پاسخ این سؤال را با توضیح نکاتی ارایه می دهیم:
نکته اول: هر چند وضعیت اقتصادی کره شمالی در زمینه اقتصادی و شرایط اقتصادی حاکم بر این کشور مناسب نیست، اما تبلیغات گسترده و منفی مغرضانه و غیر واقعی غرب در مورد وضعیت این کشور نیز قابل اعتماد نیست. این رسانه ها در راستای خواست نظام سلطه تلاش می کنند، وضعیت سیاه و تاریکی از این کشور ارایه دهند و آن را نشانه ای برای کشورهای مخالف خود وا نمود نمایند
از این رو تصویری که ما از راه رسانههای غربی از کره شمالی در ذهن داریم، بسیار دور از واقعیت است.
کره شمالی یکی از بسته ترین اقتصادهای جهان را داراست. این کشور چهارمین کشور پرتورم دنیا است به گونه ای که نرخ تورم در این کشور ۵۵ درصد است. (www.khabaronline.ir/news/1383677)
بنا به گزارش مرکز جهانی غذا، ۳۱ درصد از مردم این کشور دچار سوءتغذیه هستند. کره شمالی از این نظر در کنار کشورهایی همچون کنیا و کنگو قرار دارد؛ هر چند کشوری مانند هند هم که امروز چهارمین اقتصاد قدرتمند دنیا شناخته میشود، با بیش از ۲۰ درصد سوءتغذیه چندان دور از کره شمالی نایستاده است.( www.isna.ir/news/97082914282)
به هر حال مقایسه وضعیت کشور ما با کره شمالی، مقایسه صحیحی نیست، زیرا اولاً؛ نظام حاکم بر کشور ما و ساختار اقتصادی کشور ما با نظام کره شمالی و ساختار اقتصادی این کشور متفاوت است .ثانیاً؛ کشور ما بر خلاف کره شمالی نظامی بسته و منزوی نبوده و کشوری فعال در عرصه بین المللی است . ثالثاً؛ موقعیت استراتژیک، منابع و امکاناتی که کشور ما دارا هست، کره شمالی در اختیار ندارد.
نشریه فارنافرز در مقالهای به مقایسه برنامه هستهای ایران و کرهشمالی پرداخته و به دولتمردان آمریکا و خاورمیانه توصیه کرده است از ناکامیهای خود در برابر برنامه هستهای کرهشمالی درس بگیرند و رویکرد درستی در قبال ایران اتخاذ کنند. در این مقاله آمده است:جامعه ایران نسبت به کرهشمالی بازتر و پویاتر است. ایران دارای طبقه متوسطی تحصیلکرده است و ایرانیان خواستار پیوستن به جامعه بینالملل هستند، بنابراین احتمالا یک دهه آینده که محدودیتهای اعمالشده بر برنامه هستهای پایان مییابد، ایران به دنبال گفتوگوهای سازنده خواهد بود و امکان همکاریهای منطقهای با تهران وجود خواهد داشت. این در شرایطی است که کرهشمالی به دلیل اجتناب از مذاکره و تعامل با جامعه بینالملل به کشوری منزوی و فقیر تبدیل شده است. به اعتقاد فارنافرز، تهران و مردم ایران به شرایط کرهشمالی نگاه و آیندهای دیگر را انتخاب میکنند.
(www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-1111349)
نکته دوم: تحریم و فشارهای اقتصادی، مشکلاتی را برای کشور ایجاد نموده است، اما بر خلاف آنچه برخی مجموعه ها و رسانه های وابسته داخلی و خارجی وانمود می نمایند، مشکلات اقتصادی تنها ناشی از تحریم و فشار آمریکا نبوده و مشکلات مختلف داخلی کشور موجب شده تا تأثیر فشارها و تحریم ها بیشتر گردد. مشکلاتی که ارتباطی با تحریم ندارد و ریشه در داخل کشور دارند.
به طور کلی ریشه مشکلات اقتصادی کشور را می توان در سه عامل عمده جستجو نمود؛
الف.نگاه نادرست حاکم بر مدیریت اقتصادی کشور
متأسفانه شیفتگی در برابر الگوی توسعه غربی و اصرار بر نسخه برداری از آن و حاکمیت نگاه لیبرال در توسعه کشور از یکسو و عدم باور و اعتقاد لازم نسبت به کارآمدی الگوی بومی اسلامی ایرانی و ظرفیت های نظام از سوی دیگر، موجب شده تا شاهد وضعیت نابسامان اقتصادی در کشور باشیم.وقتی کشور ما با تکیه و اعتماد بر روحیه انقلابی و عزم جهادی جوانان این مرز و بوم توانسته است به پیشرفت های چشمگیری در عرصه های مختلف پزشکی ، نانو، هوا فضا، الکترونیک، هسته ای و دفاعی دست یابد و کشور ما را در برخی از این حوزه ها جزو چندین کشور برتر دنیا قرار بدهد ، چرا در عرصه اقتصادی این اتفاق قابل تکرار نباشد؟ مهمترین مانع و مشکل سر راه تفکر حاکم بر مدیریت اقتصادی کشور است که با روحیه انقلابی فاصله داشته و خوشبین و دلخوش به نسخه های غربی است و فضا و زمینه را برای جوانان و نخبگان در این عرصه فراهم نمی سازد.
در راستای همین نگاه نادرست شاهد چشم دوختن به بیرون کشور و گره زدن حل مشکلات به رفع تحریم و مسائلی همچون برجام و اینتکس و طرف های اروپایی و مذاکره با آمریکا و…بوده و هستیم تجربه ای که علی رغم اثبات ناکارآمدی آن در این چند ساله ، اما باز شاهد اصرار دولت به ادامه این روند هستیم.
اولین و مهمترین گام در حل مشکلات اقتصادی و تحقق پیشرفت ،تغییر این نگاه در مجموعه مدیریت اقتصادی کشور است.
همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند:«کسانی که در مورد رونق تولید جور دیگری فکر می کنند و برای حل مشکلات، چشم به جای دیگری دارند، باید حرفهای امشب این تولیدکنندگان را میشنیدند و درک می کردند که تنها دریچه «انتقال حیات، روشنایی و نیرو به داخل کشور» همین دریچهای است که فعالان بخش تولید بر روی کشور می گشایند.
تنها راهحل مسائل موجود این است که مسیر تقویت و رونق تولید داخلی را با جدیت ادامه دهیم و با تصمیمات صحیح و اقدامات لازم، موانع را برطرف کنیم که آثار مثبت حرکت در این مسیر، نسبت به قبل مشهود است.
گره زدن روند حل مشکلات به تصمیمات دیگران موجب بروز بدترین مشکلات برای کشور می شود.
در این سالها بیان مسائلی از قبیل اینکه «ببینیم شش ماه دیگر چه می شود» و یا «برجام چه می شود» و حالا نیز «به امید ابتکار رئیسجمهور فرانسه ماندن»، هیچ مشکلی را حل نکرده و نخواهد کرد و این نگاه باید کنار گذاشته شود.البته ایراد ندارد که کاری که عبور از خط قرمز نیست، انجام دهند اما نباید حل مسائل اقتصادی را به این کارها گره زد و افکار عمومی را شرطی کرد.»(بیانات در دیدار جمعی از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی؛1398/8/28)
ب.ساختار معیوب اقتصاد کشور
بخش عمده ای از مشکلات اقتصادی کشور ناشی از ساختار معیوب اقتصاد کشور است که ارتباط با دولت خاصی نداشته و مربوط به ساختار اقتصادی کشور است که تا اصلاح نگردد، شاهد وجود مشکلات اقتصادی در کشور خواهیم بود. از عمده ترین آن می توان به این موارد اشاره کرد:
1.وابستگی به نفت
نوسانات درآمدهای نفتی برنامه ریزی در کشور را دچار مشکلات جدی می کند و اتکاء به این درآمدها، اقتصاد ما را از توجه کافی به بخش تولید غافل کرده است و به عنوان مانع رشد اقتصادی تلقی میشود.
2.دولتی بودن اقتصاد
گرچه اقداماتی در زمینه خصوصی سازی انجام شده است ، اما این اقدامات هم نا کافی و هم نادرست صورت گرفته است .سهم دولت و شرکتهای دولتی در اقتصاد ما بسیار بالاست و بیشتر صنایع بزرگ ما دولتی هستند؛ حتی بخش عمدهای از خدمات پولی، بانکی و بیمهای کشور در اختیار شرکتهای دولتی است .
3. فقدان سازماندهی و اصلاح بانک ها
یکی از زیر ساخت های پیشرفت اقتصادی، حضور و نقش آفرینی بانکها در تولید و حمایت های مالی از تولید کنندگان و بنگاههای اقتصادی و نخبگان و کارآفرینان است که در این زمینه متأسفانه ما شاهد روند مناسبی در این زمینه نبوده و بانکها به جای سرمایه گذاری در تولید به نگاه داری روی آورده اند که این خود به بروز مشکلات بیشتر در کشور می انجامد.
4.ساختار معیوب بودجه نویسی کشور
از مشکلات ساختاری اقتصاد کشور، شیوه معیوب بودجه نویسی و عملیاتی نبودن آن است که زمینه ساز صرف بودجه در مسائل غیر ضروری و عدم اختصاص مناسب و هدفمند آن می گردد.
5.نا مساعد بودن فضای کسب و کار در کشور
کارآفرینان و تولید کنندگان و نخبگان در کشور ما از شرایط و فضای مناسب برای ایجاد و رونق کسب و کار خود برخوردار نبوده و موانع و مشکلات فراوانی بر سر راه آنها وجود دارد که همین مقرارت دست وپا گیر مانع بزرگی بر سر راه پیشرفت اقتصادی کشور است.
6.اصلاح امور مالیاتی و جلوگیری از فرار مالیاتی
فرار مالیاتی در کشور از سوی مجموعه هایی که باید مالیات فراوانی را بپردازند و عدم ساماندهی امور مالیاتی موجب شده تا درآمد لازم در این زمینه به دست نیاید.
7. مولّد نبودن اقتصاد و رانت و فقدان شفافیت
متأسفانه اقتصاد کشور به دلیل عدم شفافیت و دولتی بودن و ضعف خصوصی سازی، به رانت گرفتار شده و اقتصاد کشور آنچنان که باید در مسیر تولید و رونق آن قرار نگرفته و همین زمینه ساز مشکلات اقتصادی در کشور گردیده است.
8. پدیده قاچاق و آثار مخرب آن در اقتصاد کشور
مسأله قاچاق آن هم قاچاق های گسترده و سازمان دهی شده از مبادی قانونی کشور یکی از مشکلات ساختاری کشور است که با وجود همه اقدامات در زمینه برخورد با این مشکل، شاهد برطرف شدن آن نیستیم.
9.وجود خلأهای قانونی و دور زدن قوانین و ضعف نظارت
بخشی از مشکلات اقتصادی کشور ناشی از وجود خلأهای قانونی و دور زدن قوانین از سوی برخی از افراد و ضعف نظارت در این زمینه است که زمینه ساز سوء استفاده و فساد است.
ج.مدیریت و برنامه ریزی ضعیف
بخشی از مشکلات کشور به مدیریت و عملکرد دولت باز میگردد و مدیریت و برنامه ریزی و عملکرد ضعیف از سوی مجموعه دولت موجب شده تا شاهد نابسامانی در عرصه اقتصادی کشور باشیم. گرچه منکر تأثیر تحریم ها و فشارهای ناشی از آن بر اقتصاد کشور نیستیم، اما معتقدیم که اگر برنامه ریزی صحیح و منطقی در عرصه اقتصادی کشور صورت بگیرد و با مدیریت مناسبی همراه گردد، می توان بر مشکلات اقتصادی فائق آمد .
مهمترین مشکلات در این زمینه عبارتند از:
1. ضعف روحیه انقلابی و جهادی در مدیریت اقتصادی
ضعف روحیه انقلابی و عزم جهادی در مدیریت اقتصادی کشور و استفاده از عناصر پیر و خسته در مجموعه دولت موجب شده تا شاهد بروز مشکلات معیشتی در کشور باشیم.در حالی که حل مشکلات روحیه انقلابی و ایثار و از خود گذشتگی را می طلبد.
2. عدم کنترل نقدینگی در اقتصاد
با وجود افزایش نقدینگی در کشور متأسفانه دولت آن چنان که باید این نقدینگی ها را به بخش های تولیدی جهت دهی نکرده و شاهد سرمیاه گذاری این نقدینگی در ارز و طلا و خودرو و مسکن هستیم که به آشتفتگی این حوزه ها انجامیده است. گرچه در سال اخیر تلاش هایی برای رونق بورس و جهت دهی سرمایه ها به این حوزه شده است، اما شاهد انسجام و سازماندهی مناسبی در این زمینه نیستیم.
3. عدم کنترل بر نوسانات ارز
متأسفانه دولت با مدیریت ضعیف خود نتوانسته است، نوسانات ارزی را کنترل نماید و این امر موجب آشفتگی و سوء استفاده سود جویان گردیده است و سیاست ارزی و مالی دولت در این زمینه نیز نه تنها راهگشا نبوده ، بلکه خود زمینه ساز مشکلات بیشتری در این زمینه گردید و کشور را با مشکلات فراوانی روبرو ساخت.
4. ضعف در بازار مسکن
دولت در بخش مسکن با وجود داشتن تجربه موفق دولت قبل در مسکن مهر می توانست با برطرف نمودن مشکلات و نواقص آن، با برنامه ریزی مناسب، در مسیر کاهش مشکلات مسکن قدم بردارد، اما با بی توجهی به این طرح و عدم اقدام عملی لازم در این زمینه شاهد افسار گستیختگی قیمت ها در این بخش بوده و هستیم.
5. عدم تحقق اقتصاد مقاومتی و باور مندی به آن
با وجود ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی و ضرورت آن برای مصون سازی و توانمند سازی اقتصاد کشور در شرایط جنگ اقتصادی دشمنان، شاهد اقدامات مناسب در این زمینه نیستیم و در عمل مجموعه دولت همچنان چشم به بیرون کشور دوخته است. در حالی که با تکیه بر توان و ظرفیت عظیم داخلی کشور و حمایت از تولید ، می توانست بر بسیاری از مشکلات غلبه نماید.
6.عدم ساماندهی یارانه ها
عدم اقدام عملی دولت و تعلل در راستای حذف یارانه دهک های بالای جامعه و اختصاص آنها به دهک های پایین در راستای کاهش شکاف طبقاتی و کاهش هزینه های دولت ، نیز از عوامل دیگری است که موجب بروز مشکلات در این زمینه شده است.
7. کم توجهی به نظر کارشناسان و انتقادها
متأسفانه دولت علی رغم ادعای نقد پذیری، در مواجهه با نظرات مخالف و نظرات کارشناسان اقتصادی با بی مهری و حتی اتهام زنی برخورد کرده و خود را از نظرات کارشناسان محروم ساخته است.
این مشکلات ارتباطی با تحریم و ارتباط با سایر کشورها نداشته و مشکلات داخلی کشور ماست که از ضعف برنامه ریزی و مدیریت ناشی شده و نوعی خود تحریمی و فشار را بر اقتصاد ما به وجود آورده است و تأثیرات تحریم ها را افزایش داده است.
از مجموع این سه عامل عمده در وجود مشکلات در اقتصاد کشور ،گرچه اشکالهای ساختاری اقتصاد اختصاص به این دولت نداشته و مربوط به ساختار اقتصادی کشور است ، اما تلاشی نیز از سوی دولت برای حل این مشکلات و ضعف ها صورت نگرفته و دولت با دو عامل دیگر یعنی نگاه نادرست حاکم بر مدیریت اقتصادی کشور و ضعف مدیریت و برنامه ریزی خود ، وضعیت کنونی را در کشور رقم زده است . بی تردید اگر دولتی در رأس کار قرار داشت که چنین نگاه نادرستی را در مدیریت اقتصادی نداشت و با برنامه ریزی و مدیریت جهادی و روحیه انقلابی تمام همت و توان خود را در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی و کاهش وابستگی کشور به بیرون و مصون نمودن اقتصاد از فشارهای خارجی می نمود و در مسیر اصلاح ساختارهای اقتصادی گام بر می داشت، شاهد وضعیت امروز در عرهصه اقتصاد نبودیم.
نکته سوم: نباید تصور کرد که تنها مقاومت در برابر نظام سلطه هزینه دارد و کنار آمدن و سازش با آن هزینه ای نداشته و موجب بهبود وضعیت کشور خواهد شد. ما معتقدیم هزینه های سازش با آمریکا برای کشور به مراتب از هزینه ایستادگی و مقاومت در برابر نظام سلطه کمتر است.دشمنی آمریکا و نظام سلطه با نظام جمهوری اسلامی به دلیل ماهیت اسلامی ،استکبار ستیزانه و استقلال طلبانه آن است و آنها به چیزی جز دست برداشتن از اصول و ارزش های اسلامی و انقلابی راضی نمی شوند و این گونه نیست که با عقب نشینی و دست برداشتن از یک مسأله مانند انرژی هسته ای ، دشمنی آنان با نظام تمام شود از این رو شاهد بودیم که وقتی این بهانه از دست آنها خارج شد ، بهانه های دیگری همچون حقوق بشر و حمایت از تروریسم و موضوع توان موشکی دنبال شد. این مصداق همان کلام الهی است که «وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ»«هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه پیروی از آیین آنها کنی. بگو: راهی که خدا بنماید به یقین راه حق تنها همان است؛ و البته اگر از میل و خواهش آنها پیروی کنی بعد از آنکه طریق حق را دریافتی، دیگر از سوی خدا یار و یاوری نخواهی داشت.»(سوره بقره ، آیه ۱۲۰) «وَلَا یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا» « و آنان پیوسته با شما مى جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند» (سوره بقره ، آیه ۲۱۷) حضرت امام عمق کینه و دشمنی دشمنان نظام را این گونه تبیین فرمودند : «نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال وآزادی ما راقبول دارند ؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر این که شما را از دین تان برگردانند …آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام را با دستهای خود ویران نماید , آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر , آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف , آنها ولی و قیم باشند , ما جیره خوار و حافظ منافع آنها , نه یک ایران با هویت ایران اسلامی . » (صحیفه نور , ج ۲۰ , ص ۲۳۷)
تجربه دولتهای سازشگر به خوبی نشان میدهد که پیامدهای منفی سازش به مراتب از چالش بیشتر بوده است که به نمونه هایی اشاره می کنیم.
1.هزینههای سازش برای لیبی
معمر قَذّافی کسی که سالها در سودای رهبری جهان عرب، کشورهای عربی را به دشمنی و مقابله با آمریکا فرا میخواند، پس از آنکه فشارهای دولت آمریکا بر وی شدت گرفت، دست آخر به سازش با غربیها تن داد. دسامبر ۱۹۸۸ هواپیمای پان آمریکن با ۲۵۹ مسافر که اکثر آنها آمریکایی بودند در آسمان اسکاتلند منفجر شد؛ آمریکاییها لیبی را به عنوان مقصر اصلی این حادثه معرفی کردند، حادثهای که در رسانهها به پرونده لاکربی شهرت پیدا کرد. امریکاییها پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل کشانند. ۲۱ ژانویه ۱۹۹۲ قطعنامهای از سوی شورای امنیت صادر شد که لیبی را موظف به همکاری با امریکا نمود. هنگامی که قذافی عزم آمریکا را برای فشار بر حکومتش مشاهده کرد، برای کاهش تبعات منفی برخورد واشنگتن، به مرور در مسیر سازش گام برداشت. در نخستین قدم قذافی قبول کرد تا در ازای هر فرد کشته شده در حادثه لاکربی مبلغ ده میلیون دلار، جمعاً بالغ بر دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار بپردازد. اما آمریکاییها غرامت پرداخت شده برای حادثه لاکربی را کافی ندانستند. قذافی با افزایش غرامت قربانیان لاکربی موافقت کرد. در گام بعد دولت آمریکا تعطیلی فعالیت هستهای لیبی آن هم به بهانه نگرانی از رفتارهای خصمانه احتمالی لیبی را مطالبه نمود. بوش پسر در ترسیم راهبرد خود در قبال لیبی میگوید: آنها باید حسن نیت خودشان را با تعطیلی برنامه هستهایشان نشان بدهند. در آن صورت آمریکا هم کمک میکند تا دنیا لیبی را به عنوان یک شریک تجاری بپذیرد. لیبی تاسیسات هستهای خود اعم از دستگاههای سانتریفیوژ، قطعات مربوطه، مدارک و مخزنهای حاوی هگزا فلوراید اورانیوم را به آمریکا منتقل کرد. اما عجیبترین اقدام لیبی انهدام تمامی تجهیزات مرتبط با موشکهای اسکاد- سی بود. دیکتاتور لیبی همچنین موافقت کرد تا موشکهای اسکاد- بی را نیز منهدم نماید. با این حال اسپنسر آبراهام وزیر وقت انرژی آمریکا نیز مدعی شد تنها پنج درصد خواستههای آمریکا از سوی لیبی برآورده شده است: مشکلات هستهای لیبی بسیار بزرگتر و عمیقتر از چیزی است که امروز در رسانهها به آن اشاره میشود. این مشکلات مثل یک کوه یخ است که الان تنها قله آن بیرون از آب دیده میشود. چیزی حدود پنج درصد از آن! در عین حال کمپانیهای آمریکایی کنکو فیلیپس، ماراتون و هس از جمله بزرگترین شرکتهای نفتی به شمار میآیند که از سال ۲۰۰۴ و آغاز مذاکرات بوش با قذافی و رفع تدریجی تحریمها حضور تقریباً پررنگی در عرصه استخراج نفت لیبی داشتند. لیبی پیش از آغاز درگیریهای سال ۲۰۱۱-۲۰۱۲، روزانه حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه نفت تولید و یک میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه از این مقدار را صادر میکرد. ۵۹.۲ درصد از امتیاز استخراج نفت در اختیار شرکت نفتی واحه (بزرگترین شرکت دولتی)، ۱۶.۳ درصد در اختیار کمپانی کنکوفیلیپس، ۱۶.۳ درصد در اختیار کمپانی ماراتون و ۱۶,۸ درصدر نیز متعلق به کمپانی هس بود.۲ سر انجام نیز مذاکراتی محرمانه و درحقیقت مذاکرات سازش بین معمر قذافی حاکم دیکتاتور لیبی با سران کاخ سفید در دوران اوباما صورت گرفت تا برای خروج موفقیت آمیز وی و خانوده اش از کشور مقدماتی فراهم شودکه این امر نیز محقق نشد.
2.هزینههای سازش برای کره شمالی
کره شمالی علیرغم چالشها عمیق خود با مقامات واشنگتن، در مدت کوتاهی تصمیم گرفت تا روند سازش با آمریکا را در پیش گیرد. مطابق قراردادی که بین کره شمالی و ایالات متحده به منظور غیر هستهای کردن شبه جزیره کره منعقد شد، پیونگ یانگ باید نیروگاههای هستهای خود را از بین ببرد. به همین سبب مقامات کره شمالی اعلام کردند که تصمیم دارد در ادامه جمع آوری تاسیسات هستهایاش، برجهای خنک کننده نیروگاه «یونگ بیون» را تخریب کند. در همین راستا دولت این کشور از رسانهها برای پوشش و بازتاب این فرایند رسماً دعوت به عمل آورد,خیلی زود دولت پیونگ یانگ به دلیل نقض عهد آمریکاییها از ادامه فرآیند سازش با مقامات غربی نا امید شده و مسیر خود را به سوی حفظ تأسیسات هستهای تغییر دادند.
3.هزینههای سازش برای کوبا
واشنگتن از سال ۱۹۶۱ روابط دیپلماتیک خود را با کوبا به دلیل مواضع مستقل و ضدآمریکایی این کشور قطع و این کشور را تحریم کرد؛ در چند ماههای اخیر دولت کوبا تصمیم گرفت تا با هدف عادی سازی روابط و کاهش هزینههای تحمیلی آمریکا فرآیند سازش را بپذیرد. دولت آمریکا اعلام کرد بخشی از تحریمهایی را که علیه کوبا از حدود نیم قرن پیش اعمال کرده بود با هدف عادی سازی روابط خود با این کشور لغو کرد. گرچه تحریمهای اصلی که کنگره آمریکا علیه کوبا اعمال کرده است همچنان پابرجا هستند. «جوزفینا ویدال» مسئول بخش آمریکا در وزارت امور خارجه کوبا در این باره گفت: آمریکا تنها آن بخش از تحریمها را تاکنون لغو کرده که به نفع اقتصاد خود آمریکاست. از همین رو، تحریمهای جدیدی نیز که آمریکا به تازگی از لغو آن خبر داده است بیشتر به نفع مردم آمریکاست تا مردم کوبا عقبنشینی کوبا از مواضع ضدآمریکایی خود که به نتیجه مدنظر منتج نشد علیرغم ورود مقامات کوبا به عرصه سازش با آمریکا، خبرگزاری کوبا هم خبر دادند که باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا با تمدید قانون «تجارت با دشمن» در این کشور که تأکیدی بر ادامه اعمال تحریمهای خصمانه واشنگتن علیه کوبا محسوب میشود، موافقت کرد. اوباما ضمن موافقت با تمدید مدت زمان این قانون برای یک سال دیگر، عادیسازی روابط دو کشور کوبا و آمریکا در ماههای اخیر را نادیده گرفت و مجوز اعمال تحریم علیه کوبا را صادر کرد. توجه به این نکته ضروری است که کوبا در کنار هزینهها مالی ناشی از تحریم، به خاطر سازش با مقامات آمریکایی به پرستیژ و اعتبار داخلی و بینالمللی خود نیز چوب حراج زد.
4.هزینههای سازش دولتهای عربی
سالهاست که دولتها عربی منطقه خصوصاً عربستان سعودی ناچارند تا برای جلب نظر مقامات آمریکایی، هزینههایی را بپذیرند. ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی خود بشدت حمایت از عربستان سعودی را زیر سؤال برد و گفت: «عربستان بهزودی بهعلت خطر داعش در ورطه سختی گرفتار خواهد شد، و به کمک ما نیاز پیدا خواهد کرد، اگر آمریکا وجود نداشت، اکنون عربستانی هم نبود و نمیتوانست اکنون به بقای خود ادامه دهد».وی رسماً مقامات سعودی خواست تا در قبال هزینههای دولت آمریکا خسارت آن را جبران کنند. دیکتاتورهای سعودی حامی کلینتون راهی جزء پرداخت هزینه سازش به ترامپ پرخاشگر نداشتند، به همین سبب در اولین سفر وی به عربستان این مهم محقق شد. لذا شرکت لاکهید مارتین و بوئینگ به عنوان دو شرکت تسلیحاتسازی بزرگ آمریکا، به ترتیب با به دست آوردن ۲۸ و ۵۰ میلیادر دلار، از بزرگترین ذینفعهای قرارداد تسلیحاتی ۱۱۰ میلیارد دلاری دونالد ترامپ با عربستان به شمار میروند. همچنین وزارت کشور عربستان سعودی هم پیش از سفر ترامپ به عربستان، با پرداخت مبلغ ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار گروه ‘سونوران’ در ایالت آریزونا به عنوان مشاور دولت در امور تجاری را اجاره کرد. این مبلغ حتی در مقایسه با فعالیتهای پر سود جهت اعمال فشار بر دولتهای خارجی مبلغ هنگفتی به حساب میآید. (rasad.org/fa/news/۱۲۴۷۰۷)
5. ایرانِ دوران پهلوی دوم
ایرانِ دوران پهلوی، شباهت زیادی با عربستانِ کنونی داشت. کشوری سرشار از منابع نفتی، دارای ارتشی به ظاهر قدرتمند و حاضر در درگیری های منطقه ای و البته بزرگ ترین واردکننده سلاح از آمریکا.دوران پهلوی، به هر میزان تولید و قیمت نفت افزایش می یافت، به همان میزان واردات سلاح از آمریکا افزوده می شد؛ آمریکا ازیک طرف با واردات نفت از ایران، انرژی موردنیاز خود را تأمین می کرد و از طرفی دیگر با فروش سلاح به ایران دلارهای خود را پس می گرفت، اما انباری از اسلحه برای خود در خاورمیانه ایجاد می کرد. در آرشیو سایت وزارت خارجه آمریکا آمده است که «مسئولان آمریکایی بهترین روش برای کنترل شاه را همان برنامه نظامی می دانند؛ اگر شاه مطمئن شود که آمریکا به امنیت ایران توجه دارد، مشاوران نظامی بهتر می توانند به وی در مورد مسائل اولویت دار مشورت دهند.» افزایش درآمدهای نفتی ایران در دهه ۷۰ میلادی (۵۰ شمسی) هم زمان با افزایش سرسام آور واردات اسلحه از آمریکا صورت گرفت؛ امیرعباس هویدا، از نخست وزیران دوران محمدرضا شاه، در صفحه ۹۸ کتاب خود بانام سقوط شاه این طور می نویسد: «در یک فاصله زمانی، ۲۰ ساله، از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۱، کل خرید تسلیحاتی ایران از آمریکا به یک میلیارد دلار هم نرسید. ولی بین سال های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۸ یعنی فقط در عرض ۸ سال آخر سلطنت شاه، میزان خرید سلاح از آمریکا آن قدر سریع افزایش پیدا کرد که به رقم نجومی ۱۹ میلیارد دلار بالغ شد». این خریدها هم زمان با اوضاع به هم ریخته اقتصادی آمریکا در دوران بعد از جنگ ویتنام است که توانست به اقتصاد آمریکا جانی دوباره ببخشد.» عقب نشینی های سیاسی محمدرضا شاه به اینجا ختم نمی شود و موارد متعددی ازاین دست در طول دوران پهلوی قابل مشاهده است. مسئله صرف نظر کردن ایران از حاکمیت بر بحرین از جمله این عقب نشینی های سیاسی این دوران است؛ در کتاب سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی آمده است که در مذاکراتی پنهانی میان ایران، انگلستان و آمریکا، ایران در مورد مسئله بحرین کوتاه می آید و عقب نشینی سیاسی کند و نتیجه چیزی نمی شود جز جدایی بحرین از ایران. در هم شکسته شدن مقاومت ۳۰ ساله مذاکرات سازمان آزادی بخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات از درس آموزترین تجربه های مسلمانان در دهه های اخیر است. سازمان آزادی بخش فلسطین که در سال ۱۹۶۴ با هدف آزادسازی فلسطین از طریق درگیری مسلحانه تشکیل شده بود و هدف نخست خود را نابودسازی رژیم صهیونیستی عنوان می کرد، پس از چند دهه مقاومت، پای میز مذاکره با رژیم صهیونیستی می نشیند و درنهایت بدون دست یافتن به اهداف خود، این رژیم را به رسمیت می شناسد. این مذاکرات، با اجلاس مادرید در سال ۱۹۹۱ آغاز و نهایتاً به توافق نامه اسلو منتهی می شود. یاسر عرفات در مذاکرات سازش به دنبال اهدافی همچون پایان دادن به شهرک سازی ها و آزادی اسرای فلسطینی بود که باوجود دادن امتیازات فراوان به رژیم صهیونیستی، به هیچ کدام از آن اهداف نرسید. به جز به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و چشم پوشی از ۷۸ درصد خاک فلسطین که بزرگ ترین موفقیت صهیونیست ها در این مذاکرات به شمار می رفت، امتیازات دیگری از طرف این افراد به رژیم صهیونیستی اعطا شد؛ در این مذاکرات مبارزات نظامی سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) به عنوان اَعمال تروریستی شناخته و توافق شد که این اعمال متوقف و بندهایی از اساس نامه ی این سازمان از جمله مبارزه مسلحانه با رژیم صهیونیستی و نابودی این رژیم حذف شود؛ در این مذاکرات، باوجود به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی ساف، طرف فلسطینی نتوانست دولت مستقل فلسطینی را تشکیل دهد و تنها به یک تشکیلات خودگردانِ بدون ارتش در کرانه باختری رضایت داد و مسئولیت امنیت آن را هم به اسرائیلی ها واگذار کرد. در این توافق نامه در مورد وضعیت بیت المقدس، پناهندگان فلسطینی و شهرک نشینان مستقر در کرانه باختری سخنی به میان نیامد. (www.hawzah.net/fa/Article/View/۹۵۰۹۳)
نکته چهارم: شبیه سازی شرایطی همچون کره شمالی برای کشور ما در صورت ادامه مقاومت در برابر آمریکا، صرف نظر از دشمنان و تبلیغات رسانه ای آنان برای وا داشتن مردم به دست برداشتن از مقاومت در برابر آنان، از سوی برخی جریان ها و افراد سست اراده و خسته و واداده در برابر دشمنان دنبال می شود. اگر طبق نظریه سازش، جمهوری اسلامی بخواهد راه سازش با امریکا را در پیش گیرد، چه هزینههایی باید بپردازد. برای بررسی اجمالی هزینههای سازش، موضوعات چالشبرانگیز و حوزههایی را که جمهوری اسلامی باید در آن تغییر رفتار بدهد مورد توجه قرار داد. حوزههای مورد انتظار غرب و امریکا برای تغییر رفتار، همان حوزههایی است که به بهانه آنها، تحریمهایی را علیه جمهوری اسلامی وضع کردهاند. عناوین تحریمها و فشارهای اقتصادی، بیانگر حوزههای مدنظر غرب برای تغییر رفتار است. بنابراین سازش بین ایران و غرب و خصوصاً امریکا، زمانی حاصل میشود که جمهوری اسلامی در این حوزهها طبق نظر امریکاییها تغییر رفتار دهد. این تغییررفتارها، در واقع همان هزینههای سازش میباشد. دقت در این هزینهها مشخص میکند که هزینههای چالش نسبت به هزینههای سازش بسیار ناچیز است. مواردی از این هزینهها عبارت است از: ۱ ـ تحریمهای هستهای: غرب با محوریت امریکا از طریق اعمال تحریمهای اقتصادی و تهدیدات نظامی و انواع دیگر فشارها، به دنبال آن بود که اساساً مانع دستیابی ملت ایران به دانش هستهای و چرخه سوخت گردد. با ایستادگی ملت ایران و نظام اسلامی در برابر فشارها، در نهایت به رغم همه فشارها، جمهوری اسلامی وارد باشگاه هستهای شد و به چرخه سوخت دست یافت. اما ایران در نهایت برای برداشته شدن تحریمها و کاهش فشارها، مجموعهای از محدودیتها را در برنامه هستهای خود طبق برجام پذیرفت. این محدودیتها از منظر برآوردهای استراتژیک، هزینههای سنگینی را بر ملت ایران و نظام اسلامی تحمیل کرد. ۲ـ تحریمهای نظامی و موشکی : بخشی از تحریمهای وضع شده علیه جمهوری اسلامی، تحریمهای تسلیحاتی، نظامی و موشکی است. هماینک امریکاییها برخلاف برجام، به دنبال تشدید تحریمهای موشکی با وضع تحریمهای جدید هستند. بدیهی است در صورت حرکت برای برداشته شدن این نوع تحریمها، ایران میبایست مجموعهای از محدودیتها را در برنامه موشکی خود بپذیرد. پذیرش محدودیتها در برنامه نظامی و خصوصاً موشکی، یعنی محدودسازی قدرت دفاعی کشور که اساساً عملی برخلاف عقلانیت و تدبیر است. هزینه این نوع سازش به قدری بالا خواهد بود که نمیتوان آن را محاسبه کرد. از بین بردن قدرت دفاعی و آسیبپذیر کردن امنیت ملی، هزینه سازش برای برداشتن تحریمهای نظامی و موشکی است. کشوری که قادر به دفاع از خود نباشد، استقلال آن در همه ابعاد در معرض خطرات جدی قرار میگیرد. ملت ناتوان در دفاع از خود، در نهایت باید تن به ذلت و تسلیم شدن در برابر قدرتهای زورگو بدهد. آیا این نوع هزینهها را میتوان محاسبه کرد؟ یک نظام سیاسی و یک ملتی که نتواند با اقتدار در برابر دشمنانش بایستد، هر روز باید به دشمنانش امتیاز بدهد و عقبنشینی نماید. ۳ـ تحریمها به بهانه حمایت از تروریسم : بخشی از تحریمهای وضع شده علیه جمهوری اسلامی، تحریمهایی است که به بهانه حمایت ایران از تروریسم وضع شده است. اگر ایران برای برطرف کردن چالشها و رسیدن به سازش بخواهد در این خصوص حرکتی انجام دهد، بدیهی است که باید دست از حمایت کسانی که از نظر غربیها تروریست هستند بردارد. گروههای مقاومت فلسطینی، حزبالله لبنان، انصارالله یمن و بسیاری از جنبشهای آزادیبخش و جریانهای اسلامی که در مقابل نظام سلطه و شبکه صهیونیزم دست به مبارزه و مقاومت زدهاند، از نظر غربیها و امریکاییها، تروریست هستند. هزینه سازش در این موضوع برای برداشتن تحریمها و کاهش فشارها، پا گذاشتن روی اصول اعتقادی، باورهای دینی و ارزشهای انسانی است. حمایت ملت ایران و نظام اسلامی از مبارزین راه حق و عدالت، مبتنی بر باورهای اعتقادی و ارزشهای انسانی است. بنابراین تغییر رفتار در این حوزه یعنی تغییر هویت و از دست دادن هویت دینی و انقلابی. ۴ ـ تحریمهای حقوقبشری: هزینه سازش برای برداشتن تحریمهای حقوق بشری، یعنی فاصله گرفتن از اسلام ناب و شریعت از یک طرف و پذیرش ارزشهای غربی از طرف دیگر. آیا برای یک ملت مسلمان و مؤمن با هویت دینی، قابل قبول است که برای عبور از هزینههای چالش، از هویت ملی و دینی خود دست بردارد؟ اساساً اگر چنین اتفاقی رخ دهد، آیا هزینه این سازش، هزینه کمی است؟ زنده بودن هر ملتی به هویت آن ملت بر میگردد. بنابراین هزینه سازش در این خصوص، دست کشیدن از هویت مستقلی است که براساس آموزههای دینی شکل گرفته است. ۵ـ تحریمهای اقدامات بیثبات کننده : وضع تحریمهای جدید در کنگره امریکا تحت عنوان «قانون مقابله با اقدامات بیثبات کننده ایران»، نشان میدهد که برای تحریمهای امریکا علیه جمهوری اسلامی پایانی متصور نیست. براساس برخی از اطلاعات، قریب ۵۰ طرح در کنگره امریکا برای وضع تحریمهای جدید علیه ایران تهیه شده است. براساس هر یک از این طرحها، امریکاییها به دنبال تغییر بخشی از رفتار جمهوری اسلامی هستند. نقطه هدف در تحریمهای جدید، پایانبخشی به قدرت منطقهای ایران است. امریکاییها با وضع این تحریمها و تشدید آن، به دنبال محصور کردن ایران در مرزهای جغرافیاییاش هستند. محدود شدن ایران به مرزهای جغرافیایی و از دست دادن نفوذ در منطقه، یعنی آسیبپذیر شدن منافع ملی و در رأس آن آسیبپذیر شدن امنیت ملی که خسارت بسیار بزرگی است. موارد بر شمرده شده، بخشی از هزینههای سازش با امریکا است. پر واضح است که حرکت در مسیر سازش، هزینههای سنگین دیگر غیر قابل تصور و غیر قابل پیشبینی را به دنبال خواهد داشت. هزینههایی که نتیجه آن در نهایت، بازگرداندن سلطه امریکا بر ایران خواهد بود. (www.mashreghnews.ir/news/۷۳۶۰۸۶)
نکته اول: هر چند وضعیت اقتصادی کره شمالی در زمینه اقتصادی و شرایط اقتصادی حاکم بر این کشور مناسب نیست، اما تبلیغات گسترده و منفی مغرضانه و غیر واقعی غرب در مورد وضعیت این کشور نیز قابل اعتماد نیست. این رسانه ها در راستای خواست نظام سلطه تلاش می کنند، وضعیت سیاه و تاریکی از این کشور ارایه دهند و آن را نشانه ای برای کشورهای مخالف خود وا نمود نمایند
از این رو تصویری که ما از راه رسانههای غربی از کره شمالی در ذهن داریم، بسیار دور از واقعیت است.
کره شمالی یکی از بسته ترین اقتصادهای جهان را داراست. این کشور چهارمین کشور پرتورم دنیا است به گونه ای که نرخ تورم در این کشور ۵۵ درصد است. (www.khabaronline.ir/news/1383677)
بنا به گزارش مرکز جهانی غذا، ۳۱ درصد از مردم این کشور دچار سوءتغذیه هستند. کره شمالی از این نظر در کنار کشورهایی همچون کنیا و کنگو قرار دارد؛ هر چند کشوری مانند هند هم که امروز چهارمین اقتصاد قدرتمند دنیا شناخته میشود، با بیش از ۲۰ درصد سوءتغذیه چندان دور از کره شمالی نایستاده است.( www.isna.ir/news/97082914282)
به هر حال مقایسه وضعیت کشور ما با کره شمالی، مقایسه صحیحی نیست، زیرا اولاً؛ نظام حاکم بر کشور ما و ساختار اقتصادی کشور ما با نظام کره شمالی و ساختار اقتصادی این کشور متفاوت است .ثانیاً؛ کشور ما بر خلاف کره شمالی نظامی بسته و منزوی نبوده و کشوری فعال در عرصه بین المللی است . ثالثاً؛ موقعیت استراتژیک، منابع و امکاناتی که کشور ما دارا هست، کره شمالی در اختیار ندارد.
نشریه فارنافرز در مقالهای به مقایسه برنامه هستهای ایران و کرهشمالی پرداخته و به دولتمردان آمریکا و خاورمیانه توصیه کرده است از ناکامیهای خود در برابر برنامه هستهای کرهشمالی درس بگیرند و رویکرد درستی در قبال ایران اتخاذ کنند. در این مقاله آمده است:جامعه ایران نسبت به کرهشمالی بازتر و پویاتر است. ایران دارای طبقه متوسطی تحصیلکرده است و ایرانیان خواستار پیوستن به جامعه بینالملل هستند، بنابراین احتمالا یک دهه آینده که محدودیتهای اعمالشده بر برنامه هستهای پایان مییابد، ایران به دنبال گفتوگوهای سازنده خواهد بود و امکان همکاریهای منطقهای با تهران وجود خواهد داشت. این در شرایطی است که کرهشمالی به دلیل اجتناب از مذاکره و تعامل با جامعه بینالملل به کشوری منزوی و فقیر تبدیل شده است. به اعتقاد فارنافرز، تهران و مردم ایران به شرایط کرهشمالی نگاه و آیندهای دیگر را انتخاب میکنند.
(www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-1111349)
نکته دوم: تحریم و فشارهای اقتصادی، مشکلاتی را برای کشور ایجاد نموده است، اما بر خلاف آنچه برخی مجموعه ها و رسانه های وابسته داخلی و خارجی وانمود می نمایند، مشکلات اقتصادی تنها ناشی از تحریم و فشار آمریکا نبوده و مشکلات مختلف داخلی کشور موجب شده تا تأثیر فشارها و تحریم ها بیشتر گردد. مشکلاتی که ارتباطی با تحریم ندارد و ریشه در داخل کشور دارند.
به طور کلی ریشه مشکلات اقتصادی کشور را می توان در سه عامل عمده جستجو نمود؛
الف.نگاه نادرست حاکم بر مدیریت اقتصادی کشور
متأسفانه شیفتگی در برابر الگوی توسعه غربی و اصرار بر نسخه برداری از آن و حاکمیت نگاه لیبرال در توسعه کشور از یکسو و عدم باور و اعتقاد لازم نسبت به کارآمدی الگوی بومی اسلامی ایرانی و ظرفیت های نظام از سوی دیگر، موجب شده تا شاهد وضعیت نابسامان اقتصادی در کشور باشیم.وقتی کشور ما با تکیه و اعتماد بر روحیه انقلابی و عزم جهادی جوانان این مرز و بوم توانسته است به پیشرفت های چشمگیری در عرصه های مختلف پزشکی ، نانو، هوا فضا، الکترونیک، هسته ای و دفاعی دست یابد و کشور ما را در برخی از این حوزه ها جزو چندین کشور برتر دنیا قرار بدهد ، چرا در عرصه اقتصادی این اتفاق قابل تکرار نباشد؟ مهمترین مانع و مشکل سر راه تفکر حاکم بر مدیریت اقتصادی کشور است که با روحیه انقلابی فاصله داشته و خوشبین و دلخوش به نسخه های غربی است و فضا و زمینه را برای جوانان و نخبگان در این عرصه فراهم نمی سازد.
در راستای همین نگاه نادرست شاهد چشم دوختن به بیرون کشور و گره زدن حل مشکلات به رفع تحریم و مسائلی همچون برجام و اینتکس و طرف های اروپایی و مذاکره با آمریکا و…بوده و هستیم تجربه ای که علی رغم اثبات ناکارآمدی آن در این چند ساله ، اما باز شاهد اصرار دولت به ادامه این روند هستیم.
اولین و مهمترین گام در حل مشکلات اقتصادی و تحقق پیشرفت ،تغییر این نگاه در مجموعه مدیریت اقتصادی کشور است.
همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند:«کسانی که در مورد رونق تولید جور دیگری فکر می کنند و برای حل مشکلات، چشم به جای دیگری دارند، باید حرفهای امشب این تولیدکنندگان را میشنیدند و درک می کردند که تنها دریچه «انتقال حیات، روشنایی و نیرو به داخل کشور» همین دریچهای است که فعالان بخش تولید بر روی کشور می گشایند.
تنها راهحل مسائل موجود این است که مسیر تقویت و رونق تولید داخلی را با جدیت ادامه دهیم و با تصمیمات صحیح و اقدامات لازم، موانع را برطرف کنیم که آثار مثبت حرکت در این مسیر، نسبت به قبل مشهود است.
گره زدن روند حل مشکلات به تصمیمات دیگران موجب بروز بدترین مشکلات برای کشور می شود.
در این سالها بیان مسائلی از قبیل اینکه «ببینیم شش ماه دیگر چه می شود» و یا «برجام چه می شود» و حالا نیز «به امید ابتکار رئیسجمهور فرانسه ماندن»، هیچ مشکلی را حل نکرده و نخواهد کرد و این نگاه باید کنار گذاشته شود.البته ایراد ندارد که کاری که عبور از خط قرمز نیست، انجام دهند اما نباید حل مسائل اقتصادی را به این کارها گره زد و افکار عمومی را شرطی کرد.»(بیانات در دیدار جمعی از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی؛1398/8/28)
ب.ساختار معیوب اقتصاد کشور
بخش عمده ای از مشکلات اقتصادی کشور ناشی از ساختار معیوب اقتصاد کشور است که ارتباط با دولت خاصی نداشته و مربوط به ساختار اقتصادی کشور است که تا اصلاح نگردد، شاهد وجود مشکلات اقتصادی در کشور خواهیم بود. از عمده ترین آن می توان به این موارد اشاره کرد:
1.وابستگی به نفت
نوسانات درآمدهای نفتی برنامه ریزی در کشور را دچار مشکلات جدی می کند و اتکاء به این درآمدها، اقتصاد ما را از توجه کافی به بخش تولید غافل کرده است و به عنوان مانع رشد اقتصادی تلقی میشود.
2.دولتی بودن اقتصاد
گرچه اقداماتی در زمینه خصوصی سازی انجام شده است ، اما این اقدامات هم نا کافی و هم نادرست صورت گرفته است .سهم دولت و شرکتهای دولتی در اقتصاد ما بسیار بالاست و بیشتر صنایع بزرگ ما دولتی هستند؛ حتی بخش عمدهای از خدمات پولی، بانکی و بیمهای کشور در اختیار شرکتهای دولتی است .
3. فقدان سازماندهی و اصلاح بانک ها
یکی از زیر ساخت های پیشرفت اقتصادی، حضور و نقش آفرینی بانکها در تولید و حمایت های مالی از تولید کنندگان و بنگاههای اقتصادی و نخبگان و کارآفرینان است که در این زمینه متأسفانه ما شاهد روند مناسبی در این زمینه نبوده و بانکها به جای سرمایه گذاری در تولید به نگاه داری روی آورده اند که این خود به بروز مشکلات بیشتر در کشور می انجامد.
4.ساختار معیوب بودجه نویسی کشور
از مشکلات ساختاری اقتصاد کشور، شیوه معیوب بودجه نویسی و عملیاتی نبودن آن است که زمینه ساز صرف بودجه در مسائل غیر ضروری و عدم اختصاص مناسب و هدفمند آن می گردد.
5.نا مساعد بودن فضای کسب و کار در کشور
کارآفرینان و تولید کنندگان و نخبگان در کشور ما از شرایط و فضای مناسب برای ایجاد و رونق کسب و کار خود برخوردار نبوده و موانع و مشکلات فراوانی بر سر راه آنها وجود دارد که همین مقرارت دست وپا گیر مانع بزرگی بر سر راه پیشرفت اقتصادی کشور است.
6.اصلاح امور مالیاتی و جلوگیری از فرار مالیاتی
فرار مالیاتی در کشور از سوی مجموعه هایی که باید مالیات فراوانی را بپردازند و عدم ساماندهی امور مالیاتی موجب شده تا درآمد لازم در این زمینه به دست نیاید.
7. مولّد نبودن اقتصاد و رانت و فقدان شفافیت
متأسفانه اقتصاد کشور به دلیل عدم شفافیت و دولتی بودن و ضعف خصوصی سازی، به رانت گرفتار شده و اقتصاد کشور آنچنان که باید در مسیر تولید و رونق آن قرار نگرفته و همین زمینه ساز مشکلات اقتصادی در کشور گردیده است.
8. پدیده قاچاق و آثار مخرب آن در اقتصاد کشور
مسأله قاچاق آن هم قاچاق های گسترده و سازمان دهی شده از مبادی قانونی کشور یکی از مشکلات ساختاری کشور است که با وجود همه اقدامات در زمینه برخورد با این مشکل، شاهد برطرف شدن آن نیستیم.
9.وجود خلأهای قانونی و دور زدن قوانین و ضعف نظارت
بخشی از مشکلات اقتصادی کشور ناشی از وجود خلأهای قانونی و دور زدن قوانین از سوی برخی از افراد و ضعف نظارت در این زمینه است که زمینه ساز سوء استفاده و فساد است.
ج.مدیریت و برنامه ریزی ضعیف
بخشی از مشکلات کشور به مدیریت و عملکرد دولت باز میگردد و مدیریت و برنامه ریزی و عملکرد ضعیف از سوی مجموعه دولت موجب شده تا شاهد نابسامانی در عرصه اقتصادی کشور باشیم. گرچه منکر تأثیر تحریم ها و فشارهای ناشی از آن بر اقتصاد کشور نیستیم، اما معتقدیم که اگر برنامه ریزی صحیح و منطقی در عرصه اقتصادی کشور صورت بگیرد و با مدیریت مناسبی همراه گردد، می توان بر مشکلات اقتصادی فائق آمد .
مهمترین مشکلات در این زمینه عبارتند از:
1. ضعف روحیه انقلابی و جهادی در مدیریت اقتصادی
ضعف روحیه انقلابی و عزم جهادی در مدیریت اقتصادی کشور و استفاده از عناصر پیر و خسته در مجموعه دولت موجب شده تا شاهد بروز مشکلات معیشتی در کشور باشیم.در حالی که حل مشکلات روحیه انقلابی و ایثار و از خود گذشتگی را می طلبد.
2. عدم کنترل نقدینگی در اقتصاد
با وجود افزایش نقدینگی در کشور متأسفانه دولت آن چنان که باید این نقدینگی ها را به بخش های تولیدی جهت دهی نکرده و شاهد سرمیاه گذاری این نقدینگی در ارز و طلا و خودرو و مسکن هستیم که به آشتفتگی این حوزه ها انجامیده است. گرچه در سال اخیر تلاش هایی برای رونق بورس و جهت دهی سرمایه ها به این حوزه شده است، اما شاهد انسجام و سازماندهی مناسبی در این زمینه نیستیم.
3. عدم کنترل بر نوسانات ارز
متأسفانه دولت با مدیریت ضعیف خود نتوانسته است، نوسانات ارزی را کنترل نماید و این امر موجب آشفتگی و سوء استفاده سود جویان گردیده است و سیاست ارزی و مالی دولت در این زمینه نیز نه تنها راهگشا نبوده ، بلکه خود زمینه ساز مشکلات بیشتری در این زمینه گردید و کشور را با مشکلات فراوانی روبرو ساخت.
4. ضعف در بازار مسکن
دولت در بخش مسکن با وجود داشتن تجربه موفق دولت قبل در مسکن مهر می توانست با برطرف نمودن مشکلات و نواقص آن، با برنامه ریزی مناسب، در مسیر کاهش مشکلات مسکن قدم بردارد، اما با بی توجهی به این طرح و عدم اقدام عملی لازم در این زمینه شاهد افسار گستیختگی قیمت ها در این بخش بوده و هستیم.
5. عدم تحقق اقتصاد مقاومتی و باور مندی به آن
با وجود ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی و ضرورت آن برای مصون سازی و توانمند سازی اقتصاد کشور در شرایط جنگ اقتصادی دشمنان، شاهد اقدامات مناسب در این زمینه نیستیم و در عمل مجموعه دولت همچنان چشم به بیرون کشور دوخته است. در حالی که با تکیه بر توان و ظرفیت عظیم داخلی کشور و حمایت از تولید ، می توانست بر بسیاری از مشکلات غلبه نماید.
6.عدم ساماندهی یارانه ها
عدم اقدام عملی دولت و تعلل در راستای حذف یارانه دهک های بالای جامعه و اختصاص آنها به دهک های پایین در راستای کاهش شکاف طبقاتی و کاهش هزینه های دولت ، نیز از عوامل دیگری است که موجب بروز مشکلات در این زمینه شده است.
7. کم توجهی به نظر کارشناسان و انتقادها
متأسفانه دولت علی رغم ادعای نقد پذیری، در مواجهه با نظرات مخالف و نظرات کارشناسان اقتصادی با بی مهری و حتی اتهام زنی برخورد کرده و خود را از نظرات کارشناسان محروم ساخته است.
این مشکلات ارتباطی با تحریم و ارتباط با سایر کشورها نداشته و مشکلات داخلی کشور ماست که از ضعف برنامه ریزی و مدیریت ناشی شده و نوعی خود تحریمی و فشار را بر اقتصاد ما به وجود آورده است و تأثیرات تحریم ها را افزایش داده است.
از مجموع این سه عامل عمده در وجود مشکلات در اقتصاد کشور ،گرچه اشکالهای ساختاری اقتصاد اختصاص به این دولت نداشته و مربوط به ساختار اقتصادی کشور است ، اما تلاشی نیز از سوی دولت برای حل این مشکلات و ضعف ها صورت نگرفته و دولت با دو عامل دیگر یعنی نگاه نادرست حاکم بر مدیریت اقتصادی کشور و ضعف مدیریت و برنامه ریزی خود ، وضعیت کنونی را در کشور رقم زده است . بی تردید اگر دولتی در رأس کار قرار داشت که چنین نگاه نادرستی را در مدیریت اقتصادی نداشت و با برنامه ریزی و مدیریت جهادی و روحیه انقلابی تمام همت و توان خود را در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی و کاهش وابستگی کشور به بیرون و مصون نمودن اقتصاد از فشارهای خارجی می نمود و در مسیر اصلاح ساختارهای اقتصادی گام بر می داشت، شاهد وضعیت امروز در عرهصه اقتصاد نبودیم.
نکته سوم: نباید تصور کرد که تنها مقاومت در برابر نظام سلطه هزینه دارد و کنار آمدن و سازش با آن هزینه ای نداشته و موجب بهبود وضعیت کشور خواهد شد. ما معتقدیم هزینه های سازش با آمریکا برای کشور به مراتب از هزینه ایستادگی و مقاومت در برابر نظام سلطه کمتر است.دشمنی آمریکا و نظام سلطه با نظام جمهوری اسلامی به دلیل ماهیت اسلامی ،استکبار ستیزانه و استقلال طلبانه آن است و آنها به چیزی جز دست برداشتن از اصول و ارزش های اسلامی و انقلابی راضی نمی شوند و این گونه نیست که با عقب نشینی و دست برداشتن از یک مسأله مانند انرژی هسته ای ، دشمنی آنان با نظام تمام شود از این رو شاهد بودیم که وقتی این بهانه از دست آنها خارج شد ، بهانه های دیگری همچون حقوق بشر و حمایت از تروریسم و موضوع توان موشکی دنبال شد. این مصداق همان کلام الهی است که «وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ»«هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه پیروی از آیین آنها کنی. بگو: راهی که خدا بنماید به یقین راه حق تنها همان است؛ و البته اگر از میل و خواهش آنها پیروی کنی بعد از آنکه طریق حق را دریافتی، دیگر از سوی خدا یار و یاوری نخواهی داشت.»(سوره بقره ، آیه ۱۲۰) «وَلَا یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا» « و آنان پیوسته با شما مى جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند» (سوره بقره ، آیه ۲۱۷) حضرت امام عمق کینه و دشمنی دشمنان نظام را این گونه تبیین فرمودند : «نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال وآزادی ما راقبول دارند ؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر این که شما را از دین تان برگردانند …آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام را با دستهای خود ویران نماید , آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر , آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف , آنها ولی و قیم باشند , ما جیره خوار و حافظ منافع آنها , نه یک ایران با هویت ایران اسلامی . » (صحیفه نور , ج ۲۰ , ص ۲۳۷)
تجربه دولتهای سازشگر به خوبی نشان میدهد که پیامدهای منفی سازش به مراتب از چالش بیشتر بوده است که به نمونه هایی اشاره می کنیم.
1.هزینههای سازش برای لیبی
معمر قَذّافی کسی که سالها در سودای رهبری جهان عرب، کشورهای عربی را به دشمنی و مقابله با آمریکا فرا میخواند، پس از آنکه فشارهای دولت آمریکا بر وی شدت گرفت، دست آخر به سازش با غربیها تن داد. دسامبر ۱۹۸۸ هواپیمای پان آمریکن با ۲۵۹ مسافر که اکثر آنها آمریکایی بودند در آسمان اسکاتلند منفجر شد؛ آمریکاییها لیبی را به عنوان مقصر اصلی این حادثه معرفی کردند، حادثهای که در رسانهها به پرونده لاکربی شهرت پیدا کرد. امریکاییها پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل کشانند. ۲۱ ژانویه ۱۹۹۲ قطعنامهای از سوی شورای امنیت صادر شد که لیبی را موظف به همکاری با امریکا نمود. هنگامی که قذافی عزم آمریکا را برای فشار بر حکومتش مشاهده کرد، برای کاهش تبعات منفی برخورد واشنگتن، به مرور در مسیر سازش گام برداشت. در نخستین قدم قذافی قبول کرد تا در ازای هر فرد کشته شده در حادثه لاکربی مبلغ ده میلیون دلار، جمعاً بالغ بر دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار بپردازد. اما آمریکاییها غرامت پرداخت شده برای حادثه لاکربی را کافی ندانستند. قذافی با افزایش غرامت قربانیان لاکربی موافقت کرد. در گام بعد دولت آمریکا تعطیلی فعالیت هستهای لیبی آن هم به بهانه نگرانی از رفتارهای خصمانه احتمالی لیبی را مطالبه نمود. بوش پسر در ترسیم راهبرد خود در قبال لیبی میگوید: آنها باید حسن نیت خودشان را با تعطیلی برنامه هستهایشان نشان بدهند. در آن صورت آمریکا هم کمک میکند تا دنیا لیبی را به عنوان یک شریک تجاری بپذیرد. لیبی تاسیسات هستهای خود اعم از دستگاههای سانتریفیوژ، قطعات مربوطه، مدارک و مخزنهای حاوی هگزا فلوراید اورانیوم را به آمریکا منتقل کرد. اما عجیبترین اقدام لیبی انهدام تمامی تجهیزات مرتبط با موشکهای اسکاد- سی بود. دیکتاتور لیبی همچنین موافقت کرد تا موشکهای اسکاد- بی را نیز منهدم نماید. با این حال اسپنسر آبراهام وزیر وقت انرژی آمریکا نیز مدعی شد تنها پنج درصد خواستههای آمریکا از سوی لیبی برآورده شده است: مشکلات هستهای لیبی بسیار بزرگتر و عمیقتر از چیزی است که امروز در رسانهها به آن اشاره میشود. این مشکلات مثل یک کوه یخ است که الان تنها قله آن بیرون از آب دیده میشود. چیزی حدود پنج درصد از آن! در عین حال کمپانیهای آمریکایی کنکو فیلیپس، ماراتون و هس از جمله بزرگترین شرکتهای نفتی به شمار میآیند که از سال ۲۰۰۴ و آغاز مذاکرات بوش با قذافی و رفع تدریجی تحریمها حضور تقریباً پررنگی در عرصه استخراج نفت لیبی داشتند. لیبی پیش از آغاز درگیریهای سال ۲۰۱۱-۲۰۱۲، روزانه حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه نفت تولید و یک میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه از این مقدار را صادر میکرد. ۵۹.۲ درصد از امتیاز استخراج نفت در اختیار شرکت نفتی واحه (بزرگترین شرکت دولتی)، ۱۶.۳ درصد در اختیار کمپانی کنکوفیلیپس، ۱۶.۳ درصد در اختیار کمپانی ماراتون و ۱۶,۸ درصدر نیز متعلق به کمپانی هس بود.۲ سر انجام نیز مذاکراتی محرمانه و درحقیقت مذاکرات سازش بین معمر قذافی حاکم دیکتاتور لیبی با سران کاخ سفید در دوران اوباما صورت گرفت تا برای خروج موفقیت آمیز وی و خانوده اش از کشور مقدماتی فراهم شودکه این امر نیز محقق نشد.
2.هزینههای سازش برای کره شمالی
کره شمالی علیرغم چالشها عمیق خود با مقامات واشنگتن، در مدت کوتاهی تصمیم گرفت تا روند سازش با آمریکا را در پیش گیرد. مطابق قراردادی که بین کره شمالی و ایالات متحده به منظور غیر هستهای کردن شبه جزیره کره منعقد شد، پیونگ یانگ باید نیروگاههای هستهای خود را از بین ببرد. به همین سبب مقامات کره شمالی اعلام کردند که تصمیم دارد در ادامه جمع آوری تاسیسات هستهایاش، برجهای خنک کننده نیروگاه «یونگ بیون» را تخریب کند. در همین راستا دولت این کشور از رسانهها برای پوشش و بازتاب این فرایند رسماً دعوت به عمل آورد,خیلی زود دولت پیونگ یانگ به دلیل نقض عهد آمریکاییها از ادامه فرآیند سازش با مقامات غربی نا امید شده و مسیر خود را به سوی حفظ تأسیسات هستهای تغییر دادند.
3.هزینههای سازش برای کوبا
واشنگتن از سال ۱۹۶۱ روابط دیپلماتیک خود را با کوبا به دلیل مواضع مستقل و ضدآمریکایی این کشور قطع و این کشور را تحریم کرد؛ در چند ماههای اخیر دولت کوبا تصمیم گرفت تا با هدف عادی سازی روابط و کاهش هزینههای تحمیلی آمریکا فرآیند سازش را بپذیرد. دولت آمریکا اعلام کرد بخشی از تحریمهایی را که علیه کوبا از حدود نیم قرن پیش اعمال کرده بود با هدف عادی سازی روابط خود با این کشور لغو کرد. گرچه تحریمهای اصلی که کنگره آمریکا علیه کوبا اعمال کرده است همچنان پابرجا هستند. «جوزفینا ویدال» مسئول بخش آمریکا در وزارت امور خارجه کوبا در این باره گفت: آمریکا تنها آن بخش از تحریمها را تاکنون لغو کرده که به نفع اقتصاد خود آمریکاست. از همین رو، تحریمهای جدیدی نیز که آمریکا به تازگی از لغو آن خبر داده است بیشتر به نفع مردم آمریکاست تا مردم کوبا عقبنشینی کوبا از مواضع ضدآمریکایی خود که به نتیجه مدنظر منتج نشد علیرغم ورود مقامات کوبا به عرصه سازش با آمریکا، خبرگزاری کوبا هم خبر دادند که باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا با تمدید قانون «تجارت با دشمن» در این کشور که تأکیدی بر ادامه اعمال تحریمهای خصمانه واشنگتن علیه کوبا محسوب میشود، موافقت کرد. اوباما ضمن موافقت با تمدید مدت زمان این قانون برای یک سال دیگر، عادیسازی روابط دو کشور کوبا و آمریکا در ماههای اخیر را نادیده گرفت و مجوز اعمال تحریم علیه کوبا را صادر کرد. توجه به این نکته ضروری است که کوبا در کنار هزینهها مالی ناشی از تحریم، به خاطر سازش با مقامات آمریکایی به پرستیژ و اعتبار داخلی و بینالمللی خود نیز چوب حراج زد.
4.هزینههای سازش دولتهای عربی
سالهاست که دولتها عربی منطقه خصوصاً عربستان سعودی ناچارند تا برای جلب نظر مقامات آمریکایی، هزینههایی را بپذیرند. ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی خود بشدت حمایت از عربستان سعودی را زیر سؤال برد و گفت: «عربستان بهزودی بهعلت خطر داعش در ورطه سختی گرفتار خواهد شد، و به کمک ما نیاز پیدا خواهد کرد، اگر آمریکا وجود نداشت، اکنون عربستانی هم نبود و نمیتوانست اکنون به بقای خود ادامه دهد».وی رسماً مقامات سعودی خواست تا در قبال هزینههای دولت آمریکا خسارت آن را جبران کنند. دیکتاتورهای سعودی حامی کلینتون راهی جزء پرداخت هزینه سازش به ترامپ پرخاشگر نداشتند، به همین سبب در اولین سفر وی به عربستان این مهم محقق شد. لذا شرکت لاکهید مارتین و بوئینگ به عنوان دو شرکت تسلیحاتسازی بزرگ آمریکا، به ترتیب با به دست آوردن ۲۸ و ۵۰ میلیادر دلار، از بزرگترین ذینفعهای قرارداد تسلیحاتی ۱۱۰ میلیارد دلاری دونالد ترامپ با عربستان به شمار میروند. همچنین وزارت کشور عربستان سعودی هم پیش از سفر ترامپ به عربستان، با پرداخت مبلغ ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار گروه ‘سونوران’ در ایالت آریزونا به عنوان مشاور دولت در امور تجاری را اجاره کرد. این مبلغ حتی در مقایسه با فعالیتهای پر سود جهت اعمال فشار بر دولتهای خارجی مبلغ هنگفتی به حساب میآید. (rasad.org/fa/news/۱۲۴۷۰۷)
5. ایرانِ دوران پهلوی دوم
ایرانِ دوران پهلوی، شباهت زیادی با عربستانِ کنونی داشت. کشوری سرشار از منابع نفتی، دارای ارتشی به ظاهر قدرتمند و حاضر در درگیری های منطقه ای و البته بزرگ ترین واردکننده سلاح از آمریکا.دوران پهلوی، به هر میزان تولید و قیمت نفت افزایش می یافت، به همان میزان واردات سلاح از آمریکا افزوده می شد؛ آمریکا ازیک طرف با واردات نفت از ایران، انرژی موردنیاز خود را تأمین می کرد و از طرفی دیگر با فروش سلاح به ایران دلارهای خود را پس می گرفت، اما انباری از اسلحه برای خود در خاورمیانه ایجاد می کرد. در آرشیو سایت وزارت خارجه آمریکا آمده است که «مسئولان آمریکایی بهترین روش برای کنترل شاه را همان برنامه نظامی می دانند؛ اگر شاه مطمئن شود که آمریکا به امنیت ایران توجه دارد، مشاوران نظامی بهتر می توانند به وی در مورد مسائل اولویت دار مشورت دهند.» افزایش درآمدهای نفتی ایران در دهه ۷۰ میلادی (۵۰ شمسی) هم زمان با افزایش سرسام آور واردات اسلحه از آمریکا صورت گرفت؛ امیرعباس هویدا، از نخست وزیران دوران محمدرضا شاه، در صفحه ۹۸ کتاب خود بانام سقوط شاه این طور می نویسد: «در یک فاصله زمانی، ۲۰ ساله، از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۱، کل خرید تسلیحاتی ایران از آمریکا به یک میلیارد دلار هم نرسید. ولی بین سال های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۸ یعنی فقط در عرض ۸ سال آخر سلطنت شاه، میزان خرید سلاح از آمریکا آن قدر سریع افزایش پیدا کرد که به رقم نجومی ۱۹ میلیارد دلار بالغ شد». این خریدها هم زمان با اوضاع به هم ریخته اقتصادی آمریکا در دوران بعد از جنگ ویتنام است که توانست به اقتصاد آمریکا جانی دوباره ببخشد.» عقب نشینی های سیاسی محمدرضا شاه به اینجا ختم نمی شود و موارد متعددی ازاین دست در طول دوران پهلوی قابل مشاهده است. مسئله صرف نظر کردن ایران از حاکمیت بر بحرین از جمله این عقب نشینی های سیاسی این دوران است؛ در کتاب سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی آمده است که در مذاکراتی پنهانی میان ایران، انگلستان و آمریکا، ایران در مورد مسئله بحرین کوتاه می آید و عقب نشینی سیاسی کند و نتیجه چیزی نمی شود جز جدایی بحرین از ایران. در هم شکسته شدن مقاومت ۳۰ ساله مذاکرات سازمان آزادی بخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات از درس آموزترین تجربه های مسلمانان در دهه های اخیر است. سازمان آزادی بخش فلسطین که در سال ۱۹۶۴ با هدف آزادسازی فلسطین از طریق درگیری مسلحانه تشکیل شده بود و هدف نخست خود را نابودسازی رژیم صهیونیستی عنوان می کرد، پس از چند دهه مقاومت، پای میز مذاکره با رژیم صهیونیستی می نشیند و درنهایت بدون دست یافتن به اهداف خود، این رژیم را به رسمیت می شناسد. این مذاکرات، با اجلاس مادرید در سال ۱۹۹۱ آغاز و نهایتاً به توافق نامه اسلو منتهی می شود. یاسر عرفات در مذاکرات سازش به دنبال اهدافی همچون پایان دادن به شهرک سازی ها و آزادی اسرای فلسطینی بود که باوجود دادن امتیازات فراوان به رژیم صهیونیستی، به هیچ کدام از آن اهداف نرسید. به جز به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و چشم پوشی از ۷۸ درصد خاک فلسطین که بزرگ ترین موفقیت صهیونیست ها در این مذاکرات به شمار می رفت، امتیازات دیگری از طرف این افراد به رژیم صهیونیستی اعطا شد؛ در این مذاکرات مبارزات نظامی سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) به عنوان اَعمال تروریستی شناخته و توافق شد که این اعمال متوقف و بندهایی از اساس نامه ی این سازمان از جمله مبارزه مسلحانه با رژیم صهیونیستی و نابودی این رژیم حذف شود؛ در این مذاکرات، باوجود به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی ساف، طرف فلسطینی نتوانست دولت مستقل فلسطینی را تشکیل دهد و تنها به یک تشکیلات خودگردانِ بدون ارتش در کرانه باختری رضایت داد و مسئولیت امنیت آن را هم به اسرائیلی ها واگذار کرد. در این توافق نامه در مورد وضعیت بیت المقدس، پناهندگان فلسطینی و شهرک نشینان مستقر در کرانه باختری سخنی به میان نیامد. (www.hawzah.net/fa/Article/View/۹۵۰۹۳)
نکته چهارم: شبیه سازی شرایطی همچون کره شمالی برای کشور ما در صورت ادامه مقاومت در برابر آمریکا، صرف نظر از دشمنان و تبلیغات رسانه ای آنان برای وا داشتن مردم به دست برداشتن از مقاومت در برابر آنان، از سوی برخی جریان ها و افراد سست اراده و خسته و واداده در برابر دشمنان دنبال می شود. اگر طبق نظریه سازش، جمهوری اسلامی بخواهد راه سازش با امریکا را در پیش گیرد، چه هزینههایی باید بپردازد. برای بررسی اجمالی هزینههای سازش، موضوعات چالشبرانگیز و حوزههایی را که جمهوری اسلامی باید در آن تغییر رفتار بدهد مورد توجه قرار داد. حوزههای مورد انتظار غرب و امریکا برای تغییر رفتار، همان حوزههایی است که به بهانه آنها، تحریمهایی را علیه جمهوری اسلامی وضع کردهاند. عناوین تحریمها و فشارهای اقتصادی، بیانگر حوزههای مدنظر غرب برای تغییر رفتار است. بنابراین سازش بین ایران و غرب و خصوصاً امریکا، زمانی حاصل میشود که جمهوری اسلامی در این حوزهها طبق نظر امریکاییها تغییر رفتار دهد. این تغییررفتارها، در واقع همان هزینههای سازش میباشد. دقت در این هزینهها مشخص میکند که هزینههای چالش نسبت به هزینههای سازش بسیار ناچیز است. مواردی از این هزینهها عبارت است از: ۱ ـ تحریمهای هستهای: غرب با محوریت امریکا از طریق اعمال تحریمهای اقتصادی و تهدیدات نظامی و انواع دیگر فشارها، به دنبال آن بود که اساساً مانع دستیابی ملت ایران به دانش هستهای و چرخه سوخت گردد. با ایستادگی ملت ایران و نظام اسلامی در برابر فشارها، در نهایت به رغم همه فشارها، جمهوری اسلامی وارد باشگاه هستهای شد و به چرخه سوخت دست یافت. اما ایران در نهایت برای برداشته شدن تحریمها و کاهش فشارها، مجموعهای از محدودیتها را در برنامه هستهای خود طبق برجام پذیرفت. این محدودیتها از منظر برآوردهای استراتژیک، هزینههای سنگینی را بر ملت ایران و نظام اسلامی تحمیل کرد. ۲ـ تحریمهای نظامی و موشکی : بخشی از تحریمهای وضع شده علیه جمهوری اسلامی، تحریمهای تسلیحاتی، نظامی و موشکی است. هماینک امریکاییها برخلاف برجام، به دنبال تشدید تحریمهای موشکی با وضع تحریمهای جدید هستند. بدیهی است در صورت حرکت برای برداشته شدن این نوع تحریمها، ایران میبایست مجموعهای از محدودیتها را در برنامه موشکی خود بپذیرد. پذیرش محدودیتها در برنامه نظامی و خصوصاً موشکی، یعنی محدودسازی قدرت دفاعی کشور که اساساً عملی برخلاف عقلانیت و تدبیر است. هزینه این نوع سازش به قدری بالا خواهد بود که نمیتوان آن را محاسبه کرد. از بین بردن قدرت دفاعی و آسیبپذیر کردن امنیت ملی، هزینه سازش برای برداشتن تحریمهای نظامی و موشکی است. کشوری که قادر به دفاع از خود نباشد، استقلال آن در همه ابعاد در معرض خطرات جدی قرار میگیرد. ملت ناتوان در دفاع از خود، در نهایت باید تن به ذلت و تسلیم شدن در برابر قدرتهای زورگو بدهد. آیا این نوع هزینهها را میتوان محاسبه کرد؟ یک نظام سیاسی و یک ملتی که نتواند با اقتدار در برابر دشمنانش بایستد، هر روز باید به دشمنانش امتیاز بدهد و عقبنشینی نماید. ۳ـ تحریمها به بهانه حمایت از تروریسم : بخشی از تحریمهای وضع شده علیه جمهوری اسلامی، تحریمهایی است که به بهانه حمایت ایران از تروریسم وضع شده است. اگر ایران برای برطرف کردن چالشها و رسیدن به سازش بخواهد در این خصوص حرکتی انجام دهد، بدیهی است که باید دست از حمایت کسانی که از نظر غربیها تروریست هستند بردارد. گروههای مقاومت فلسطینی، حزبالله لبنان، انصارالله یمن و بسیاری از جنبشهای آزادیبخش و جریانهای اسلامی که در مقابل نظام سلطه و شبکه صهیونیزم دست به مبارزه و مقاومت زدهاند، از نظر غربیها و امریکاییها، تروریست هستند. هزینه سازش در این موضوع برای برداشتن تحریمها و کاهش فشارها، پا گذاشتن روی اصول اعتقادی، باورهای دینی و ارزشهای انسانی است. حمایت ملت ایران و نظام اسلامی از مبارزین راه حق و عدالت، مبتنی بر باورهای اعتقادی و ارزشهای انسانی است. بنابراین تغییر رفتار در این حوزه یعنی تغییر هویت و از دست دادن هویت دینی و انقلابی. ۴ ـ تحریمهای حقوقبشری: هزینه سازش برای برداشتن تحریمهای حقوق بشری، یعنی فاصله گرفتن از اسلام ناب و شریعت از یک طرف و پذیرش ارزشهای غربی از طرف دیگر. آیا برای یک ملت مسلمان و مؤمن با هویت دینی، قابل قبول است که برای عبور از هزینههای چالش، از هویت ملی و دینی خود دست بردارد؟ اساساً اگر چنین اتفاقی رخ دهد، آیا هزینه این سازش، هزینه کمی است؟ زنده بودن هر ملتی به هویت آن ملت بر میگردد. بنابراین هزینه سازش در این خصوص، دست کشیدن از هویت مستقلی است که براساس آموزههای دینی شکل گرفته است. ۵ـ تحریمهای اقدامات بیثبات کننده : وضع تحریمهای جدید در کنگره امریکا تحت عنوان «قانون مقابله با اقدامات بیثبات کننده ایران»، نشان میدهد که برای تحریمهای امریکا علیه جمهوری اسلامی پایانی متصور نیست. براساس برخی از اطلاعات، قریب ۵۰ طرح در کنگره امریکا برای وضع تحریمهای جدید علیه ایران تهیه شده است. براساس هر یک از این طرحها، امریکاییها به دنبال تغییر بخشی از رفتار جمهوری اسلامی هستند. نقطه هدف در تحریمهای جدید، پایانبخشی به قدرت منطقهای ایران است. امریکاییها با وضع این تحریمها و تشدید آن، به دنبال محصور کردن ایران در مرزهای جغرافیاییاش هستند. محدود شدن ایران به مرزهای جغرافیایی و از دست دادن نفوذ در منطقه، یعنی آسیبپذیر شدن منافع ملی و در رأس آن آسیبپذیر شدن امنیت ملی که خسارت بسیار بزرگی است. موارد بر شمرده شده، بخشی از هزینههای سازش با امریکا است. پر واضح است که حرکت در مسیر سازش، هزینههای سنگین دیگر غیر قابل تصور و غیر قابل پیشبینی را به دنبال خواهد داشت. هزینههایی که نتیجه آن در نهایت، بازگرداندن سلطه امریکا بر ایران خواهد بود. (www.mashreghnews.ir/news/۷۳۶۰۸۶)