با دعای فرج، به عهدمان وفا می کنیم
۱۳۹۲/۰۶/۲۵
–
۷۷ بازدید
با دعای فرج، به عهدمان وفا می کنیم
مَثل ما وقتی که منتظریم تا خوب شویم بعد برای فرج دعا کنیم، مَثل کودکی های ماست؛ وقتی که دوچرخه می خواستیم و مادرمان می گفت هر وقت پولدار شدیم برایت می خرم! نشان به آن نشان که وقتی پولی برای دوچرخه خریدن دستمان آمد، دیگر ماشین می خواستیم و وقت دوچرخه بازی مان نبود!
با دعای فرج، به عهدمان وفا می کنیم
مَثل ما وقتی که منتظریم تا خوب شویم بعد برای فرج دعا کنیم، مَثل کودکی های ماست؛ وقتی که دوچرخه می خواستیم و مادرمان می گفت هر وقت پولدار شدیم برایت می خرم! نشان به آن نشان که وقتی پولی برای دوچرخه خریدن دستمان آمد، دیگر ماشین می خواستیم و وقت دوچرخه بازی مان نبود!
وقتی دست روی دست می گذاریم و بدون آنکه عزم جدی داشته باشیم، منتظریم معجزه ای شود و از آسمان، کسی در کالبدمان برود که اراده ی خوبی برای ترک گناه داشته باشد و فقط و فقط در پی دستورات الهی باشد و یکهو چشم برزخی مان هم باز شود و امام را…. دست نگه دارید! قدم اول، عزم است برای پایبندی به عهد! تا قدم اول را برنداشته ایم، نباید منتظر عواقب خیر و خوش و زیبای آن هم باشیم.
خدا از ما قولی گرفته است. یادتان نیست؟ روز الست. یادتان نیست؟ خوب خداوند به یادمان آورده است: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَى..(1) (و هنگامى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریّه ی آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت به یاد آور [که پرسید] که آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بله!)
بعد از آن هم بارها و بارها ائمه معصومین (علیهم السلام) محتوای آن را به یادمان آوردند. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که «از خلق نسبت به ربوبیت پروردگار و نبوّت رسول خدا و امامت امیرالمؤمنین و ائمه (ع) پیمان گرفته شده است…» (2)
این هم نه! هر روز در نمازهایمان صلوات می فرستیم دیگر؟ امام صادق (ع) فرمودند: «شخصى که بر پیامبر صلوات مى فرستد مفهومش آن است که من بر سر پیمان خود باقى هستم، و به «بلى» که در عالم «ذَرّ» به سؤال أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ گفته ام وفادارم.» (3)
اصلاً مگر در دعاها به ائمه (ع) اعتراف نمی کنیم که با دوست شما دوستیم و با دشمن شما دشمن؟ این عهد نیست؟ پس چیست؟
خلاصه آنکه خواهی نخواهی، عهدی بسته ایم! البته خدا کند که به این عهد «بلی» گفته باشیم والّا در زمره ی دشمنان خداوند درمیاییم. امّا لب مطلب این است که اگر عهدی بسته ایم، باید پای آن بایستیم دیگر! حالا که دیگر شرایط آن را نداریم که برای تجدید عهد، دست مولایمان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) را در دست بفشاریم و با آن حضرت بیعت کنیم، راهی بهتر از دعا کردن برای آمدن ایشان سراغ دارید؟ راهی که ثابت کنید بر پای عهد و قول و قرارتان هستید.
از حضرت محمد باقر (ع)، روایت شده است که فرمودند: «خداوند از پیامبران اولی العزم پیمان گرفت که من پروردگار شما هستم و محمد (ص) رسول من است و علی (ع) امیرمؤمنان و جانشینان پس از او والیان امر من و گنجینه های علم من اند. به درستی که به وسیله ی مهدی (عج)، دینم را یاری می کن و دولتم را ظاهر می سازم و از دشمنانم انتقام می گیرم و به وسیله ی او، خواه ناخواه، پرستشم محقق می گردد.» (4)
مولای ما عهد است! نکند فشردن دست این عهد را به فردایی موکول کنیم که دستی برای بیعت نداریم؛ نکند وقت دوچرخه بازی مان بگذرد…
پی نوشت:
1. اعراف: 172- 173
2. تفسیر القمی، ج 1، ص 172؛ به نقل از بحرینی، مجتبی، سلام بر پرچم برافراشته (تفسیر زیارت آل یاسین)، ج 1، نشر منیر، ص 109
3. معانی الأخبار / ترجمه محمدى ؛ ج 1 ؛ ص269؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5
4. تحفة الأولیاء (ترجمه أصول کافى)؛ ترجمه اردکانی، محمد علی، نشر دارالحدیث، ج 3 ؛ ص23؛ با استفاده از همان نرم افزار.