خانه » همه » مذهبی » تخریب «مسجدالاقصی» ریشه اعتقادی و آخرالزمانی دارد تا سیاسی

تخریب «مسجدالاقصی» ریشه اعتقادی و آخرالزمانی دارد تا سیاسی


تخریب «مسجدالاقصی» ریشه اعتقادی و آخرالزمانی دارد تا سیاسی

۱۳۹۵/۰۴/۱۰


۸۳ بازدید

تخریب «مسجدالاقصی» ریشه اعتقادی و آخرالزمانی دارد تا سیاسی

خبرگزاری آسوشیتدپرس در سال ۱۹۹۷ اعلام کرد ۲۵ درصد جمعیت آمریکا اعتقاد راسخ دارند که با آغاز هزاره سوم، جنگ نهایی آرماگدون در محل فلسطین آغازمی شود و تا هفت سال ادامه می یابد.

تخریب «مسجدالاقصی» ریشه اعتقادی و آخرالزمانی دارد تا سیاسی

خبرگزاری آسوشیتدپرس در سال ۱۹۹۷ اعلام کرد ۲۵ درصد جمعیت آمریکا اعتقاد راسخ دارند که با آغاز هزاره سوم، جنگ نهایی آرماگدون در محل فلسطین آغازمی شود و تا هفت سال ادامه می یابد.

گروه مهدویت خبرگزاری شبستان، افراد بسیاری هستند که منشاء حمایت های همه جانبه از اسراییل را تنها مسائل سیاسی و اقتصادی تلقی می کنند. ولی نگاه دقیق تر نشان می دهد تفسیر اعتقادی جدیدی که سیستم گسترده تبلیغاتی صهیونیسم در سده اخیر بر افکار مردمان جهان و غرب تحمیل کرده، باعث تلقی لزوم حمایت بی قید و شرط از رژیم نامشروع اسرائیل شده است به طوری که هر فرد اعم از سیاستمدار، نویسنده، فیلمساز و … که با این باور اندک مخالفتی بکند، در زمره مخالفان دین و باور مذهبی مردم شمرده می شود.

حجت الاسلام زهیر دهقانی آرانی؛ کارشناس مباحث «غرب و مهدویت» در همین رابطه طی یادداشتی اختصاصی که در اختیار خبرگزاری شبستان قرار داده، موضوع «مبنای اعتقادی صهیونیست ها برای اشغال فلسطین» و «ارتباط آن با آخرالزمان و مباحث مهدوی» را به شکلی جامع بیان کرده است. آنچه در ادامه می خوانید بخش نخست از یادداشت این کارشناس مباحث مهدوی است؛

تقابل اسلام و رژیم نامشروع اسرائیل محدود به تجاوز و اشغال سرزمین فلسطین نیست. این تقابل ریشه در افکار و باورهایی دارد که با ظهور تفکرات صهیونیستی در صد و بیست سال اخیر رنگ جدیدی به خود گرفته و گستره وسیعی از مباحث فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی مذهبی را شامل می شود.

نکته مهم اینکه یهودیان صهیونیست امروزه در این رویارویی تنها نیستند و طیف خاصی از اوانجلیستها- که امروزه نام صهیونیست مسیحی بر خود گرفته اند- با دستگاههای تبلیغاتی وسیع و نفوذ گسترده در سیاستمداران غربی و به ویژه آمریکایی پشتیبان محکم ایشان هستند.

شاید برای بسیاری منشاء این حمایت ها، تنها مسائل سیاسی و اقتصادی تلقی شود ولی نگاه دقیق تر نشان می دهد تفسیر اعتقادی جدیدی که سیستم گسترده تبلیغاتی صهیونیسم در سده اخیر بر افکار مردمان جهان و غرب تحمیل کرده، باعث تلقی لزوم حمایت بی قید و شرط از رژیم نامشروع اسرائیل گشته است به طوری که هر فرد اعم از سیاستمدار، نویسنده، فیلمساز و … که با این باور اندک مخالفتی بکند، در زمره مخالفان دین و باور مذهبی مردم شمرده می شود. ریشه یابی برخی از این باورها در این مجال خالی از لطف نیست.

نگاه صهیونیسم به منجی

صهیونیسم مسلک گروهی است که طرفدار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند. نهضتی که از اواخر قرن نوزدهم به منظور ایجاد میهن یهودی در فلسطین پدید آمد؛ نهضتی مایه گرفته از آرمان مسیحایی طایفه بنی اسرائیل برای رسیدن به ارض موعود و تشکیل ملت و دولتی واحد.

در طول تاریخ واژه صهیونیست در دو عرصه مذهبی و سیاسی کاربرد داشته است. «صهیونیسم مذهبی» اغلب به وسیله عرفای یهودی بیان شده و بزرگ ترین آرزوی آن ها، قیام یهودیت بود.

بر اساس این اصل در هنگام ظهور قائم در اخرالزمان، سلطنت خداوند بر تمام بشریت به سوی سرزمین ابراهیم و موسی(علیه السلام) حرکت خواهد کرد. اما پس از رنسانس و در قرون هفدهم و هجدهم به مرور زمان، «صهیونیسم سیاسی» متولد شد و به اشاعه و ترویج نگرش های نژاد پرستانه، مبنی بر برتری و رجحان قوم یهود بر سایر اقوام مبادرت کرد.

