خانه » همه » مذهبی » بر اساس قرآن کریم، آیا پیامبر اسلام(ص) و دیگر پیامبران این اجازه را دارند که حلال خدا را بر خویش حرام کنند؟!

بر اساس قرآن کریم، آیا پیامبر اسلام(ص) و دیگر پیامبران این اجازه را دارند که حلال خدا را بر خویش حرام کنند؟!

«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغی‏ مَرْضاتَ أَزْواجِکَ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ».
سوره تحریم با داستانى که بین رسول خدا(ص) و بعضى از همسرانش رخ داده آغاز می‌شود، که شرح این قضیه را مفسران مختلف نقل کرده‏‌اند.[1]
خلاصه یکی از نقل‌ها آن است که پیامبر اسلام (ص) برنامه‌ریزی کرده بود، هر روزى را در حجره یکى از همسرانش سپری کند، روزى که نوبت حفصه(دختر عمر) بود به حجره او رفت، حفصه اجازه گرفت که من با پدرم کاری دارم و بروم او را ملاقات کنم، حضرت اجازه داد وی رفت. رسول خدا(ص) در آن روز نزد ماریه قبطیه بود.[2] حفصه بعد از برگشت و اطلاع از این موضوع، زبان به اعتراض گشود که امروز نوبت من بود. پیامبر فرمود: دیگر نزد او نمی‌روم! گفتند حضرت قسم یاد کرد که ماریه را بر خود حرام کردم و با حفصه قرار گذاشت که این ماجرا را به اطلاع دیگر همسرانشان نرساند، اما حفصه به عایشه و دیگران گفت که آیه فوق نازل شد.[3]
در این‌که مقصود از تحریم حلال توسط پیامبر(ص) چه بوده است، برخی معتقدند این خطاب، خطابى است آمیخته با عتاب، و اشاره به این دارد که آنچه آن‌حضرت بر خود حرام کرده بود، عملى از اعمال حلال بود که بعضى از همسرانش از آن ناراضى بودند، و آن‌جناب را از این بابت، آزار می‌دادند، تا آن‌که آن‌حضرت ناگزیر شد سوگند بخورد که دیگر آن عمل را انجام ندهد. حال این عمل حلال چه بوده، گزارش‌ها مختلف است و یکی از گزارش‌ها همان چیزی است که در مورد ماجرای حفصه و ماریه نقل کردیم. گزارش‌های دیگری نیز وجود دارد:
روزی پیامبر(ص) نزد همسرش سوده بود و شربتی که او از عسل تهیه کرده بود را نوشید. سپس نزد عایشه رفت و او گفت: بوی ناخوشایندی از شما می­آید. بعد از آن نزد حفصه رفته و او نیز همین را  گفت! پیامبر(ص) فرمود: شاید از شربتی باشد که نزد سوده نوشیده بودم. سوگند به خدا دیگر آن‌را نخواهم نوشید. این‌جا بود که آیه اول سوره تحریم نازل شد.[4]
به هر حال مراد از تحریم در جمله «لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ»، تحریم از طرف خدا نیست، بلکه تحریم به وسیله نذر و سوگند است که آیه بعدى هم بر این معنا دلالت دارد: «خداوند راه گشودن سوگندهایتان را (در این‌گونه موارد) روشن ساخته و خداوند مولاى شما است و او دانا و حکیم است». چون در آن‌جا سخن از سوگند کرده می‌‏فرماید: «قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَکُمْ تَحِلَّةَ أَیْمانِکُمْ»، معلوم می‌‏شود آن‌جناب با سوگند آن حلال را بر خود حرام کرده بود؛ زیرا خاصیت سوگند همین است که وقتى به عملى متعلق شود، آن‌را واجب می‌کند، و چون به ترک فعلی متعلق شود آن عمل را حرام می‌‏سازد، پس معلوم می‌‏شود آن‌جناب سوگند به ترک آن عمل خورده، و آن عمل را بر خود حرام کرده، اما حرام به وسیله سوگند. همان‌گونه که یعقوب پیامبر(ع) نیز با اختیار خود، استفاده از چیزهایی را برای خود ممنوع کرده بود.[5]
بنابر این منظور از تحریم، چنین تحریمى است، نه این‌که حرمت آن عمل را براى شخص خودش تشریع کرده باشد؛ چون پیامبر نمی‌‏تواند چیزى را که خدا حلالش کرده بر خود و یا بر همه تحریم کند، و چنین اختیارى ندارد.[6]
البته بعضی می‌گویند؛ این جمله «لِمَ تُحَرِّمُ …» (چرا بر خود تحریم می‌کنى؟) به عنوان عتاب و سرزنش نیست، بلکه نوعى دلسوزى و شفقت نسبت به پیامبر(ص) است که چرا در اثر التزام و سوگند خود را محروم از آن نعمت و امر حلال نموده، و به منظور کسب رضایت همسر، لزوم ندارد که خود را بی‌‏بهره از برخی امور حلال و جایز کرده و بر خود سخت‌گیرى نماید. درست مثل این‌که ما به کسى که زحمت زیادی براى تحصیل درآمد می‌‏کشد و خود از آن بهره چندانى نمی‌گیرد، بگوییم چرا این‌قدر به خود زحمت می‌دهى؟ و از نتیجه این زحمت بهره نمی‌‏گیرى.[7]
در حقیقت تحریم در این‌جا به معناى امتناع است، نه به معناى تشریع و قانون‌گذارى. به دلیل آن‌که خداوند متعال درباره موسى(ع) فرمود: «وَ حَرَّمْنا عَلَیْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ»؛[8] (از پیش دایه‌ها را بر او حرام کردیم).

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد