این تحریم ها بیشتر جنبه تبلیغاتی و جنگ روانی داشته و از منظر اقتصادی اثری بر اقتصاد ایران نداشته و آثار و پیامدهای چندانی را برای این افراد به همراه ندارد، زیرا نوع این افراد دارای مراودات مالی با خارج از کشور یا حساب بانکی در خارج نیستند که با تحریم آنها، مشکل و محدودیتی برای ایشان ایجاد شود. با توجه به سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران که در حال اجراست، اضافه شدن شخصیتهای حقیقی و حقوقی به لیست طولانی تحریمهای آمریکا دیگر چندان اهمیتی ندارد و نشانه خالی بودن دست آنان در این زمینه است. آمریکاییها باید متوجه شوند که اگر تحریمها میتوانست به قول آنها رفتار ایران را تغییر دهد اکنون باید این موضوع حاصل شده باشد ولی چنین امری تحقق پیدا نکرده است.
آمریکاییها در این دوره 40 ساله، از هر ابزاری برای فشار بر ملت و رسیدن به مقاصد خود استفاده کردند، ابتدا با تجاوز مسلحانه از سوی دست نشانده هایشان در منطقه، جنگ را به ملت ایران تحمیل کردند، اما وقتی دیدند در میدان نبرد زورشان به رزمندگان نمیرسد، روی به تحریمها و فشارهای اقتصادی آوردند؛ در این مسیر، گاهی با تهدید و ترساندن دولتهای اروپایی، آنها را با خود همراه میکردند.
تحریمهای اقتصادی علیه کشورها، سازمان ها، صنایع و گاهی افراد مختلف یکی از پرکاربردترین ابزاری است که کشور آمریکا با کمک هم پیمانانش به دشمنان خود فشار وارد میکنند و کشورهای زیادی را به تسلیم خود در میآورد.
آمریکاییها با این خیال که میتوانند با این روش به مقابله با ایران بپردازند، دست به تحریمهای بزرگی علیه کشورمان زدند.
ممنوعیت واردات نفت، مسدود شدن داراییهای ایران، ممنوعیت صادرات به ایران و ممنوعیت واردات از ایران، تحریم معامله با بخشهای کشتیرانی و کشتیسازی ایران و عاملان بنادر، تحریم مربوط به معامله با شرکت ملی نفت ایران، تحریم شرکت ملی نفتکش ایران، تحریمهای مرتبط با ارائه خدمات پیامرسانی مخصوص مالی به بانک مرکزی ایران و دیگری موسسات مالی ایران، تحریمهای مربوط به ارائه خدمات پذیرهنویسی، بیمه یا بیمه اتکایی و تحریمهای مربوط به بخش انرژی ایران بخشی از تحریمهای ظالمانه علیه ایران است.
به علاوه تحریمهای مرتبط با غذا و دارو، نهادهای نظامی؛ و نهادهای علمی تنها بخشی از تحریمهایی است که آمریکا و کشورهای همپیمان آن در سالهای اخیر با بهانههایی همچون جلوگیری از ساخت سلاح هسته ای، همراهی و همکاری با تروریسم، نقض جدی حقوق بشر، عدم پایبندی ایران به تعهدات خود در برجام یا سایر معاهدات و همکاری با سپاه پاسداران علیه ملت ایران اعمال کرده اند.
آمریکاییها به دنبال اعمال این تحریم ها، ارگانهایی همچون سپاه پاسداران، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء، بانک ملی، بانک ملت و تعداد زیادی از مراکز اقتصادی، تجاری، عمرانی، بهداشتی و درمانی و… را در فهرست تحریمهای خود قرار دادند، ولی برخلاف آنچه انتظار داشتند با رشد و پیشرفت این صنایع با شکستی بزرگ مواجه شدند.
