۱۳۹۲/۱۰/۰۹
–
۹۶ بازدید
حجت الاسلام و المسلمین ناصر نقویان
محقق و استاد دانشگاه
من میدانم، شما میدانید، خدا هم میداند، گاهی بخشیدن دوست و فامیلی و آشتی کردن با او چقدر سخت و سنگین است. چه اشکالی دارد گاهی با انجام کارهای سنگین، جوانمردی خود را ثابت کنیم؟ یادمان باشد آنها که میتوانند وزنههای سنگین تری بردارند و بر نمیدارند، جایزهای که نمیگیرند هیچ، نزد خدا و خلق هم محبوبیتی ندارند.۱
من و شما تلاش کنیم جزء کسانی شویم که به تدریج وزنههای سنگین بر میدارند. آقای حسین رضا زاده را که فراموش نکردهاید.
محقق و استاد دانشگاه
من میدانم، شما میدانید، خدا هم میداند، گاهی بخشیدن دوست و فامیلی و آشتی کردن با او چقدر سخت و سنگین است. چه اشکالی دارد گاهی با انجام کارهای سنگین، جوانمردی خود را ثابت کنیم؟ یادمان باشد آنها که میتوانند وزنههای سنگین تری بردارند و بر نمیدارند، جایزهای که نمیگیرند هیچ، نزد خدا و خلق هم محبوبیتی ندارند.1
من و شما تلاش کنیم جزء کسانی شویم که به تدریج وزنههای سنگین بر میدارند. آقای حسین رضا زاده را که فراموش نکردهاید.
گفتم به تدریج، یادم آمد که فصل بهار در راه است. راستی بهار هم همین کار را میکند، یعنی در زمستان که آب و خاک با هم قهر بودند هیچ اتفاقی نمیافتاد؛ نه خاک رویشی داشت و نه بذرهای پنهان شده در خاک زایشی. ولی با پیدا شدن چشم و ابروی بهار ماجرا طور دیگری شد. خاک که از آمدن این مسافر خوش قدم بو برد، لحاف زمستان را کنار زد و برخاست. چند روز دیگر معلوم میشود که از آشتی آب و خاک بلکه از وصلت این دو چه اتفاقات مبارکی در راه است.
با کنار رفتن نقاب برف و سرما کم کم معلوم میشود کدام درخت خشکیده و هیزم شده و کدام سرسبز و زنده است، کدام دشت چادر در چمن بر سر کرده و کدام برهنه و بی چیز است، حاصل کدام خاک یا علی گفته و برخاسته و بر کدام خاک بذر مرگ و مردگی پاشیده اند، کجا سنگستان است و کجا گلستان. کجا گل است و کجا گل، بقول مولوی:
در بهاران کی شود سرسبز سنگ
خاک شو تا گل برویی رنگرنگ
چشم دانههای برف که به بهار میافتد از شدت خجالت چنان آب میشوند که آبروی رفته زمین دوباره به جویبارها بر میگردد. مهم این است که یادمان باشد اگر درختی با نگاه پر مهر بهار بیدار نشد به قهر آتش گرفتار میشود، همان که بیش از هزار سال پیش ناصر خسرو میگفت:
بسوزند چوب درختان بیبر
سزا خودهمین است مر بیبری را
همان که سعدی شیرین گفتار میگفت:
هر که امروز نبیند اثر قدرت او
غالب آنست که فرداش نبیند دیوار
سعدی میخواست بگوید: نگو، سیزده به دامان طبیعت میرویم و صفایی میکنیم، بگو میرویم در دامان خلقت خدا و درسی میگیریم و برمی گردیم.
البته او از پیش خود نمیگفت، از قرآن میگفت:
(فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)
به نشانیهای رحمت خداوند بنگر که چگونه از دل خاک مرده حیات و نشاط بیرون میکشد. هم او مردگان را نیز زنده خواهد فرمود. (روم/50)
بله، خوب متوجه شدید، بهار یک دانشگاه بزرگ است که اگر درست به آن نگاه کنیم درسهای فراوانی به ما میدهد. یعنی به چشم دانشجویی، نه به چشم مدرک جوئی!
حالا به قول قرآن، خوب نگاه کن، دوباره نگاه کن، چه میبینی؟
درختانی که از درخت بودن فقط نقش و نقشه آن را داشتند الان از چوب خشک بودن بیرون آمده و در حال سبز شدن و شکوفه دادن هستند، و کمکم آن انتظار سرخ به بارداری سبز تبدیل شده و معلوم شد زمستان و سرما به همه هارت و پورتش حریف ریشههای پنهان و گرم درختان نشده و امروز که سرما، سایه اش را از سرِ ما کم کرده این جوانه ها هستند که خودی نشان داده و آرام ارام، باد و طوفانهای بهاری را نیز رام خود میکنند و دیری نمیپاید که بار درختان چنان سنگین میشود که کسی باورش نمیآید که همان شکوفههای کوچولو تبدیل به گلابی و هلو شده، نارگیل و آناناس به آن عظمت که بماند.
حالا دیدی که نباید از درخت کمتر بود و اگر تمرین و تکرار در کار باشد ما هم میتوانیم وزنه بردار سنگین وزنی بشویم و نرمک، نرمک و گرَم گرَم هم که شده به وزنه ها اضافه کنیم، درست همان کاری که وزنه ها میکنند.
از بخشیدن کسی که جواب تلفن ما را نداده شروع کنیم تا بخشش کسی که جفای بزرگی در حق ما کرده است، خدا رحمت کند آیت الله مجتهدی تهرانی را، میگفت:
«اگر میخواهی محبت دنیا از دلت بیرون برود، موقع خرج کردن پول ها، اول اسکناسهای نو را خرج کن».
پس تا دیر نشده دست به کار شویم و با همه آنهایی که در زمستان عمر قهر بودیم آشتی کنیم و دید و بازدید عید را ولیمه و سور این آشتی کنان قرار دهیم که در غیر اینصورت دیر یا زود با آتشی دیدار خواهیم کرد که وجودمان را همچون هیزم در قهر خود که نتیجه همان قهر با دوستان و بستگان است؛ خواهد سوزاند.
پی نوشت
1. در زیارت امین الله بما می آموزند که از خدا درخواست کنیم تا در زمین و آسمان محبوب باشیم، محبوبة فی أرضک و سمائک.
[مجله امان شماره 16 : – مقالات]