیست و داراى عصمت لفظى نمى باشد و گاهى نویسندگان بشرى، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه آمیزى را در متن کتاب باقى گذاشته اند.(15)
تحریف از دیدگاه مسیحیان:
اعتبار کتاب مقدس همواره مورد انتقاد اندیشمندان قرار داشته اما از قرن نوزدهم میلادى، مباحث انتقادى مربوط به کتاب مقدس وارد مرحله جدیدى شده است: «بولتمان (1884 – 1976م) که بزرگترین متخصص عهد جدید در قرن بیستم لقب یافته است در اثر مهم خود، تاریخ سنت هم نظر، به ارزیابى کتاب مقدس مى پردازد. از نظر او بسیارى از سخنان مکتوب عیسى علیه السلام گفته هاى خود او نیست بلکه محصول حیات جوامع مسیحى اولیه است».(16)
«آدولف فون هارناک» مورخ تواناى قرن نوزدهم و بزرگترین متخصص آثار پدران در عصر خود، در مجموعه سه جلدى تاریخ اصول ایمان، این باور را مطرح کرد که انجیل تحت تأثیر فلسفه یونان تغییر یافته است. وى در پى آن بود که تاریخِ فرایند یونانى شدن مسیحیت را نشان دهد. از نظر او، مذهب ساده عیسى علیه السلام به ویژه به واسطه تعالیم پولس، به مذهبى در مورد عیسى علیه السلام تغییر یافته و به اصل ایمانى تجسم خداى پدر تبدیل شده است.(17)
برخى دیگر از صاحب نظران به نوسازى روزافزون روایات انجیل به نفع الوهیت عیسى توجه نموده(18) و عده اى نیز در مورد تاریخ تألیف اناجیل ایراداتى را مطرح کرده اند.(19)
اما شاید بتوان گفت مهم ترین سند در مورد انحراف مسیحیت از دیدگاه ایشان خود کتاب مقدس است. در این کتاب «پولس» با حواریون و شخص «پطرس» که جانشین رسمى حضرت عیسى علیه السلام است، مخالفت ورزیده، حتى آنان را به «نفاق» متهم مى سازد: «اما چون پطرس به انطاکیه آمد او را روبه رو مخالفت نمودم؛ زیرا مستوجب ملامت بود… و سایر یهودیان هم با وى نفاق کردند، به حدى که برنابا هم در نفاق ایشان گرفتار شد».(20)
مسلماً چنین برخوردى نشان از وجود انحراف در عقاید بزرگان صدر اول مسیحیت دارد.(21)
دو . رویکرد محتوایى:
با نگرش محتوایى به مضامین کتاب هاى مقدس، روشن مى گردد که برخى از کتب ادیان آسمانى، دچار تحریف گشته اند؛ چرا که اگر کتاب مقدس دچار زیاده و نقصان و تغییر در لفظ و مفاهیم نشود، هیچ گاه مطالب متناقض و معارف، خردستیز نخواهد داشت، حال آنکه با مراجعه به این کتاب ها مسائل منافى با یکدیگر و غیر عقلانى فراوان یافت مى شود. وجود تناقضات در اناجیل چنان زیاد است که علامه شعرانى پس از نقل و بررسى تفصیلى 45 مورد از اشتباهات و تناقضات اناجیل مى نویسد: «این بنده مؤلف از این قبیل بیش از هفتصد تحریف یادداشت کرده ام. در «اظهار الحق»(22) گوید: اختلافات در انجیل به عقیده «میل» سى هزار است و به طورى که «گریسباخ» تحقیق کرده است صد و پنجاه هزار است و «شولز» که آخرین محققین ایشان است عدد آن را به تحقیق نیافته است».(23)
جالب آن که اناجیل از همان آغاز در نسب نامه عیسى علیه السلام گرفتار تناقض شده اند. این دلیل روشن بر تحریف کتاب هاى مقدس است.
اکنون نسب نامه آن حضرت را براساس متن «انجیل لوقا» و «انجیل متى» و کتاب «تواریخ ایام» تقدیم مى داریم:
انجیل لوقا باب 3، انجیل متى باب اول، کتاب تواریخ ایام باب 3
یوسف یوسف –
هیلى یعقوب – متثات متان
– لیوى الیعازر –
ملخى الیهود – یناه اکیم
– یوسف صادوق –
متاثیاه عازور – عاموس الیاقیم
– تاحوم ابیهود –
اهلى – –
نکى – –
ماث – –
مطائیاه – –
شمعى – –
یوسف – –
یهوداه – –
یوحناه – –
ریصاه – –
زرو بابل زرو بابل زرو بابل
شلتى ئیل شلتى ئیل پدایاه
نیرى یکیناه یکنیاه
ملخى – یهویاقیم
ادى یوشیاه یوشیاه
قوصام امون امون
المودام منسه منسه
ائیر حزقیاه حزقیاه
یوسى احاز احاز
الیعازر یوثام یوثام
یوریم عزریاه عزریاه
متأث – امصیاه
لیوى – یوآش
شمعون – احزیاه
یهوداه یورام یورام
یوسف یهوشافاط یهوشافاط
ونان اسا اسا
ایلیاقیم ابیاه ابیاه
میلیاه رحبعام رحبعام
مئنان – –
مطاثاه – –
ناثان سلیمان سلیمان
داود داود داود(24)
نمونه هایى از تحریف در کتاب مقدس:
در کتاب مقدس به مواردى از مصادیق تحریف برمى خوریم. ذیلاً به برخى از آنها اشاره مى شود.(25)
آشنایى با این موارد مى تواند زمینه هاى پژوهش بیشتر را فراهم کند:
1. در سِفر «پیدایش» مى خوانیم: «بعد از این ایام که خدا ابراهیم علیه السلام را امتحان کرد، به او گفت: اى ابراهیم. عرض کرد: لبیک. گفت: «اکنون پسر خود را که یگانه فرزند تو است و او را دوست مى دارى، یعنى «اسحاق» را بردار و بر زمین موریا برو و او را در آنجا بر یکى از کوه هایى که به تو نشان مى دهم به عنوان هدیه سوختنى قربانى کن».(26)
در این متن که مربوط به جریان ذبح کردن یکى از فرزندان حضرت ابراهیم علیه السلام به دست او است، پس از عبارت «یگانه فرزند»، عبارت «یعنى اسحاق» قرار گرفته است. در حالى که عبارت صریح عهد عتیق، وعده تولد اسحاق را سیزده سال پس از تولد اسماعیل مى داند.(27)
یعنى اسماعیل تا چهارده سالگى تنها فرزند ابراهیم است. پس در اینجا تحریفى صورت گرفته و عبارت «یعنى اسحاق» بعداً به متن عهد عتیق اضافه شده است. اما انگیزه این تحریف چیست؟ در اعتقاد یهودیان که به مسیحیان هم انتقال یافته است، «مسیّا» یعنى همان پیامبر موعود باید از نسل اسحاق باشد و از سوى دیگر، شخص موعود از نسل شخص «مذبوح» است. تنها در صورتى که اسحاق همان شخص مذبوح باشد مى توان موعود امم را از نوادگان اسحاق دانست و تنها در این صورت است که سیادت بنى اسرائیل و اندیشه برترى یهود تثبیت مى شود و مسیحیان با استناد به همین متن، عیسى علیه السلام را که از نوادگان اسحاق است، موعود امم دانسته اند. و اگر مشخص شود که مذبوح اسماعیل بوده نه اسحاق، زیربناى بسیارى از اعتقادات یهود و مسیحیت تخریب مى گردد.
2. انجیل متى، عیسى علیه السلام را از فرزندان سلیمان بن داود علیه السلام مى داند.(28)
در حالى که وى در انجیل لوقا فرزند ناتان بن داود معرفى شده است.(29)
3. در انجیل متى، عیسى علیه السلام اعلام مى کند که پس از مصلوب شدن سه شبانه روز در زمین مدفون خواهد ماند: «زیرا هم چنان که یونس سه شبانه روز در شکم ماهى ماند، پسر انسان نیز سه شبانه روز در شکم زمین خواهد بود».(30)
در حالى که اناجیل دیگر مدت دفن او را از غروب جمعه تا قبل از سپیده یکشنبه، یعنى حداکثر یک روز و دو شب مى دانند.(31)(32)
انجیل مرقس – که قدیمى ترین و کوتاه ترین انجیل ها است – خاطرات قدیس پطرس حوارى را مطرح مى کند که متضمن احساسات بشرى عیسى است. در این انجیل، عیسى موجودى مافوق بشر نشان داده شده و «فرزند انسان» لقب گرفته است، اما اثرى از اصل «تجسّم الهى» در پیکر عیسى و اصل ازلیت او (وجود قبل از خلقت ) دیده نمى شود. اما انجیل متى و انجیل لوقا، حاوى عباراتى است که زمینه را براى اعتقاد به تجسّم ربوبیت در پیکر عیسى آماده مى کند و انجیل یوحنا، به صراحت طبیعت الوهى عیسى را – چنان که معاصرش یعنى پولس مطرح کرده بود – بیان مى کند. این تهافت مشکل پیچیده اى است که اذهان اندیشمندان مسیحى را تاکنون به خود مشغول داشته و راه حل هاى گوناگون اما بى حاصل در رفع آن ارائه کرده اند.(33)
در انجیل یوحنا از یحیى علیه السلام پرسیده مى شود: آیا تو همان ایلیاى نبى، الیاس هستى که قبل از فرا رسیدن روز موعود (ظهور مسیح ) باید بیاید؟ یحیى تأکید مى کند : من چنین شخصى نیستم.(34)؛ بنابراین روز موعود هنوز فرا نرسیدهاست. اما در انجیل متى به عیسى علیه السلام نسبت داده اند که گفت: «اگر بخواهید قبول کنید که یحیى همان الیاس است که باید بیاید.»(35)
نویسنده انجیل لوقا براى برداشتن تنافى موجود میان این دو عبارت، مسئله را به گونه اى دیگر توجیه کرده، مى گوید: «و او (یحیى) به روح قوت الیاس پیش روى وى (خداوند)، خواهد خرامید.»(36)
این مضامین متفاوت و متعارض، نشانگر آن است که آیات اصلى الهى – که به عیسى علیه السلام وحى شده – دچار تحریف جدى گشته است.(37)
چنان که گفته آمد با رویکرد قرآنى و روایى نیز مى توان تحریف کتاب هاى مقدس را نشان داد، بعضى از آیات قرآن و روایات نقل شده از امامان علیهم السلام، نشانگر تحریف کتاب مقدس است. گزارش این دسته از نصوص در این نوشتار کوتاه مقدور نیست.(38)
پی نوشت ها:
1) بحارالانوار، ج 51، ص 27، ح 27.
2) نگا: الف. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه حمید عنایت و دیگران، (تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 ش)، ج 3، صص 695-721 ؛
ب. ساروخاچیکى، کتاب مقدس را بهتر بشناسیم، صص 14-31؛ تهران: آموزشگاه کتاب مقدس، بى تا.
3) توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377ش )، ص 51.
4) در این باره نگا: محمدرضا کاشفى، غرب بر امواج مسیحیت و فرهنگ، (تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى )، مبحث کتاب مقدس در فصل دوم.
5Robert M.Grant) . 6) رابرت م.گرنت، دیوید تریسى؛ تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکى کتاب مقدس، ترجمه: ابوالفضل ساجدى، ص 212، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، چاپ اول، 1385.
7) همان، ص 295.
8) ایان باربور، علم و دین، ص 130 – 131. ق: همان، ص 295.
9) Barbour, Ian. Religion in an Age of Science, P.9FA.
10) Braithwaite.
11) جان هیک و دیگران، کلام فلسفى، ترجمه ابراهیم سلطانى و احمد نراقى، ص 307.
12) Neo-orthodoxy
13) Barbour Ian, Religion in an age of Science, P.11-21.
14) پل تیلیش، پویایى ایمان، ص 103. ق: رابرت م. گرنت، دیوید تریسى؛ تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکى کتاب مقدس، ترجمه: ابوالفضل ساجدى، ص 294 – 296.
15) نگا: توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377 )، صص 23 – 27.
16) تونى لین، تاریخ تفکر مسیحى، ترجمه: روبرت آسریان، ص 446؛ تهران: نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ اول، 1380.
17) همان، ص 387.
18) آرچیبالد رابرتسون، عیسى اسطوره یا تاریخ، ترجمه: حسین توفیقى، ص 71؛ قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1378.
19) ر.ک: محمدرضا زیبایى نژاد، مسیحیت شناسى مقایسه اى، ص 185؛ تهران: سروش، چاپ اول، 1382.
20) رساله پولس به غلاطیان، 2 : 11 – 13.
21) برگرفته از: سید محمد ادیب آل على، مسیحیت، صص 99و 100، قم: مرکز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه، چاپ اول، 1385.
22) ج اول، ص 165.
23) علامه میرزا ابوالحسن شعرانى، راه سعادت، تحقیق: حامد فردى اردستانى، ص 282، چاپ اول، 1386، تهران: مرتضوى.
24) اقتباس از: علامه میرزا ابوالحسن شعرانى، راه سعادت، ص 269 و 270، تهران: مرتضوى، چاپ اول، 1386.
25) برخى از تحریفات نیز در پاسخ پرسش هاى پیشین اشاره شد.
26) پیدایش، 22 : 1.
27) همان، 17 : 25 و 18 : 1.
28) انجیل متى، 1 : 6.
29) انجیل لوقا، 3 : 31.
30) انجیل متى، 12 : 40.
31) ر.ک : انجیل متى، 27 : 57 و 28 : 1 ؛ انجیل مرقص، 15 : 42 و 16 : 1 ؛ انجیل لوقا، 23 : 53 و 24 : 1.
32) انجیل متى، 2 : 22 ؛ برگرفته از: مسیحیت، صص 100 – 102.
33) ر .ک: کلام مسیحى، صص 66-80 .
34) کتاب مقدس، انجیل یوحنا، 1 :19.
35) متى، 11 :14.
36) لوقا، 1 :17.
37) در باب خردستیزى برخى از آیات کتاب مقدس ر .ک: موریس بوکاى، تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه مهندس ذبیح اللَّه دبیر، (تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ چهارم، 1368 ).
38) در این باره نگا: محمدرضا زیبایى نژاد، تاریخ و کلام مسیحیت، (قم: معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامى، تابستان 1375 )، صص 81-84.
اعتقاد به تثلیث:
رساله اول به قرنتیان 8:6 و انجیل یوحنا:5/20 تجسم و رؤیت، همان و سفر پیدایش، 32:24 ـ 30)… امورى است که براهین عقلى آن را از هیچ مکتب و مذهبى نمى پذیرد؛ بلکه آن را نشانه عدم حقانیت و در واقع تحریف آنها مى داند.
به پاره اى دیگر از تحریفات صورت گرفته در این دین اشاره اى گذرا مى کنیم تا بر اساس حکم عقل، خود داورى کنید:
تحریفات مسیحیت:
1. اتهامات ناروا به پیامبران؛ علاوه بر رسوخ تحریفات بنیادى و اعتقادى در کتاب مقدس، پاره اى اتهامات ناروا و غیراخلاقى به بعضى از پیامبران نسبت داده شده است که قلم از بیان آن شرم دارد، در حالى که براهین عقلى لزوم عصمت پیامبران را اثبات مى کند.
ر.ک: انجیل یوحنا، 2:1ـ11، سفر تکوین، 19:30 ـ 38؛
و براى آشنایى بیشتر ر.ک: انیس الاعلام، ج 3 و بشارات عهدین، محمد صادقى، ص 73 و 177.
2. وجود افسانه ها؛ وجود افسانه هاى بى پایه در کتاب مقدس، یکى دیگر از جنبه هاى تحریف آن است؛ از جمله مى توان به کشتى گرفتن حضرت یعقوب با خدا و غلبه ى او بر خدا، اشاره کرد. سفر پیدایش، 32:34ـ30.
3. گناه فطرى؛ مسیحیان معتقدند، آدم در بهشت به گناه آلوده شد و این گناه به همه فرزندان او نیز منتقل مى شود؛ یعنى، انسان بالفطرة گناه کار است و هرگونه تلاش و عمل انسان در رهایى از این خطا، سودى نخواهد بخشید و تصلیب و به دار کشیده شدن حضرت عیسى(ع)، کفاره گناه فطرى انسان است.
4. تقویت ظلم؛ یکى دیگر از آموزه هاى نامعقول کتاب مقدس، توجیه ظلم و ستم و دعوت به سکوت در برابر حاکمان ظالم، به بهانه این است که آنان حاکم و سایه خدا در زمین اند. انجیل متى، 5:38 و اکثر نامه هاى پولس به رومیان، وجود این گونه آموزه هاى غیرعقلانى در کنار طرح مسأله تثلیث و تجسیم و وجود تناقضات متعدد در متن کتاب مقدس، در کتاب «انیس الاعلام»، ج 2، 125 مورد تناقض موجود در کتاب مقدس مورد بررسى قرار گرفته است.
در ادامه ذکر این مطلب مهم است که یکى از منابع اصیل هر دینى، کتاب مقدس آن است که فصل الخطابِ تلقى هاى گوناگون و معیار نشان دادن بدعت ها و انحراف ها به شمار مى رود. در این کتاب آموزه هاى اساسى و محورى نظام اعتقادى، ارزشى و احکام عبادى مطرح شده است و به وسیله آن، مى توان ممیزات هر دینى را از دین و آیین دیگر تشخیص داد. بر اساس منابع مذهبى ما، تعدادى از پیامبران الهى (آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، موسى، عیسى و پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله) داراى کتاب آسمانى بوده اند.(1)
تمامى این کتاب ها از ناحیه خداوند وحى شده بود و پیامبران نامبرده نقشى جز دریافت و ابلاغ مضامین آن نداشته اند. اما – غیر از قرآن مجید – تمامى آنها و یا بخش اصلى آنها، مفقود شده و یا متن آنها دچار تحریف گشته است. این تحریف با سه رویکرد تاریخى، نگرش محتوایى به مضامین این کتاب ها و قضاوت قرآن به عنوان آخرین کتاب آسمانى اثبات مى گردد و با اثبات آن، تحریف دین روشن مى شود . البته رویکرد سوم تنها براى کسانى قابل قبول است که آسمانى بودن قرآن را قبول دارند؛ اما رویکردهاى پیشین همگانى است؛ از این رو فقط به بیان آن دو مى پردازیم.
