۱۳۹۴/۰۶/۱۱
–
۸۷۵ بازدید
از کجا می دانید که واقعاً آمریکا سرستیز با ما دارد و واقعاً در فکر نجات و پیشرفت ما نیست؟
این موضوع از ابعاد مختلف قابل اثبات است که به اختصار به دو بعد اصلی آن می پردازیم:
الف – بررسی مبانی تشکیل دهنده سیاست خارجی آمریکا در قبال سایر کشورها:
براساس دیدگاه ماتریالیستی و مادیگرانه کشورهای غربی از جمله آمریکا، تأمین منافع ملی و دستیابی به سود بیشتر اصلی ترین اصل حاکم بر سیاست خارجی آنان بوده که در جهت تحقق آن اقدام هر عملی هر چند غیر اخلاقی جایز و پسندیده است (و اگر مواقعی دم از حقوق بشر یا ارسال کمک های بشر دوستانه و… می زنند، همه تاکتیکی است در جهت تحقق آن استراتژی اساسی یعنی تأمین هر چه بیشتر منافع خویش در دراز مدت) بر این اساس منافع ملی آنان جز از راه وابستگی سایر کشورها خصوصا کشورهای جهان سوم و جلوگیری از استقلال و خودکفایی آنان، حاصل نمی شود و با انجام این عمل دو عنصر اساسی چرخه اقتصادی و بازار سرمایه داری آنان یعنی دستیابی به مواد خام ارزان قیمت از یک سو و در دست داشتن بازار مصرف جهت کالاهای تولیدی خود از سوی دیگر فراهم می آید.
از این رو مشاهده می شود که کشورهایی جهان سوم که اکثرا دارای روابط سیاسی، اقتصادی و… با آمریکا هستند علیرغم سوابق تمدنی خود و برخورداری از منابع غنی طبیعی و انسانی، همچنان در زمره کشورهای توسعه نیافته و شدیدا وابسته به غرب محسوب می شوند و اگر معدود کشورهایی مشاهده می شود که توانسته اند خود را از این معرکه نجات داده و به توسعه یافتگی نایل آیند نتیجه سعی و تلاش و اتکای به خود بوده است نه اتکاء به غرب و آمریکا.
نتیجه آن که آمریکا جهت تأمین منافع و حفظ و گسترش هژمونی و سلطه خویش بر سایر جهان و تحقق دهکده ای جهانی با کدخدایی خود از انجام هر اقدامی جهت عقب ماندگی کشورهای توسعه نیافته و عدم پیشرفت آنان دریغ نخواهد ورزید.
ب – بررسی عملکرد و اقدامات آمریکا در قبال ملت ایران در گذشته و حال:
بررسی اقدامات خصمانه دولت آمریکا در قبال ملت ایران از گذشته های دور تاکنون، به وضوح دشمنی و جلوگیری و ممانعت از پیشرفت ملت ما را در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی، علمی و… به اثبات می رساند پاره ای از این خصومت ها عبارتند از:
1- در بعد سیاسی:
به راه انداختن کودتای 28 مرداد 1332 و ساقط نمودن حکومت مردمی و قانونی دکتر مصدق، ارائه طرح انقلاب سفید و کاپیتولاسیون به رژیم وابسته پهلوی، کارشکنی و تلاش در جهت سرنگونی نظام اسلامی ایران که با خواست و اراده اکثریت قاطع ملت ایران شکل گرفت از راه هایی نظیر تقویت و سازماندهی گروهک های ضد انقلابی در جهت اختلال در امنیت و تمامیت ارضی کشور، راه اندازی کودتای نوژه، تحریک کشورهای همسایه به عملیات نظامی بر علیه ایران و تحمیل جنگ هشت ساله، ایجاد تحریم های سیاسی بین الملل با طرح اتهاماتی مانند نقض حقوق بشرف حمایت از تروریسم و… علیه ایران و اخلال در روابط ایران با سایر کشورهای منقطه و جهان و هم اکنون نیز با صراحت دشمنی خود را با نظام اسلامی و مردم مسلمان ایران بیان می کنند.
2- در بعد اقتصادی:
ملی شدن صنعت نفت ایران (1329) پیروزی چشمگیری برای ملت ایران محسوب می شد ولی متأسفانه با کارشکنی های دولت آمریکا همچنان عواید و مزایای صنعت نفت ایران به جیب شرکت های بزرگ نفتی جهان که اکثرا آمریکایی یا انگلیسی بودند سرازیر می شد و نفع چندانی نصیب ملت ایران نمی گردید. دولت آمریکا جهت وابسته نمودن اقتصاد ایران به محصولات خارجی، اقتصاد ایران را شدیدا وابسته به درآمدهای نفتی کرده و رژیم پهلوی را جهت انجام اقداماتی نظیر اصلاحات ارضی، تحت فشار گذاشته و خودکفایی اقتصادی ایران خصوصا در زمینه مواد غذایی را از بین ببرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با ایجاد جنگ تحمیلی از بین بردن صنایع زیر بنایی خصوصا در بعد صنعت نفت و پتروشیمی و کارشکنی در بازار نفت، ایجاد تحریم های اقتصادی علیه ایران در عرصه بین الملل و طرح هایی نظیر داماتو و… در روند پیشرفت و رشد اقتصادی ایران اخلال به وجود آورده و فشارهای بسیار زیادی را بر مردم ایران تحمیل کرد.
3- در بعد علمی و تکنولوژیکی:
دولت آمریکا با جذب نخبگان فکری ایران، جلوگیری از دستیابی ایران به تکنولوژی های پیشرفته نظیر آنچه که هم اکنون در مورد انتقال دانش هسته ای به ایران هستیم و… در رشد و پیشرفت ملت ایران اخلال به وجود آورده است.
4- در بعد فرهنگی:
دولت آمریکا جهت بسط و سیطره فرهنگ لیبرال دموکراسی خود و مبارزه با فرهنگ حیات بخش اسلام و سایر فرهنگ ها، از گذشته های دور تا کنون با اقدامات متعددی نظیر استفاده از عناصر فکری وابسته به خویش در داخل، استفاده از تکنولوژی ارتباطاتی و… تهاجم گسترده ای را علیه فرهنگ اصیل اسلامی و ملی ملت ایران به کار گرفته است.
اکنون با توجه به این قبیل اقدامات، آیا باز هم می توان آمریکا را خیرخواه و مدافع پیشرفت ملت ایران دانست؟!
مسلما پاسخ منفی است. آمریکا هرگز با توجه به مبانی فکری و اصول نظام لیبرال سرمایه داری خویش نمی تواند به فکر خیر خواهی برای ملت های دیگر باشد.
کافی است گوشه نگاهی به سرنوشت کشورهای همسایه مان (عراق و افغانستان) بیاندازیم که با اسم اعطای آزادی و دموکراسی بر سر ملت بی دفاع آنان بمب های چند تنی ریخته و اولین اقدام در جهت آبادانی کشورشان، چپاول منابع نفتی آنان (عراق) توسط شرکت های آمریکایی و انگلیسی بود «فاعتبروا یا اولی الابصار».
الف – بررسی مبانی تشکیل دهنده سیاست خارجی آمریکا در قبال سایر کشورها:
براساس دیدگاه ماتریالیستی و مادیگرانه کشورهای غربی از جمله آمریکا، تأمین منافع ملی و دستیابی به سود بیشتر اصلی ترین اصل حاکم بر سیاست خارجی آنان بوده که در جهت تحقق آن اقدام هر عملی هر چند غیر اخلاقی جایز و پسندیده است (و اگر مواقعی دم از حقوق بشر یا ارسال کمک های بشر دوستانه و… می زنند، همه تاکتیکی است در جهت تحقق آن استراتژی اساسی یعنی تأمین هر چه بیشتر منافع خویش در دراز مدت) بر این اساس منافع ملی آنان جز از راه وابستگی سایر کشورها خصوصا کشورهای جهان سوم و جلوگیری از استقلال و خودکفایی آنان، حاصل نمی شود و با انجام این عمل دو عنصر اساسی چرخه اقتصادی و بازار سرمایه داری آنان یعنی دستیابی به مواد خام ارزان قیمت از یک سو و در دست داشتن بازار مصرف جهت کالاهای تولیدی خود از سوی دیگر فراهم می آید.
از این رو مشاهده می شود که کشورهایی جهان سوم که اکثرا دارای روابط سیاسی، اقتصادی و… با آمریکا هستند علیرغم سوابق تمدنی خود و برخورداری از منابع غنی طبیعی و انسانی، همچنان در زمره کشورهای توسعه نیافته و شدیدا وابسته به غرب محسوب می شوند و اگر معدود کشورهایی مشاهده می شود که توانسته اند خود را از این معرکه نجات داده و به توسعه یافتگی نایل آیند نتیجه سعی و تلاش و اتکای به خود بوده است نه اتکاء به غرب و آمریکا.
نتیجه آن که آمریکا جهت تأمین منافع و حفظ و گسترش هژمونی و سلطه خویش بر سایر جهان و تحقق دهکده ای جهانی با کدخدایی خود از انجام هر اقدامی جهت عقب ماندگی کشورهای توسعه نیافته و عدم پیشرفت آنان دریغ نخواهد ورزید.
ب – بررسی عملکرد و اقدامات آمریکا در قبال ملت ایران در گذشته و حال:
بررسی اقدامات خصمانه دولت آمریکا در قبال ملت ایران از گذشته های دور تاکنون، به وضوح دشمنی و جلوگیری و ممانعت از پیشرفت ملت ما را در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی، علمی و… به اثبات می رساند پاره ای از این خصومت ها عبارتند از:
1- در بعد سیاسی:
به راه انداختن کودتای 28 مرداد 1332 و ساقط نمودن حکومت مردمی و قانونی دکتر مصدق، ارائه طرح انقلاب سفید و کاپیتولاسیون به رژیم وابسته پهلوی، کارشکنی و تلاش در جهت سرنگونی نظام اسلامی ایران که با خواست و اراده اکثریت قاطع ملت ایران شکل گرفت از راه هایی نظیر تقویت و سازماندهی گروهک های ضد انقلابی در جهت اختلال در امنیت و تمامیت ارضی کشور، راه اندازی کودتای نوژه، تحریک کشورهای همسایه به عملیات نظامی بر علیه ایران و تحمیل جنگ هشت ساله، ایجاد تحریم های سیاسی بین الملل با طرح اتهاماتی مانند نقض حقوق بشرف حمایت از تروریسم و… علیه ایران و اخلال در روابط ایران با سایر کشورهای منقطه و جهان و هم اکنون نیز با صراحت دشمنی خود را با نظام اسلامی و مردم مسلمان ایران بیان می کنند.
2- در بعد اقتصادی:
ملی شدن صنعت نفت ایران (1329) پیروزی چشمگیری برای ملت ایران محسوب می شد ولی متأسفانه با کارشکنی های دولت آمریکا همچنان عواید و مزایای صنعت نفت ایران به جیب شرکت های بزرگ نفتی جهان که اکثرا آمریکایی یا انگلیسی بودند سرازیر می شد و نفع چندانی نصیب ملت ایران نمی گردید. دولت آمریکا جهت وابسته نمودن اقتصاد ایران به محصولات خارجی، اقتصاد ایران را شدیدا وابسته به درآمدهای نفتی کرده و رژیم پهلوی را جهت انجام اقداماتی نظیر اصلاحات ارضی، تحت فشار گذاشته و خودکفایی اقتصادی ایران خصوصا در زمینه مواد غذایی را از بین ببرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با ایجاد جنگ تحمیلی از بین بردن صنایع زیر بنایی خصوصا در بعد صنعت نفت و پتروشیمی و کارشکنی در بازار نفت، ایجاد تحریم های اقتصادی علیه ایران در عرصه بین الملل و طرح هایی نظیر داماتو و… در روند پیشرفت و رشد اقتصادی ایران اخلال به وجود آورده و فشارهای بسیار زیادی را بر مردم ایران تحمیل کرد.
3- در بعد علمی و تکنولوژیکی:
دولت آمریکا با جذب نخبگان فکری ایران، جلوگیری از دستیابی ایران به تکنولوژی های پیشرفته نظیر آنچه که هم اکنون در مورد انتقال دانش هسته ای به ایران هستیم و… در رشد و پیشرفت ملت ایران اخلال به وجود آورده است.
4- در بعد فرهنگی:
دولت آمریکا جهت بسط و سیطره فرهنگ لیبرال دموکراسی خود و مبارزه با فرهنگ حیات بخش اسلام و سایر فرهنگ ها، از گذشته های دور تا کنون با اقدامات متعددی نظیر استفاده از عناصر فکری وابسته به خویش در داخل، استفاده از تکنولوژی ارتباطاتی و… تهاجم گسترده ای را علیه فرهنگ اصیل اسلامی و ملی ملت ایران به کار گرفته است.
اکنون با توجه به این قبیل اقدامات، آیا باز هم می توان آمریکا را خیرخواه و مدافع پیشرفت ملت ایران دانست؟!
مسلما پاسخ منفی است. آمریکا هرگز با توجه به مبانی فکری و اصول نظام لیبرال سرمایه داری خویش نمی تواند به فکر خیر خواهی برای ملت های دیگر باشد.
کافی است گوشه نگاهی به سرنوشت کشورهای همسایه مان (عراق و افغانستان) بیاندازیم که با اسم اعطای آزادی و دموکراسی بر سر ملت بی دفاع آنان بمب های چند تنی ریخته و اولین اقدام در جهت آبادانی کشورشان، چپاول منابع نفتی آنان (عراق) توسط شرکت های آمریکایی و انگلیسی بود «فاعتبروا یا اولی الابصار».