۱۳۹۳/۱۰/۲۸
–
۵۰۶ بازدید
چرا دین، ثمره اش اوج بندگی است؟ آیا اگر هدف از عبادت کسب قدرت ماورایی و مقامات عرفانی مانند کرامات آیت الله قاضی باشد بد است؟
آری ثمره و میوه دین رساندن انسان به اوج مقام بندگی خدای متعال است، زیرا انسان مظهر خدا است و شکوفایی استعدادهای مظهری او تنها از طریق بندگی و قرب به خدا شکوفا می شود. همه ما می دانیم که نقطه عطف دعوت تمامی انبیای الهی، عبودیت و بندگی خداوند بوده است و آنان در سیستم تربیتی خود انسان ها را به بندگی خدا دعوت می کردند و از این طریق به رشد و شکوفایی مطلوب خود می رساندند.
در بحث معروف گوهر و صدف دین نظرات فراوانی وجود دارد اما نظر نهایی و حقیقت این است که گوهر دین توحید است و سایر مسایلی که در دین مطرح می شود حکم صدف را برای این گوهر دارد.
البته توحید دو معنا دارد، یکتایی خداوند و یکتاپرستی انسان و اگر چه یکتایی خداوند از مباحث مهم توحیدی است، اما محور دعوت انبیای الهی و آموزه های قرآن کریم یکتاپرستی انسان است. وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ….و هر آینه در میان هر امتی رسولی فرستادید و پیام او این بود که به مردم می گفت تنها خدای یکتا را بپرستید (نحل، 36) این پیام کلی ادیان الهی و انبیاء است.
لذا یکتاپرستی همان بندگی خالصانه خدای متعال است که ثمره نهایی دین حساب می شود.
دلیل دیگر آن ریشه ای بودن بندگی برای تمام مقامات معنوی انسان است، یعنی تمام کسانی که به مقاماتی نظیر نبوت و رسالت و امامت و ولایت و کرامت و معرفت شهودی و مقام یقین رسیده اند و اقتدار علمی و عملی ولایت در آنها به ظهور رسیده است، از طریق کسب مقام بندگی بوده است.
به طور مثال حضرت ابراهیم (ع) وقتی تمام وظایف بندگی را به نحو احسن انجام داد و در قضیه ذبح حضرت اسماعیل (ع) امتحان بندگی را به خوبی گذراند، خدای متعال به او مقام امامت عطا نمود.
به عبارت دیگر، بندگی خداوند است که برای انسان شایستگی این مقامات را به همراه می آورد و قدرت های معنوی و همت و کرامت عرفانی، نتیجه عبادت خالصانه خدای متعال می باشد.
لذا ما وظیفه داریم که در مسیر بندگی حق تعالی بکوشیم و نتیجه را به خداوند واگذار نماییم، او است که به هر بنده ای که بخواهد بسته به مقدار شایستگی و موفقیتی که در مسیر بندگی بدست آورده، از مقامات و مناصب معنوی خویش عطا می کند.
با این بیان روشن می شود که قدرت های ماورایی و ولایی، هدف سالک نیست و نباید برای رسیدن به چنین مقاماتی خدای متعال را عبادت کند و اگر چنین کند عباداتش بی ثمر خواهد بود، کما اینکه هیچ کدام از بزرگان دین و عرفای حقیقی اسلام برای رسیدن به چنین قدرت و مقاماتی خدای متعال را عبادت نکردند.
هدف و نیت عبادت، قرب به خدا و رسیدن به مقام بندگی و اثبات بنده بودن و تسلیم محض بودن در برابر خدای متعال است و این مقامات به صورت پاداش از ناحیه خدای متعال و به اراده او به بندگان خالص عطا می شود.
اصولا بخشیدن مقام و نعمت های مادی و معنوی، کار خدای متعال است و کار بنده تنها بندگی و اثبات عبودیت خود است. اگر خدای متعال از بنده اش راضی شود، حتما او را نیز راضی و خوشنود خواهد ساخت.
تو بندگی به شرط مزد مکن حافظ
که خواجه خود روش بنده پروی داند.
در بحث معروف گوهر و صدف دین نظرات فراوانی وجود دارد اما نظر نهایی و حقیقت این است که گوهر دین توحید است و سایر مسایلی که در دین مطرح می شود حکم صدف را برای این گوهر دارد.
البته توحید دو معنا دارد، یکتایی خداوند و یکتاپرستی انسان و اگر چه یکتایی خداوند از مباحث مهم توحیدی است، اما محور دعوت انبیای الهی و آموزه های قرآن کریم یکتاپرستی انسان است. وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ….و هر آینه در میان هر امتی رسولی فرستادید و پیام او این بود که به مردم می گفت تنها خدای یکتا را بپرستید (نحل، 36) این پیام کلی ادیان الهی و انبیاء است.
لذا یکتاپرستی همان بندگی خالصانه خدای متعال است که ثمره نهایی دین حساب می شود.
دلیل دیگر آن ریشه ای بودن بندگی برای تمام مقامات معنوی انسان است، یعنی تمام کسانی که به مقاماتی نظیر نبوت و رسالت و امامت و ولایت و کرامت و معرفت شهودی و مقام یقین رسیده اند و اقتدار علمی و عملی ولایت در آنها به ظهور رسیده است، از طریق کسب مقام بندگی بوده است.
به طور مثال حضرت ابراهیم (ع) وقتی تمام وظایف بندگی را به نحو احسن انجام داد و در قضیه ذبح حضرت اسماعیل (ع) امتحان بندگی را به خوبی گذراند، خدای متعال به او مقام امامت عطا نمود.
به عبارت دیگر، بندگی خداوند است که برای انسان شایستگی این مقامات را به همراه می آورد و قدرت های معنوی و همت و کرامت عرفانی، نتیجه عبادت خالصانه خدای متعال می باشد.
لذا ما وظیفه داریم که در مسیر بندگی حق تعالی بکوشیم و نتیجه را به خداوند واگذار نماییم، او است که به هر بنده ای که بخواهد بسته به مقدار شایستگی و موفقیتی که در مسیر بندگی بدست آورده، از مقامات و مناصب معنوی خویش عطا می کند.
با این بیان روشن می شود که قدرت های ماورایی و ولایی، هدف سالک نیست و نباید برای رسیدن به چنین مقاماتی خدای متعال را عبادت کند و اگر چنین کند عباداتش بی ثمر خواهد بود، کما اینکه هیچ کدام از بزرگان دین و عرفای حقیقی اسلام برای رسیدن به چنین قدرت و مقاماتی خدای متعال را عبادت نکردند.
هدف و نیت عبادت، قرب به خدا و رسیدن به مقام بندگی و اثبات بنده بودن و تسلیم محض بودن در برابر خدای متعال است و این مقامات به صورت پاداش از ناحیه خدای متعال و به اراده او به بندگان خالص عطا می شود.
اصولا بخشیدن مقام و نعمت های مادی و معنوی، کار خدای متعال است و کار بنده تنها بندگی و اثبات عبودیت خود است. اگر خدای متعال از بنده اش راضی شود، حتما او را نیز راضی و خوشنود خواهد ساخت.
تو بندگی به شرط مزد مکن حافظ
که خواجه خود روش بنده پروی داند.