۱۳۹۳/۰۸/۰۷
–
۴۰۴۱ بازدید
با عرض سلام وخسته نباشی خدمت جنابعالی
در مقابل افراد پر حرف و سخن چین چطور باید برخورد کرد؟
از نظر قرآن چه حکمی در مورد برخورد با آنها وجود دارد؟
«سخن چینی»
یکی از آفات زبان که از رذایل اخلاقی به شمار میرود و انسان را از راه خدا دور میسازد، نمّامی و سخنچینی است.
سخنچینی به این معنا است که سخنی را که از کسی شنیده به دیگری بگوید که انتقال این سخن موجب اختلاف آن دو گردد و یا راز شخصی را افشاء کردن میباشد.
شد.
به عبارت دیگر سخن چینی بیان سخنان گفته شده درباره کسی به خود اوست به این معنا که به وی بگویند فلان شخص درباره تو چنین گفت و سخن چین به کسی می گویند که سخن فردی را به کسی که مطلب درباره او گفته شده برساند.
از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت است که همانا کسی که سخن میبرد خبرکش است.( میزان الحکمة؛ ج13، ص 6479)
از گناهانی که کبیره بودنش، به واسطه وعده عذاب در قرآن و اخبار مسلم شده، سخن چینی(نمیمه) است.
سخن چینی در قرآن و روایات
سخن چینی درآیات وروایات به شدّت نکوهیده، ودرمقایسه با دیگررفتارناپسند، اززشت ترین آنها شمرده شده است. خداوند متعال درقرآن می فرماید: «ویل لکل همزه لمزه: وای برعیب جوی سخن چین! »
همچنین در سوره مبارکه رعد می فرماید:
«وَ یقطَعونَ ما أمرَ اللهُ بهِ أن یوصلَ و یفسدونَ فی الارضِ أولئکَ لهُم اللعنهُ و لهُم سوءُ الدارِ»؛( سوره رعد، آیه 25)
«و کسانی که قطع می کنند آنچه را خداوند امر به وصل آن فرموده و در زمین فساد می کنند، برای ایشان است دوری از رحمت خداوند و برایشان بدی سرای آخرت است یعنی عذاب اخروی».
و در آیهای دیگر نیز در رابطه با روش برخورد با اینگونه افراد که به نوعی فسق آنان مبرهن است میفرماید: “ ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین؛ اگر فاسقی خبری آورد تحقیق کنید و زود باور مکنید که از روی نادانی مردمی را به رنج اندازید (و) بعد هم پشیمان شوید.» ( سوره حجرات، 6)
و روشن است که نمّام معنی سخن چین، و کسی که حرفی را ازیک نفر درباره کسی شنیده و برای آن کس نقل می کند قطع کرده، آنچه خدا امر به وصل آن فرموده و در زمین فساد کرده، زیرا عوض این که بین مؤمنین ایجاد محبت و الفت نماید و اتحادشان را محکم سازد، نفرت و تفرقه و دشمنی ایجاد کرده است پس برای او است لعنت خداوند و عذاب آخرت.
قال الصادق ـ علیه السلام ـ : «و إنّ مِن أکبرِ السحرِ النمیمه یُفَرقُ بها بینَ المتحابینَ و یُجلبُ العداوهُ علی المُتَصافیینِ و یُسفَکُ بها الدماءُ و یُهدَمُ بها الدُورُ و یُکشَفُ بها الستورُ و النمامُ شرُّ مَن و طَئَ الأرضَ»؛ (احتجاج، ج2، ص 82)
امام صادق ـ علیه السلام ـ پس از بیان اقسام سحر می فرماید: «جز این نیست که بزرگترین اقسام سحر، نمامی است که به واسطه آن بین دوستان جدایی می اندازد و دشمنی را بجای صفا در بین کسانی که با یکدیگر یک رنگ بودند قرار می دهد و به سبب سخن چینی خون ها ریخته می شود و خانه ها خراب می شوند و پرده ها کشف می شود و نمام بدترین کسانی است که روی زمین راه می رود».
پیامبر اکرم- صل الله علیه و اله و سلم- فرمود:«آیا میخواهید از شرورترین افراد به شما خبردهم؟ افراد حاضر پاسخ دادند: آری، ای رسول خدا! آن حضرت فرمود: آنهایی که بسیار سخنچینی میکنند، در میان دوستان اختلاف و جدایی میاندازند و برای اشخاص بیگناه و پاک، در جستوجوی عیب و اشکال تراشی هستند».( اصول کافی، ج 2، ص 369)
میـان دوکس جـنگ چـون آتش است— سخـنچـین بدبخـت هیزمکش است
کننـد این و آن خـوش دگـر بـارهی دل— و می اندر میـان، کور بخـت و خـجل
مـیــان دو تــن، آتـش افــروخــتـن— نه عقل است و خود، در میان سوختن
سخن چینی نیز نشان از نفاق درونی دارد. امام علی – علیه السلام- سخنچینی را اخلاق افراد منافق و شیوهی کسانی شمرده که از دایرهی دینداری خارج شدهاند.( غرر الحکم، ج 1، ص 31).
نفاق و دورویی گواه از کوچکی است فرد است. امام علی – علیه السلام- فرمودند:«نِفَاقُ الْمَرْءِ مِنْ ذُلٍّ یَجِدُهُ فِی نَفْسِ؛ نفاق مرد از خوارییست که مى یابد آن را در نفس خود»(شرح آقا جماالدین خوانساری/ج6/181).
منظور از «نفاق» این است که باطن کسى با ظاهر او موافق نباشد و در ظاهر چاپلوسى و اظهار محبّت و دوستى کند با کسى و در باطن بر خلاف آن باشد.
شیوة درمان عملی:
اشتغال مستمرو مداوم زبان به ذکرخدا، موجب پیدایش عادتی شایسته شده که این خود سبب ترک عادت به رفتارهای زشتی ازقبیل سخن چینی می شود، انسان باید بکوشد زبان را با رفتارهای نیک و پسندیده به مهارخود درآورد، پرکردن زمانهای خالی با ذکرخدا وتلاوت قرآن، کوشش عملی برای ازبین بردن عادتهای زشت زبان است.
وظیفه انسان دربرابرسخن چین:
1. گوش به حرف و سخنان آنها ندهیم و اهمیتی برای آنان و سخنانشان قائل نباشیم. قرآن کریم در این باره خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: «از کسی که بسیار غیبت و عیبجویی میکند و سخنچین است، اطاعت مکن».(سورهی قلم، آیه11).
امام علی- علیه السلام- فرمود:«حرف سخنچین را خواه درست باشد خواه باطل، دروغ حساب کن».( غرر الحکم، ج 2، ص 715). اگر این روش را افرادی که از این فرد ضربه خورده اند به کار گیرند این عاملی می شود تا این فرد به سمت این رفتارها نرود.
2. از آنجا که خورشید همواره پشت ابر باقی نمی ماند، شخصیت و کارهای این افراد بعد از مدتی آشکار می شود. توجه دادن به این مطلب باعث می شود آنها این کار را ترک و یا کم تر به آن دامن بزنند.
3. تلاش کنید شخصیت این فرد را بسازید. به این صورت که اگر کار خوبی کرد او را تشویق کنید و عمل بدی از او سر زد عمل ناشایست او را مورد خطاب و توبیخ قرار دهید.
4. طوری عمل کنید که ایشان متوجه شود شخصیت ایشان برای شما قابل احترام است. این که اشخاص بدانند نزد شما ارزش دارند این عاملی است تا از کارهای کوچک دوری کنند، تا حداقل شخصیت آنها نزد شما محفوظ بماند.
5. نگرش ایشان را به هستی، زندگی و افراد تغییر دهید. تغییر نگرش، تغییر در گرایش ها، اعمال و رفتار را به همراه خواهد داشت. اگر نگاه ایشان به مبدأ و معاد عمیق تر شود و نیز آگاه شود که زندگی گذرا است و در این مدت کوتاه خود را باید به شکوفایی برساند، آن گاه است که از رفتارهای کوچک و حقیرانه دست بر می دارد و دست خود را به سمت کارهای بزرگ دراز می کند.
6. با محبت و دوستی می توان در دل این گونه افراد راه یافت تا حرف هایمان موثرتر باشد و در ضمن او گمان کند که با تکرار این کارها احتمال قطع شدن این روابط وجود دارد. این نیز می تواند او را از این کارها منصرف نماید.
برای مطالعه ی بیشتر رجوع کنید به :
1-معراج السعاده ،ملا احمد نراقی
2-چهل حدیث ،امام خمینی
3-سایت پرسمانٍ دانشجویی اخلاق
یکی از آفات زبان که از رذایل اخلاقی به شمار میرود و انسان را از راه خدا دور میسازد، نمّامی و سخنچینی است.
سخنچینی به این معنا است که سخنی را که از کسی شنیده به دیگری بگوید که انتقال این سخن موجب اختلاف آن دو گردد و یا راز شخصی را افشاء کردن میباشد.
شد.
به عبارت دیگر سخن چینی بیان سخنان گفته شده درباره کسی به خود اوست به این معنا که به وی بگویند فلان شخص درباره تو چنین گفت و سخن چین به کسی می گویند که سخن فردی را به کسی که مطلب درباره او گفته شده برساند.
از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت است که همانا کسی که سخن میبرد خبرکش است.( میزان الحکمة؛ ج13، ص 6479)
از گناهانی که کبیره بودنش، به واسطه وعده عذاب در قرآن و اخبار مسلم شده، سخن چینی(نمیمه) است.
سخن چینی در قرآن و روایات
سخن چینی درآیات وروایات به شدّت نکوهیده، ودرمقایسه با دیگررفتارناپسند، اززشت ترین آنها شمرده شده است. خداوند متعال درقرآن می فرماید: «ویل لکل همزه لمزه: وای برعیب جوی سخن چین! »
همچنین در سوره مبارکه رعد می فرماید:
«وَ یقطَعونَ ما أمرَ اللهُ بهِ أن یوصلَ و یفسدونَ فی الارضِ أولئکَ لهُم اللعنهُ و لهُم سوءُ الدارِ»؛( سوره رعد، آیه 25)
«و کسانی که قطع می کنند آنچه را خداوند امر به وصل آن فرموده و در زمین فساد می کنند، برای ایشان است دوری از رحمت خداوند و برایشان بدی سرای آخرت است یعنی عذاب اخروی».
و در آیهای دیگر نیز در رابطه با روش برخورد با اینگونه افراد که به نوعی فسق آنان مبرهن است میفرماید: “ ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین؛ اگر فاسقی خبری آورد تحقیق کنید و زود باور مکنید که از روی نادانی مردمی را به رنج اندازید (و) بعد هم پشیمان شوید.» ( سوره حجرات، 6)
و روشن است که نمّام معنی سخن چین، و کسی که حرفی را ازیک نفر درباره کسی شنیده و برای آن کس نقل می کند قطع کرده، آنچه خدا امر به وصل آن فرموده و در زمین فساد کرده، زیرا عوض این که بین مؤمنین ایجاد محبت و الفت نماید و اتحادشان را محکم سازد، نفرت و تفرقه و دشمنی ایجاد کرده است پس برای او است لعنت خداوند و عذاب آخرت.
قال الصادق ـ علیه السلام ـ : «و إنّ مِن أکبرِ السحرِ النمیمه یُفَرقُ بها بینَ المتحابینَ و یُجلبُ العداوهُ علی المُتَصافیینِ و یُسفَکُ بها الدماءُ و یُهدَمُ بها الدُورُ و یُکشَفُ بها الستورُ و النمامُ شرُّ مَن و طَئَ الأرضَ»؛ (احتجاج، ج2، ص 82)
امام صادق ـ علیه السلام ـ پس از بیان اقسام سحر می فرماید: «جز این نیست که بزرگترین اقسام سحر، نمامی است که به واسطه آن بین دوستان جدایی می اندازد و دشمنی را بجای صفا در بین کسانی که با یکدیگر یک رنگ بودند قرار می دهد و به سبب سخن چینی خون ها ریخته می شود و خانه ها خراب می شوند و پرده ها کشف می شود و نمام بدترین کسانی است که روی زمین راه می رود».
پیامبر اکرم- صل الله علیه و اله و سلم- فرمود:«آیا میخواهید از شرورترین افراد به شما خبردهم؟ افراد حاضر پاسخ دادند: آری، ای رسول خدا! آن حضرت فرمود: آنهایی که بسیار سخنچینی میکنند، در میان دوستان اختلاف و جدایی میاندازند و برای اشخاص بیگناه و پاک، در جستوجوی عیب و اشکال تراشی هستند».( اصول کافی، ج 2، ص 369)
میـان دوکس جـنگ چـون آتش است— سخـنچـین بدبخـت هیزمکش است
کننـد این و آن خـوش دگـر بـارهی دل— و می اندر میـان، کور بخـت و خـجل
مـیــان دو تــن، آتـش افــروخــتـن— نه عقل است و خود، در میان سوختن
سخن چینی نیز نشان از نفاق درونی دارد. امام علی – علیه السلام- سخنچینی را اخلاق افراد منافق و شیوهی کسانی شمرده که از دایرهی دینداری خارج شدهاند.( غرر الحکم، ج 1، ص 31).
نفاق و دورویی گواه از کوچکی است فرد است. امام علی – علیه السلام- فرمودند:«نِفَاقُ الْمَرْءِ مِنْ ذُلٍّ یَجِدُهُ فِی نَفْسِ؛ نفاق مرد از خوارییست که مى یابد آن را در نفس خود»(شرح آقا جماالدین خوانساری/ج6/181).
منظور از «نفاق» این است که باطن کسى با ظاهر او موافق نباشد و در ظاهر چاپلوسى و اظهار محبّت و دوستى کند با کسى و در باطن بر خلاف آن باشد.
شیوة درمان عملی:
اشتغال مستمرو مداوم زبان به ذکرخدا، موجب پیدایش عادتی شایسته شده که این خود سبب ترک عادت به رفتارهای زشتی ازقبیل سخن چینی می شود، انسان باید بکوشد زبان را با رفتارهای نیک و پسندیده به مهارخود درآورد، پرکردن زمانهای خالی با ذکرخدا وتلاوت قرآن، کوشش عملی برای ازبین بردن عادتهای زشت زبان است.
وظیفه انسان دربرابرسخن چین:
1. گوش به حرف و سخنان آنها ندهیم و اهمیتی برای آنان و سخنانشان قائل نباشیم. قرآن کریم در این باره خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: «از کسی که بسیار غیبت و عیبجویی میکند و سخنچین است، اطاعت مکن».(سورهی قلم، آیه11).
امام علی- علیه السلام- فرمود:«حرف سخنچین را خواه درست باشد خواه باطل، دروغ حساب کن».( غرر الحکم، ج 2، ص 715). اگر این روش را افرادی که از این فرد ضربه خورده اند به کار گیرند این عاملی می شود تا این فرد به سمت این رفتارها نرود.
2. از آنجا که خورشید همواره پشت ابر باقی نمی ماند، شخصیت و کارهای این افراد بعد از مدتی آشکار می شود. توجه دادن به این مطلب باعث می شود آنها این کار را ترک و یا کم تر به آن دامن بزنند.
3. تلاش کنید شخصیت این فرد را بسازید. به این صورت که اگر کار خوبی کرد او را تشویق کنید و عمل بدی از او سر زد عمل ناشایست او را مورد خطاب و توبیخ قرار دهید.
4. طوری عمل کنید که ایشان متوجه شود شخصیت ایشان برای شما قابل احترام است. این که اشخاص بدانند نزد شما ارزش دارند این عاملی است تا از کارهای کوچک دوری کنند، تا حداقل شخصیت آنها نزد شما محفوظ بماند.
5. نگرش ایشان را به هستی، زندگی و افراد تغییر دهید. تغییر نگرش، تغییر در گرایش ها، اعمال و رفتار را به همراه خواهد داشت. اگر نگاه ایشان به مبدأ و معاد عمیق تر شود و نیز آگاه شود که زندگی گذرا است و در این مدت کوتاه خود را باید به شکوفایی برساند، آن گاه است که از رفتارهای کوچک و حقیرانه دست بر می دارد و دست خود را به سمت کارهای بزرگ دراز می کند.
6. با محبت و دوستی می توان در دل این گونه افراد راه یافت تا حرف هایمان موثرتر باشد و در ضمن او گمان کند که با تکرار این کارها احتمال قطع شدن این روابط وجود دارد. این نیز می تواند او را از این کارها منصرف نماید.
برای مطالعه ی بیشتر رجوع کنید به :
1-معراج السعاده ،ملا احمد نراقی
2-چهل حدیث ،امام خمینی
3-سایت پرسمانٍ دانشجویی اخلاق