این تبلیغات سبب شد در اواخر قرن نوزدهم واژه صهیونیست به کسی اطلاق شود که یهودیان را نژاد اصیل و قوم برتر می دانستند و معتقد بودند که خداوند بنی اسرائیل را بر سایر ادیان برتری داده و حاکمیت بر کره زمین را به آنان واگذار نموده است.

صهیونیست های سیاسی با این نگرش نژادی و برتری طلبی های قومی، سرزمین فلسطین را “ارض موعود” قلمداد کردند و خواستار شکل گیری ملت یهود و ایجاد دولت بنی اسرائیل در ارض موعود شدند. بنابراین در اواخر قرن نوزدهم نام فلسطین را به اسرائیل تغییر دادند و یهودیان را به مهاجرت به فلسطین تحت نام سرزمین موعود ترغیب و تشویق کردند.

اکنون پس از گذشت سال ها از اعلام موجودیت رسمی و علنی صهیونیسم جهانی، این واژه مصداق بارز نژاد پرستی، اشغال گری، تجاوز، ظلم، ستم، بیداد، استثمارگری، زورگویی، فریب کاری و غصب سرزمین های متعلق به سایر کشورها و استعمار و سلطه گری می باشد.

نگاه جریان صهیونیسم مسیحی به منجی و آخرالزمان

مسیحیت به سه شاخه کاملاً جدا و مخالف یکدیگر یعنی کلیسای کاتولیک روم، ارتدکس و پروتستان تقسیم شده است. این سه کلیسا در اعتقادات دینی و مراسم عبادی کاملاً از یکدیگر جدایند و مانند سه دین مختلف عمل می کنند و حتی انجیل کلیسای پروتستان با انجیل کلیسای کاتولیک تفاوت زیادی دارد.

یکی از ویژگی های کلیسای پروتستان رابطه بسیار نزدیک آنها با دولت های اروپایی می باشد و این دولت ها برای ترویج مسیحیت پروتستان از مبلغان خود در کشورهای جهان سوم حمایت های گسترده مالی، تبلیغاتی و سیاسی می کنند؛ به عنوان مثال در انگلیس دولت و کلیسای پروتستان از هم جدا نیست و ملکه انگلیس در رأس دولت و کلیسا قرار دارد.

در یک قرن گذشته جریان جدیدی که در بین پروتستان ها فوق العاده قدرتمند شده است مکتب نوظهور «مبلغان انجیل» می باشد. قبل از جنگ جهانی دوم این مکتب نوظهور که به بنیادگرایی معروف است در جامعه آمریکا نفوذ فراوانی دارد. آنچه مشخص است اینکه این نحله فکری، بنیاد محکم الهی و آسمانی ندارد و بر اساس یک سری شواهد و حدس و گمان ها، پایه ریزی شده است.

اصول و مبانی جریان مبلغان انجیل در آمریکا و انگلیس حمایت همه جانبه عقیدتی و سیاسی از صهیونیسم می باشد.ُ آنها اعتقاد دارند که پیروان کلیسای پروتستان برای ظهور دوباره مسیح باید چند خواسته مسیح را که در تفاسیر انجیل در قرن بیستم به عنوان پیشگویی های انجیل بیان شده، عملی نمایند.

اما یک ایدئولوژی بسیار مهم و مقدسی که پیروان صهیونیسم مسیحی، به آن اعتقاد دارند، واقعه آرماگدون است. این ایدئولوژی در واقع یک نحله فکری خاص است که دارای نگرشی آخرالزمانی است و بنیادگرایان مسیحی علاقه زیادی به این موضوع داشته و به همین خاطر، به طرق مختلف به ارائه اطلاعات و تبلیغات وسیعی در این رابطه پرداخته اند.

آرماگدون چیست؟

آرماگدون واژه ای عبری است به معنای تپه شریفان یا کوه. تپه ای که در جنوب شرقی هیفا در قسمت شمالی کشور فلسطین قرار دارد و در محدوده کرانه های باختری رود اردن واقع شده است. گفته شده که در گذشته مکانی استراتژیک در مسیر و تقاطع شمال به جنوب و شرق به غرب بوده است. آنچه قابل توجه است اینکه این منطقه بسیار محدود و کوچک است. به هر حال آنچه مهم است اینکه امروزه این مکان به عنوان مکانی برای جنگ آخرالزمان بنیادگرایان انتخاب شده است.

بنیادگرایان مسیحی معتقدند برای ظهور و بازگشت دوم مسیح، جنگی هسته ای و اتمی در محل آرماگدون به وقوع می پیوندد که دارای فجایع بسیار زیادی است و به واسطه این نبرد عظیم، اکثر شهرهای جهان دچار تخریب و نابودی خواهد شد.

به نظر می رسد در توصیفاتی که از جنگ هسته ای شده است، چاشنی اوهام و خیالات نیز راه یافته است. علاوه بر این رهبران دینی صهیونیسم مسیحی تبلیغات گسترده ای در این باره انجام داده اند و تا آنجا که توانسته اند تنور مساله را داغتر نموده اند. در یک نظرسنجی که توسط خبرگزاری آسوشیتدپرس در سال ۱۹۹۷ انجام شد، اعلام گردید ۲۵ درصد جمعیت آمریکا اعتقاد راسخ دارند که با آغاز هزاره سوم جنگ نهایی آرماگدون در محل فلسطین آغاز خواهد شد و این جنگ تا مدت هفت سال ادامه خواهد داشت.

ادامه دارد…

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد