این روزها برنامهسازان رادیو سعی میکنند با داد وفریاد، ریتم وضرب آهنگ بالای موسیقی، هیجان زدگی، بکاربردن اصطلاحات نغز، تیکه و لغز، بامزگیهای بیمزه و بیپشتوانه و سلامهای پی در پی جذابیت برنامهها را بالا برده و مخاطب را راضی نگه دارند و همچنان مدیران صدا مخاطب را با نمایشهای رادیویی علی عمرانی، فریبا متخصص، میکاییل شهرستانی، داریوش کاردان، دانش و تجربه ژاله علو، بهروز رضوی، مریم نشیبا، نصرالله مدقالچی و دیگرهم نسلانشان جذب میکنند.
باید گفت این درحالی است که سیاست تکرار بیوقفه برنامههای پخش شده همچون طنزهای منوچهرنوذری، تورج نصر، کنعان کیانی وعزتالله مقبلی هم دراین بین رخ نما که نه، نخ نما شده است.
به یاد بیاوریم روزهایی که رادیو در اوج شکوه وجبروت بود و هنرمندانش آن را مانند قطارسریع السیری به جلو میراند و وظیفه اصلی وعمده فرهنگسازی درجامعه را برعهده داشت، هم اکنون به مثابه گاری عتیقهای است که نه تنها مرمت ونگهداری نشده بلکه رها شدهاست، هنرمندانی همچون علیرضا جاویدنیا، اصغرسمسارزاده، سیروس ابراهیم زاده، داود منفرد، محمد صالح اعلا، منوچهر آذری وبسیاری دیگرکه کهنه کاران این عرصه هستند؛ بارسنگین آن را بدوش میکشند.
مدیران امروزرادیو هنوز وامدار تلاش، تفکر، ذوق ونبوغ نسلهای گذشته رادیوهستند؛ بیآنکه تفکر و تدبیری برای تربیت نسل جدید وعلاقهمندان به این رسانه فراگیر داشته باشند. .
به سادگی نمیتوان از شکلگیری رادیو جوان گذر کرد که با برنامههای متنوع با سبک تازه سعی کرد تا رنسانسی در برنامههای رادیو ایجاد کند؛ این اتفاق بدیع رقم خورد اما تداوم نیافت ورادیو جوان هم دچار تکرار و تقلید شد.
حال دراین وانفسا سیاستگذاران فرهنگی کشوردرپی چارهای برای بازستاندن مخاطب فارسی زبان از رسانهای آن سوی آب یا بیگانه هستند؛ بی آنکه توجهی به برخی برنامههای رسانه ملی داشته باشند که خالی از محتوا، شعار زده و مملو از تکرار مکررات است. با آنکه مسئولان خود واقف به این موضوع هستند که تنها راه آشتی مخاطب با رسانه ملی اغنای محتویات برنامهها و توجه به ادراک مخاطب است.
۵۵۵۵