یک. رویکرد تاریخى:
براساس گزارش هاى معتبر و مستند تاریخى کتاب هاى مقدس (تورات و انجیل)، در طول 1500 سال تألیف و گردآورى شده است، از همین رو، علاوه بر برخوردارى از شیوه هاى متنوع ادبى، با گذشت زمان، تحول آرام و کندى را تجربه کرده است. صرف نظر از اقلیتى ناچیز از مسیحیان – که مى پندارندکتاب هاى مقدس (تورات و انجیل )، با همین الفاظ الهام شده اند و خدا پیام خود را کلمه به کلمه به کاتب بشرى منتقل و وى چیزهایى را که خدا املا نموده، با امانت ثبت کرده است – بیشتر مسیحیان معتقدند: که خداوند کتاب هاى مقدس را به وسیله مؤلّفانى بشرى، نوشته است و بر این اساس کتاب هاى مقدس، یک مؤلّف الهى و یک مولّف بشرى دارد.(2)
جالب است بدانید تعداد کتاب هاى مقدس (در مجموع 46 کتاب عهد عتیق یهود و 27 کتاب عهد جدید یعنى انجیل )، براساس نوعى توافق، حاصل شده است.(3)
حال وقتى تاریخ به ما نشان مى دهد که بشر در تألیف کتاب مقدس دست داشته است، این کتاب دیگر مصون از خطا نخواهد بود. این مسأله موجب شد تا هر کسى، اقدام به نوشتن و گزارش روایات مربوط به دوران کوتاه رسالت عیسى و سرگذشت او کند و به نوبه خود منجر به پدید آمدن صد نوشته گشته است که هر کسى نوشته خود را صحیح مى داند. از این رو براساس گزارش هاى تاریخى، در اواخر قرن اول میلادى و اوایل و اواسط قرن دوم میلادى، فرقه هاى انجیلى متعددى به وجود آمد و اختلاف ها و کشمکش هاى فراوانى رخ داد. طرح مؤلف بشرى در کنار مؤلف الهى، در تدوین کتاب مقدس و در نتیجه تحریف آن، باعث گردید که پیامدهاى ناگوارى براى کتاب مقدس، به وجود آید که گزارش آن در این مجال اندک ممکن نیست.(4)
در اینجا کافى است به اعتراف برخى از عالمان و اندیشمندان مسیحى بسنده کنیم:
1-1. رابرت م.گرنت(5) انطباق انجیل فعلى را با گفته هاى عیسى به صراحت رد مى کند و مى گوید: «این بدان معنا نیست که عیسى تمام کلماتى را که گزارش شده است دقیقاً به همان شکلى که انجیل نویسان نوشته اند گفته است».(6)
1-2. ارنست رنان؛ کتاب مقدس را نگاشته انسان دانسته، آن را همچون دیگر مکتوبات بشرى مشتمل بر خطاهایى مى شمارد و بر وجود داستان هاى دروغین و افسانه ها در آن تأکید مى ورزد.(7)
1-3. متکلمان لیبرال مسلم مى دانند که کتاب مقدس مستقیماً وحى منزل نیست و به دست انسان نوشته شده است.(8)
1-4. بسیارى از سنت گرایان بر مرکزیت مسیح اصرار مى ورزند بدون اینکه بر خطاناپذیرى انجیل پافشارى داشته باشند.(9)
1-5. برخى از متکلمان برجسته مسیحى مانند بریث ویت(10) مى گویند نمى توان محتویات کتاب مقدس را صادق شمرد.(11)
1-6. متکلمان نئوارتدکس(12) (الهیات رسمى – سنتى جدید) پروتستان معتقدند کتاب مقدس به خودى خود وحى الهى نبوده، یک مکتوب خطاپذیر انسانى است که به وقایع وحیانى شهادت مى دهد.(13)
1-7. پل تیلیش که از متکلمان برجسته مسیحى به شمار مى رود، معتقد است: «پژوهش هاى تاریخى نشان داده اند که عهد قدیم و عهد جدید در بخش هاى نقلى خود، عناصر تاریخى، افسانه اى و اسطوره شناختى را تلفیق مى کنند و در اکثر موارد تفکیک این عناصر از یکدیگر با هر درجه اى از امکان پذیرى نامحتمل است… مردم، دیگران یا خودشان را بدون ایمان مسیحى قلمداد مى کنند، تنها به این دلیل که به مستند بودن حکایت هاى معجزه اى عهد جدید اعتقادى ندارند. به طور قطع آن حکایت ها مستند نیستند».(14)
1-8. توماس میشل – استاد الهیات مسیحى – بر آن است که به اعتقاد بیشتر متفکران کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس، کتاب هاى مقدس، املاى الهى نیست و داراى عصمت لفظى نمى باشد و گاهى نویسندگان بشرى، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه آمیزى را در متن کتاب باقى گذاشته اند.(15)
تحریف از دیدگاه مسیحیان:
اعتبار کتاب مقدس همواره مورد انتقاد اندیشمندان قرار داشته اما از قرن نوزدهم میلادى، مباحث انتقادى مربوط به کتاب مقدس وارد مرحله جدیدى شده است: «بولتمان (1884 – 1976م) که بزرگترین متخصص عهد جدید در قرن بیستم لقب یافته است در اثر مهم خود، تاریخ سنت هم نظر، به ارزیابى کتاب مقدس مى پردازد. از نظر او بسیارى از سخنان مکتوب عیسى علیه السلام گفته هاى خود او نیست بلکه محصول حیات جوامع مسیحى اولیه است».(16)
«آدولف فون هارناک» مورخ تواناى قرن نوزدهم و بزرگترین متخصص آثار پدران در عصر خود، در مجموعه سه جلدى تاریخ اصول ایمان، این باور را مطرح کرد که انجیل تحت تأثیر فلسفه یونان تغییر یافته است. وى در پى آن بود که تاریخِ فرایند یونانى شدن مسیحیت را نشان دهد. از نظر او، مذهب ساده عیسى علیه السلام به ویژه به واسطه تعالیم پولس، به مذهبى در مورد عیسى علیه السلام تغییر یافته و به اصل ایمانى تجسم خداى پدر تبدیل شده است.(17)
برخى دیگر از صاحب نظران به نوسازى روزافزون روایات انجیل به نفع الوهیت عیسى توجه نموده(18) و عده اى نیز در مورد تاریخ تألیف اناجیل ایراداتى را مطرح کرده اند.(19)
اما شاید بتوان گفت مهم ترین سند در مورد انحراف مسیحیت از دیدگاه ایشان خود کتاب مقدس است. در این کتاب «پولس» با حواریون و شخص «پطرس» که جانشین رسمى حضرت عیسى علیه السلام است، مخالفت ورزیده، حتى آنان را به «نفاق» متهم مى سازد: «اما چون پطرس به انطاکیه آمد او را روبه رو مخالفت نمودم؛ زیرا مستوجب ملامت بود… و سایر یهودیان هم با وى نفاق کردند، به حدى که برنابا هم در نفاق ایشان گرفتار شد».(20)
مسلماً چنین برخوردى نشان از وجود انحراف در عقاید بزرگان صدر اول مسیحیت دارد.(21)
دو . رویکرد محتوایى:
با نگرش محتوایى به مضامین کتاب هاى مقدس، روشن مى گردد که برخى از کتب ادیان آسمانى، دچار تحریف گشته اند؛ چرا که اگر کتاب مقدس دچار زیاده و نقصان و تغییر در لفظ و مفاهیم نشود، هیچ گاه مطالب متناقض و معارف، خردستیز نخواهد داشت، حال آنکه با مراجعه به این کتاب ها مسائل منافى با یکدیگر و غیر عقلانى فراوان یافت مى شود. وجود تناقضات در اناجیل چنان زیاد است که علامه شعرانى پس از نقل و بررسى تفصیلى 45 مورد از اشتباهات و تناقضات اناجیل مى نویسد: «این بنده مؤلف از این قبیل بیش از هفتصد تحریف یادداشت کرده ام. در «اظهار الحق»(22) گوید: اختلافات در انجیل به عقیده «میل» سى هزار است و به طورى که «گریسباخ» تحقیق کرده است صد و پنجاه هزار است و «شولز» که آخرین محققین ایشان است عدد آن را به تحقیق نیافته است».(23)
جالب آن که اناجیل از همان آغاز در نسب نامه عیسى علیه السلام گرفتار تناقض شده اند. این دلیل روشن بر تحریف کتاب هاى مقدس است.
اکنون نسب نامه آن حضرت را براساس متن «انجیل لوقا» و «انجیل متى» و کتاب «تواریخ ایام» تقدیم مى داریم:
انجیل لوقا باب 3، انجیل متى باب اول، کتاب تواریخ ایام باب 3
یوسف یوسف –
هیلى یعقوب – متثات متان
– لیوى الیعازر –
ملخى الیهود – یناه اکیم
– یوسف صادوق –
متاثیاه عازور – عاموس الیاقیم
– تاحوم ابیهود –
اهلى – –
نکى – –
ماث – –
مطائیاه – –
شمعى – –
یوسف – –
یهوداه – –
یوحناه – –
ریصاه – –
زرو بابل زرو بابل زرو بابل
شلتى ئیل شلتى ئیل پدایاه
نیرى یکیناه یکنیاه
ملخى – یهویاقیم
ادى یوشیاه یوشیاه
قوصام امون امون
المودام منسه منسه
ائیر حزقیاه حزقیاه
یوسى احاز احاز
الیعازر یوثام یوثام
یوریم عزریاه عزریاه
متأث – امصیاه
لیوى – یوآش
شمعون – احزیاه
یهوداه یورام یورام
یوسف یهوشافاط یهوشافاط
ونان اسا اسا
ایلیاقیم ابیاه ابیاه
میلیاه رحبعام رحبعام
مئنان – –
مطاثاه – –
ناثان سلیمان سلیمان
داود داود داود(24)
نمونه هایى از تحریف در کتاب مقدس:
در کتاب مقدس به مواردى از مصادیق تحریف برمى خوریم. ذیلاً به برخى از آنها اشاره مى شود.(25)
آشنایى با این موارد مى تواند زمینه هاى پژوهش بیشتر را فراهم کند:
1. در سِفر «پیدایش» مى خوانیم: «بعد از این ایام که خدا ابراهیم علیه السلام را امتحان کرد، به او گفت: اى ابراهیم. عرض کرد: لبیک. گفت: «اکنون پسر خود را که یگانه فرزند تو است و او را دوست مى دارى، یعنى «اسحاق» را بردار و بر زمین موریا برو و او را در آنجا بر یکى از کوه هایى که به تو نشان مى دهم به عنوان هدیه سوختنى قربانى کن».(26)
در این متن که مربوط به جریان ذبح کردن یکى از فرزندان حضرت ابراهیم علیه السلام به دست او است، پس از عبارت «یگانه فرزند»، عبارت «یعنى اسحاق» قرار گرفته است. در حالى که عبارت صریح عهد عتیق، وعده تولد اسحاق را سیزده سال پس از تولد اسماعیل مى داند.(27)
یعنى اسماعیل تا چهارده سالگى تنها فرزند ابراهیم است. پس در اینجا تحریفى صورت گرفته و عبارت «یعنى اسحاق» بعداً به متن عهد عتیق اضافه شده است. اما انگیزه این تحریف چیست؟ در اعتقاد یهودیان که به مسیحیان هم انتقال یافته است، «مسیّا» یعنى همان پیامبر موعود باید از نسل اسحاق باشد و از سوى دیگر، شخص موعود از نسل شخص «مذبوح» است. تنها در صورتى که اسحاق همان شخص مذبوح باشد مى توان موعود امم را از نوادگان اسحاق دانست و تنها در این صورت است که سیادت بنى اسرائیل و اندیشه برترى یهود تثبیت مى شود و مسیحیان با استناد به همین متن، عیسى علیه السلام را که از نوادگان اسحاق است، موعود امم دانسته اند. و اگر مشخص شود که مذبوح اسماعیل بوده نه اسحاق، زیربناى بسیارى از اعتقادات یهود و مسیحیت تخریب مى گردد.
2. انجیل متى، عیسى علیه السلام را از فرزندان سلیمان بن داود علیه السلام مى داند.(28)
در حالى که وى در انجیل لوقا فرزند ناتان بن داود معرفى شده است.(29)
3. در انجیل متى، عیسى علیه السلام اعلام مى کند که پس از مصلوب شدن سه شبانه روز در زمین مدفون خواهد ماند: «زیرا هم چنان که یونس سه شبانه روز در شکم ماهى ماند، پسر انسان نیز سه شبانه روز در شکم زمین خواهد بود».(30)
در حالى که اناجیل دیگر مدت دفن او را از غروب جمعه تا قبل از سپیده یکشنبه، یعنى حداکثر یک روز و دو شب مى دانند.(31)(32)
انجیل مرقس – که قدیمى ترین و کوتاه ترین انجیل ها است – خاطرات قدیس پطرس حوارى را مطرح مى کند که متضمن احساسات بشرى عیسى است. در این انجیل، عیسى موجودى مافوق بشر نشان داده شده و «فرزند انسان» لقب گرفته است، اما اثرى از اصل «تجسّم الهى» در پیکر عیسى و اصل ازلیت او (وجود قبل از خلقت ) دیده نمى شود. اما انجیل متى و انجیل لوقا، حاوى عباراتى است که زمینه را براى اعتقاد به تجسّم ربوبیت در پیکر عیسى آماده مى کند و انجیل یوحنا، به صراحت طبیعت الوهى عیسى را – چنان که معاصرش یعنى پولس مطرح کرده بود – بیان مى کند. این تهافت مشکل پیچیده اى است که اذهان اندیشمندان مسیحى را تاکنون به خود مشغول داشته و راه حل هاى گوناگون اما بى حاصل در رفع آن ارائه کرده اند.(33)
در انجیل یوحنا از یحیى علیه السلام پرسیده مى شود: آیا تو همان ایلیاى نبى، الیاس هستى که قبل از فرا رسیدن روز موعود (ظهور مسیح ) باید بیاید؟ یحیى تأکید مى کند : من چنین شخصى نیستم.(34)؛ بنابراین روز موعود هنوز فرا نرسیدهاست. اما در انجیل متى به عیسى علیه السلام نسبت داده اند که گفت: «اگر بخواهید قبول کنید که یحیى همان الیاس است که باید بیاید.»(35)
نویسنده انجیل لوقا براى برداشتن تنافى موجود میان این دو عبارت، مسئله را به گونه اى دیگر توجیه کرده، مى گوید: «و او (یحیى) به روح قوت الیاس پیش روى وى (خداوند)، خواهد خرامید.»(36)
این مضامین متفاوت و متعارض، نشانگر آن است که آیات اصلى الهى – که به عیسى علیه السلام وحى شده – دچار تحریف جدى گشته است.(37)
چنان که گفته آمد با رویکرد قرآنى و روایى نیز مى توان تحریف کتاب هاى مقدس را نشان داد، بعضى از آیات قرآن و روایات نقل شده از امامان علیهم السلام، نشانگر تحریف کتاب مقدس است. گزارش این دسته از نصوص در این نوشتار کوتاه مقدور نیست.(38)
پی نوشت ها:
1) بحارالانوار، ج 51، ص 27، ح 27.
2) نگا: الف. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه حمید عنایت و دیگران، (تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 ش)، ج 3، صص 695-721 ؛
ب. ساروخاچیکى، کتاب مقدس را بهتر بشناسیم، صص 14-31؛ تهران: آموزشگاه کتاب مقدس، بى تا.
3) توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377ش )، ص 51.
4) در این باره نگا: محمدرضا کاشفى، غرب بر امواج مسیحیت و فرهنگ، (تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى )، مبحث کتاب مقدس در فصل دوم.
5Robert M.Grant) . 6) رابرت م.گرنت، دیوید تریسى؛ تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکى کتاب مقدس، ترجمه: ابوالفضل ساجدى، ص 212، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، چاپ اول، 1385.
7) همان، ص 295.
8) ایان باربور، علم و دین، ص 130 – 131. ق: همان، ص 295.
9) Barbour, Ian. Religion in an Age of Science, P.9FA.
10) Braithwaite.
11) جان هیک و دیگران، کلام فلسفى، ترجمه ابراهیم سلطانى و احمد نراقى، ص 307.
12) Neo-orthodoxy
13) Barbour Ian, Religion in an age of Science, P.11-21.
14) پل تیلیش، پویایى ایمان، ص 103. ق: رابرت م. گرنت، دیوید تریسى؛ تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکى کتاب مقدس، ترجمه: ابوالفضل ساجدى، ص 294 – 296.
15) نگا: توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377 )، صص 23 – 27.
16) تونى لین، تاریخ تفکر مسیحى، ترجمه: روبرت آسریان، ص 446؛ تهران: نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ اول، 1380.
17) همان، ص 387.
18) آرچیبالد رابرتسون، عیسى اسطوره یا تاریخ، ترجمه: حسین توفیقى، ص 71؛ قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1378.
19) ر.ک: محمدرضا زیبایى نژاد، مسیحیت شناسى مقایسه اى، ص 185؛ تهران: سروش، چاپ اول، 1382.
20) رساله پولس به غلاطیان، 2 : 11 – 13.
21) برگرفته از: سید محمد ادیب آل على، مسیحیت، صص 99و 100، قم: مرکز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه، چاپ اول، 1385.
22) ج اول، ص 165.
23) علامه میرزا ابوالحسن شعرانى، راه سعادت، تحقیق: حامد فردى اردستانى، ص 282، چاپ اول، 1386، تهران: مرتضوى.
24) اقتباس از: علامه میرزا ابوالحسن شعرانى، راه سعادت، ص 269 و 270، تهران: مرتضوى، چاپ اول، 1386.
25) برخى از تحریفات نیز در پاسخ پرسش هاى پیشین اشاره شد.
26) پیدایش، 22 : 1.
27) همان، 17 : 25 و 18 : 1.
28) انجیل متى، 1 : 6.
29) انجیل لوقا، 3 : 31.
30) انجیل متى، 12 : 40.
31) ر.ک : انجیل متى، 27 : 57 و 28 : 1 ؛ انجیل مرقص، 15 : 42 و 16 : 1 ؛ انجیل لوقا، 23 : 53 و 24 : 1.
32) انجیل متى، 2 : 22 ؛ برگرفته از: مسیحیت، صص 100 – 102.
33) ر .ک: کلام مسیحى، صص 66-80 .
34) کتاب مقدس، انجیل یوحنا، 1 :19.
35) متى، 11 :14.
36) لوقا، 1 :17.
37) در باب خردستیزى برخى از آیات کتاب مقدس ر .ک: موریس بوکاى، تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه مهندس ذبیح اللَّه دبیر، (تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ چهارم، 1368 ).
38) در این باره نگا: محمدرضا زیبایى نژاد، تاریخ و کلام مسیحیت، (قم: معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامى، تابستان 1375 )، صص 81-84.