هشتمین روز آواربرداری از متروپل در حالی آغاز شده که حالا ابعاد ماجرا واضحتر از قبل شده و میدانیم که با یکی از بزرکترین فجایع رقم خورده در کشورمان مواجهیم، اما نمیدانیم ابعاد آن تا کجا گسترش خواهد یافت و آیا فرجامی به دنبال خواهد داشت یا خیر؟!
به گزارش «تابناک»، از پلاسکو تا متروپل، ظاهرا عادت داریم که پیش از وقوع هیچ رویدادی به ضوابط و مقررات جدی نگاه نکنیم و بعد از وقوع، با سیل اخباری مواجه شویم که به وضعیت بحرانی در بسیاری از نقاط کشور و احتمال تکرار این حوادث شوم اشاره دارد و در نهایت به زندگی روزمره قبلی بازگردیم بی آنکه به یادآوریم چه از سرمان گذشته است!
مدیر عامل جمعیت هلال احمر خوزستان گفت: بامداد امروز دو پیکر دیگر در زیر آوارهای متروپل شناسایی و رها سازی شد که بدین ترتیب جمع اجساد شناسایی و انتقال یافته به ۳۱ پیکر رسید.
به گزارش فارس، وحید شعبانی افزود: با تلاش بی وقفه یگانهای امدادی مستقر در محل ساختمان فرو ریخته متروپل، بامداد امروز دو پیکر دیگر شناسایی، رهاسازی و به آرامستان آبادان انتقال یافتند. این دو پیکر جدید نیز در ادامه عملیات آوار برداری از محل آوار ساختمان بستنی فروشی شناسایی وخارج شدهاند.
مهدی جمالی نژاد معاون عمران، توسعه امور شهری و روستایی وزیر کشور در جمع خبرنگاران ظهار کرد: از روز نخست وقوع حادثه متروپل، عملیات آواربرداری با اولویت نجات جان افراد زنده شروع به کار شد. با توجه به محدودیت مکانی و خطرات احتمالی که در محل وجود دارد، خوشبختانه عملیات بهطور مستمر و بدون توقف و به صورت ۲۴ساعته تا امروز در حال انجام بوده است.
وی افزود: در حال حاضر در محل حادثه محدودیت هایی از نظر خطر و ریزش سازه ها وجود دارد که اگر نبود کار کارشناسی و پیچیدگی های سازه ای موجود، آواربرداری با سرعت بیشتر انجام می شد. در بخش اول که سازهها ریزش و فروریخته و درحال آواربرداری است تا چند روز آینده (۷۲ساعت) نخاله ها جمع آوری میشود.
عذرخواهی رییس جمعیت هلال احمر خوزستان از زن و شوهری که با سگهای زنده یاب به متروپل رفته بودند اما ماموران مانع از فعالیت ایشان شدند، از جمله ادعاهایی بود که روز گذشته منتشر شد و بازتاب وسیعی در شبکه های اجتماعی داشت. ادعایی که مستندش، فیلمی بود (اینجا) که در آن فردی که لباس امدادگران را بر تن دارد، از این زن و شوهر عذرخواهی می کند و تاکید دارد که سگ آنها موفق شده پیکر چند جان باخته متروپل را کشف نماید!
ادعایی که در حالت عادی هم گزاف به نظر می رسد چه برسد به اینکه بدانیم چندین سگ زنده یاب سازمان امداد و نجات هلال احمر کشورمان از همان ساعات ابتدایی به محل حادثه اعزام شده و در نتیجه جست و جوهای آنها، تنها سه تن شناسایی شدند و شدت آوار و دشواری های زیاد در آواربرداری مانع از آن شد که سگ ها بیش از این کارایی داشته باشند.
با این حساب، چگونه ممکن است سگی که آموزش ویژه این کار را ندیده، موفق تر از سگهای ویژه و تعلیم دیده عمل کند؟ آیا رئیس جمعیت از ایشان عذرخواهی کرده یا واقعیت چیز دیگری است؟ سوالاتی که ساعتی پیش پاسخ آنها در قالب ویدئویی دیگر منتشر شد. ویدئویی که در آن، فردی مقابل دوربین ایستاده که پیشتر رئیس جمعیت معرفی شده بود اما حالا مشخص شده که امدادگر داوطلب است نه بیشتر!
نکته قابل تاملتر اما آنجایی است که این فرد ضمن معرفی خود، تلاش دارد تقصیرها را متوجه رسانهها، به ویژه رسانههای خارجی بداند و بی آنکه لازم ببیند بابت ادعای کذبش درباره کشف پیکر برخی مفقودشدگان با کمک یک سگ تعلیم ندیده توضیحی بدهد یا عذرخواهی کند، ماجرا را شایعه و کذب میخواند تا مثا ادعایی نجات فردی از زیر آوار بعد از 30 ساعت که تکذیب شد، حکایت دیگری در حاشیه متروپل تکذیب شود!
او از خانواده بازمانده یکی از مفقودان حادثه متروپل است؛ آرام و قرار ندارد، نمیتواند یک جا بنشیند. با شیون و زاری و عکس یک جوان در دستش در خیابانهای اطراف متروپل راه میرود، عکس را به حاضران نشان میدهد تا شاید نشانی از عزیزش پیدا کند. با یکی از افراد حاضر در محل حرف میزند و میخواهد به متروپل نزدیک شود اما راهنماییاش میکنند تا به چادری که جمعیت هلال احمر برای بازماندگان برپا کرده است، برود.
به گزارش ایسنا، این زن آبادانی که چشم انتظار برادر شوهر جوانش است میگوید: چند روزی میشود که از صبح تا شب در این منطقه نشستهام. دلم خون است. با همه امدادگران صحبت کردهام و عکس برادر شوهرم را نشان دادهام تا شاید وقت جستوجو، او را بشناسند؛ من به او نمیگویم برادر شوهر، او را برادرم میدانم. حاضر هستم دست همه این امدادگران را ببوسم تا کمکم کنند تا حداقل چیز یا تکهای از او به ما نشان بدهند تا به خاک بسپاریم و آرام شویم.
این بازمانده داغدار متروپل میگوید: هفت روز است مثل مرغ سر کنده میرویم و میآییم. هیچکس جوابی به ما نمیدهد. یک بار میگویند پیدا شد، میدویم میبینیم چیزی از زیر آوار خارج نشده است. میرویم بیمارستان میگویند کسی را به بیمارستان منتقل نکردهاند. به سردخانه رفتیم چند جسد قابل تشخیص نبودند و امروز آزمایش DNA دادیم تا شاید هویت برادرم مشخص شود.
بغضش میترکد و میگوید: برادرم کنافکار طبقه اول متروپل بود و همه آوار روی این طبقه خراب شد. چون اسم برادر جزو بیمهشدگان متروپل نبود و از کارگرهای روزمزد بود، روز اول میگفتند چنین فردی در ساختمان نبوده است اما آنقدر رفتم و آمدم و عکسش را نشان دادم و اسمش را به همه جا دادم تا بالاخره پیدایش کنند.