آمریکا که با تحریم صنایع و سازمانهای ایرانی نتوانسته بود به اهداف شوم خود در کشورمان دست پیدا کند، در گامی دیگر دست به تحریمهای جدیدی زدند؛ تحریمهایی که فعالیتهای اقتصادی افراد و شخصیتها را با محدودیتهایی مواجه میکرد و اختلالاتی در فعالیت آنها در مجامع تجاری بین المللی ایجاد میکرد، اما این بار هم به کاهدان زده بودند؛ آنها نه تنها نتوانستند خللی در حوزه صنعت، تجارت، اقتصاد و سایر بخشهای کشورمان ایجاد کنند، بلکه باعث بروز پیشرفتهای چشمگیری در این عرصهها در کشور شدند؛ شکست پروژه تحریم شخصیت ها، یکی دیگر از فضاحتهایی بود که دولت آمریکا را هر روز رسواتر میکرد.
شکست پروژه تحریمها که راه به جایی نبرده بود، این بار آمریکاییها را به اقدامی جدید وادار کرد، اقدامی که به ظاهر از جنس تحریم ها، ولی در حقیقت به یک نمایش رسانهای شباهت داشت؛ نمایشی که به جای دنبال کردن اهداف اقتصادی، سعی در جلب توجه اذهان عمومی داشت.
قرار دادن نام اشخاصی همچون سردار سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری، فرمانده سابق سپاه پاسداران، حجتالاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی اژهای دادستان سابق کل کشور، حیدر مصلحی وزیر اطلاعات دولت دهم، سردار سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و سردار نقدی رئیس وقت سازمان بسیج مستضعفین جزء اولین اقداماتی بود که آمریکا و کشورهای متحد با آن، با اعلام آنها جنگی رسانهای را در پوشش فشار اقتصادی علیه ملت ایران آغاز کرد.
احساس شکست در مذاکرات برجام، ضربه بزرگ دیگری بود که آمریکاییها در این مدت از ایرانیها دریافت کردند، به همین دلیل آنها پس از خروج از این توافق در جهت تشدید جنگ رسانهای علیه ملت ایران، در سوم تیر 98 نام مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و دفتر ایشان را در فهرست تحریمهای خود قرار دادند تا شاید توانسته باشند هجمهای را علیه ملت ایران آغاز کرده باشند؛ اما باز هم با دری بسته رو به رو شدند.
سردار امیرعلی حاجی زاده، فرمانده یگان هوا فضای سپاه پاسداران، سردار محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه و سردار علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران و چندتن دیگر از فرماندهان سپاه پاسداران، شخصیتهای دیگری بودند که نامشان در لیست تحریمهای سوم تیر 98 قرار گرفته بود.
کارهای احمقانه آمریکاییها که بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ شدت بیشتری به خود گرفته است، هر روز بیشتر از گذشته، آنها را مضحکه خاص و عام میکند؛ آنها که مدام از مذاکره و برقراری روابط دوستانه با ایران دم میزنند، در یکی از جدیدترین حرکات احمقانه خود، با زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی، محدودیتهایی برای تردد وزیر خارجه کشورمان که برای شرکت در جلسات مجمع سازمان ملل به این کشور سفر کرده بود را اعمال کردند و ظریف هم در لیست بلند تحریمهای آمریکا قرار گرفت. جالب اینجاست که ظریف وظیفه مذاکره مستقیم با مقامات آمریکایی را بر عهده داشت و از طرفی آنها دم از مذاکره میزنند و در اقدامی مضحک، طرف مذاکره کننده را تحریم میکنند.
تحریم شخصیتهای برجسته و چهرههای سیاسی کشوری مانند ایران، آمیخته به رفتارهای احمقانه آمریکاییها بیش از آنکه گامی در راستای دشمنی با ایران باشد، به نمایشی خنده دار شباهت دارد که قصد آن صرفا جلب توجه و بازی رسانهای است و نتیجه آن آشنایی بیشتر مردم جهان با چهره دیگر آمریکاست؛ حال باید از رئیس جمهور تاجر مسلک آمریکا پرسید که چگونه میشود دم از مذاکره زد، اما طرف مذاکره کننده را تحریم کرد؛ ظاهرا برخلاف اوباما که به گفته خود گزینههای زیادی روی میز داشت، دونالد ترامپ هیچ گزینهای به جز دور زدن قوانین بینالمللی روی میز ندارد و همچنان مسیر اشتباه خود را ادامه میدهد.(www.mashreghnews.ir/news/981157)
آمریکاییها در این دوره 40 ساله، از هر ابزاری برای فشار بر ملت و رسیدن به مقاصد خود استفاده کردند، ابتدا با تجاوز مسلحانه از سوی دست نشانده هایشان در منطقه، جنگ را به ملت ایران تحمیل کردند، اما وقتی دیدند در میدان نبرد زورشان به رزمندگان نمیرسد، روی به تحریمها و فشارهای اقتصادی آوردند؛ در این مسیر، گاهی با تهدید و ترساندن دولتهای اروپایی، آنها را با خود همراه میکردند.
تحریمهای اقتصادی علیه کشورها، سازمان ها، صنایع و گاهی افراد مختلف یکی از پرکاربردترین ابزاری است که کشور آمریکا با کمک هم پیمانانش به دشمنان خود فشار وارد میکنند و کشورهای زیادی را به تسلیم خود در میآورد.
آمریکاییها با این خیال که میتوانند با این روش به مقابله با ایران بپردازند، دست به تحریمهای بزرگی علیه کشورمان زدند.
ممنوعیت واردات نفت، مسدود شدن داراییهای ایران، ممنوعیت صادرات به ایران و ممنوعیت واردات از ایران، تحریم معامله با بخشهای کشتیرانی و کشتیسازی ایران و عاملان بنادر، تحریم مربوط به معامله با شرکت ملی نفت ایران، تحریم شرکت ملی نفتکش ایران، تحریمهای مرتبط با ارائه خدمات پیامرسانی مخصوص مالی به بانک مرکزی ایران و دیگری موسسات مالی ایران، تحریمهای مربوط به ارائه خدمات پذیرهنویسی، بیمه یا بیمه اتکایی و تحریمهای مربوط به بخش انرژی ایران بخشی از تحریمهای ظالمانه علیه ایران است.
به علاوه تحریمهای مرتبط با غذا و دارو، نهادهای نظامی؛ و نهادهای علمی تنها بخشی از تحریمهایی است که آمریکا و کشورهای همپیمان آن در سالهای اخیر با بهانههایی همچون جلوگیری از ساخت سلاح هسته ای، همراهی و همکاری با تروریسم، نقض جدی حقوق بشر، عدم پایبندی ایران به تعهدات خود در برجام یا سایر معاهدات و همکاری با سپاه پاسداران علیه ملت ایران اعمال کرده اند.
آمریکاییها به دنبال اعمال این تحریم ها، ارگانهایی همچون سپاه پاسداران، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء، بانک ملی، بانک ملت و تعداد زیادی از مراکز اقتصادی، تجاری، عمرانی، بهداشتی و درمانی و… را در فهرست تحریمهای خود قرار دادند، ولی برخلاف آنچه انتظار داشتند با رشد و پیشرفت این صنایع با شکستی بزرگ مواجه شدند.
آمریکا که با تحریم صنایع و سازمانهای ایرانی نتوانسته بود به اهداف شوم خود در کشورمان دست پیدا کند، در گامی دیگر دست به تحریمهای جدیدی زدند؛ تحریمهایی که فعالیتهای اقتصادی افراد و شخصیتها را با محدودیتهایی مواجه میکرد و اختلالاتی در فعالیت آنها در مجامع تجاری بین المللی ایجاد میکرد، اما این بار هم به کاهدان زده بودند؛ آنها نه تنها نتوانستند خللی در حوزه صنعت، تجارت، اقتصاد و سایر بخشهای کشورمان ایجاد کنند، بلکه باعث بروز پیشرفتهای چشمگیری در این عرصهها در کشور شدند؛ شکست پروژه تحریم شخصیت ها، یکی دیگر از فضاحتهایی بود که دولت آمریکا را هر روز رسواتر میکرد.
شکست پروژه تحریمها که راه به جایی نبرده بود، این بار آمریکاییها را به اقدامی جدید وادار کرد، اقدامی که به ظاهر از جنس تحریم ها، ولی در حقیقت به یک نمایش رسانهای شباهت داشت؛ نمایشی که به جای دنبال کردن اهداف اقتصادی، سعی در جلب توجه اذهان عمومی داشت.
قرار دادن نام اشخاصی همچون سردار سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری، فرمانده سابق سپاه پاسداران، حجتالاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی اژهای دادستان سابق کل کشور، حیدر مصلحی وزیر اطلاعات دولت دهم، سردار سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و سردار نقدی رئیس وقت سازمان بسیج مستضعفین جزء اولین اقداماتی بود که آمریکا و کشورهای متحد با آن، با اعلام آنها جنگی رسانهای را در پوشش فشار اقتصادی علیه ملت ایران آغاز کرد.
احساس شکست در مذاکرات برجام، ضربه بزرگ دیگری بود که آمریکاییها در این مدت از ایرانیها دریافت کردند، به همین دلیل آنها پس از خروج از این توافق در جهت تشدید جنگ رسانهای علیه ملت ایران، در سوم تیر 98 نام مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و دفتر ایشان را در فهرست تحریمهای خود قرار دادند تا شاید توانسته باشند هجمهای را علیه ملت ایران آغاز کرده باشند؛ اما باز هم با دری بسته رو به رو شدند.
سردار امیرعلی حاجی زاده، فرمانده یگان هوا فضای سپاه پاسداران، سردار محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه و سردار علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران و چندتن دیگر از فرماندهان سپاه پاسداران، شخصیتهای دیگری بودند که نامشان در لیست تحریمهای سوم تیر 98 قرار گرفته بود.
کارهای احمقانه آمریکاییها که بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ شدت بیشتری به خود گرفته است، هر روز بیشتر از گذشته، آنها را مضحکه خاص و عام میکند؛ آنها که مدام از مذاکره و برقراری روابط دوستانه با ایران دم میزنند، در یکی از جدیدترین حرکات احمقانه خود، با زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی، محدودیتهایی برای تردد وزیر خارجه کشورمان که برای شرکت در جلسات مجمع سازمان ملل به این کشور سفر کرده بود را اعمال کردند و ظریف هم در لیست بلند تحریمهای آمریکا قرار گرفت. جالب اینجاست که ظریف وظیفه مذاکره مستقیم با مقامات آمریکایی را بر عهده داشت و از طرفی آنها دم از مذاکره میزنند و در اقدامی مضحک، طرف مذاکره کننده را تحریم میکنند.
تحریم شخصیتهای برجسته و چهرههای سیاسی کشوری مانند ایران، آمیخته به رفتارهای احمقانه آمریکاییها بیش از آنکه گامی در راستای دشمنی با ایران باشد، به نمایشی خنده دار شباهت دارد که قصد آن صرفا جلب توجه و بازی رسانهای است و نتیجه آن آشنایی بیشتر مردم جهان با چهره دیگر آمریکاست؛ حال باید از رئیس جمهور تاجر مسلک آمریکا پرسید که چگونه میشود دم از مذاکره زد، اما طرف مذاکره کننده را تحریم کرد؛ ظاهرا برخلاف اوباما که به گفته خود گزینههای زیادی روی میز داشت، دونالد ترامپ هیچ گزینهای به جز دور زدن قوانین بینالمللی روی میز ندارد و همچنان مسیر اشتباه خود را ادامه میدهد.(www.mashreghnews.ir/news/981157)