خانه » همه » مذهبی » تأملی در نسبت شعار سال با نقشه‌ی راه انقلاب اسلامی؛ اقتصاد و فرهنگ؛ حلقه‌ی وصل تمدن‌سازی

تأملی در نسبت شعار سال با نقشه‌ی راه انقلاب اسلامی؛ اقتصاد و فرهنگ؛ حلقه‌ی وصل تمدن‌سازی


تأملی در نسبت شعار سال با نقشه‌ی راه انقلاب اسلامی؛ اقتصاد و فرهنگ؛ حلقه‌ی وصل تمدن‌سازی

۱۳۹۳/۰۱/۱۷


۹۱ بازدید

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - تأملی در نسبت شعار سال با نقشه‌ی راه انقلاب اسلامی؛  اقتصاد و فرهنگ؛ حلقه‌ی وصل تمدن‌سازیسال ۱۳۹۳ سالی است که حلقه‌ی سوم و چهارم تمدن‌سازی انقلاب اسلامی با یکدیگر تلاقی یافته‌اند؛ اقتصاد و فرهنگ در عین حال که به ترتیب مسئله‌ی اصلی دولت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی هستند، در کنار یکدیگر، الگوی کارآمدی از نظام اسلامی در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نمایان می‌سازند که نویدبخش ظهور تمدن بین‌المللی اسلامی است.در باب اهمیت دو رکن «فرهنگ» و «اقتصاد» به‌عنوان تکیه‌گاه‌های پیشرفت کشور، خصوصاً در سال جاری که بدین عنوان نام‌گذاری شده است، سخن ب

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - تأملی در نسبت شعار سال با نقشه‌ی راه انقلاب اسلامی؛  اقتصاد و فرهنگ؛ حلقه‌ی وصل تمدن‌سازیسال 1393 سالی است که حلقه‌ی سوم و چهارم تمدن‌سازی انقلاب اسلامی با یکدیگر تلاقی یافته‌اند؛ اقتصاد و فرهنگ در عین حال که به ترتیب مسئله‌ی اصلی دولت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی هستند، در کنار یکدیگر، الگوی کارآمدی از نظام اسلامی در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نمایان می‌سازند که نویدبخش ظهور تمدن بین‌المللی اسلامی است.در باب اهمیت دو رکن «فرهنگ» و «اقتصاد» به‌عنوان تکیه‌گاه‌های پیشرفت کشور، خصوصاً در سال جاری که بدین عنوان نام‌گذاری شده است، سخن بسیار رفته است، اما می‌توان از منظری ژرف‌تر به بررسی نسبت این دو حوزه‌ی مهم و به‌طور کلی شعار سال با اهداف کلان و نقشه‌ی راه انقلاب اسلامی پرداخت.

نقشه‌ی راه انقلاب اسلامی چیست؟

انقلاب اسلامی ایران صرفاً یک رویداد سیاسی نیست که در بهمن 1357 وقوع یافته باشد بلکه آنچه در 22 بهمن روی داد نشانه و آغازگر راهی بود که داعیه‌ای بلند داشت و آرمان‌هایی متعالی را در سر می‌پروراند. گستره‌ی زمانی این انقلاب به یک روز و یک سال و حتی یک نسل ختم نمی‌شود و جغرافیای آن به مرزهای ترسیم‌شده برای ایران اسلامی محدود نمی‌گردد.

با نیم‌نگاهی به شعارها و گفتمان کلی انقلاب اسلامی و رهبر کبیر آن، حضرت امام خمینی (ره)، روشن می‌‌شود که افق بینش این انقلاب، تحولی «جهانی» و «دُورانی» را مطالبه کرده و می‌کند. تحولی که تعالی نوع بشر را در مسیری که توحید و پیام وحی معین می‌کند، جست‌وجو می‌کند. در هنگامه‌ای که خودبسندگی انسان، گمراهی جوامع بشری را به اوج رسانده بود، پیام توحیدی انقلاب اسلامی، چراغ راه مسیری شد که نویدبخش «احیای فطرت الهی درون انسان» است.

با چنین نگرشی، ایستایی انقلاب اسلامی، خود بزرگ‌ترین چالش برای اصل آن به‌شمار می‌آید و حرکت و پویایی آن، لازمه‌ی بقای آن است. اما به کدام سو و از کدام مسیر؟ فهم دقیق این پرسش و پاسخ صحیح به آن، یکی از مهم‌ترین بایسته‌های تداوم حرکت انقلاب اسلامی است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)، این مسیر را به‌مثابه‌ی یک فرآیند دانسته و می‌فرمایند: «فرآیند تحقق هدف‌های اسلامی، یک فرآیند طولانی و البته دشواری است. به‌طور نسبی انسان به آن اهداف نزدیک می‌شود، اما تحقق آن‌ها بسیار طولانی است.» (بیانات امام خامنه‌ای، 21 آذر 80)

«جامعه‌ی اسلامی» متناسب با تحول اجتماعی براساس هدف گذاری شکل‌گیری «حیات طیبه‌ی اسلامی» است؛ یعنی نوعی از زندگی فردی و اجتماعی بشر که در آن سعادت دنیوی و اخروی او در کنار یکدیگر تحقق یافته باشد. چنین جامعه‌ای اولاً به معنا و مفهوم حقیقی کلمه‌ی «اسلامی» است و ثانیاً الگوی «کارآمدی فرهنگی‌اجتماعی» نظام اسلامی در آن بروز و ظهور یافته است.

از منظر معظم‌له این مسیر، فرآیندی پنج‌مرحله‌ای است که نهایتاً به شکل‌گیری تمدن بین‌المللی اسلامی می‌انجامد. در توضیح این فرآیند، ایشان می‌فرمایند: «ما یک انقلاب اسلامی داشتیم، بعد نظام اسلامی تشکیل دادیم، مرحله‌ی بعد تشکیل دولت اسلامی است، مرحله‌ی بعد تشکیل کشور اسلامی است، مرحله‌ی بعد تشکیل تمدن بین‌الملل اسلامی است.» (بیانات امام خامنه‌ای، 8 شهریور 83)

بدین ترتیب هدف مشخص و معین حرکت انقلاب اسلامی، شکل‌گیری تمدن بین‌المللی اسلامی است و در میانه‌ی این راه، گام‌های «1. انقلاب اسلامی، 2. نظام و حکومت اسلامی، 3. دولت اسلامی 4. کشور و جامعه‌ی اسلامی و 5. تمدن بین‌المللی اسلامی» قرار دارد. مرحله‌ی اول را می‌توان بر پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 هجری خورشیدی و سقوط نظام ستم‌شاهی منطبق نمود. مرحله‌ی دوم یعنی نظام اسلامی را می‌توان با برپایی جمهوری اسلامی ایران از طریق همه‌پرسی اصل نظام و نیز تصویب و همه‌پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انطباق داد. چنان‌که حضرت امام (ره) در پیام خود به مناسبت 12 فروردین، روز جمهوری اسلامی، از این روز با تعبیر به‌یادماندنی و قابل تأمل «نخستین روز حکومت الله» یاد می‌کنند. با حاکمیت امام امت و ولایت مطلقه‌ی امر، مرحله‌ی دوم این فرآیند تکمیل گشت و بدین ترتیب، آیه‌ی شریفه «اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَالظُّلُمَاتِإِلَی النُّوُرِ» محقق گشت و ایران اسلامی از حاکمیت و ولایت طاغوت به سیطره‌ی ولایت ولی خدا بازگشت.

اما این‌ها کافی نبوده و نیست. این دو مرحله تمهیدی برای تحقق اهداف عالی این نهضت بود که نگاهی فرامکانی و فرازمانی دارد. آنچه می‌تواند اهداف فراایرانی انقلاب را تحقق بخشد، الگوسازی و الهام‌بخشی در ورای مرزهای جمهوری اسلامی ایران است که در دو گام «دولت اسلامی» و «جامعه‌ی اسلامی» بروز و ظهور می‌یابد.

حلقه‌های مفقوده‌ی تمدن‌سازی

«دولت اسلامی» به معنای اسلامی شدن صرفاً قوه‌ی مجریه نیست، بلکه در اینجا دولت به مفهوم کلیت کارگزاران اجرایی، تقنینی، نظارتی و قضایی و نیز رویه‌ها و مقررات حاکم بر حکومت است. روشن است که پس از گذشت 35 سال، علی‌رغم برپایی نظام اسلامی، هنوز نظامات اقتصادی، اداری و اجرایی کشور به معنا و مفهوم حقیقی کلمه «اسلامی» نشده‌اند. علاوه بر این‌ها، می‌توان گفت در شئون اجرایی دولت و کشور، مهم‌ترین چالش کارآمدی کشور، «کارآمدی اقتصادی» است. به این معنا که ستانده‌های نظام اقتصادی کشور منطبق و متناسب با داده‌های آن نیست. اینجاست که می‌توان فهم نمود چگونه است که برون‌دادهای سامانه‌ی مذکور با موازین و جهت‌گیری‌های کلی اقتصادی کشور غیرمتناسب است.

«جامعه‌ی اسلامی» نیز متناسب با تحول اجتماعی براساس هدف‌گذاری شکل‌گیری «حیات طیبه‌ی اسلامی» است؛ یعنی نوعی از زندگی فردی و اجتماعی بشر که در آن، سعادت دنیوی و اخروی او، در کنار یکدیگر تحقق یافته باشد. چنین جامعه‌ای اولاً به معنا و مفهوم حقیقی کلمه «اسلامی» است، ثانیاً الگوی «کارآمدی فرهنگی‌اجتماعی» نظام اسلامی در آن بروز و ظهور یافته است و نهایتاً کارآمدی فرهنگی و اجتماعی به حوزه‌ی «کارآمدی نظام سیاسی» تسری می‌یابد و زمینه برای الهام‌بخشی تام و اکمل جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد تمدن بین‌المللی اسلامی مهیا خواهد شد.

رهبر معظم انقلاب در تبیین این موضوع می‌فرمایند: «اگر دولت به معنای واقعی کلمه اسلامی شد، آن‌گاه کشور به معنای واقعی کلمه اسلامی خواهد شد، عدالت مستقر خواهد شد، تبعیض از بین خواهد رفت، فقر به‌تدریج ریشه‌کن می‌شود، عزت حقیقی برای مردم به وجود می‌آید، جایگاهش در روابط بین‌الملل ارتقاء پیدا می‌کند. این می‌شود کشور اسلامی.» (بیانات امام خامنه‌ای، 12 آذر 79)

در جای دیگری ایشان می‌فرمایند: «بعد از این مرحله، مرحله‌ی تلألؤ و تشعشع نظام اسلامی است؛ یعنی مرحله‌ی ایجاد کشور اسلامی. اگر این مرحله به وجود آمد، آن‌وقت برای مسلمان‌های عالم، الگو و اسوه می‌شویم: لتکونوا شهداء علی النّاس.» (همان، 21 آذر 80)

معظم‌له در بیان دیگری، کشور اسلامی را چنین معرفی می‌کنند: «کشور اسلامی یعنی کشوری که اسلامِ حیات‌بخش، اسلامِ نشاط‌آور، اسلامِ تحرک‌آفرین، اسلامِ بدون کج‌اندیشی و تحجر و انحراف، اسلامِ بدون التقاط، اسلامِ شجاعت‌بخش به انسان‌ها و اسلامِ هدایت‌کننده‌ی انسان‌ها به‌سوی علم و دانش بر آن حاکم است. اسلامی که با همان شکلی که در قرن اولِ اسلامی به آن عمل شد، توانست یک مجموعه‌ی پراکنده را به اوج تمدن تاریخی و جهانی برساند و تمدن و دانش او بر دنیا سیطره پیدا کند. سیطره و تسلط علمی به دنبال خود عزت سیاسی هم می‌آورد، رفاه اقتصادی هم می‌آورد، فضایل اخلاقی هم می‌آورد، اگر کشور به معنای واقعی کلمه اسلامی شود.» (همان، 28 مرداد 84)

در کجای مسیر هستیم؟

با گذشت بیش از چندین سال از ترسیم نقشه‌ی راه فوق برای انقلاب اسلامی توسط رهبر معظم انقلاب، کارآمدی و اثربخشی این مسیر در تحقق اهداف متعالی، روزبه‌روز روشن‌تر می‌شود؛ به‌گونه‌ای که در تعیین جهت‌گیری‌های کلان و مقطعی کشور، برنامه‌ریزی برای حرکت در این مسیر گام‌به‌گام به‌وضوح مشاهده می‌شود. در چند سال اخیر، نام‌گذاری و تعیین شعار سال، عناوینی همچون «اصلاح الگوی مصرف»، «جهاد اقتصادی»، «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی» و «حماسه‌ی اقتصادی» و نیز نام‌گذاری دهه‌ی چهارم به‌عنوان «عدالت و پیشرفت» در مجموع کارآمدسازی نظام اقتصادی اسلام را نوید می‌دهد که در نهایت شکل‌گیری دولت اسلامی را نوید می‌دهد.

لازم به ذکر است هرچند گام تشکیل دولت اسلامی قبل از گام جامعه‌ی اسلامی مطرح شده است، اما این بدان مفهوم نیست که تحقق دومی لزوماً منوط به اتمام مرحله‌ی قبلی است، بلکه با آغاز تلاش برای دولت‌سازی اسلامی، بایستی زمینه را برای حرکتی فرهنگی‌اجتماعی برای جامعه‌سازی اسلامی آماده ساخت. این‌چنین بود که علی‌رغم آنکه در اجرای نقشه‌ی راه انقلاب اسلامی هنوز در مرحله‌ی دولت اسلامی هستیم، در سال 1391، امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در دیدار جوانان خراسان شمالی، با طرح موضوع «سبک زندگی ایرانی اسلامی» گام چهارم این مسیر دشوار را آغاز نمودند.

تأکید بر دو عنصر «عزم ملی» و «مدیریت جهادی» می‌تواند اشاره به آن باشد که اولاً دشواری مسیر پیش رو نیازمند اراده‌ای جمعی و اجماعی از سوی همه‌ی نخبگان، کارگزاران و دلسوزان نظام است و ثانیاً برگ برنده‌ای که همواره نظام در مقاطع حساس و دشوار به آن دست یازیده است، یعنی «حرکت و مدیریت جهادی»، این امکان را می‌دهد که این حلقه‌ی وصل فرآیند تمدن‌سازی تکمیل گردد.

البته از منظری دیگر نیز می‌توان به این مسئله نگریست. با شروع روند بیداری اسلامی در غرب آسیا و شمال آفریقا، زمینه‌های محیطی برای الهام‌بخشی منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران مهیاتر شد و به نظر می‌رسد اینجا مسئولیت انقلابیون اسلامی ایران از گذشته سنگین‌تر شده است. اگر در گذشته تحقق تمدن بین‌المللی اسلامی دشوارتر و دور از دسترس‌تر پنداشته می‌شد، امروز فرصتی فراهم آمده تا با نمایان‌سازی کارآمدی نظام اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و سیاسی اسلامی، الگویی برای شکل‌گیری تمدن اسلامی در سطح منطقه و جهان ارائه شود.

گام حساس، اما دشوار 93

در مجموع می‌توان گفت مهم‌ترین موضوع امروز پیش روی کارگزاران نظام و نخبگان ایران اسلامی، تحقق «دولت اسلامی» و «جامعه‌ی اسلامی» است. حال با این تفاصیل می‌توان به نسبت نقشه‌ی راه کلی انقلاب اسلامی و هدف سال 1393 پی برد. سال 1393 سالی است که حلقه‌ی سوم و چهارم تمدن‌سازی انقلاب اسلامی با یکدیگر تلاقی یافته‌اند و مأموریت همه‌ی کارگزاران و نخبگان کشور هم‌افزایی و همکاری جهت تحقق هر دو این گام در کنار یکدیگر است. اقتصاد و فرهنگ در عین حال که به ترتیب، مسئله‌ی اصلی دولت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی هستند، در کنار یکدیگر الگوی کارآمدی از نظام اسلامی در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نمایان می‌سازند که چهره‌ای الهام‌بخش در جهان اسلام و نویدبخش ظهور تمدن بین‌المللی اسلامی است.

به تعبیر امام خامنه‌ای، «از این مرحله که عبور کنیم، بعد از آن، دنیای اسلامی است. از کشور اسلامی می‌شود دنیای اسلامی درست کرد. الگو که درست شد، نظایرش در دنیا به وجود می‌آید.» (بیانات امام خامنه‌ای، 12 آذر 79) «وقتی کشور اسلامی پدید آمد، تمدن اسلامی به وجود خواهد آمد؛ آن‌وقت فرهنگ اسلامی فضای عمومی بشریت را فراخواهد گرفت.»

در عین حال، باید مورد تأکید قرار گیرد که برداشتن یک‌باره‌ی این دو گام حساس و راهبردی، نیازمند به‌کارگیری ظرفیت‌های ویژه‌ای است که شاید در حالت عادی بروز و ظهور نیابد. تأکید بر دو عنصر «عزم ملی» و «مدیریت جهادی» می‌تواند اشاره به آن باشد که اولاً دشواری مسیر پیش رو نیازمند اراده‌ای جمعی و اجماعی از سوی همه‌ی نخبگان، کارگزاران و دلسوزان نظام است و ثانیاً برگ برنده‌ای که همواره نظام در مقاطع حساس و دشوار به ان دست یازیده است، یعنی «حرکت و مدیریت جهادی»، این امکان را می‌دهد که این حلقه‌ی وصل فرآیند تمدن‌سازی تکمیل گردد.

در این میان، آنچه می‌تواند به‌کارگیری این عناصر حیاتی را تسهیل کند، بهره‌گیری از ظرفیت عظیم و بی‌همتای نیروی جوان کشور و به تعبیری، نسل سوم انقلاب اسلامی است؛ نسلی که علاوه بر برخورداری از توانمندی جوانی، تربیت‌یافته‌ی نظام اسلامی بوده و اکنون زمان نقش‌آفرینی ویژه‌ی آن فرارسیده است. تأکید امام خامنه‌ای بر حمایت از اقدامات خودجوش جوانان در حوزه‌ی فرهنگ نیز مؤید همین معناست.

با توجه بدان‌ چه مورد بررسی قرار گرفت، مأموریت کلان کشور در سال 93 جایگاه ویژه‌ای در اهداف متعالی انقلاب اسلامی دارد و امید است با عزم و همت مسئولان، نخبگان و عموم امت، حلقه‌ی وصل تمدن‌سازی تکمیل گردد.(محمدجواد اخوان؛ مدیر اندیشکده‌ی برهان/۱۳۹۳/۱/۱۶)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد