۱۳۹۵/۰۵/۰۷
–
۱۵۰۳ بازدید
تعریف حیا
حیا یکی از مهمترین صفات نفسانی است که تأثیر فراوانی بر حوزههای مختلف زندگی اخلاقی ما دارد. نقش بارز این تأثیر، بازدارندگی است.
تعریف حیا
حیا یکی از مهمترین صفات نفسانی است که تأثیر فراوانی بر حوزههای مختلف زندگی اخلاقی ما دارد. نقش بارز این تأثیر، بازدارندگی است.
«حیا» در لغت به مفهوم شرمساری و خجالت است که در مقابل آن «وقاحت» و بیشرمی قرار دارد. (ابن منظور: لسان العرب، ج 8، ص 51؛ مفردات الفاظ القرآن، ص 270، و ابن اثیر: نهایه، ج 1، ص 391)
حیا در اصطلاح عبارت است از: محصور کردن و انفعال نفس از ارتکاب محرّمات شرعیه و قبائح عقلیه وعرفیه، به جهت اینکه نکوهش نشود.
مرحوم مجلسی (رضوان الله تعالی علیه) هم تعریفی راجع به حیا دارد که میفرماید: «اَلحَیاءُ مَلَکَةٌ لِلنَّفسِ تُوجِبُ إِنقِباضُها عَنِ القَبیحِ وَ إِنزِجارُها عَن خِلافِ الآدابِ خَوْفاً مِنَ الَّلْومِ» (حیا نوعی انفعال و انقباض نفسانی است که موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان میگردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است. (ابن مسکویه: تهذیب الاخلاق، ص 41؛ طوسی:اخلاق ناصری، ص 77)
جایگاه حیادرقرآن وروایات
قرآن کریم با بیان داستان آدم و حوا در دو سوره (اعراف: 22؛ طه: 121) به صورت غیرمستقیم فطرى بودن حیا را گوشزد مى نماید، آن گاه که مى فرماید: «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یخْصِفانِ عَلَیهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ» (اعراف: 7)؛ همین که آدم و همسرش از آن درخت ممنوع چشیدند، بلافاصله لباس هایشان از تنشان فرو ریخت و اندامشان آشکار گشت. هنگامى که آدم و حوا چنین دیدند، بلافاصله از برگ هاى درختان بهشتى براى پوشیدن اندام خود، استفاده کردند.
روایات نیز حیا را از خصایص ویژه انسان ها برشمرده (مفضل بن عمر، 1379، ص 79) و حیا و ایمان را قرین هم دانسته اند، به گونه اى که با رفتن یکى از آن دو، دیگرى نیز رخت برمى بندد. ازاین رو، در روایت آمده: «حیا و ایمان همراهند و در یک رشته بسته اند و چون یکى از آنها رفت، دیگرى هم مى رود» (کلینى، 1407ق، ج 2، ص 106). پیوند این دو با یکدیگر به اندازه اى نزدیک است که امام صادق علیه السلام، فرد بى حیا رابى ایمان معرفى مى کندومى فرماید: «کسى که حیا ندارد ایمان ندارد» (همان، ج 4، ص 323).
آن حضرت در سخن دیگرى، حیا و عقل و دین را همراهان همیشگى هم برشمرده و مى فرماید: «على علیه السلام فرمود: جبرئیل بر آدم علیه السلام فرود شد و گفت: اى آدم، من مأمورم تو را میان سه چیز مخیر سازم تا یکى را بگزینى و دو تا را وانهى. آدم گفت: اى جبرئیل آن سه چیز کدامند؟ گفت: عقل و حیا و دین. آدم گفت: عقل را برگزیدم. جبرئیل به حیا و دین گفت: شما برگردید و او را وانهید. گفتند: اى جبرئیل، ما دستور داریم که همراه عقل باشیم هر جا که باشد. گفت: اختیار با شماست، و بالا رفت» (همان، ج 1، ص 10).
1 ـ عوامل تقویت حیا در خانواده
توصیه هاى اسلام در راستاى تقویت حیا در خانواده، حول دو محور قابل بررسى است:
الف. مراقبت هاى لازم جنسى زن و شوهر در ارتباط با یکدیگر: در این محور، خطابات دینى براى تأمین سلامت روحى و روانى زن و شوهر و فرزندان و مصونیت فضاى خانواده از تحریکات جنسى، وظایفى را مقرّر داشته که در ذیل، به آنها اشاره مى شود:
توجه به تمایلات جنسى همسر و پرهیز از حیاى احمقانه: معصومان علیهم السلام حیا را به دو بخش «حیاى عاقلانه» و «حیاى احمقانه» تقسیم بندى کرده اند (کلینى، 1407ق، ج 2، ص 106) که نوع اول، همان حیاى از روى علم، و نوع دوم، حیاى از روى جهل است. بى توجهى نسبت به نیاز جنسى همسر به دلیل حیا و خجالت، از نوع حیاى احمقانه است که روایات اسلامى با شیوه هاى بیانى گوناگون از این حیا نهى نموده و بهترین زنان را زنان عفیف (در برابر نامحرم) و داراى میل جنسى (نسبت به همسر) مى داند (همان، ج 5، ص 324). بر همین اساس، توجه به نیاز جنسى همسر را به قدرى داراى اهمیت برمى شمرد که در متون دینى ما، اعم از آیات و روایات، از آن به عنوان یک وظیفه واجب زن نسبت به همسر یاد مى کند. در سخنى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آمده: «بر زن لازم است از بهترین عطر استفاده کند، زیباترین لباسش را بپوشد، خود را به نیکوترین وجه آرایش دهد و صبح و شب خود را به شوهر عرضه نماید و حقوق شوهر بر زن بیش از اینهاست» (همان، ص 508). از سویى، ترک رابطه جنسى با همسر بعد از مدت زمان معینى حرام اعلام گردیده (بنى هاشمى خمینى، 1383، ج 2، ص 480). ازاین رو، زن و شوهر وظیفه دارند نسبت به ارضاى نیاز جنسى همسر خود بى تفاوت نبوده و با ارضاى به موقع و مشروع آن، به حفظ و تقویت حیا و پاکدامنى در خود و همسر کمک کرده و زمینه روابط محبت آمیز با یکدیگر را فراهم نمایند.
عدم خروج زن و شوهر از محدوده روابط جنسى مشروع: از جمله وظایف اصلى زن و شوهر، رعایت حدود و مرزهاى الهى و وفادارى نسبت به یکدیگر و خوددارى از هرگونه رابطه نامشروع با زن یا مرد دیگرى است. رابطه نامشروع، به محبت و مؤدت متقابل آسیب جدى وارد مى کند و زمینه را براى خیانت و تعدى طرف مقابل فراهم مى سازد. قرآن کریم آن گاه که صفات مردان و زنان مؤمن را برمى شمارد، در کنار سایر صفات ارزشمند مؤمنان، یکى از صفات آنان را حفظ عفت و پاکدامنى بیان نموده و مى فرماید: «وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ» (احزاب: 35)؛ مردانى که دامان خود را از آلودگى به بى عفتى حفظ مى کنند، و زنانى که عفیف و پاکند.
آموزه هاى روایى نیز مردان و زنان مسلمان را به رعایت حریم ها توصیه نموده تا زمینه لغزش و افتادن آنان در دام گناه فراهم نشود (مجلسى، 1403ق، ج 76، ص 26). این توصیه ها در قالب هاى مختلف ذکر شده که در بحث «توصیه هاى جنسى اسلام در جامعه»، بدان ها اشاره خواهد شد. از سوى دیگر، در قانون مجازات اسلامى، کیفر زن شوهردار (محصنه) که با مرد دیگرى رابطه نامشروع دارد، یا مرد زن دار (محصن) که با زن دیگر رابطه نامشروع برقرار کرده است، ممکن است در صورت وجود شرایط خاص (ر.ک: خمینى، بى تا). تا رجم و سنگسار نیز معین شود. همین امر، اهمیت تکلیف مربوط به وفادارى و ارتباط آن با نظم عمومى را به خوبى نشان مى دهد (کاتوزیان، 1382، ص 162).
ب. مراقبت هاى لازم جنسى در ارتباط پدر و مادر با فرزندان و بعکس: در این رابطه، نیز در روایات نکات ارزشمندى وارد شده که این توصیه ها از زمان انعقاد نطفه تا سنین جوانى فرزند را دربر مى گیرد.
مراقبت هاى لازم پیش از تولد: از جمله مراقبت ها و توصیه هاى مربوط به زمان انعقاد نطفه، مى توان به این موارد اشاره کرد: منع از ازدواج با افراد ناپاک (نورى، 1408ق، ج 14، ص 389)، پرهیز از افکار و اندیشه ها و تخیلات نادرست به هنگام انعقاد نطفه (صدوق، 1385، ج 2، ص 515) و نیز با وضو بودن و بردن نام خدا و پناه بردن به خدا از شرّ شیطان، در زمان انعقاد نطفه (کلینى، 1407ق، ج 5، ص 501؛ صدوق، 1413ق، ج 3، ص 552).
همچنین سفارش شده: «به هنگام آمیزش بگو: به نام خدا. خداوندا! شیطان را از ما و فرزندى که قسمت ما مى کنى دور فرما» (ابن شعبه حرّانى، 1382، ص 12).
مراقبت هاى لازم پس از تولد فرزند: روایات اسلامى پس از تولد فرزند نیز سفارش هاى متعددى حول محور تقویت حیا و عفاف و کم کردن زمینه هاى تحریک جنسى فرزندان به والدین کرده است که در ذیل، به برخى از آنها اشاره مى شود:
ـ رعایت آداب و اخلاق جنسى همسران در حضور فرزندان: از دستورات مؤکد اسلامى، پرهیز از رابطه جنسى والدین در حضور فرزندان حتى در سنین شیرخوارگى آنان است؛ زیرا این امر مى تواند زمینه انحراف جنسى فرزند را در بزرگسالى فراهم نماید. تأثیر منفى این مسئله به حدى است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «قسم به کسى که جانم در دست اوست، اگر مردى با همسرش بیامیزد درحالى که در اتاق کودکى بیدار باشد و آنان را ببیند یا صدایشان را بشنود هرگز رستگار نخواهد شد؛ اگر پسر باشد یا دختر، به زناکارى آلوده خواهد شد» (کلینى،1407ق،ج5، ص 500).
ـ پیشگیرى از رفتارهاى تحریک کننده جنسى در خانواده؛ نظیر لمس اندام تناسلى کودک (صدوق، 1413ق، ج 3، ص 43) و بوسیدن و بغل گرفتن دختر بچه نامحرم. در روایت آمده: «دخترى که سنش به شش سالگى رسیده، پسر بچه او را نبوسد، و پسر بچه که از هفت سال گذشته است زن نامحرم را نبوسد» (همان، ص 437).
در روایت دیگرى آمده: احمدبن نعمان به امام صادق علیه السلامعرض کرد: «من دخترکى را نگهدارى مى کنم که با او خویشى ندارم و شش سال دارد. فرمود: او را بر زانو و دامان خویش منشان» (همان، ص 436).
ـ تربیت صحیح جنسى فرزندان؛ نظیر: جداسازى بستر خواب فرزندان از ده سالگى، و در برخى روایات از شش سالگى (همان، ص 436). پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «پسر بچه با پسر بچه و پسر بچه با دختر بچه و دختر بچه با دختر بچه زمانى که به ده سالگى رسیدند، بستر خوابشان از یکدیگر جدا شود» (همان).
آموزش دادن به فرزندان براى کسب اجازه از والدین براى ورود به اتاق آنها در اوقات خاصى از شبانه روز، از دیگر موارد تربیت صحیح جنسى فرزندان به شمار مى رود.
آیه شریفه مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیده اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامى که لباس هاى (معمولى) خود را بیرون مى آورید، و بعد از نماز عشا؛ این سه وقت خصوصى براى شماست، اما بعد از این سه وقت، گناهى بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند)… و هنگامى که اطفال شما به سنّ بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصى که پیش از آنان بودند اجازه مى گرفتند» (نور: 58ـ59).
همه این سفارش ها بیانگر آن است که پدر و مادر موظفند حتى المقدور از ایجاد زمینه هاى التهاب و تحریک جنسى فرزندان جلوگیرى نمایند؛ زیرا بر اساس نقل برخى کارشناسان، «سه تا شش سالگى اوج کنجکاوى کودک در مورد مسائل جنسى است. درواقع، درک روابط جنسى و ثبت و ضبط تصاویر و صحنه هاى آن در ذهن، نه تنها مختص به دوره بلوغ نیست، بلکه مدت ها پیش از این دوره به صورت احساسات متفاوتى در نهاد کودک وجود دارد که ممکن است از نگاه پدر و مادر مخفى مانده باشد. کودک در این سن متوجه بدن خود و تفاوت هاى جنسیتى مى شود و حتى در این دوران به مقایسه اندام خود با والدین مى پردازد. اگرچه ممکن است در این سن کودک تمایل جنسى نداشته باشد، اما بیدار شدن میل جنسى کاذب در او ممکن خواهد بود. لذت کودک از تمایلات جنسى در این زمان با لذت بزرگسالان متفاوت است و بیشتر جنبه کنجکاوى دارد که در صورت نبود کنترل، ممکن است دامنه دار شده و به عادات نامناسب جنسى تبدیل شود. به همین دلیل است که در روایات متعدد اسلامى رعایت حریم در روابط زناشویى پدر و مادر و کنترل رفتارهاى جنسى مطرح شده است. همچنین همبسترى در جایى که کودک یا حتى نوزاد حضور دارد، نهى شده است و احتمال انحراف را براى چنین کودکانى پیش بینى کرده است»
ـ دقت پدر و مادر در نوع پوشش، سخن گفتن و رفتار با یکدیگر در محیط خانه: یکى از ویژگى هاى کودکان، بخصوص در سنین پیش از هفت سالگى، تقلیدپذیرى از دیگران به ویژه والدین است. ازاین رو، کودکان علاوه بر اینکه در این سنین در زمینه مسائل جنسى کنجکاو بوده و درصدد یافتن پاسخ براى سؤالات خود در این زمینه و سایر زمینه ها هستند، از نوع گفت وگوى پدر و مادر، پوشش آنها و رفتارهاى آنان الگوبردارى مى کنند. بر همین اساس، پدر و مادر در مقابل فرزندان باید به شدت مراقب سخن گفتن با یکدیگر، شوخى کردن و… باشند. همچنین پوشش هاى نامناسب مادر و پدر در مقابل فرزندان مى تواند زمینه اى براى آسیب پذیرى فرزندان فراهم نماید.
ـ رعایت حدود و قیود در مراودات خواهر و برادر: امیرالمؤمنین على علیه السلام فرمود: «مردى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و پرسید: اى رسول خدا! آیا براى ورود به خدمت مادرم زمانى که مى خواهم نزد او بروم، اجازه بگیرم؟ حضرت فرمود: آرى. آیا شاد مى کند تو را که او را عریان ببینى؟ آن مرد گفت: نه. حضرت فرمود: پس از این از او اجازه بگیر. پرسید: اى رسول خدا! خواهرم مویش را در برابر من باز کند؟ حضرت فرمود: نه. گفت: چرا؟ حضرت فرمود: مى ترسم که اگر چیزى از زیبایى هایش را براى تو آشکار سازد شیطان تو را متزلزل سازد» (بروجردى، 1422ق، ج 25،ص665؛مجلسى،1403ق،ج76، ص 42).
ازآن روکه با آغاز دوران نوجوانى، فعالیت غدد جنسى نیز آغاز مى شود و به تدریج نوجوان را نسبت به جنس مخالف متمایل مى سازد، توجه او به مسائل تحریک کننده جنسى بیشتر شده و گاه کوچک ترین مسئله در این رابطه ذهن او را درگیر مى کند. ازاین رو، مادر و خواهران در این سنین باید در مراوده با نوجوان حدود را مراعات نمایند. براى مثال، از پوشیدن لباس هاى محرک که ممکن است نوجوان را دچار آشفتگى ذهنى نماید خوددارى کنند. همچنین ارتباط خواهر و برادر نیز بر اساس حدود و قیودى صورت گیرد تا زمینه هرگونه آسیب و انحراف را از بین ببرد.
ـ فراهم نمودن زمینه ازدواج فرزندان: یکى از مهم ترین کارها در زمینه سامان دهى روابط دو جنس در جامعه و از بین بردن زمینه التهاب ها و انحرافات جنسى در جامعه، تسهیل ارضاى مشروع و به موقع غریزه جنسى است که از طریق فراهم نمودن زمینه ازدواج به موقع امکان پذیر است و در برخى روایات نیز از حقوق فرزندان بر والدین شمرده شده است (طبرسى، 1412ق، ج 2، ص 406). بى تردید، رعایت این توصیه ها در خانواده سبب تقویت حیا و عفت در فرزندان شده و آنان را در مواقع حساس از خطر گرفتارشدن در دام انحرافات جنسى مى رهاند.
