طلسمات

خانه » همه » مذهبی » تجاوز به محارم؛ ولایت پدر و سکوت قانون

تجاوز به محارم؛ ولایت پدر و سکوت قانون

عصراسلام: این خبر علاوه بر کودک آزاری جنسی به تجاوز جنسی توسط محارم نیز اشاره دارد، تجاوز جنسی توسط محارم واقعیتی است که در تمام کشورهای جهان چه کشورهای غربی و توسعه یافته و چه کشورهای در حال توسعه یا فقیر وجود دارد. در کشور ما هم، این مساله کم و بیش وجود دارد اما برخلاف کشورهای پیشرفته، در کشور ما نسبت به این آسیب اجتماعی سکوت شده است. 
همچنین به دلیل مشکلات قانونی در زمینه اثبات تجاوز، بسیاری از متهمان تبرئه می‌شوند و هیچ گونه درمان و پیگیری از سوی مسئولان ذیربط، درباره متهمان و قربانیان شکل نمی‌گیرد. تنها تحقیقی که در زمینه تجاوز به محارم وجود دارد تحقیق محسن مالجو با عنوان « تجاوز به محارم: زمینه‌ها، استراتژی‌های متجاوز و واکنش‌های بزه‌دیده» است که در سال ۱۳۸۸ در فصلنامه رفاه اجتماعی منتشر شد. 

داده‌های تحقیق مالجو با استفاده از مصاحبه عمیق، رجوع به اسناد و مدارک، مشاهده، و پرسشنامه جمع‌آوری شده و نمونه‌ای از ۳۹ مورد از زنان و دخترانی که در خانواده تحت تجاوز جنسی پدر یا برادر قرار گرفته‌اند مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که متجاوزان از چهار استراتژي مختلف استفاده می‌کردند: 
۱) استراتژی‌های اجبار و خشونت جسمانی 
۲) استراتژی‌های تحریکات عاطفی و ارعاب احساسی 
۳) استراتژی‌های اقتصادی 
۴) استراتژی‌های فریب‌کارانه. 

نتایج این پژوهش نشان می‌دهد: «مردسالاری و شکل روابط قدرت در خانواده و همچنین حاکمیت انگاره‌های مالکانه در روابط والدین و فرزندان از مهم‌ترین زمینه‌های شکل‌گیری تجاوز به محارم است. هر چه از ساختار خانواده دموکرات و مساوات طلبانه به سوی ساختار خانواده خودکامه و بی بندبار و نابسامان پیش می‌رویم امکان تجاوز جنسی بیشتر می‌شود. تربیت یا به شکل کاملا سخت گیرانه است یا کاملا سهل گیرانه، مردسالاری در این خانواده ها حرف اول را می‌زند و تصمیم گیری در آن کاملا یک جانبه و از سوی پدر است. اما مهم‌ ترین مساله، حاکمیت انگاره‌های مالکانه در روابط میان پدر و فرزندان در این خانواده‌هاست. 

در بسیاری از مصاحبه ها این نکته به وضوح قابل مشاهده بود که پدران دخترانشان را مال خود می دانستند و هر جور که مایل بودند حق استفاده از آنها را به خود می‌دادند. در واقع تلقی مالکیت بر فرزندان، به شکلی مجوز این سوء استفاده برای آنهاست. به نحوی که ایشان در برخی موارد، تصور می کنند که همان‌گونه که در ارتباط با املاک و وسایل خود قادر به انجام هر کاری هستند به همان نحو نیز حق هرگونه رفتار را با فرزندان خود دارند.» این در حالی است که اساس قوانین فعلی خانواده بر مبنای تحکیم مردسالاری و ولایت پدر بر فرزند است. 

بخش دیگری از انگاره‌های مردسالارانه به اهمیت مردان، تحقیر و فرودست دانستن زنان بازمی‌گردد. طبیعت مردانه خشن، تهاجمی و شهوانی دانسته می‌شود. گویی میل جنسی مردانه سهمگین است و پس از تحریک، بر عقل و منطق غلبه می‌کند و مهارناپذیر و ناگزیر به ارضا شدن است. بنابر این از زنان که سوژه میل چنسی مردانه هستند انتظار می‌رود که محتاط باشند و با رعایت پوشش و رفتار همراه با شرم و پاکدامنی از بیدار کردن غریزه مردانه بپرهیزند. سخنان علی مطهری در ستایش تحریک پذیری مردان و لزوم حفظ حجاب اجباری از همین دیدگاه سخن می‌گفت. 

وقتی مردانگی را با قدرت جنسی تعریف کنند و زنان را نه انسان هایی برابر و دارای حقوق که فقط و فقط سوژه میل جنسی بینند، این خطر وجود دارد که حتی محارم مرد چون خواهر و دختر نیز ورای روابط احساسی و عاطفی فقط به شکل ابزار ارضای میل مهارناپذیر جنسی قلمداد شوند و تجاوز به محارم در محیط امن خانه رخ دهد همان‌گونه که دختربچه هفده ماهه آخرین قربانی آن بوده است. می‌توان درباره خصوصیات روانی پدر متجاوز سخن گفت اما در تحلیل نهایی، انگاره‌های مردسالاری درباره بها دادن به میل جنسی مرد و عدم مهار آن مقصر اصلی است. 

آیا زمان آن نرسیده که به جای نادیده گرفتن خشونت خانگی به بهانه ریاست مرد و ولایت پدر، به جای تاکید بر حجاب و عفاف زنان و آنها را مسئول اصلی سلامت اخلاقی جامعه قلمداد کردن، آموزش مدیریت احساسات و کنترل هیجان به پسران و مردان را جدی بگیریم؟ 

فاطمه موسوی ویایه، دکترای جامعه شناسی مسائل اجتماعی

گروه مطالعات زنان

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد