بقای خانواده سعودی در خطر است/ استراتژی جدید عربستان ناشی از ترس از هژمونی ایران در منطقه است
۱۳۹۴/۰۳/۱۷
–
۷۲ بازدید
بقای خانواده سعودی در خطر است/ استراتژی جدید عربستان ناشی از ترس از هژمونی ایران در منطقه است
مشاور اسبق کاخ سفید در امور خاورمیانه در یک یادداشت تاکید کرد که عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی به شدت از «هژمونی منطقهای ایران» نگران هستند.
خبرگزاری فارس: گری سیک: بقای خانواده سعودی در خطر است/ استراتژی جدید عربستان ناشی از ترس از هژمونی ایران در منطقه است
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، مشاور اسبق کاخ سفید در امور خاورمیانه در دولت پیشین آمریکا از تغییر مواضع و سیاست خارجی عربستان سعودی در خاورمیانه به دلیل نگرانی از تبدیل ایران به قدرت هژمون منطقه تاکید کرد.
مشاور اسبق کاخ سفید در امور خاورمیانه در یک یادداشت تاکید کرد که عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی به شدت از «هژمونی منطقهای ایران» نگران هستند.
خبرگزاری فارس: گری سیک: بقای خانواده سعودی در خطر است/ استراتژی جدید عربستان ناشی از ترس از هژمونی ایران در منطقه است
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، مشاور اسبق کاخ سفید در امور خاورمیانه در دولت پیشین آمریکا از تغییر مواضع و سیاست خارجی عربستان سعودی در خاورمیانه به دلیل نگرانی از تبدیل ایران به قدرت هژمون منطقه تاکید کرد.
«گری سیک» در یادداشتی برای «پولیتیکو» به نام «جنگ در حال گسترش و تعمیق عربستان سعودی» نوشت: « اوباما در تلاش برای صلح با ایران است (اما) پادشاه جدید سعودی در مسیر جنگ است».
مشاور اسبق کاخ سفید تاکید کرد: «سطح آشوب در خاورمیانه در این 50 سالی که در حال ملاحظه این منطقه هستم، اکنون بیشتر از هر زمان دیگری است. در بحبوحه این طوفان، شدیدترین تغییر در سیاست عربستان سعودی از جنگ جهانی دوم را شاهد هستیم که در حالی ایجاد نقطه عطفی حساس در رابطه عربستان سعودی با حافظ سنتی آن آمریکا و همسایگان ریاض در خاورمیانه است».
به نظر او عربستان سعودی تهدیدات نسبت به پادشاهی این کشور را از منظر مفاهیم فرقهگرایانه سنی در برابر شیعه میبیند که «این موضوع به گونه فزاینده آن را در مقابل آمریکا قرار خواهد داد و میتواند خاورمیانه را به درگیری قابل قیاس با جنگ سی ساله مذهبی اروپا بکشاند».
مشاور اسبق دولتهای پیشین آمریکایی نوشت: «عامل تعیین کننده استراتژی سعودی ترس از هژمونی منطقهای ایران است. این ترس البته مساله جدیدی نیست و از ابتدای روزهای دولت بیل کلینتون عربستان سعودی به واشنگتن برای مهار ایران وابسته بوده است».
او با اشاره به استراتژی واشنگتن نوشت: « دولت کلینتون به مدت کوتاهی ایجاد موازنه بین ایران و عراق علیه یکدیگر را به عنوان راهی جهت حفظ ثبات منطقه و حفاظت از کشورهای کوچکتر نفتی عربی در جنوب خلیج فارس درنظر گرفت. این استراتژی به مدت دو دهه از زمان جنگ خلیج فارس غالب شده بود».
سیک با اشاره به استراتژی مهاردوگانه آمریکا در قبال ایران و عراق تاکید کرد: «با شروع جنگ ضد عراق، تلاش آمریکا برای مهار عراق پایان یافت اما این کشور به استراتژی مهار ایران ادامه داد. این ماموریت آمریکا پس از حمله جورج بوش به افغانستان و سپس حمله به صدام حسین سختتر شد».
وی با اشاره به نفع ایران از حملات به طالبان و صدام که هر دو دشمنان تهران بودند، نوشت: «در عراق به جای صدام یک دولت شیعه دوست جایگزین شد. ایرن یک شبه به موثرترین دولت در خلیج فارس تبدیل شد. نفوذ منطقهای ایران با وجود تحریمهای سخت آمریکا در حال تداوم و گسترش بود».
سیک افزود: «رئیسجمهور اوباما در فرایند جایگزینی سیاست مهار ایران با سیاست تعامل محدود است. در واقع آمریکا نشان داده که دیگر مسئولیتی برای باقی نگهداشتن ایران در جعبه نخواهد داشت؛ واژه جعبه را از استعاره بکار رفته توسط مادلین آلبرایت در خصوص صدام حسین قرض گرفتم».
به نظر این مقام و مشاور اسبق دولت آمریکا، سیاست تازه واشنگتن در قبال تهران «مخالفت پر سر و صدای تقریبا همه کشورهای منطقه از اسرائیل گرفته تا عربستان سعودی» را به همراه داشته است. سیک نوشت: «کشورهای منطقه از مدتها قبل به اقدام آمریکا به عنوان کلانتر منطقه برای منزوی نگهداشتن و تحت فشار قرار دادن ایران عادت کردهاند».
او با اشاره به نزدیکی مواضع برخی کشورهای عربی با صهیونیستها نوشت: «جالب آنکه کشورهای عرب سنی منطقه ادبیات بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل را به عاریه گرفته و هشدار دادند که ایران به دنبال سلاح هستهای است و اینکه چنین موضوعی تهدیدی برای تک تک کشورهای مخالف اقدامات ایران در منطقه است».
گری سیک با اشاره به مذاکرات هستهای و ادعای «تلاش آمریکا برای عدم دستیابی به سلاح اتمی» تاکید کرد: «واکنش اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس به هیستری یا اختلال روانی نزدیک بوده است که نگرانی اساسی کشورهای خلیج فارس و اسرائیل واقعا خطر تسلیحات اتمی ایران نبود بلکه نفوذ سیاسی آن در منطقه از عراق تا سوریه،لبنان و این اواخر یمن بوده است. آنها ترس دارند که کاهش تحریمها ناشی از توافق هستهای نفوذ سیاسی ایران را در سراسر منطقه گسترش دهد».
وی ادامه داد: «با توجه به شبح و وهم ایرانی که قدرت آن افزایش یافته و تغییر سیاست آمریکا از مهار به تعامل محدود، بازنگری و ارزیابی مجدد عربستان سعودی در سیاست خارجی خود موضوعی شگفتآور و عجیب نیست اما سرعت این تغییر استراتژیک و شدت آن خیرهکننده بوده است».
مشاور اسبق سیاست خارجی در دولت پیشین آمریکا مواضع عربستان سعودی تا قبل از روی کار آمدن ملک سلمان را از نظر محتاط بودن، «افسانهای» خواند و نوشت: «این پشتکار و تلاش(برای محتاط بودن) به نظر میرسد با رسیدن ملک سلمان به تخت و نصب معاونان و وزرای جوان توسط وی، در حال ناپدید شدن است».
مشاور سابق دولتهای کارتر و ریگان با هشدار درباره حملات به یمن تاکید کرد: «اقدام نظامی در یمن شاید بقای رژیم جدید عربستان سعودی را تهدید کند. عربستان سعودی تقریبا بیشتر از هر کشوری در جهان از منظر میزان درآمد به هزینه نظامی، برای ارتش و نیروهای امنیتی خرج کرده است».
او با اشاره به تصمیم به حمله یمن هم تصریح کرد: «این تصمیم جنجالی شبیه به دیگر تصمیمات از قبیل خلع ولیعهد سابق که نیمه شب اعلام شد، بدون ایجاد اجماع یا مشورت در داخل خانواده سلطنتی اتخاذ گردید».
استاد کنونی دانشگاه کلمبیا با ابراز تردید درباره کارساز بودن استراتژی نظامی بمباران هوایی انصارالله نوشت: «منطق تلاش برای شکست نیروهای گروهی قبیلهای با بمباران مورد تردید است. آمریکا در افغانستان و عراق یاد گرفت که هیچ جایگزنی برای ارسال نیروهای پیاده نظام وجود ندارد اما عربستان متوجه شده که متحدانش از قبیل مصر و پاکستان قصد متعهد شدن برای ارسال نیروی زمینی را ندارند».
وی با بیان اینکه دستاورد حملات عربستان سعودی تنها تخریب زیرساختها، مرگ غیرنظامیان یمنی بوده و از نظر نظامی دستاوردی برای ریاض نداشته، اذعان کرد: «حوثیها امروز مناطق بیشتری از آنچه پیش از حملات عربستان در اختیار داشتند، در کنترل خود دارند».
سیک در ادامه هدف حملات و تجاوزات نظامی عربستان سعودی به یمن را قدرتنمایی در برابر ایران و «نشان دادن توانمندی خود» خوانده است.
او حملات سعودیها به یمن برای «مقابله با تهدید ادراکی خود از ایران» را به ضرر امنیت خود عربستان، تقویت القاعده در شبه جزیره عرب دانست و انصارالله را مهمترین نیروی مقابله با تروریستهای القاعده خواند.
سیک هشدار داد: «تصمیم عربستان سعودی مبنی بر قرار دادن تهدید سیاسی ایران بالاتر و فراتر از تهدید ایدئولوژیکی اسلامگرایان افراطی سنی، تصمیمی قابل سوال و تردید است. القاعده و خلافت خودخوانده داعش علنا از قصدشان برای سرنگونی خانواده پادشاههای فاسد سعودی و کنترل مکه و مدینه تاکید کردهاند و همین هفته پیش بود که داعش مسئولیت حمله به مسجد شیعیان در شرق عربستان سعودی را برعهده گرفت».
مشاور اسبق کاخ سفید افزود: «تهدید اسلامگرایی افراطی سنی تنها تهدید خارجی قابل اعتنا برای استقلال و تمامیت ارضی سعودی است. ایران هرگز نیت و قصدی برای بی ثبات کردن عربستان سعودی یا یک دولت سنی دیگر نشان نداده چه برسد به اینکه بخواهد به آن حمله کند. جنگ هشت ساله ایران با عراق در پاسخ به تجاوز صدام حسین صورت گرفت؛تجاوزی که توسط عربستان سعودی و دیگر پادشاهیهای خلیج فارس حمایت و تامین مالی شد».
او در ادامه نوشت: «امروز، عربستان سعودی به همراه قطر و ترکیه در حال حمایت و کمک مالی از اسلامگرایان افراطی سنی در سوریه از قبیل جبهه النصره هستند. نتیجه این اقدامات تقویت ائتلاف غیرقابل کنترالی از افراطگرایان خواهد بود. برکناری اسد سبب پایان جنگ داخلی سوریه نخواهد شد و تنها سبب تغییر بازیگران و افزودن حامیان اسد به درگیریهای این کشور خواهد شد».
سیک تصریح کرد: «همانطور که حمایت آمریکا و عربستان سعودی از مجاهدین افغانستان به شکل طالبان و القاعده به ضرر آمریکا شد، آنهایی که در حال تشویق گروههای وابسته به القاعده در سوریه هستند، از ضربه اجتناب ناپذیر آنها در امان نخواهند بود».
تحلیلگر کنونی آمریکایی تاکید کرد مخالفت با شیعه و ایرانیها در عربستان سعودی و دیگر مناطقی که وهابیت در آن رایج است، چیز جدید نیست اما این موضوع مانع از تعاملات اجتماعی خصوصی و ازدواجها بین دو طرف نشده بود که این موضوع حتی در مواقعی همکاری سیاسی بین عربستان سعودی و ایران را ممکن کرده بود.
وی افزود: «به نظر میرسد رهبری جدید سعودی با مبنا قرار دادن سیاستهایش بر اساس مفاهیم به شدت فرقهگرایانه، در حال سوزاندن این پلها(ارتباطات عربستان و ایران) است؛ پلهایی که بازسازی آنها به شدت سخت خواهند بود».
سیک در پایان یادداشت نوشت: «به نظر میرسد آمریکا به حمایت از سیاستهای جدید سعودی تحریک شده تا پشتیبانی(ریاض) از توافق هستهای با ایران را بدست آورد. اگرچه از منظر اهداف سیاسی کوتاه مدت، این بهای کوچکی برای پرداخت کردن به نظر میآید اما این، یک توهم است. امروز نفرت فرقهگرایانه رها شده در خاورمیانه به راحتی ناپدید نخواهد شد و این یک بازی طولانی مدت است و کشورهای دخیل در آن باید بفهمند که نتایج اقداماتشان برای نسلها احساس خواهد شد».
انتهای پیام/م