2ـ عوامل تقویت حیا در جامعه
اگرچه زیربناى تربیت دینى در خانواده شکل مى گیرد و خانواده در این زمینه اصلى ترین نقش را ایفا مى کند، اما درصورتى که بستر اجتماعى تربیت، نامناسب و فسادانگیز باشد، چه بسا تربیت صحیح خانواده را نیز تحت الشعاع قرار داده و آن را ناکارآمد جلوه دهد. ازاین رو، در سبک زندگى اسلامى تنها به تقویت حیا در خانواده بسنده نمى شود، بلکه بنیان هاى آن در زندگى اجتماعى نیز مدنظر قرار مى گیرد. بر همین اساس، در این بخش به توصیه هایى که رعایت آنها در جامعه ضرورت دارد اشاره خواهیم کرد. این توصیه ها در چند محور قابل بررسى است:
الف. پوشش مناسب زن و مرد در جامعه: در خطاب هاى دینى، اعم از آیات و روایات، به پوشش مناسب در مقابل نامحرم سفارش هاى مؤکدى وارد شده. اگرچه این خطابات بیشتر به زنان (ر.ک: نور: 31؛ احزاب: 59) به دلیل ظرافت بدنى آنهاست که زیبایى و جذابیت خاص آن باعث تهییج نامحرمان مى شود، اما این بدان معنا نیست که مردها از این قاعده مستثنا هستند، بلکه مردها نیز بر اساس توصیه هاى دینى (ر.ک: مائده: 2) و به مقتضاى حکم عقل، موظف به رعایت حیا هستند که پوشش مناسب یکى از جلوه هاى حیا به شمار مى رود. بر همین اساس، آنان نیز همانند زنان باید از پوشش هاى تنگ و چسبان که در عرصه زندگى اجتماعى صحنه هاى ناخوشایندى به وجود مى آورد، پرهیز نمایند.
ب. پرهیز از نگاه هاى هوس آلود: کنترل نگاه هاى هوس آلود، یکى از زمینه هاى تقویت حیا در جامعه است و به گفته برخى نویسندگان، «سنگ بناى بسیارى از روابط نامشروع، یک نگاه شهوت آلود است؛ چراکه نگاه شهوانى و به تعبیر دیگر، نگاه خیره و متمرکز بر چهره زیباى زن، قوه لذت جوى مرد را بیدار مى کند و ذهن شروع به تصویرسازى نموده و ویژگى هاى ظاهرى فرد موردنظر را به سرعت در مغز مى پروراند؛ حالت راه رفتن، نماى چشم، لب، اندام، لباس و… . و یک تصویر کامل از خصوصیات پیدا و پنهان زن به مغز مخابره شده و مغز مانند رایانه آنها را به هم پیوند مى دهد و تصویر موردنظر او را مى سازد. در این حالت، فرد بیننده با آنچه مى بیند تماس بدنى ندارد، ولى ذهن در دنیاى خیالات خود مى تواند با آنچه چشم دیده هر طور که بخواهد رابطه برقرار کند. در چنین حالتى، ذهن انسان دچار اشتغال ناخواسته، و حواس، اندکى دچار اختلال مى شود و در دنیاى اوهام و خیالات خود هرگونه بهره ورى را از او مى نماید و در عالم خارج درصدد نزدیک شدن به او برمى آید؛ درصورتى که در خارج زمینه گناه براى او فراهم باشد از آن نیز دریغ نمى نماید» (غلامى، 1381، ص 112ـ114). اینجاست که یک نگاه شهوت آلود مى تواند زمینه فلاکت و تباهى فرد را فراهم آورد. ازاین رو، در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «نگاه بعد از نگاه تخم شهوت را در قلب مى پاشد و همان کافى است که بیننده را به فتنه بکشاند» (صدوق، 1413ق، ج 4، ص 18). زیرا نگاه هوس آلود به مرد یا زن نامحرم، تیرى از تیرهاى شیطان است (همان) و تخم شهوت را در دل مى کارد (مجلسى، 1403ق، ج 14، ص 325) و چه بسیار انحرافات و جنایت هایى که به واسطه یک نگاه اتفاق افتاده است.
ازاین رو، قرآن کریم زنان و مردان مؤمن دستور مى دهد نگاه خود را حفظ کنند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُم… وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُوجَهُن» (نور: 30ـ31)؛ اى رسول ما، مردان مؤمن را بگو تا چشم ها (از نگاه ناروا) بپوشند… اى رسول، زنان مؤمن را بگو تا چشم ها (از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند.
ازآن رو که بیشترین مؤلفه هاى جنسى براى مردان از طریق چشم دریافت مى شود و بر اساس یافته هاى پژوهشى، مردان «راست مغز» یا به عبارتى، «بینایى» هستند و زن ها «چپ مغز» یا به عبارتى، «گفتارى ـ کلامى»، پسرها بیشتر تصاویر را دوست دارند و دخترها، بیشتر به داستان هاى رمانتیک علاقه مندند (طیبى، 1391). ازاین رو، آیه شریفه، ابتدا مردان را مورد خطاب قرار داده است، اما در بحث پوشش مناسب، مخاطب آیات قرآن، زنان هستند که علت آن در قسمت قبل بیان شد.
ج. پرهیز از خودآرایى و تبرّج: یکى از ویژگى هاى مهم زنان، خصیصه تبرّج و خودنمایى است که به صورت غریزى در آنان وجود دارد. این خصیصه از نظر منابع اسلامى نیز مورد تأیید است؛ از آن جمله، سخن امیرالمؤمنین على علیه السلام که مى فرماید: «خداوند زنان را از سرشت مردان آفریده؛ ازاین رو، تمام همت خود را در جذب مردان و نزدیک شدن به آنان صرف مى کند» (کلینى، 1407ق، ج 5، ص 337).
این مسئله از نظر علم روان شناسى نیز به اثبات رسیده است. جینیا لمبروزو، روان شناس ایتالیایى، در این باره مى گوید: «یکى از تمایلات عمیق و آرزوهاى اساسى زن آن است که در چشم دیگران اثرى مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه و زیبایى اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگى صدا، طرز تکلم و بالاخره شیوه خرام خود مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آنها را تحریک نموده و روحشان را مجذوب سازد» (لمبروزو، 1369، ص 42). ازاین رو، آموزه هاى اسلامى از این ویژگى زن غفلت ننموده و با دستورات مکرر مبنى بر زینت داشتن و آرایش نمودن زن براى همسرش در محیط منزل، به این غریزه پاسخ مناسب داده است (صدوق، 1376، ص 396).
اما ازآن رو که ممکن است این ویژگى، زن را به سوى افراط در تبرج بکشاند و به سمت خودنمایى و به نمایش گذاشتن جاذبه هاى جنسى خود در برابر نامحرم سوق دهد، قرآن کریم در دو آیه (احزاب: 33؛ نور: 60) ضمن سخن گفتن از تبرّج و خودنمایى زنان، آن را محدود به محیط خانواده و همسر کرده و تأکید مى کند: «و در خانه هاى خود بمانید و همچون جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید) (احزاب: 33).
آزاد بودن زن در خودآرایى و به نمایش گذاردن جذابیت هاى زنانه، مى تواند عاملى براى ایجاد اختلالات روانى در زن شود. به تعبیر برخى نویسندگان:
وقتى زن مکشوف و آرایش کرده در بین مردان ظاهر مى شود، طبعا عده اى خوششان مى آید و او را مورد تکریم و تحسین (ظاهرى) قرار مى دهند. به همین دلیل، دایم سعى مى کند وضع ظاهرى خود را طورى قرار دهد که بیشتر مورد پسند آنها واقع شود. معمولاً این گونه زنان و دختران براى اینکه زیباتر شوند هر روز وقت زیادى را صرف آرایش و تقلید از مدهاى جدید مى نمایند. این روند مى تواند ناراحتى هاى روانى زیادى براى آنان ایجاد کند؛ زیرا به دلیل اینکه همیشه کارها به دلخواه پیش نمى رود، باعث بروز نگرانى هایى براى آنها مى شود. براى مثال، این تصور که آیا با صرف این همه وقت و هزینه مالى توانسته اند جلب نظر دیگران بکنند و مورد پسند آنان واقع شوند یا بعکس، مورد تمسخر و تحقیر آنانند، مى تواند دایم ذهن آنها را به خود مشغول کند و آنها را به موجوداتى نگران تبدیل نماید. دلیل دیگرى که مى تواند به نگرانى آنها بیفزاید این تصور است که هر لحظه ممکن است رقیبى زیباتر از راه برسد و شکار آنها را برباید. و سرانجام، دلیل دیگرى که باعث ناراحتى و استرس براى آنها مى شود این است که مى بینند به مرور زمان، از زیبایى هایشان کاسته مى شود و زنان جوان تر و زیباتر جاى آنها را مى گیرند و نقش آنها را در ربودن دل ها کمتر مى کنند (رجبى، 1383).
این گونه است که افراط در خودنمایى با مصادیق متعددش مى تواند تعادل روحى روانى زن را بر هم زده و آرامش را از او سلب نماید. اکنون با توجه به این توضیحات، فلسفه توصیه اسلام به حجاب و پوشش مناسب زن در مقابل نامحرم روشن مى شود؛ زیرا حجاب سبب ایجاد آرامش در زن و برحذر ماندن از بسیارى از نگرانى ها مى شود.
مصادیق تبرج:
ـ پوشیدن لباس هاى نازک و بدن نما: در روایت وارد شده: «هر که لباسش نازک است دینش نازک است» (ابن شعبه حرّانى، 1382، ص 173).
ـ پوشیدن لباس هاى تنگ و چسبان، به گونه اى که حجم بدن را کاملاً نمایان مى سازد: سزاوار نیست براى زن که هنگام خروج از منزل لباسش را جمع و فشرده کند، به گونه اى که برجستگى هاى بدن او پیدا باشد یا خود را معطر کند (کلینى، 1407ق، ج 5، ص 519).
لازم به ذکر است که «جمر»، هم به معناى جمع کردن و به هم گره زدن و اجتماع است (ابن منظور، 1414ق، ج 4، ص 144) و هم به معناى معطر کردن (فراهیدى، 1409ق، ج 6، ص 121)، و این روایت تحمل بار معنایى هر دو را دارد؛ چون هر دو از مصادیق بى حجابى است.
ـ پوشیدن لباس هایى که به سبب رنگ خاص و یا ویژگى دیگر باعث جلب توجه نامحرم شود (صدوق، 1413ق، ج 3، ص 390).
ـ مدل مو و برجسته کردن آن: از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود: «زمانى که دیدید زنانى از امت من سرهاى خود را مثل برآمدگى پشت شتر بر سر خود قرار داده اند (و در میان نامحرمان ظاهر مى شوند) به آنها خبر دهید که نمازشان قبول نیست» (متقى هندى،بى تا،ج 16، ص 392).
ـ خودآرایى به هنگام خروج از منزل (ر.ک: صدوق، 1413ق، ج 3، ص 390).
ـ معطرساختن خود(حرّعاملى،1409ق،ج20،ص161).
امام صادق علیه السلام روایت کرده است که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «هر زنى که خود را معطر کند و از خانه خود بیرون رود، تا زمانى که به خانه اش باز گردد مورد لعنت و نفرین (فرشتگان نگهبان خود)قرارمى گیرد»(صدوق،1381،ص658).
در مجموع، مى توان گفت: هرگونه رفتار و حرکتى که موجب آشکار شدن زینت هاى طبیعى و ظاهرى در برابر نامحرم و سبب تهییج و تحریک نامحرمان شود مصداق تبرج است (طیبى، 1386، ص 34).
د. پرهیز از تبذّل: افزون بر تبرّج در برابر نامحرمان، در روایات از تبذّل نیز نهى شده و آن به معناى اظهار رغبت و شوق در برابر مردان است آن گونه که مردان ابراز مى کنند (همان، ص 33) و دستور حفظ نفس به هنگام رغبت، داده شده است (صدوق، 1413ق، ج 3، ص 389).
ه . پرهیز از اختلاط با نامحرم: یکى از مؤلفه هاى مهم تقویت حیا در جامعه، پرهیز دادن زن و مرد نامحرم از اختلاط با یکدیگر است که به سلامت جسمى و بهداشت روانى افراد کمک شایانى مى کند. در روایت آمده: روزى پیامبر صلى الله علیه و آله به یکى از درهاى مسجد اشاره کرد و فرمود: «لو ترکنا هذا الباب للنساء» (سجستانى، 1425ق، ج 1، ص 180)؛ به این معنا که آن در را مخصوص رفت و آمد زنان قرار دهند تا حتى به هنگام ورود به مسجد و یا خروج از آن، میان زن و مرد نامحرم اختلاطى صورت نگیرد. در حقیقت، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به عنوان حاکم جامعه اسلامى با این تدابیر، به مصون سازى جامعه از انحرافات اخلاقى و مفاسد جنسى توجه کامل داشته و زمینه هاى تقویت حیاى اجتماعى را فراهم مى نمود. آن حضرت، براى جلوگیرى از برخورد زنان و مردان در هنگام عبور از مسیرهاى شلوغ و پرازدحام، دستور مى داد که مردان از وسط خیابان و زنان از کنار عبور کنند: «براى زنان در وسط راه نصیب و بهره اى نیست، ولکن از وسط راه بروند» (کلینى، 1429ق، ج 11، ص 191و183).
این توصیه ها همگى به لحاظ حفظ سلامت فرد و جامعه در بعد اخلاق و معنویات و… است.
و. رعایت حدود در سخن گفتن با نامحرم: در این رابطه، توصیه هایى وارد شده است که به برخى از آنها اشاره مى شود:
ـ پرهیز از نازک کردن صدا: «یا نِساءَ النَّبِى لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلاتَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا»(احزاب: 32)؛ اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از زنان معمولى نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ بنابراین، به گونه اى هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید.
ـ پرهیز از شوخى با نامحرم: «کسى که با زن نامحرمى شوخى کند، در مقابل هر کلمه اى که در دنیا به او گفته است، هزار سال حبس مى شود» (حرّعاملى، 1409ق، ج 20، ص 198).
ـ پرهیز از بیان اوصاف زنى نزد شوهر و یا مرد دیگرى که سبب فریفتگى آن مرد نسبت به آن زن شود. در روایت آمده: «هرکس اوصاف زنى را نزد مردى بیان کند و آن مرد فریفته آن زن گردد و مرتکب گناهى شود، شخص وصف کننده درحالى که مشمول غضب خداوند است از دنیا خواهد رفت» (همان، ص 184).
ز. پرهیز از خلوت با نامحرم: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از قول ابلیس مى فرماید: ابلیس به موسى گفت: «هیچ وقت با زن نامحرمى خلوت مکن، و زن نامحرمى نیز با تو خلوت نکند؛ زیرا هیچ مردى با زن نامحرمى خلوت نمى کند، مگر آنکه خود من شخصا دوست و مصاحب آنها خواهم بود» (همان، ج 19، ص 152).
از آن رو که چنین عرصه هایى همیشه میدان تاخت و تاز شیطان است و به شدت تلاش مى کند تا زمینه انحراف را در طرفین به وجود آورد، در شریعت اسلامى خلوت گزینى زن و مرد نامحرم در صورت خوف به گناه افتادن حرام اعلام گردیده (ر.ک: بنى هاشمى خمینى، 1383، ج 2، ص 493).
ح. پرهیز از تماس بدنى با نامحرم: در تماس بدنى با جنس مخالف، بیشترین تحریک پذیرى وجود دارد. ازاین رو، مى بینیم در اشکال دیگر ارتباط یعنى نگاه، گفت گو، و ارتباط با جنس مخالف درصورتى که به قصد تلذذ و ریبه نباشد اجازه داده شده است، اما تماس بدنى، از جمله مصافحه و دست دادن با نامحرم، به هیچ وجه مجاز نیست. در روایت آمده: «کسى که با زن نامحرمى دست بدهد، در روز قیامت در حالى مى آید که دست هایش به گردنش بسته شده است. آن گاه دستور مى رسد او را به جهنم ببرید» (حرّعاملى، 1409ق، ج 20، ص 198).
تماس بدنى در فقه: هرکس که نگاه به او حرام است، لمس وى نیز حرام است؛ بنابراین، جایز نیست زن و مرد نامحرم همدیگر را لمس نمایند، بلکه اگر به جواز نگاه به وجه و کفین قایل شدیم به جواز لمس آن قایل نخواهیم بود. بنابراین، بر مرد جایز نیست که با زن نامحرم دست دهد، البته اگر از روى پارچه و لباس باشد، جایز است؛ ولى احتیاط این است که دست او را نفشرد (خمینى، بى تا، ج 2، ص 231؛ مکارم شیرازى، 1379، ج 2، ص 352و353؛ بهجت، 1375، ص 375).
پرهیز از رابطه جنسى نامشروع: زنا به عنوان یکى از گناهان کبیره، سبب از بین رفتن روح ایمان در آدمى مى شود. به فرموده رسول خدا صلى الله علیه و آله: «چون مرد زنا کند، روح ایمان از او جدا شود» (کلینى، 1407ق، ج 3، ص 387). زنا در آیات و روایات نیز به شدت مورد مذمّت واقع شده و بر آن عذاب هاى دردناک جهنم وعده داده شده است. همچنین در روایت آمده است: «زنا روى انسان را سیاه مى کند و فقر را به ارث مى آورد؛ عمر او را کوتاه، روزى او را قطع و آبروى او را مى برد و سخط الهى را نزدیک و صاحبش را خوار و ذلیل مى نماید» (صدوق، 1413ق، ج 4، ص 266؛ منسوب به على بن موسى، امام هشتم، 1406ق، ص 275).
حیا یکی از مهمترین صفات نفسانی است که تأثیر فراوانی بر حوزههای مختلف زندگی اخلاقی ما دارد. نقش بارز این تأثیر، بازدارندگی است.
«حیا» در لغت به مفهوم شرمساری و خجالت است که در مقابل آن «وقاحت» و بیشرمی قرار دارد. (ابن منظور: لسان العرب، ج 8، ص 51؛ مفردات الفاظ القرآن، ص 270، و ابن اثیر: نهایه، ج 1، ص 391)
حیا در اصطلاح عبارت است از: محصور کردن و انفعال نفس از ارتکاب محرّمات شرعیه و قبائح عقلیه وعرفیه، به جهت اینکه نکوهش نشود.
مرحوم مجلسی (رضوان الله تعالی علیه) هم تعریفی راجع به حیا دارد که میفرماید: «اَلحَیاءُ مَلَکَةٌ لِلنَّفسِ تُوجِبُ إِنقِباضُها عَنِ القَبیحِ وَ إِنزِجارُها عَن خِلافِ الآدابِ خَوْفاً مِنَ الَّلْومِ» (حیا نوعی انفعال و انقباض نفسانی است که موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان میگردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است. (ابن مسکویه: تهذیب الاخلاق، ص 41؛ طوسی:اخلاق ناصری، ص 77)
جایگاه حیادرقرآن وروایات
قرآن کریم با بیان داستان آدم و حوا در دو سوره (اعراف: 22؛ طه: 121) به صورت غیرمستقیم فطرى بودن حیا را گوشزد مى نماید، آن گاه که مى فرماید: «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یخْصِفانِ عَلَیهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ» (اعراف: 7)؛ همین که آدم و همسرش از آن درخت ممنوع چشیدند، بلافاصله لباس هایشان از تنشان فرو ریخت و اندامشان آشکار گشت. هنگامى که آدم و حوا چنین دیدند، بلافاصله از برگ هاى درختان بهشتى براى پوشیدن اندام خود، استفاده کردند.
روایات نیز حیا را از خصایص ویژه انسان ها برشمرده (مفضل بن عمر، 1379، ص 79) و حیا و ایمان را قرین هم دانسته اند، به گونه اى که با رفتن یکى از آن دو، دیگرى نیز رخت برمى بندد. ازاین رو، در روایت آمده: «حیا و ایمان همراهند و در یک رشته بسته اند و چون یکى از آنها رفت، دیگرى هم مى رود» (کلینى، 1407ق، ج 2، ص 106). پیوند این دو با یکدیگر به اندازه اى نزدیک است که امام صادق علیه السلام، فرد بى حیا رابى ایمان معرفى مى کندومى فرماید: «کسى که حیا ندارد ایمان ندارد» (همان، ج 4، ص 323).
آن حضرت در سخن دیگرى، حیا و عقل و دین را همراهان همیشگى هم برشمرده و مى فرماید: «على علیه السلام فرمود: جبرئیل بر آدم علیه السلام فرود شد و گفت: اى آدم، من مأمورم تو را میان سه چیز مخیر سازم تا یکى را بگزینى و دو تا را وانهى. آدم گفت: اى جبرئیل آن سه چیز کدامند؟ گفت: عقل و حیا و دین. آدم گفت: عقل را برگزیدم. جبرئیل به حیا و دین گفت: شما برگردید و او را وانهید. گفتند: اى جبرئیل، ما دستور داریم که همراه عقل باشیم هر جا که باشد. گفت: اختیار با شماست، و بالا رفت» (همان، ج 1، ص 10).
1 ـ عوامل تقویت حیا در خانواده
توصیه هاى اسلام در راستاى تقویت حیا در خانواده، حول دو محور قابل بررسى است:
الف. مراقبت هاى لازم جنسى زن و شوهر در ارتباط با یکدیگر: در این محور، خطابات دینى براى تأمین سلامت روحى و روانى زن و شوهر و فرزندان و مصونیت فضاى خانواده از تحریکات جنسى، وظایفى را مقرّر داشته که در ذیل، به آنها اشاره مى شود:
توجه به تمایلات جنسى همسر و پرهیز از حیاى احمقانه: معصومان علیهم السلام حیا را به دو بخش «حیاى عاقلانه» و «حیاى احمقانه» تقسیم بندى کرده اند (کلینى، 1407ق، ج 2، ص 106) که نوع اول، همان حیاى از روى علم، و نوع دوم، حیاى از روى جهل است. بى توجهى نسبت به نیاز جنسى همسر به دلیل حیا و خجالت، از نوع حیاى احمقانه است که روایات اسلامى با شیوه هاى بیانى گوناگون از این حیا نهى نموده و بهترین زنان را زنان عفیف (در برابر نامحرم) و داراى میل جنسى (نسبت به همسر) مى داند (همان، ج 5، ص 324). بر همین اساس، توجه به نیاز جنسى همسر را به قدرى داراى اهمیت برمى شمرد که در متون دینى ما، اعم از آیات و روایات، از آن به عنوان یک وظیفه واجب زن نسبت به همسر یاد مى کند. در سخنى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آمده: «بر زن لازم است از بهترین عطر استفاده کند، زیباترین لباسش را بپوشد، خود را به نیکوترین وجه آرایش دهد و صبح و شب خود را به شوهر عرضه نماید و حقوق شوهر بر زن بیش از اینهاست» (همان، ص 508). از سویى، ترک رابطه جنسى با همسر بعد از مدت زمان معینى حرام اعلام گردیده (بنى هاشمى خمینى، 1383، ج 2، ص 480). ازاین رو، زن و شوهر وظیفه دارند نسبت به ارضاى نیاز جنسى همسر خود بى تفاوت نبوده و با ارضاى به موقع و مشروع آن، به حفظ و تقویت حیا و پاکدامنى در خود و همسر کمک کرده و زمینه روابط محبت آمیز با یکدیگر را فراهم نمایند.
عدم خروج زن و شوهر از محدوده روابط جنسى مشروع: از جمله وظایف اصلى زن و شوهر، رعایت حدود و مرزهاى الهى و وفادارى نسبت به یکدیگر و خوددارى از هرگونه رابطه نامشروع با زن یا مرد دیگرى است. رابطه نامشروع، به محبت و مؤدت متقابل آسیب جدى وارد مى کند و زمینه را براى خیانت و تعدى طرف مقابل فراهم مى سازد. قرآن کریم آن گاه که صفات مردان و زنان مؤمن را برمى شمارد، در کنار سایر صفات ارزشمند مؤمنان، یکى از صفات آنان را حفظ عفت و پاکدامنى بیان نموده و مى فرماید: «وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ» (احزاب: 35)؛ مردانى که دامان خود را از آلودگى به بى عفتى حفظ مى کنند، و زنانى که عفیف و پاکند.
آموزه هاى روایى نیز مردان و زنان مسلمان را به رعایت حریم ها توصیه نموده تا زمینه لغزش و افتادن آنان در دام گناه فراهم نشود (مجلسى، 1403ق، ج 76، ص 26). این توصیه ها در قالب هاى مختلف ذکر شده که در بحث «توصیه هاى جنسى اسلام در جامعه»، بدان ها اشاره خواهد شد. از سوى دیگر، در قانون مجازات اسلامى، کیفر زن شوهردار (محصنه) که با مرد دیگرى رابطه نامشروع دارد، یا مرد زن دار (محصن) که با زن دیگر رابطه نامشروع برقرار کرده است، ممکن است در صورت وجود شرایط خاص (ر.ک: خمینى، بى تا). تا رجم و سنگسار نیز معین شود. همین امر، اهمیت تکلیف مربوط به وفادارى و ارتباط آن با نظم عمومى را به خوبى نشان مى دهد (کاتوزیان، 1382، ص 162).
ب. مراقبت هاى لازم جنسى در ارتباط پدر و مادر با فرزندان و بعکس: در این رابطه، نیز در روایات نکات ارزشمندى وارد شده که این توصیه ها از زمان انعقاد نطفه تا سنین جوانى فرزند را دربر مى گیرد.
مراقبت هاى لازم پیش از تولد: از جمله مراقبت ها و توصیه هاى مربوط به زمان انعقاد نطفه، مى توان به این موارد اشاره کرد: منع از ازدواج با افراد ناپاک (نورى، 1408ق، ج 14، ص 389)، پرهیز از افکار و اندیشه ها و تخیلات نادرست به هنگام انعقاد نطفه (صدوق، 1385، ج 2، ص 515) و نیز با وضو بودن و بردن نام خدا و پناه بردن به خدا از شرّ شیطان، در زمان انعقاد نطفه (کلینى، 1407ق، ج 5، ص 501؛ صدوق، 1413ق، ج 3، ص 552).
همچنین سفارش شده: «به هنگام آمیزش بگو: به نام خدا. خداوندا! شیطان را از ما و فرزندى که قسمت ما مى کنى دور فرما» (ابن شعبه حرّانى، 1382، ص 12).
مراقبت هاى لازم پس از تولد فرزند: روایات اسلامى پس از تولد فرزند نیز سفارش هاى متعددى حول محور تقویت حیا و عفاف و کم کردن زمینه هاى تحریک جنسى فرزندان به والدین کرده است که در ذیل، به برخى از آنها اشاره مى شود:
ـ رعایت آداب و اخلاق جنسى همسران در حضور فرزندان: از دستورات مؤکد اسلامى، پرهیز از رابطه جنسى والدین در حضور فرزندان حتى در سنین شیرخوارگى آنان است؛ زیرا این امر مى تواند زمینه انحراف جنسى فرزند را در بزرگسالى فراهم نماید. تأثیر منفى این مسئله به حدى است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «قسم به کسى که جانم در دست اوست، اگر مردى با همسرش بیامیزد درحالى که در اتاق کودکى بیدار باشد و آنان را ببیند یا صدایشان را بشنود هرگز رستگار نخواهد شد؛ اگر پسر باشد یا دختر، به زناکارى آلوده خواهد شد» (کلینى،1407ق،ج5، ص 500).
ـ پیشگیرى از رفتارهاى تحریک کننده جنسى در خانواده؛ نظیر لمس اندام تناسلى کودک (صدوق، 1413ق، ج 3، ص 43) و بوسیدن و بغل گرفتن دختر بچه نامحرم. در روایت آمده: «دخترى که سنش به شش سالگى رسیده، پسر بچه او را نبوسد، و پسر بچه که از هفت سال گذشته است زن نامحرم را نبوسد» (همان، ص 437).
در روایت دیگرى آمده: احمدبن نعمان به امام صادق علیه السلامعرض کرد: «من دخترکى را نگهدارى مى کنم که با او خویشى ندارم و شش سال دارد. فرمود: او را بر زانو و دامان خویش منشان» (همان، ص 436).
ـ تربیت صحیح جنسى فرزندان؛ نظیر: جداسازى بستر خواب فرزندان از ده سالگى، و در برخى روایات از شش سالگى (همان، ص 436). پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «پسر بچه با پسر بچه و پسر بچه با دختر بچه و دختر بچه با دختر بچه زمانى که به ده سالگى رسیدند، بستر خوابشان از یکدیگر جدا شود» (همان).
آموزش دادن به فرزندان براى کسب اجازه از والدین براى ورود به اتاق آنها در اوقات خاصى از شبانه روز، از دیگر موارد تربیت صحیح جنسى فرزندان به شمار مى رود.
آیه شریفه مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیده اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامى که لباس هاى (معمولى) خود را بیرون مى آورید، و بعد از نماز عشا؛ این سه وقت خصوصى براى شماست، اما بعد از این سه وقت، گناهى بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند)… و هنگامى که اطفال شما به سنّ بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصى که پیش از آنان بودند اجازه مى گرفتند» (نور: 58ـ59).
همه این سفارش ها بیانگر آن است که پدر و مادر موظفند حتى المقدور از ایجاد زمینه هاى التهاب و تحریک جنسى فرزندان جلوگیرى نمایند؛ زیرا بر اساس نقل برخى کارشناسان، «سه تا شش سالگى اوج کنجکاوى کودک در مورد مسائل جنسى است. درواقع، درک روابط جنسى و ثبت و ضبط تصاویر و صحنه هاى آن در ذهن، نه تنها مختص به دوره بلوغ نیست، بلکه مدت ها پیش از این دوره به صورت احساسات متفاوتى در نهاد کودک وجود دارد که ممکن است از نگاه پدر و مادر مخفى مانده باشد. کودک در این سن متوجه بدن خود و تفاوت هاى جنسیتى مى شود و حتى در این دوران به مقایسه اندام خود با والدین مى پردازد. اگرچه ممکن است در این سن کودک تمایل جنسى نداشته باشد، اما بیدار شدن میل جنسى کاذب در او ممکن خواهد بود. لذت کودک از تمایلات جنسى در این زمان با لذت بزرگسالان متفاوت است و بیشتر جنبه کنجکاوى دارد که در صورت نبود کنترل، ممکن است دامنه دار شده و به عادات نامناسب جنسى تبدیل شود. به همین دلیل است که در روایات متعدد اسلامى رعایت حریم در روابط زناشویى پدر و مادر و کنترل رفتارهاى جنسى مطرح شده است. همچنین همبسترى در جایى که کودک یا حتى نوزاد حضور دارد، نهى شده است و احتمال انحراف را براى چنین کودکانى پیش بینى کرده است»
ـ دقت پدر و مادر در نوع پوشش، سخن گفتن و رفتار با یکدیگر در محیط خانه: یکى از ویژگى هاى کودکان، بخصوص در سنین پیش از هفت سالگى، تقلیدپذیرى از دیگران به ویژه والدین است. ازاین رو، کودکان علاوه بر اینکه در این سنین در زمینه مسائل جنسى کنجکاو بوده و درصدد یافتن پاسخ براى سؤالات خود در این زمینه و سایر زمینه ها هستند، از نوع گفت وگوى پدر و مادر، پوشش آنها و رفتارهاى آنان الگوبردارى مى کنند. بر همین اساس، پدر و مادر در مقابل فرزندان باید به شدت مراقب سخن گفتن با یکدیگر، شوخى کردن و… باشند. همچنین پوشش هاى نامناسب مادر و پدر در مقابل فرزندان مى تواند زمینه اى براى آسیب پذیرى فرزندان فراهم نماید.
ـ رعایت حدود و قیود در مراودات خواهر و برادر: امیرالمؤمنین على علیه السلام فرمود: «مردى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و پرسید: اى رسول خدا! آیا براى ورود به خدمت مادرم زمانى که مى خواهم نزد او بروم، اجازه بگیرم؟ حضرت فرمود: آرى. آیا شاد مى کند تو را که او را عریان ببینى؟ آن مرد گفت: نه. حضرت فرمود: پس از این از او اجازه بگیر. پرسید: اى رسول خدا! خواهرم مویش را در برابر من باز کند؟ حضرت فرمود: نه. گفت: چرا؟ حضرت فرمود: مى ترسم که اگر چیزى از زیبایى هایش را براى تو آشکار سازد شیطان تو را متزلزل سازد» (بروجردى، 1422ق، ج 25،ص665؛مجلسى،1403ق،ج76، ص 42).
ازآن روکه با آغاز دوران نوجوانى، فعالیت غدد جنسى نیز آغاز مى شود و به تدریج نوجوان را نسبت به جنس مخالف متمایل مى سازد، توجه او به مسائل تحریک کننده جنسى بیشتر شده و گاه کوچک ترین مسئله در این رابطه ذهن او را درگیر مى کند. ازاین رو، مادر و خواهران در این سنین باید در مراوده با نوجوان حدود را مراعات نمایند. براى مثال، از پوشیدن لباس هاى محرک که ممکن است نوجوان را دچار آشفتگى ذهنى نماید خوددارى کنند. همچنین ارتباط خواهر و برادر نیز بر اساس حدود و قیودى صورت گیرد تا زمینه هرگونه آسیب و انحراف را از بین ببرد.
ـ فراهم نمودن زمینه ازدواج فرزندان: یکى از مهم ترین کارها در زمینه سامان دهى روابط دو جنس در جامعه و از بین بردن زمینه التهاب ها و انحرافات جنسى در جامعه، تسهیل ارضاى مشروع و به موقع غریزه جنسى است که از طریق فراهم نمودن زمینه ازدواج به موقع امکان پذیر است و در برخى روایات نیز از حقوق فرزندان بر والدین شمرده شده است (طبرسى، 1412ق، ج 2، ص 406). بى تردید، رعایت این توصیه ها در خانواده سبب تقویت حیا و عفت در فرزندان شده و آنان را در مواقع حساس از خطر گرفتارشدن در دام انحرافات جنسى مى رهاند.
2ـ عوامل تقویت حیا در جامعه
اگرچه زیربناى تربیت دینى در خانواده شکل مى گیرد و خانواده در این زمینه اصلى ترین نقش را ایفا مى کند، اما درصورتى که بستر اجتماعى تربیت، نامناسب و فسادانگیز باشد، چه بسا تربیت صحیح خانواده را نیز تحت الشعاع قرار داده و آن را ناکارآمد جلوه دهد. ازاین رو، در سبک زندگى اسلامى تنها به تقویت حیا در خانواده بسنده نمى شود، بلکه بنیان هاى آن در زندگى اجتماعى نیز مدنظر قرار مى گیرد. بر همین اساس، در این بخش به توصیه هایى که رعایت آنها در جامعه ضرورت دارد اشاره خواهیم کرد. این توصیه ها در چند محور قابل بررسى است:
الف. پوشش مناسب زن و مرد در جامعه: در خطاب هاى دینى، اعم از آیات و روایات، به پوشش مناسب در مقابل نامحرم سفارش هاى مؤکدى وارد شده. اگرچه این خطابات بیشتر به زنان (ر.ک: نور: 31؛ احزاب: 59) به دلیل ظرافت بدنى آنهاست که زیبایى و جذابیت خاص آن باعث تهییج نامحرمان مى شود، اما این بدان معنا نیست که مردها از این قاعده مستثنا هستند، بلکه مردها نیز بر اساس توصیه هاى دینى (ر.ک: مائده: 2) و به مقتضاى حکم عقل، موظف به رعایت حیا هستند که پوشش مناسب یکى از جلوه هاى حیا به شمار مى رود. بر همین اساس، آنان نیز همانند زنان باید از پوشش هاى تنگ و چسبان که در عرصه زندگى اجتماعى صحنه هاى ناخوشایندى به وجود مى آورد، پرهیز نمایند.
ب. پرهیز از نگاه هاى هوس آلود: کنترل نگاه هاى هوس آلود، یکى از زمینه هاى تقویت حیا در جامعه است و به گفته برخى نویسندگان، «سنگ بناى بسیارى از روابط نامشروع، یک نگاه شهوت آلود است؛ چراکه نگاه شهوانى و به تعبیر دیگر، نگاه خیره و متمرکز بر چهره زیباى زن، قوه لذت جوى مرد را بیدار مى کند و ذهن شروع به تصویرسازى نموده و ویژگى هاى ظاهرى فرد موردنظر را به سرعت در مغز مى پروراند؛ حالت راه رفتن، نماى چشم، لب، اندام، لباس و… . و یک تصویر کامل از خصوصیات پیدا و پنهان زن به مغز مخابره شده و مغز مانند رایانه آنها را به هم پیوند مى دهد و تصویر موردنظر او را مى سازد. در این حالت، فرد بیننده با آنچه مى بیند تماس بدنى ندارد، ولى ذهن در دنیاى خیالات خود مى تواند با آنچه چشم دیده هر طور که بخواهد رابطه برقرار کند. در چنین حالتى، ذهن انسان دچار اشتغال ناخواسته، و حواس، اندکى دچار اختلال مى شود و در دنیاى اوهام و خیالات خود هرگونه بهره ورى را از او مى نماید و در عالم خارج درصدد نزدیک شدن به او برمى آید؛ درصورتى که در خارج زمینه گناه براى او فراهم باشد از آن نیز دریغ نمى نماید» (غلامى، 1381، ص 112ـ114). اینجاست که یک نگاه شهوت آلود مى تواند زمینه فلاکت و تباهى فرد را فراهم آورد. ازاین رو، در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «نگاه بعد از نگاه تخم شهوت را در قلب مى پاشد و همان کافى است که بیننده را به فتنه بکشاند» (صدوق، 1413ق، ج 4، ص 18). زیرا نگاه هوس آلود به مرد یا زن نامحرم، تیرى از تیرهاى شیطان است (همان) و تخم شهوت را در دل مى کارد (مجلسى، 1403ق، ج 14، ص 325) و چه بسیار انحرافات و جنایت هایى که به واسطه یک نگاه اتفاق افتاده است.
ازاین رو، قرآن کریم زنان و مردان مؤمن دستور مى دهد نگاه خود را حفظ کنند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُم… وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُوجَهُن» (نور: 30ـ31)؛ اى رسول ما، مردان مؤمن را بگو تا چشم ها (از نگاه ناروا) بپوشند… اى رسول، زنان مؤمن را بگو تا چشم ها (از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند.
ازآن رو که بیشترین مؤلفه هاى جنسى براى مردان از طریق چشم دریافت مى شود و بر اساس یافته هاى پژوهشى، مردان «راست مغز» یا به عبارتى، «بینایى» هستند و زن ها «چپ مغز» یا به عبارتى، «گفتارى ـ کلامى»، پسرها بیشتر تصاویر را دوست دارند و دخترها، بیشتر به داستان هاى رمانتیک علاقه مندند (طیبى، 1391). ازاین رو، آیه شریفه، ابتدا مردان را مورد خطاب قرار داده است، اما در بحث پوشش مناسب، مخاطب آیات قرآن، زنان هستند که علت آن در قسمت قبل بیان شد.
ج. پرهیز از خودآرایى و تبرّج: یکى از ویژگى هاى مهم زنان، خصیصه تبرّج و خودنمایى است که به صورت غریزى در آنان وجود دارد. این خصیصه از نظر منابع اسلامى نیز مورد تأیید است؛ از آن جمله، سخن امیرالمؤمنین على علیه السلام که مى فرماید: «خداوند زنان را از سرشت مردان آفریده؛ ازاین رو، تمام همت خود را در جذب مردان و نزدیک شدن به آنان صرف مى کند» (کلینى، 1407ق، ج 5، ص 337).
این مسئله از نظر علم روان شناسى نیز به اثبات رسیده است. جینیا لمبروزو، روان شناس ایتالیایى، در این باره مى گوید: «یکى از تمایلات عمیق و آرزوهاى اساسى زن آن است که در چشم دیگران اثرى مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه و زیبایى اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگى صدا، طرز تکلم و بالاخره شیوه خرام خود مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آنها را تحریک نموده و روحشان را مجذوب سازد» (لمبروزو، 1369، ص 42). ازاین رو، آموزه هاى اسلامى از این ویژگى زن غفلت ننموده و با دستورات مکرر مبنى بر زینت داشتن و آرایش نمودن زن براى همسرش در محیط منزل، به این غریزه پاسخ مناسب داده است (صدوق، 1376، ص 396).
اما ازآن رو که ممکن است این ویژگى، زن را به سوى افراط در تبرج بکشاند و به سمت خودنمایى و به نمایش گذاشتن جاذبه هاى جنسى خود در برابر نامحرم سوق دهد، قرآن کریم در دو آیه (احزاب: 33؛ نور: 60) ضمن سخن گفتن از تبرّج و خودنمایى زنان، آن را محدود به محیط خانواده و همسر کرده و تأکید مى کند: «و در خانه هاى خود بمانید و همچون جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید) (احزاب: 33).
آزاد بودن زن در خودآرایى و به نمایش گذاردن جذابیت هاى زنانه، مى تواند عاملى براى ایجاد اختلالات روانى در زن شود. به تعبیر برخى نویسندگان:
وقتى زن مکشوف و آرایش کرده در بین مردان ظاهر مى شود، طبعا عده اى خوششان مى آید و او را مورد تکریم و تحسین (ظاهرى) قرار مى دهند. به همین دلیل، دایم سعى مى کند وضع ظاهرى خود را طورى قرار دهد که بیشتر مورد پسند آنها واقع شود. معمولاً این گونه زنان و دختران براى اینکه زیباتر شوند هر روز وقت زیادى را صرف آرایش و تقلید از مدهاى جدید مى نمایند. این روند مى تواند ناراحتى هاى روانى زیادى براى آنان ایجاد کند؛ زیرا به دلیل اینکه همیشه کارها به دلخواه پیش نمى رود، باعث بروز نگرانى هایى براى آنها مى شود. براى مثال، این تصور که آیا با صرف این همه وقت و هزینه مالى توانسته اند جلب نظر دیگران بکنند و مورد پسند آنان واقع شوند یا بعکس، مورد تمسخر و تحقیر آنانند، مى تواند دایم ذهن آنها را به خود مشغول کند و آنها را به موجوداتى نگران تبدیل نماید. دلیل دیگرى که مى تواند به نگرانى آنها بیفزاید این تصور است که هر لحظه ممکن است رقیبى زیباتر از راه برسد و شکار آنها را برباید. و سرانجام، دلیل دیگرى که باعث ناراحتى و استرس براى آنها مى شود این است که مى بینند به مرور زمان، از زیبایى هایشان کاسته مى شود و زنان جوان تر و زیباتر جاى آنها را مى گیرند و نقش آنها را در ربودن دل ها کمتر مى کنند (رجبى، 1383).
این گونه است که افراط در خودنمایى با مصادیق متعددش مى تواند تعادل روحى روانى زن را بر هم زده و آرامش را از او سلب نماید. اکنون با توجه به این توضیحات، فلسفه توصیه اسلام به حجاب و پوشش مناسب زن در مقابل نامحرم روشن مى شود؛ زیرا حجاب سبب ایجاد آرامش در زن و برحذر ماندن از بسیارى از نگرانى ها مى شود.
