۱۳۹۲/۱۱/۱۶
–
۱۱۱ بازدید
چرا نمی تونم گذشته ام فراموش کنم و خود ببخشم و همش منتظر مجزات سنگین خدا بعد از مرگ هستم
چون آن کسی که بخششش اثر دارد و بایستی شما را ببخشد خدا است و وجدان آگاه شما این را می داند ومی داند برای آنکه خدا شما را ببخشد بایستی کارهایی مانند توبه وعمل صالح وجلب رضایت از صاحبان حق ، انجام دهی وچون احتمالا چنین رفتارهایی را از شما ندیده ، ترس ازمرگ قبل از توبه را، درشما تشدید کرده!
گذشته شما هرچه بوده، الآن باید از آن ،به نحوی که صحیح باشد توبه کنی ،چون یکی از علائم توبه واقعی این است که به آن گناه دوباره رجوع نکنی وتدارک گذشته ات را بنمایی تنها در این صورت است که خواهی دید وجدانت آرامش خود را بازمی یابد ، البته فراموش نشود که هیچگاه چنین تصور نکنی که حتی بعد از توبه هم ،خداوند حتما تو را بخشیده ، خیر، ولی باید امید وار به رحمت خدا باشی!
اگر کسی بگوید که می خواهم توبه کنم باید چی کار کنم؟ چنین پاسخ می دهیم که : بدان که خدای مهربان دری به نام توبه برای همه بندگانش گشوده و با آغوشی باز بندگان گنهکارش را که رو به سوی توبه آورده اند، می پذیرد. لذا باید آستین همت را بالا زده و با عزمی راسخ توبه ای کنیم متناسب به گناه خویش.
ابتدا متذکر می شویم هر گناهی علاوه بر شرایط عمومی توبه راهکار خاص خود را نیز می طلبد، بنابراین در صورتی که به نوع گناه خاصی اشاره می کردید، بهتر می توانستیم در خدمت شما باشیم. شما می توانید از این طریق دقیقا به گناه خود اشاره کنید تا راهکار ترک همان گناه برای شما بیان شود. اکنون که به طور کلی سوال کرده اید، ناچاریم به شرایط عمومی توبه اشاره کنیم.
حقیقت توبه:
توبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند- یعنی پذیرنده توبه- نیست؛ بلکه مشکل از جانب خود توبه کننده است که آیا موفق می شود راه خود را به سوی خداوند تغیر دهد یا نه.
هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : «ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ خداوند همه گناهان را می آمرزد». در برخى موارد مانند غیبت و تهمت طلب رضایت از غیبت شونده نیز در صورت امکان لازم است، ولى در مورد گناهانى همچون ارتباط با نامحرم، پشیمانى واقعی، تصمیم بر عدم تکرار و طلب مغفرت از خداوند براى توبه کافى است.
اقسام گناه و روش های توبه:
توبه را از یک لحاظ به دو قسم تقسیم کرده اند: یک دسته از گناهان، کوچک و کم شعاعند و صرفا با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران می شود، اما دسته دیگری از گناهان، هم بزرگ و ویران کننده هستند و هم اثر وضعی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان، اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای بوجود آمده را نیز می طلبد!
در تقسیم بندی دیگر، گناهانی را که ممکن است انسان مرتکب شود می توان به سه دسته تقسیم تقسیم کرد:
الف. ستم به خویشتن
یعنی انسان از این ناحیه به جان، مال و حیثیت خویش صدمه زده و موجب عدم پیشرفت یا فقر و عقب افتادگی و گرفتاری خود شده است. در این گونه موارد، گرچه گنهکار در حق خود ظلم کرده، ولی چون معمولا پای شخص دیگر و حق دیگری در بین نیست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، آسانتر می توان از آنها توبه کرد و راه خیر و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی را در پیش گرفت.
ب. حق الله
فطرت پاک و سالمی که خداوند درنهاد انسان قرار داده، اعضاء و جوارح و نعمتهای فراوان مادی ومعنوی، پانزده میلیارد سلولی که در مغز اوست و سرانجام «ارسال رسل و انزال کتب» همه برای پویایی و سعادت اوست، اما با تأسف آدمی براثرتأثیرپذیری ازعوامل درونی و بیرونی، همه این نعمتها را نادیده انگاشته وراه تمرد وعصیان را درپیش می گیرد! اما راه کاری که برای این دسته گناهان وجود دارد این که: اگر شرک و کفر صورت گرفته،باید «توحید» و یکتاپرستی را جایگزین آن نمود، واگردراحکام و فروع دین کوتاهی وتعلل شده،باید به تکمیل وجبران آنچه از دست رفته اقدام کرد.
ج: حق الناس
شرایط توبه در «حق الناس» سنگین تر از توبه در «حق الله» است و این گناه, یعنی تجاوز به حقوق دیگران را امام علی(علیه السلام) از آن به مظالم العباد (کلینی، اصول کافی، ج2، ص443) و امام زین العابدین(علیه السلام) به «تضییع حقوق الاخوان» (مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص415) یاد کرده اند.
در روایت آمده: پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) به خانه کعبه نگاه کرد، آن را مورد تعظیم قرار داد و سپس ادامه داد: حق واحترام یک مؤمن از تو بالاتر است، چون خداوند خانه کعبه را دارای یک احترام و عظمت دانست و از مؤمن سه چیز را: «مال-خون-سوءظن» (همان، ج67، ص71)
بر این اساس مردم و مؤمنان دارای سه نوع حق، احترام و مصونیتند؛ به موازات همین سه حق ممکن است سه نوع ظلم هم به آنان روا شود و بر همین پایه سه نوع توبه هم واجب می شود که این سه عبارتند از: 1. تجاوز به مال 2. لطمه به جان 3. ضربه به آبرو.
تاکید بر این مطلب ضروری است که هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : «ان الله یغفر الذنوب جمیعا ; خداوند همه گناهان را می آمرزد صد بار اگر توبه شکستی باز آ— این درگه ما درگه نامیدی نیست.
حتی اگر گناه، مربوط به حقوق مردم باشد،باز هم، با جلب رضایت از ایشان ،امکان بخشش خداوند؛وجود داردو نباید هیچگاه از رحمت خداوندی ناامید شد. گناه ناامیدی از خداوند، از نظر بزرگی ،از خود گناهی که ما انجام می دهیم بزرگتر است. در میان گناهان، گناهی بزرگتر از قتل نداریم. حتی در قتل عمد هم اگر انسان واقعا توبه کند و آنچه را که لازم است تدارک کند،قابل بخشش است.
پس در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.
الف ) بحث توبه واقعی، روش آن وشرایط پذیرش توبه :
بدان که هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : «ان الله یغفر الذنوب جمیعا» خداوند همه گناهان را می آمرزد. در برخى موارد مانند غیبت و تهمت طلب رضایت از غیبت شونده نیز در صورت امکان لازم است، ولى در مورد گناهانى همچون زنا، پشیمانى واقعی، تصمیم بر عدم تکرار و طلب مغفرت از خداوند براى توبه کافى است.
در آیه 70 سوره فرقان بیان شده است: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛» مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را به حسنات تبدیل مى کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است».
خداوند، پیش از این آیه، درباره ویژگى هاى بندگان خاص خویش سخن مى گوید: «بندگان (ویژه خداوند) رحمان کسانى هستند که با خداوند معبودى دیگر را نمى خوانند و انسانى که خداوند، خونش را حرام شمرده، جز به حق نمى کشند و زنا نمى کنند و هر کس چنین کند، مجازاتى سخت خواهد دید. عذاب او در قیامت مضاعف مى گردد و همیشه با خوارى در آن خواهند ماند؛ مگر کسانى که توبه کنند» و…
علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مى فرماید«اِلاّ من تاب..» هر کس گناهى مرتکب گردیده، اگر سه کار انجام دهد، افزون بر آن که از عذاب سخت و جاودان روز قیامت نجات مى یابد، گناهانش به حسنات تبدیل مى گردد:
1. توبه یا بازگشت از گناه؛کم ترین مراتب توبه پشیمانى است. اگر توبه حقیقى تحقق نیابد، انسان از گناه جدا نمى گردد و همواره آن را انجام مى دهد.
2. عمل صالح؛با عمل صالح توبه در وجود انسان مستقر مى شود و به توبه حقیقى یا توبه نصوح مى انجامد.
3. ایمان؛مشرک باید در کنار توبه از گناهان گذشته خود، ایمان آورد تا گناهانش به نیکى ها تبدیل شود؛ ولى براى مؤمن گنهکار توبه و عمل صالح به تنهایى کافى است و گناهانش را به حسنات تبدیل مى کند.
از این رو، در آیه بعد مى فرماید: «وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً»کسى که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، به سوى خدا بازگشت مى کند؛
علامه طباطبایى مى فرماید: سیاق این آیه، با عظمت بخشیدن به توبه، استبعاد تبدیل سیئات به حسنات را از میان بر مى دارد. این توبه رجوع خاص به طرف پروردگار است وعمل صالح استقرار بخش آن به شمار مى آید. از این رو، علامه مى فرماید: این توبه با عمل صالح به توبه نصوح تبدیل مى گردد.
امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریف «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً» می فرمایند: با توبه نصوح به خدا باز گردید
علامه طباطبایى مى فرماید: اگر شائبه شقاوت و سوء سریره در انسان نباشد، کار زشت انجام نمى دهد؛ زیرا ذات با سعادت و پاکیزه، زشتى را بر نمى تابد.
پس کار زشت ؛یا برخاسته از ذات شقى و خبیث است، یا ذاتى که در آن رگه هایى از شقاوت و خباثت باشد؛ و لازمه چنین چیزى آن است که هر گاه ذات با توبه و ایمان و عمل صالح پاک گردد، به ذاتى سعید که در آن شائبه اى از گناه و شقاوت نیست، تبدیل مى شود. اگر ذات دگرگون شد، آثار آن هم دگرگون مى گردد و اعمال و آثار انسانى متناسب با ذاتى مى شود که با مغفرت و رحمت الاهى شکسته شده است. مجموعه آنچه گفته شد، نشان مى دهد این توبه،«توبه نصوح» حالتى خاص است که قابل شکستن نیست و در قاموس آن بازگشت به گناه وجود ندارد. از چنین توبه اى عمل صالح هم بى هیچ تکلفى برون مى تراود.
عالمان اخلاقی با استفاده از منابع اسلامی فرموده اند: شخص توبه کننده ،حتی اگر پس از توبه نصوح ،به دلایلی دوباره به گناه آلوده گردد،و توبه نماید ، پذیرش و آمرزش الاهی را در پی خواهد داشت و این فرایند تا هنگام مرگ ادامه خواهد داشت .
گاهى انسان با زبان مى گوید توبه کردم ولى به لباسشویى مى ماند که با زبان بگوید لباس را شستم و وارد عمل نشود، همانطور که این کلام لباس را تمیز نمى کند و نمى تواند صفت موجود در آن را عوض کند، مگر ضد آن صفت را در آن ایجاد نماید، آن کلام هم باعث سفیدى قلب نمى شود.
امام باقر علیه السلام به محمد بن مسلم چنین مى فرماید: وقتى که مؤمن توبه مى کند، گناهان قبل از توبه اش بخشیده مى شود، پس او باید براى بعد از توبه عمل کند. ولى آگاه باشید بخدا قسم این مزیت فقط براى اهل ایمان است .
راوى مى گوید: عرض کردم اگر بعد از توبه و استغفار گناه کرد و آنگاه دوباره توبه نمود چه؟ فرمود: آیا گمان مى کنى اگر بنده مؤمن از گناه خود پشیمان شود و استغفار و توبه کند خدا توبه اش را نمى پذیرد؟ عرض کردم: او چندین بار این کار را کرده، گناه مى کند سپس توبه و استغفار مى نماید .
فرمود: هر گاه بنده با توبه و استغفار برگردد خدا با مغفرت و بخشش بر مى گردد، خدا بخشنده و مهربان است، توبه را مى پذیرد، و سیئات را مى بخشد .
شرایط پذیرش توبه:
1. گناه را از روی جهالت و نادانی و طغیان غرایز و تسلط هوس های سرکش و چیره شدن آنها بر نیروی عقل و ایمان انجام داده باشد نه از روی انکار حکم خداوند و عناد و دشمنی، چون چنین گناهی حکایت از کفر انسان می کند و توبه از آن قبول نیست مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید.
2. هنوز چندان زمانی از گناه نگذشته توبه کند و زود پشیمان شود و به سوی خدا بازگردد، زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه به کلی از روح و جان انسان شسته شود و کمترین اثری از آن در دل باقی نماند و این در صورتی است که در فاصله نزدیکی قبل از ریشه دواندن گناه در دل، انسان پشیمان گردد، در غیر این صورت غالبا اثرات گناه در زوایای قلب و جان انسان باقی می ماند، پس توبه کامل آن است که زود انجام پذیرد.
امیر مؤمنان(ع) در حکمت 417 از نهج البلاغه (ترجمه محمد دشتی) در جواب کسی که در حضور امام(ع) بدون توجه لازم گفت: «استغفرالله» فرمود: مادرت بر تو بگرید، آیا می دانی معنای استغفار چیست؟
استغفار درجه والامقامان است و دارای شش معنا می باشد.
1. پشیمانی از گذشته.
2. تصمیم به عدم بازگشت به گناه.
3. پرداخت حقوق مردم، چنانچه خدا را پاک دیدار کنی که چیزی بر عهده تو نباشد.
4. تمام واجب های ضایع شده را به جا آوری.
5. گوشتی را که از حرام بر اندامت روییده، با اندوه فراوان آب کنی، چنان که پوست به استخوان چسبیده، گوشت تازه بروید.
6. رنج طاعت را به تن بچشانی چنان که شیرینی گناه را به او چشانده بودی، پس آنگاه بگویی: «استغفرالله» (حکمت 417 نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی).
ب) جبران گناهان گذشته ونمازوروزه قضا
1- هر مقدار نماز و روزه ایی که بجای نیاورده را باید قضا کند و هیچ جایگزینی ندارد. از نظر حکم شرعی و فتوای فقهای اسلام نماز قضا تنها با خواندن و به جا آوردنش از ذمه انسان ساقط می گردد و هیچ راه و وسیله دیگری برای اسقاط این تکلیف وجود ندارد. در مورد قضای نمازها و روزه ها، تنها آن مقداری که یقین دارید نمازتان را نخوانده یا روزه نگرفته اید، قضا دارد و مقداری را که احتمال می دهید بیشتر باشد واجب نیست؛ ولی بهتر است (یعنی مستحب است) موارد مشکوک را هم قضا کنید. مواظب باشید طوری برنامه ریزی نمایید که خواندن نمازهای قضا برایتان خسته کننده نشود و باعث زدگی نگردد. در مورد قضای روزه ها، تنها مقداری که یقین دارید نگرفته اید، قضا دارد و مقداری را که احتمال می دهید بیشتر باشد واجب نیست.(مثلا اگر بین دو سال و بیشترشک دارید) اگر مقدار کمتر را قضا نمایید؛ کافی است. سعی کنید روزه ها را به تدریج در زمستان که روزها کوتاه ترند بگیرید. در مورد روزه های قضا در صورتی که یک سال در گرفتن قضا تأخیر داشته باشید، یا بعد از ماه رمضان با قدرت گرفتن روزه، عمدا تأخیر انداخته باشید تا ماه رمضان بعدی رسیده باشد، کفاره تأخیر, یعنی برای هر روز یک مد(750 گرم) طعام دادن به فقیر واجب می شود.
2- قضا کردن نماز و روزه ها نباید باعث ایجاد شدن روح نا امیدی در شما شود. اصلا یکی از حقه های شیطان این است که کارها را سخت تر از آنی که هست به ما نشان می دهد. شما باید با یک برنامه ریزی خوب و سبک، این فشار را کم کنی. شما در این امر بی تفاوت نباش و آرام آرام نمازهای قضا را به جا بیاور تا ثابت کنی که در این راه ثابت قدم هستی. «دنیا قطره آبی بیش نیست» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: « دنیا در مقابل آخرت مثل این است که یکی از شما انگشتش را در آب دریا فرو برد. آن گاه به آن چه از آب دریا که بر روی انگشت او قرار گرفته بنگرد».(3) دنیا مانند همان چند قطره ای است که بر روی انگشت باقی مانده و آخرت تمام دریای نامتناهی است. ( لطفا با دقت به این حدیث فکر کنید)0 بدان که دنیا بسیار کوتاه است و به زودی بساط عمر ما در این جهان برچیده خواهد شد و شما شاد و خرسند از انتخابی که کرده ای خواهی بود. در انتخاب خود ثابت قدم باش و از سختی ها نهراس. می دانم که قضای نمازهای شما سخت است اما در این زمان محدود دنیایی می توان آن را جبران کرد و ارزش به دست آوردن بهشت الهی و رحمت بی نهایت خداوند را دارد.
3- چند راهکار عملی و کاربردی برای نمازهای قضا: 1- یک جدول یک ماهه تنظیم کن و تمام روزهای ماه را در آن بنویس و یک ستون را هم به نمازهای پنج گانه اختصاص بده. هر وقت نمازی را خواندی در این جدول و در روز مخصوص خود یک علامت بزن. 2- یکی از بهترین اوقات برای نمازهای قضا قبل از نمازهای یومیه است. می توانی کمی زودتر از اذان وضویی بگیری و با هر نماز حداقل یک نماز قضا انجام دهی. این کار در نماز صبح کمی سخت است اما در سایر نمازها کار راحتی است. 3- از شرایطی که برای خواندن نماز قضا به وجود می آید استفاده کامل کن. مانند برخی مساجد که بعضی روزها نماز قضا را به جماعت انجام می دهند. یا در ایام خاص مانند ماه رمضان و … . 4- حضور در مسجد، بیشتر به شما حوصله انجام نمازهای قضا می دهد. 5- مواقعی که حال و حوصله بیشتری داشتی (حتی در منزل) را از دست مده و نمازهای بیشتری را به جا بیاور. 6- شروع هر کاری برای انسان سخت است اما وقتی انسان به کاری عادت کرد برایش ساده می شود. نفس انسان مانند کودکی است که اگر آن را رها کنی تربیت نمی شود بلکه باید او را مانند کودک تشویق و تنبیه کرد تا تربیت شود. 7- می توانی خود را تشویق کنی مثلا اگر نماز قضای یک روز را خواندی به خودت یک هدیه بدهی. یک چیزی که دوست داری. یک خوراکی یا … . با این کار، نفس شما که به این کار تن نمی داد برای به دست آوردن آن مطلوب، راحت تر با شما کنار می آید. یا در برخی مواقع در صورت عدم انجام نماز، می توانی او را تنبیه کرده و از برخی چیزها که دوست دارد محرومش کنی. 8- حتما همین الان وصیت نامه ای برای خودت بنویس و در آن نمازهای قضا و مقدار آن و مواردی دیگر از حق و حقوق دیگران که لازم است انجام شود را بنویس.
ج) راههای پیشنهادی برای نزدیک شدن به مسلمان نمونه!
جوانی بهترین فرصت برای سازندگی و پیمودن مسیر کمال است، زیرا در این سن انسان در اوج قدرت بدنی و روانی است و برای خودسازی به این قدرت نیاز دارد. فلسفه اصلی وجود قدرت در دوران جوانی صرف آن در جهت خودسازی و توانمند سازی روح است.
از پیامبر اکرم(ص)نقل شده که فرمود: «من تعلم العلم فی شبابه کان بمنزله الرسم فی الحجر و من تعلم و هو کبیر کان بمنزله الکتاب علی وجه الماء؛ کسی که در جوانی بیاموزد (علم او) همچون نقش زده بر سنگ (ماندگار) است و کسی که در حالی که پیر است بیاموزد (علم او) همچون نوشته بر آب است.»( سفینة البحار، ماده شبب)
از امام صادق(ع) روایت شده است: «من قرا القرآن و هو شاب مومن اختلط القرآن بلحمه و دمه؛ کسی که قرآن را در جوانی قرائت کند، قرآن با گوشت و خون او آمیخته می شود.»( الحیاة، ج 2، ص 164)
این تأثیر ناشی از آمادگی روحی و صفای دل جوان است. امیرالمؤمنین (ع) خطاب به فرزند خود می فرمایند:
«و انما قلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها من شیء قبلته. فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لُبُّک؛ و دل جوان همچون زمین ناکشته است، هرچه در آن کشت کنند بپذیرد، پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آنکه دلت سخت شود و خردت سرگرم چیزهای دیگر شود.» ( نهج البلاغه، الرسائل، 31)
راههای پیشنهادی :
1- حضرت علی علیه السلام در مقدّمه نامه خطاب به امام حسن(ع) مى فرماید: «من هر آن چه براى تو لازم است، در این جا آورده ام و گزیده اى از حاصل تجارب خودم را که تو را بى نیاز مى کند از این که دوباره آن ها را تجربه نمایى، همه آن ها را براى تو آورده ام.» این نامه سند محکمى است برای جوانانی که آماده گی پذیرش و به کارگیرى پیام هاى تربیتى و اخلاقى می یاشند، پس، این نامه را به خوبى بررسى کنید. پیام هاى آن ها را استخراج نموده و در دفترى ثبت کنید. البته این کار را به تدریج انجام دهید و در هر مرحله به عمل نیز بکوشید. انشاءالله حشر و نشر شما با این وصیت نامه زیاد شود.
2- انتخاب استادى اخلاقى و تربیتى براى جوان ضرورى است. شخصى که جوان با او تفاهم داشته باشد. چون یکى از مقدمات ضرورى تهذیب و تربیت، انتخاب استاد راه یا «راهبر» است (البته در این انتخاب دقت کنید) الگوى مناسبى که براى شروع کار مى توانیم پیشنهاد بدهیم این است که از کتاب شریف «شرح چهل حدیث» امام راحل(ره) استفاده نمائید
3- عامل بعدى دوست است. دوست خوب در تربیت نوجوان و جوان تأثیر خوب دارد و دوست بد تأثیر بد، به قول سعدى:
تو اول بگو با کیان زیستى(یا با کیان دوستى) ——— پس از آن بگویم که تو کیستى
4- شاخصه بعدى خودسازى و تفکّر است. ممکن است انسان از پدر و مادر بد یا خوب، اساتید خوب یا بد، جامعه بد یا خوب، دوستان بد یا خوب و… برخوردار باشد. ولى وقتى بالغ و عاقل شد باید خودش فکر کند و خودش را بسازد. «آرزو» و «خیال» دو عامل غفلت و تباهى جوان است که باید از این دو براى تهذیب نفس بهره گرفت. لطافت روحی جوان زمینه بسیار مناسبی برای ارتباط با خداوند و انس با او است و چون هنوز حب دنیا و وابستگی به لذت های مادی در دل جوان رسوخ نکرده، در این سنین راحت تر می تواند خود را از دوستی دنیا تخلیه نماید و به جای آن حب الهی را جایگزین کند.
5- امام خمینی قدس سره در توصیه ای به جوانان فرموده: شما تا جوان هستید می توانید کاری انجام دهید، تا نیرو و اراده جوانی دارید می توانید هواهای نفسانی، مشتهیات دنیایی و خواسته های حیوانی را از خود دور سازید؛ ولی اگر در جوانی به فکر اصلاح و ساختن خود نباشید دیگر در پیری کار از کار گذشته است. تا جوانید کاری کنید. نگذارید پیر و فرسوده شوید. قلب جوان لطیف و ملکوتی است و انگیزه های فساد در آن ضعیف می باشد؛ لیکن هر چه سن بالا رود ریشه گناه در قلب قوی تر و محکم تر می گردد تا جایی که کندن آن از دل ممکن نیست.