طلسمات

خانه » همه » خبر » بلاهایی که والدین هنگام جدایی بر سر فرزندان می‌آورند

بلاهایی که والدین هنگام جدایی بر سر فرزندان می‌آورند

طبیعتاً، بد یا خوب؛ آنچه ما بدست آوریم و یا از دست دهیم؛ موقعیت و جایگاه مالی و فرهنگی و بین المللی است که به دست نسل آینده خواهیم سپرد و این نسل آینده است که سرنوشت کشور خود را تعیین خواهند نمود.

از این‌رو، آموزش و پرورش نسبت به نسلی که بتواند آینده کشور را تامین کند، بسیار حائز اهمیت است. با این حال، بالا رفتن آمار طلاق که از دیدگاه نگارنده، یکی ازعوامل بسیارمهم آن؛ سردرگمی در وضعیت نظام آموزشی و فرهنگی جامعه و نابودی تدریجی میراث فرهنگی و تمدنی کشور است، منجر به پیدایی و پویایی آسیب های اجتماعی و فرهنگی نسبت به فرزندان مشترک خانواده ها بعنوان نسل آینده و آینده سازان این مرز و بوم خواهد شد و متاسفانه، به جهت عدم آگاهی شهروندان نسبت به اطلاعات عامه و حقوقی شهروندی و بشری خویش و عدم تعلیمات درست و فقدان مرجعی که مراقب روحیات و تالمات نسل آینده باشد، آسیب های این نوگلان و نو نهالان را در کنش های خانوادگی بیشتر می نماید.

فرزندان یکی از عزیزترین داشته های هر انسان به شمار می روند و طبیعی است که فرزند و شرایط و حال و احوال فرزند، به گونه ای نقطه ضعف هر یک از والدین است. این نقطه ضعف در زمانی بیشتر از هر زمان دیگر نمود پیدا میکند که والدین دچار اختلافات خانوادگی می شوند. در اینگونه موقعیت ها، نوعاً سه گونه آسیب به فرزندان وارد می شود :

الف- نگرانی های فرزندان نسبت به آینده خود

ب- آسیب های درونی ناشی خشونت های بین والدین

پ- آسیب های روحی ناشی از یارگیری های والدین

در این یادداشت، روی سخن نویسنده نسبت به گزینه سوم می باشد. متاسفانه، والدین در زمان وقوع اختلافات خانوادگی عمدتاً، عامدانه و یا از روی بی اطلاعی از فرزندان به گونه های مختلف بعنوان حربه های فشار بر علیه طرف مقابل به شیوه های گوناگون استفاده می کنند(khabaronline.ir/news/۲۸۰۵۷۵). ازجمله مواردی که در پرونده های خانواده مشاهده می گردد، عبارتند از :

۱- گرو کشی حضانت فرزندان و باج خواهی در راستای گرفتن امتیاز از طرف مقابل: به گونه ای که در اختلافات زناشوئی برخلاف خواست فرزندان و احساسات و نیازهای ایشان، یکی ازطرفین که عمدتاً در این نوع جبهه گیری بیشتر از جانب زوج صورت می گیرد ، یک طرف حضانت را از آن خود می گیرد و از طرف مقابل بابت اعطای حضانت در مقام زیاده خواهی و گرو کشی بر میاید، اعم از گرفتن امتیازات مالی مانند بخشش مهریه و … و کسی در این بین، به وجود مقدس فرزندان توجهی ندارد!

۲- عدم اجازه ملاقات و یا ایجاد محدودیتهای زمانی و مکانی برای ملاقات فرزندان با طرف مقابل: نکته دیگری که مجال انتقام جویی والدین شده ممانعت از ملاقات و یا ایجاد مشکل در این امر می باشد و متاسفانه، این ممانعت به همراه ایجاد ترس و تهدید و تحریک فرزند به نشان دادن انزجار و استفاده از الفاظ رکیک و ناشایست همراه می باشد و متاسفانه، بعضی از والدین توان و کشش درک این مطلب را ندارند که ملاقات فرزند؛ یک نیاز دو طرفه است و در این کشاکش ها و ایجاد محدودیتها، این فرزند است که آسیب می بیند، چراکه فرزند را از دیدن یک سری محبت ها و دل گرمی ها محروم می نمایند.

۳- تحریک فرزندان و تعلیم رفتار و الفاظ ناشایست بر علیه طرف مقابل و یا بستگان درجه یک ایشان : یکی از اشتباهات والدین، متاسفانه تحت تعلیم قراردادن فرزندان جهت اجرای رفتار بی حرمتی،اعم از رفتار فیزیکی و یا استفاده از الفاظ بسیار زشت و رکیک می باشد که حتی، گاه فرزند مفهوم الفاظی که به کار می برد را نمی داند، اما با توجه به تعالیم یکی از والدین، آن الفاظ بکار می برد و یا رفتار را اجرائی می کند و البته، این فرزند نگون بخت نیز قربانی بی فرهنگی والدین می شود و چه بسا، در قبال آن رفتار و الفاظ مواجه با تنبیه های شدیدی بشود که باز همان تنبیه ها نیز در بسیاری موارد انتقام ناخودآگاه از طرف مقابل است تا تعلیم و تربیت فرزند، اما فرزند علاوه برمجازاتهای خانواده دچار دوگانگی های روحی می شود و آثار روحی سنگینی را بر جان می خرد.

۴- مظلوم نمائی و درد و دل کردن برای فرزندان و حتی، القاء اظهارات و رویدادهای خلاف واقع و دروغ در راستای بد جلوه دادن طرف مقابل: بعضی از والدین متاسفانه برای توجیه این جدائی و خوب تلقی نمودن خود در ذهن پرسشگر فرزند سعی براین می نمایند تا همه تقصیرها را بر گردن طرف مقابل بیاندازند! در حالیکه، عمدتاً درک این مطلب را ندارند که تمام روانشناسان بدون استثنا، میزان تخریب روحی فرزند را در این درد و دل کردنها حتی، بیشتر از آسیب ناشی از تجاوز جنسی به یک کودک می دانند و والدین نیز نمی دانند که با تخریب جایگاه یکی از والدین، نیمی از وجود و عواطف فرزند نابود می شود و چه بسا، بر اثر گذشت زمان و نیازهای انسانی یک انسان، بعد از مدتها به طرف مقابل نیز رجوع کند و روابط خود را از سر بگیرد و تنها چیزی که می ماند، روح آسیب دیده فرزند است برای یک عمر!

۵- ایجاد تنش های روحی و برخوردهای عذاب آور برای فرزند جهت خسته کردن طرف مقابل و متاسفانه، بعضی از والدین با عذاب دادن فرزندان سعی می نمایند که طرف مقابل را به ستوه بیاورند. برای مثال، فرزندان را در خانه محبوس می کنند و یا حتی، تحت شکنجه های جسمی و روحی در می اورند و یا روح و روان فرزندان را تحت شکنجه قرار می دهند تا طرف مقابل در اثر این زجه زدنها و عذاب کشیدن های فرزندش کوتاه بیاید.

۶- رها کردن فرزندان به امان خدا : یک دیگر از رفتار متداول والدین نسبت به فرزندان، رها کردن آنان در دامان طرف مقابل است. بعضی از والدین به جهت شدت تنفر از طرف مقابل برای قطع نمودن هرگونه ارتباط با طرف مقابل، حتی از دیدن فرزندان خود استنکاف می کنند و آنها را با هزاران پرسش و اما و اگر رها می کنند و یا بعضاً، گاه دیده شده که یکی از والدین در راستای ایجاد فشار حداکثری بر طرف مقابل از فرزندان استفاده می کند و طرف مقابل برای خلع سلاح کردن طرف مقابلش و یا حتی، گاه بر اساس کمتر کردن آسیب به فرزندانش سعی می کند هیچ مواجهه ای با فرزندان خود نداشته باشد و این مطلب، خود یکی از بزرگترین آسیب های وارده به فرزندان است.

۷- عدم همکاری در هزینه های آموزشی و و تربیتی : بطور مکرر دیده شده که در جریان جدائی و اختلافات و حتی بعد از آن، یکی از والدین نسبت به هزینه های درسی و آموزشی و یا حتی، انتخاب مدرسه و مهد کودک و دانشگاه فرزند همکاری نمی کند و به گونه ای سد راه رشد فرزند خود می شوند و این را به نوعی انتقام از طرف مقابل می بینند.

۸- ایجاد محدودیتهای خاص مانند ممنوعیت از خروج فرزند از کشور : یکی دیگر از فشارهای والدین که خصوصاً از جانب زوج اعمال می گردد، عدم دادن پاسپورت به فرزند یا تجویز خروج وی از کشور به همراه مادر خویش است، چراکه، گاه دیده شده که زوجه فرزند مشترک را به بیرون از کشور برده و نسبت به مراجعت آن اقدام نکرده است، حال به هر بهانه، اعم از تحصیل فرزند، دوری از زوج و …. و به همین دلیل، عمدتاً زوج از خروج فرزند ممانعت می نماید تا به گمان خود در مقام جلوگیری و ممانعت از یک مسافرت شیرین از طرف مقابل خود نموده باشد، در حالیکه آسیب اصلی به فرزند مشترک آنها وارد خواهد شد.

۹- تحقیر کردن فرزند به جهت مناسبات عاطفی و روابط متعارف فرزند مشترک با طرف مقابل: با تمام وجود و از صمیم قلب متاسفم که بسیار دیده شده که یکی از والدین برای تربیت و تنبیه فرزند خود، ضمن انکار انتساب وی به خویش، منویات و رویکردهای فرزند مشترک با صرفاً به طرف مقابل منتسب کرده و در جهت تحقیر کودک خود برمیاید…! و ای کاش میدانست که چه آسیبی در حال رخ دادن است؟!

۱۰- و …

بر این اساس، یکی از دلایل عمده گرایش والدین به استفاده از این حربه ها؛ رفتار غریضی و ناخود آگاه فرزندان است. برای مثال، وقتی فرزندی بیشتر در دسترس مادر است خود را در راستای حمایت از مادر به وی نزدیک می کند تا مطمئن شود که حداقل، در این بلاتکلیفی دارای جان پناه و حمایت از یک طرف خواهد بود و البته، بیشتر این گرایش فرزندان به طرف مادر می باشد و متاسفانه، این گرایش غریضی فرزندان موجب سوء تعبیر و سوء تفاهم احتمالی در مادر می شود و در این جایگاه، بهترین مجال را در این می یبیند که از این حربه های معصوم که پناه گرفته اند به بهترین نحو ممکن استفاده کند، خواه چانه زنی برای گرفتن نفقه و …..

به باور نگارنده، علل اصلی ظهور و بروز این رفتارهای غیر اخلاقی و نا بهنجار پدر و مادر در اثنای پیدایی و پویایی اختلافات خانوادگی بین آنها ناشی از فقر فرهنگی و به تعبیر مرحوم امیر کبیر” مملکت ملت دانا میخواهد”، همراه با فقدان تعلیمات متخصصین و بی تفاوتی مسئولین ذیربط نسبت به وضعیت جامعه و سرنوشت جاری و آتی فرزندان آن است و از زمانی که قانون حمایت از اطفال و نوجوانان در سال ۱۳۹۹ تصویب شد(https://dotic.ir/news/۷۰۵۳)، با وجود تصریح قانون به تاسیس دفتر مربوطه، شدیدا جای خالی چنین مرجعی جهت ورود و نظارت بر امور فرزندان بیشتر احساس گردید.

بعنوان مثال یکی از امور متداول در محاکم در خصوص ملاقات فرزند ملاقات و یا تحویل و تحول فرزند را در کلانتری تعیین می کنند به هزار و یک دلیل، اعم از امکان تنش و درگیری بین والدین و یا عدم توافق در نحوه اجرای ملاقات و….! و اگر مرجعی وجود داشت که به بهترین حالت و شایسته ترین نحو ممکن، چنانکه شایسته شئونات و احساسات کودکان و آسیب پذیر یک فرزند است، در محیطی بسیار آرام و شایسته تحویل و تحول فرزند صورت می گرفت و یا حتی، اگر به دلایلی اعم از امکان سوء رفتار و یا احتمال بردن فرزند بدون اذن دادگاه و …. دادگاه اجبار به تعیین زمان محدود و مکان خاص جهت ملاقات بود، فرزند در مکانی شایسته، این دیدار را تجربه می کرد، بسیار بهتر بود و البته، اینجاست که خلاء یک مرجع تعلیم دیده و دل سوز و با انگیزه و عاشق به کار در این باره کاملاً درک می شود.

از اینرو، مقتضی است مرجع مربطه ای که در این قانون تعریف شده با گستره ای از امکانات روز در کنار دادگستری در تمام شهرها وجود داشته باشد و کلیه محاکم و دادسراها و کلانتری ها مکلف باشند در هر کجا که موضوع اختلافی را گزارش نمودند، بدواً ملزم به تحقیق در خصوص حضور و وجود هرگونه فرزند باشند و به محض دریافت جواب مثبت سریعاً، به مرجع تعریف شده در قانون اعلام نمایند و این مرجع با ورود در این پرونده در درجه اول، چتر حمایتی مناسب، مستمر و موثر را بر سر فرزندان قرار دهد و نیز برای ورود کمترین آسیب ممکن نسبت به آنها- والدین آنان را در خصوص رفتار نسبت به فرزندان تحت تعلیم مستمر قرار دهد و نظارت دائمی بر روی امور فرزندان داشته باشد و به قول مرحوم سهراب سپهری :

” چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید، چترها را باید بست، زیر باران باید رفت

فکر را خاطره را زیر باران باید برد، با همه مردم شهر زیر باران باید رفت

دوست را زیر باران باید دید، عشق را زیر باران باید جست

هر کجا هستم، باشم؛ آسمان مال من است

پنجره، ‌فکر،‌ هوا، ٬ عشق‌، زمین مال من است

چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید

چترها را باید بست، زیر باران باید رفت…” !

پژوهشگر حقوقی و وکیل پایه یک دادگستری*

۴۷۴۷

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد