عصراسلام: این پندنامۀ روشن مدرن(!) را یکی از شاهزادگان خاندان زیاری در قرن پنجم برای فرزندش گیلانشاه تقریر کرده تا به او چموخم و وراهورسم کار و زندگی را بیاموزد. مثلا پسرش را از شرابخواری برحذر میدارد که «اگر نخوری سود هر دو جهان با تو بود و خشنودی ایزدتعالی بیابی و هم از ملامت خلقان و از نهاد و سیرت بیعقلان و فعلهای محال رسته باشی» (ص۶۷) ولی چون «دانم که رفیقان بد نگذارند که نخوری» (همان) و «نتوانم گفتن که مخور که جوانان به قول کسی از جوانی بازنگردند» (همان) بیا که بایستنبایست و شایستنشایستهایش را با ذکر جزئیات و رسم شکل طوری به تو آموزش بدهم که موی به دو نیم بشکافم!
در بخشی دیگر در باب عاشقی میگوید: «اگر گرانی و اگر لطیف از عاشقی بپرهیز که عاشقی با بلاست خاصه به هنگام مفلسی» (ص۸۰) که شاید وقتی حافظ گفته: بار عشق و مفلسی صعب است و میباید کشید به یاد همین فرمایش قابوسنامه بوده. ولی پس از آنکه از گرفتاریها و دشواری آن گفته، اذعان داشته و گردن نهاده که «بلی، جوان هرچه کند معذور باشد» (ص۸۴) و «اکنون ای پسر هرچند که این قصه بگفتم اگر تو را اتفاق عشق افتد دانم که بر قول من کار نکنی» (همان) پس لااقل سلیقه داشته باش ارواح پدرت! «اگر کسی را دوست داری باری کسی را دوست دار که به دوستی ارزد. معشوق خود بطلمیوس و افلاطون نباشد ولکن باید که اندک مایه خردی دارد و نیز دانم که یوسف یعقوب نباشد اما چنان باید که حلاوتی و ملاحتی باشد وی را تا زبان مردم بسته باشد و عذر مقبول دارند» (ص۸۵)
در بخشی دیگر به فرزندش میگوید آنقدر خوش و نرم نباش که مردم به چشم باسلق و باقلوا نگاهت کنند. «تندی و تیزی عادت مکن و از حلم خالی مباش ولکن یکباره چنان مباش نرم که از خوشی و نرمی بخورندت» (ص۳۷)
و جایی دیگر: «تو ای پسر سخنگوی باش و دروغگوی مباش خویشتن را به راستگویی معروف کن تا اگر وقتی به ضرورت دروغ گویی از تو بپذیرند» (ص۴۱)
و این قول مشهور که دیدم برخی از کانالهای طنز* هم با دخل و تصرفی نقل کردهاند. تمام حکمت و حکمت تمام! «سیکی خوردن بِزِه است چون بزه خواهی کردن باری بزه بیمزه مکن؛ سیکی که خوری خوشترین خور و سماع که شنوی خوشترین شنو و اگر حرامی کنی با کسی نیکو کن تا اگر اندر آن جهان ماخوذ باشی بدین جهان معیوب و مذموم نباشی» (باب مهمان کردن و مهمان شدن، ص۷۳)
*روز پیش در یک کانال طنز یادداشت کوتاه خوشمزهای دیدم که جملاتی از قابوسنامه را با اندکی تغییر نقل کرده بود. این را که طنزنویسان به ادبیات و آن هم به متون کهن توجه دارند و با نقل گوشههایی از آن جامعه را با بخشهای جالبی از ادبیات آشنا میکنند، به فال نیک میگیرم و چه خوبتر بود اگر برای ساده و همهفهم کردنش در متن دست نمیبردند و در عوض هر کلمهای را که صلاح میدانستند داخل پرانتز معنی میکردند.
(قابوسنامه، عنصر المعالی کیکاوس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر، انتشارات علمی فرهنگی، تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی)
عاطفه طیّه
ادبیات در وضعیت پست مدرن