هگل میگوید: وقتی اربابان و سروران قدرت خود را بر زیر دستانشان تحمیل میکنند؛ رفتار آدمیان با اربابان متفاوت میشود۰
گروهی لاف شکاکیت زده و برای فرار از تلخی روزگاری که به آن مبتلا گشتهاند؛ واقعیت جهان را انکار و گونهای رفتار می کنند که گویا ظلم و ستمی وجود نداشته و همه رویدادهای بیرونی فقط خواب و تخیل ذهنی آدمیان است، زیرا به این طریق میتوانند خیال خود را آسوده کرده و سرشت سوزناک زندگی را تحمل کنند ( روانشناسی افراطی مثبت اندیشی).
گروه دوم ناامیدانه تسلیم سلطهی اربابان میشوند و در برابر آنها سر فرود آورده و زندگی حقیر را میپذیرند.
گروه سوم مبارزه را ترجیح داده و حاضر نمیشوند که زیر بار منت و سلطهی ناراستان بروند و برای فردای بهتر خود تلاش میکنند۰
اما هگل معتقد است در این میان گروهی چهارمی هستند که نه حاضر اند رسما اعلام کنند که تسلیم بردگی شدهاند و نه شهامت ایستادگی و مقاومت دارند۰ به همین منظور، برای گریز از تنگنای چنین بنبستی روی به فلسفه رواقی و عرفانهای زاهدانه میآورند تا با هزینهی کمتری هم غرور خود را حفظ کنند و هم از آسیب اربابان در امان باشند۰
این جماعت از چندین ویژگی معرفتی برخوردار اند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
١- چنین افرادی معتقدند ما فقط مسوول عواطف و احساسات خودمان هستیم و جهان و دیگر انسانها واقعیتهای مستقل خارج از ارادهی ما بوده و نمیتوانیم در تغییر و دگرگونی آنها نقشی ایفا کنیم۰
ظلم و ستم و نابرابری با میل و ارادهی ما بهوجود نیامده و با میل و ارادهی ما نیز از میان نمیروند. لذا جز اصلاح نفس و تلطیف باورها و احساساتمان نبايد زیر بار هیچ مسوولیتی برویم، چونکه کاری از دستمان بر نمیآید ( پذیرش بردگی به شیوهی فلسفی).
۲ – دومین ویژگی رواقیگری افراطی تاکید بسیار بر گرامیداشت زمان حال و ترغیب به اینکه گویا آیندهای در کار نیست و هر چه که هست فقط همین اکنون است و بس۰
گرچه در ظاهر این نوع آموزه، خوش بهنظر میرسد ولی در عین آنکه چنین آموزهایی را هرگز نمیتوان در عمل به اجرا در آورد، در نهان خود نیز خبر از یاس کشندهای میدهد که دشمن زندگی آزاد و تقویت کنندهی وضعیت تلخی است که آدمیان در آن گرفتار شدهاند.
کسی که مرتب بر طبل <اکنون> میکوبد، در واقع امکان برنامهریزی برای فردای بهتر را از افراد جامعه میستاند و هرگز تاکید نمیکند که یک راه موثر گرامیداشت <اکنون> از قضا اهمیت دادن به آینده و تلاش در جهت بهبود وضعیت اسفناک فعلی است۰
اکنونگرایان افراطی، خواسته یا ناخواسته، بذر ناامیدی را در دلها میافشانند و چنان القا میکنند که هر چه هست فقط در همین اکنون خلاصه شده و دغدغهی آیندهی بهتر فقط پایمال کردن لحظههای خوش زندگی است۰
چنین تلقینهای ناروایی ناخواسته پذیرفتن وضعیت فعلی و قبول بردگی و سلطهی اربابان است، البته زیر ماسک و نقاب کلمات دلپذیر و انساندوستانه۰
بیتردید بهرهمندی منطقی و غیر افراطی از اندیشههای رواقی و عرفانی، آرامشبخش روان و آسودگی خیال است اما ترویج و تبليغ افراطی آن راهی است که در نهایت کام حاکمان را شیرین و راه رسیدن به زندگی آزاد را نا هموار میسازد.
شاید بیجهت نیست که در جامعهی امروزین ما پس از آنکه برخی تلاشها برای دستیابی به زندگی دموکراتیک اندکی به تاخیر افتاد، بلافاصله صدای رواقیگری از هر گوشهی این مرز و بوم به گوش رسید؛ چرا که هم مردم خسته، برای التیام زخمهای عمیق جانشان موقتا تسکین مییابند، هم برخی روشنفکران با کمترین هزینه، محبوب قلبها میشوند، هم ناشران با چاپ پی در پی آثار و کتب رواقی به وضع نابهسامان خود سر و سامان میبخشند و هم حاکمان از چنین تفکراتی به گرمی استقبال میکنند۰
در این میان آنچه قربانی میشود، احساس دموکراسیخواهی و تلاش همهی آنهایی است که در این راه رنجهای فراوان کشیده و هزینههای سنگین پرداختهاند۰
نویسنده: دکتر ناصر مهدوی
سخنرانیها