مصادیق تبرج:
ـ پوشیدن لباس هاى نازک و بدن نما: در روایت وارد شده: «هر که لباسش نازک است دینش نازک است» (ابن شعبه حرّانى، 1382، ص 173).
ـ پوشیدن لباس هاى تنگ و چسبان، به گونه اى که حجم بدن را کاملاً نمایان مى سازد: سزاوار نیست براى زن که هنگام خروج از منزل لباسش را جمع و فشرده کند، به گونه اى که برجستگى هاى بدن او پیدا باشد یا خود را معطر کند (کلینى، 1407ق، ج 5، ص 519).
لازم به ذکر است که «جمر»، هم به معناى جمع کردن و به هم گره زدن و اجتماع است (ابن منظور، 1414ق، ج 4، ص 144) و هم به معناى معطر کردن (فراهیدى، 1409ق، ج 6، ص 121)، و این روایت تحمل بار معنایى هر دو را دارد؛ چون هر دو از مصادیق بى حجابى است.
ـ پوشیدن لباس هایى که به سبب رنگ خاص و یا ویژگى دیگر باعث جلب توجه نامحرم شود (صدوق، 1413ق، ج 3، ص 390).
ـ مدل مو و برجسته کردن آن: از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود: «زمانى که دیدید زنانى از امت من سرهاى خود را مثل برآمدگى پشت شتر بر سر خود قرار داده اند (و در میان نامحرمان ظاهر مى شوند) به آنها خبر دهید که نمازشان قبول نیست» (متقى هندى،بى تا،ج 16، ص 392).
ـ خودآرایى به هنگام خروج از منزل (ر.ک: صدوق، 1413ق، ج 3، ص 390).
ـ معطرساختن خود(حرّعاملى،1409ق،ج20،ص161).
امام صادق علیه السلام روایت کرده است که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «هر زنى که خود را معطر کند و از خانه خود بیرون رود، تا زمانى که به خانه اش باز گردد مورد لعنت و نفرین (فرشتگان نگهبان خود)قرارمى گیرد»(صدوق،1381،ص658).
در مجموع، مى توان گفت: هرگونه رفتار و حرکتى که موجب آشکار شدن زینت هاى طبیعى و ظاهرى در برابر نامحرم و سبب تهییج و تحریک نامحرمان شود مصداق تبرج است (طیبى، 1386، ص 34).
د. پرهیز از تبذّل: افزون بر تبرّج در برابر نامحرمان، در روایات از تبذّل نیز نهى شده و آن به معناى اظهار رغبت و شوق در برابر مردان است آن گونه که مردان ابراز مى کنند (همان، ص 33) و دستور حفظ نفس به هنگام رغبت، داده شده است (صدوق، 1413ق، ج 3، ص 389).
ه . پرهیز از اختلاط با نامحرم: یکى از مؤلفه هاى مهم تقویت حیا در جامعه، پرهیز دادن زن و مرد نامحرم از اختلاط با یکدیگر است که به سلامت جسمى و بهداشت روانى افراد کمک شایانى مى کند. در روایت آمده: روزى پیامبر صلى الله علیه و آله به یکى از درهاى مسجد اشاره کرد و فرمود: «لو ترکنا هذا الباب للنساء» (سجستانى، 1425ق، ج 1، ص 180)؛ به این معنا که آن در را مخصوص رفت و آمد زنان قرار دهند تا حتى به هنگام ورود به مسجد و یا خروج از آن، میان زن و مرد نامحرم اختلاطى صورت نگیرد. در حقیقت، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به عنوان حاکم جامعه اسلامى با این تدابیر، به مصون سازى جامعه از انحرافات اخلاقى و مفاسد جنسى توجه کامل داشته و زمینه هاى تقویت حیاى اجتماعى را فراهم مى نمود. آن حضرت، براى جلوگیرى از برخورد زنان و مردان در هنگام عبور از مسیرهاى شلوغ و پرازدحام، دستور مى داد که مردان از وسط خیابان و زنان از کنار عبور کنند: «براى زنان در وسط راه نصیب و بهره اى نیست، ولکن از وسط راه بروند» (کلینى، 1429ق، ج 11، ص 191و183).
این توصیه ها همگى به لحاظ حفظ سلامت فرد و جامعه در بعد اخلاق و معنویات و… است.
و. رعایت حدود در سخن گفتن با نامحرم: در این رابطه، توصیه هایى وارد شده است که به برخى از آنها اشاره مى شود:
ـ پرهیز از نازک کردن صدا: «یا نِساءَ النَّبِى لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلاتَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا»(احزاب: 32)؛ اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از زنان معمولى نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ بنابراین، به گونه اى هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید.
ـ پرهیز از شوخى با نامحرم: «کسى که با زن نامحرمى شوخى کند، در مقابل هر کلمه اى که در دنیا به او گفته است، هزار سال حبس مى شود» (حرّعاملى، 1409ق، ج 20، ص 198).
ـ پرهیز از بیان اوصاف زنى نزد شوهر و یا مرد دیگرى که سبب فریفتگى آن مرد نسبت به آن زن شود. در روایت آمده: «هرکس اوصاف زنى را نزد مردى بیان کند و آن مرد فریفته آن زن گردد و مرتکب گناهى شود، شخص وصف کننده درحالى که مشمول غضب خداوند است از دنیا خواهد رفت» (همان، ص 184).
ز. پرهیز از خلوت با نامحرم: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از قول ابلیس مى فرماید: ابلیس به موسى گفت: «هیچ وقت با زن نامحرمى خلوت مکن، و زن نامحرمى نیز با تو خلوت نکند؛ زیرا هیچ مردى با زن نامحرمى خلوت نمى کند، مگر آنکه خود من شخصا دوست و مصاحب آنها خواهم بود» (همان، ج 19، ص 152).
از آن رو که چنین عرصه هایى همیشه میدان تاخت و تاز شیطان است و به شدت تلاش مى کند تا زمینه انحراف را در طرفین به وجود آورد، در شریعت اسلامى خلوت گزینى زن و مرد نامحرم در صورت خوف به گناه افتادن حرام اعلام گردیده (ر.ک: بنى هاشمى خمینى، 1383، ج 2، ص 493).
ح. پرهیز از تماس بدنى با نامحرم: در تماس بدنى با جنس مخالف، بیشترین تحریک پذیرى وجود دارد. ازاین رو، مى بینیم در اشکال دیگر ارتباط یعنى نگاه، گفت گو، و ارتباط با جنس مخالف درصورتى که به قصد تلذذ و ریبه نباشد اجازه داده شده است، اما تماس بدنى، از جمله مصافحه و دست دادن با نامحرم، به هیچ وجه مجاز نیست. در روایت آمده: «کسى که با زن نامحرمى دست بدهد، در روز قیامت در حالى مى آید که دست هایش به گردنش بسته شده است. آن گاه دستور مى رسد او را به جهنم ببرید» (حرّعاملى، 1409ق، ج 20، ص 198).
تماس بدنى در فقه: هرکس که نگاه به او حرام است، لمس وى نیز حرام است؛ بنابراین، جایز نیست زن و مرد نامحرم همدیگر را لمس نمایند، بلکه اگر به جواز نگاه به وجه و کفین قایل شدیم به جواز لمس آن قایل نخواهیم بود. بنابراین، بر مرد جایز نیست که با زن نامحرم دست دهد، البته اگر از روى پارچه و لباس باشد، جایز است؛ ولى احتیاط این است که دست او را نفشرد (خمینى، بى تا، ج 2، ص 231؛ مکارم شیرازى، 1379، ج 2، ص 352و353؛ بهجت، 1375، ص 375).
پرهیز از رابطه جنسى نامشروع: زنا به عنوان یکى از گناهان کبیره، سبب از بین رفتن روح ایمان در آدمى مى شود. به فرموده رسول خدا صلى الله علیه و آله: «چون مرد زنا کند، روح ایمان از او جدا شود» (کلینى، 1407ق، ج 3، ص 387). زنا در آیات و روایات نیز به شدت مورد مذمّت واقع شده و بر آن عذاب هاى دردناک جهنم وعده داده شده است. همچنین در روایت آمده است: «زنا روى انسان را سیاه مى کند و فقر را به ارث مى آورد؛ عمر او را کوتاه، روزى او را قطع و آبروى او را مى برد و سخط الهى را نزدیک و صاحبش را خوار و ذلیل مى نماید» (صدوق، 1413ق، ج 4، ص 266؛ منسوب به على بن موسى، امام هشتم، 1406ق، ص 275).