۱۳۹۳/۱۰/۱۰
–
۱۸۶۹ بازدید
با سلام و احترام خدمت شما ، انجمن حجتیه با جریان صادق شیرازی از نظر اینکه هر دو در مسیر اختلاف افکنی میان مسلمانان و شیعه و سنی و پررنگ کردن مسایل اختلافی حرکت می کنند ، اشتراک دارند و به عنوان دو جریان انحرافی شناخته می شوند که از مسیر اسلام ناب فاصله گرفته اند . برای آشنایی با انجمن حجتیه و جریان شیرازی مطالبی در مورد این دو جریان خدمتتان ارایه می شود .
با سلام و احترام خدمت شما ، انجمن حجتیه با جریان صادق شیرازی از نظر اینکه هر دو در مسیر اختلاف افکنی میان مسلمانان و شیعه و سنی و پررنگ کردن مسایل اختلافی حرکت می کنند ، اشتراک دارند و به عنوان دو جریان انحرافی شناخته می شوند که از مسیر اسلام ناب فاصله گرفته اند . برای آشنایی با انجمن حجتیه و جریان شیرازی مطالبی در مورد این دو جریان خدمتتان ارایه می شود . « جریان شناسی انجمن حجتیه » *زمینه ها و دلایل شکل گیری انجمن حجتیه بدنبال گسترش فعالیت و تبلیغات بهائیت در دهه 20 و 30 ش و نفوذ روز افزون معتقدان آن در عرصه حاکمیت و به منظور مبارزه با آن ولزوم ایجاد سازمان و تشکیلاتی منظم برای مقابله با این انحراف بوجود آمده , از اواسط دهه سی , یک تشکل مذهبی ویژه به هدف مبارزه با بهائیت تهران وسپس سایر شهرها توسط یک روحانی به نام شیخ محمود ذاکر زاده تولایی، مشهور به شیخ محمود حلبی، شکل گرفت . این تشکل که انجمن خیریه حجتیه مهدویه نامیده می شد نه فقط در حوزه مبارزه با بهائیت , بلکه در محدوده ای وسیع تر و طی بیش از دو دهه , در تعمیق بسیاری از آموزش های دینی – ولو با برداشتی خاص – در سطح جامعه مذهبی ایران موثر بود . در خصوص علت و هدف تشکیل انجمن نظرات مختلفی وجود دارد ؛ 1. برخی بر این عقیده اند که در سال های پیش از 28 مرداد 1322 که تبلیغات گسترده ای برای انحراف افکار عمومی توسط بهائیت به ویژه علیه روحانیت و حوزه ها راه افتاد , شیخ محمود حلبی با تشخیص خطر بهائیت به مقابله با آن برخاست و با برقراری تماس با افراد گول خورده از بهائیت , به جلسات تبلیغی آنان راه یافته , با آنها به مناظره و مباحثه پرداخت و پس از آنکه از حوزه مشهد به تهران آمد , به جذب نیرو پرداخته و اطلاعات و تجربیات خود را به آنان منتقل نمود و به دلیل خطر بهائیت , حلبی و دوستانش مورد حمایت علما قرار گرفتند . 2. نظر دومی که در خصوص تشکیل انجمن وجود دارد مربوط به خود انجمنی ها است . آنها معتقدند شیخ محمود حلبی مدعی شده که در سال های 32 خواب دیده است که امام زمان (عج) به وی امر فرموده اند که گروهی را برای مبارزه با بهائیت تشکیل بدهد . 3. نظر دیگری حاکی از آن است که پس از بروز اختلاف بین آیت الله کاشانی و مصدق و شکست نهضت ملی نفت , همزمان تبلیغات بهائیت نضج گرفت و گروهی را از جمله برخی طلبه ها را جذب نمود که این مسأله در ذهن شیخ محمود حلبی بزرگ جلوه گر شد و به این نتیجه رسید که باید سیاست را رها نموده و دست با اقدامات فرهنگی بزند. 4. گروهی دیگر برآنند که استعمار همواره یک قسمت از سیاست هایش فرقه سازی بوده و برای مطرح کردن یک فرقه دست به ایجاد یک ضد فرقه نیز می زده است و مسأله انجمن بهائیت و انجمن حجتیه نیز مشمول این سیاست می باشد . ( ع. باقی , در شناخت حزب قاعدین زمان , تهران, نشر دانش اسلامی , 1362, ص 30-31) انجمن حجتیه از آغاز تأسیس به هیچ وجه داعیه مبارزه با حکومت را نداشت و بر خلاف حرکت اسلام سیاسی و انقلابی حرکت کرده و با جدا انگاشتن دین از سیاست , نیروی خود را مصروف عوامل فرعی نموده و از مباره با اصل و ریشه فساد غافل ماند به همین دلیل حکومت وقت منعی برای تشکیل چنین انجمنی نمیدید، بلکه از جهاتی هم به نظر میرسید مایل به تشکیل چنین سازمانهایی باشد، زیرا بسیاری از نیروها، توان خود را در جایی به غیر از مبارزه با حکومت صرف میکردند و این امر مطلوب حکومت بود. نگاهی به اساسنامه انجمن میتواند مؤید این موضوع باشد. در تبصره دو آن چنین آمده است :« انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هر نوع دخالتی را که در زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد برعهده نخواهد داشت»( ابوالفضل صدقی , جریان شناسی انجمن حجتیه , فصلنامه 15 خرداد , سال ششم, شماره 20, تابستان 88, ص 166) *مؤسس انجمن حجتیه حاج شیخ محمود تولائی مشهور به حلبی در سال 1280 ش در مشهد به دنیا آمد آموزش های ادبی و عربی را در همان شهر آغاز کرده و نزد اساتید به نام آن مانند میرزا عبد الجواد ادیب نیشابوری به تحصیل مشغول گردید .دروس سطح را نزد حاج شیخ محمد نهاوندی و حاج میرزا احمد کفایی گذراند و در کنار آن , متون فلسفی را نزد حکیم آقا بزرگ فراگرفت و خارج اصول وفقه را نزد حاج میرزا کفایی و مرحوم حاج آقا حسین قمی تحصیل کرد وی در مسائل اخلاقی و عرفانی متاثر از مرحوم حاج حسنعلی نخودکی اصفهانی بود که در مشهد مقیم شده بود . وی افزون بر فقه واصول ,به فلسفه نیز علاقه داشت و به تدریج به مکتب معارف مشهد که از سوی میرزا مهدی غروی اصفهانی بنیاد گذاشته بود گروید و نزد وی به شاگردی پرداخته و از فلسفه دست کشید . کار عمده آقای حلبی پس از شهریور بیست , کارهای تبلیغی بود . وی به همراه جمعی از فعالان مذهبی مشهد و نیز انجمن ها و هیات های مذهبی , به طور منظم با بهائیان در گیر بودند.وی در آستانه ملی شدن صنعت نفت نیز بر فعالیت های تبلیغی – سیاسی خود افزود . پس از آن و در جریان شکستی که در انتخابات مجلس هجدهم خورد , از فعالیت سیاسی رویگردان شد و دو سالی که پس از آن که به تهران آمد , به همان کار خطابه مشغول گردید . زمانی که آقای حلبی به تهران آمد , فعالیت بهائیان در سراسر ایران گسترش زیادی یافته بود و وی در امتداد مبارزاتی که با بهائیان در دهه بیست در مشهد داشت , با ایجاد تشکیلات منظمی که بعدها به انجمن حجتیه شهرت یافت , مبارزه ای پر دامنه را بر ضد آنان آغاز کرد و تا پایان عمر همین مشی را ادامه داد. و سرانجام در سال 1376 در گذشت و در کنار مزار شیخ صدوق به خاک سپرده شد . (رسول جعفریان , جریان ها و سازمان های مذهبی – سیاسی ایران سال های 1320 -1357 , تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی , 1383 ص370 و371) * مهمترین مبانی فکری و اعتقادی انجمن حجتیه 1- دیگاه انجمن نسبت به مهدویت و مساله انتظار در دید انجمن حجتیه اعتقاد به حضرت صاحب الزمان(ارواحنا فداه) در محبت و دوستی ایشان و تبعیت صرفا عبادی خلاصه شده است. و به دیگرجنبه ها و فرازهای اعتقاد به ولیعصر (عج) اگر التفاتی بیابند با دیدی سطحی و فرعی می نگرند. خلاصه و کلاسه تفکر انجمن این است که انقلاب مهدی ( عج ) به دو چیز بستگی دارد 1- زمینه های منفی موجود در جامعه مثل تبهکاری ها و ستمگری ها 2- ایمان و اعتقاد مردم به اسلام که باید این دو عامل را تقویت کرد و ضمن ترویج زمینه های منفی , اسلام را به توده ها شناساند و دست به یک رشته اصلاحات اعتقادی زد و لذا رسالت انسان منتظر در دوران غیبت عبارت است از تلاش برای سازندگی خود و دیگران و اصلاح محیط و به راه آوردن گم گشتگان و منحرفان از اسلام البته مقصود , اصلاح محیط از بهائیت است و به راه آوردن گمگشتگان و گمراهانی که فریب بهائیت را خورده اند بنابر این انسان منتظر بایستی خود و جامعه اش را نه در بعد سیاسی و نه در بعد حکومتی و اقتصادی , بلکه صرفا در بعد عقیدتی بسازد. تمام مسولیت ها و وظایف یک انسان مسلمان در عصر غیبت , از دیدگاه انجمن عبارت است از ؛ 1- انتظار: وضع انتظار و ندیدن امام معصوم از بزرگترین مصیبتهاست. 2- تقلید از مجتهد جامع الشرایط 3- غمگین بودن بواسطه مفارقت آن حضرت 4- دعا برای تعجیل فرج آن حضرت 5- گریستن از دوری آن حضرت 6- تسلیم و انقیاد داشته باشد که برای امر امام( ارواحنا فداه) عجله نکند 7- صدقه به قصد سلامت آن حضرت . از دید انجمن مکتب انتظار سه بعد دارد : 1- خود سازی 2- دیگر سازی 3- فراهم سازی , یعنی تهیه ابزار و آلات مورد نیاز چنان قیام شکوهمند ی ( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , قم: زلال کوثر , 1385, ص 55و56) همانگونه که مشاهده می شود سخنی از مبارزه با حکومت جور و ظلم و ستم که یکی از ارکان اصلی انتظار می باشد , به میان نیامده است و متاسفانه در این دید به فراموشی نظری و بویژه عملی سپرده شده است..انتظار ظهور حضرت ولی عصر ( عج) که از بهترین عبادت ها است , یک انتظار منفی و منفعلانه نیست , بلکه انتظاری مثبت و فعال و ایستادگی در برابر حکومت های ظلم و جور زمان است . 2- اعتقاد نداشتن به تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور نفی هر گونه قیام و مبارزه عملی در زمان غیبت با استناد به برخی روایات و بحث تقیه یکی از مبانی فکری انجمن اعتقاد نداشتن به تشکیل حکومت در زمان غیبت امام معصوم و هر گونه قیام و مبارزه عملی با ظلم وستم می باشد بود . انجمن با استناد به برخی از روایات معتقد بودند که هر گونه قیام و تشکیل حکومتی پیش از ظهور امام زمان مردود و محکوم به شکست است . و از این روایات چنین استنباط می کردند که قیام و مبارزه در عصر غیبت به طور کلی مورد رضایت ائمه اطهار علیهم السلام نیست و در همین راستا با بیان چنین روایاتی , هر کسی را که علیه رژیم شاه اقدام می کرد , را محکوم می نمودند ( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 78) غافل از این که این روایات صرف نظر از ضعف سندی بعضی از آنها , مربوط به قیام هایی است که با داعیه امامت و مهدویت همراه باشد و«اگر فرض کنیم روایتی یافت شود که به طور مطلق بگوید هر قیامی صورت بگیرد , محکوم به شکست و نادرست است , این روایت چون مخالف با خطوط اصلی قرآن وسنت قطعیه معصومین علیهم السلام است , مردود و غیر قابل پذیرش است , زیرا این همه آیات و روایاتی که ما در جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و احیای کلمه دین واقامه حدود الهی داریم و اینها مخصوص زمان خاصی نیست , نشان می دهد که جلوگیری از احیای دین , سخن نادرست و قابل پذیرش نیست . اگر در عصر غیبت , حکومت دینی نباشد , لازمه اش حاکمیت قوانین غیر دینی و افراد ناصالح بر مردم مسلمان است که هیچ گاه خداوند و رسول اکرم (ص) به چنین چیزی راضی نیستند .» ( عبد الله جوادی آملی , ولایت فقیه , ولایت فقاهت وعدالت , قم : مرکز نشر اسراء , 1379, ص 374) انجمن برای توجیه سکوت و کنار گذاردن مبارزه عملی به بحث تقیه نیز استناد می نمود . در حالی که امام (ره)فرمودند : تقیه برای حفظ اسلام و مذهب بود که اگر تقیه نمی کردند مذهب را باقی نمی گذاشتند . تقیه مربوط به فروع دین است اما وقتی اصول اسلام , حیثیت اسلام , در خطر است , جای تقیه و سکوت نیست .( امام خمینی ره , ولایت فقیه , تهران: موسسه تنظیم ونشر آثار امام ره , 1376, ص 135) 3- اعتقاد به عدم دخالت در سیاست به جز سکولارهای غربزده که همواره خواهان جدایی دین از سیاست بوده اند متحجرانی چون انجمن حجتیه هم از این اندیشه دفاع کرده اند . انجمن در قبال عدم دخالت در مبارزات به گونه ای مبارزه با رژیم را کار سیاسی پنداشته و معتقد بود که آنها در سیاست دخالت نمی کنند. و این جزء اساسنامه آنهاست . درتبصره دوم اساسنامه این انجمن تاکید شده بود که انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هر نوع دخالتی را که در زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد , برعهده نخواهد داشت و این مساله بعدها باعث چالش اعضای انجمن با نیروهای انقلابی در جریان مبارزات برعلیه رژیم ستمشاهی شد . در حالی که امام ره دست روی مرکز فساد یعنی رژیم شاه گذارده بود و مبارزه خود را با اساس رژیم استوار نموده بود , انجمن حجتیه نه تنها با امام ره همراه نشد که عملاً در مسیری حرکت کرد که مورد رضایت و حمایت طاغوت قرار گرفت . انجمن در جذب جوانان مذهبی , بی تفاوت بار آوردن آنها نسبت به مسائل روز جامعه , مشغولیت ذهنی و فکری آنان در مبارزه با بهائیت , در حقیقت همان اهداف استعمارگران را که عدم مداخله مسلمانان در سیاست و فقط فراگیری احکام فردی بود را به اجرا گذاشت . انجمن با جا انداختن مسأله جدایی دین از سیاست و عدم مداخله مسلمانان و روحانیان در سیاست و مشغول کردن جوانان مذهبی , آرامشی را که رژیم برای چپاول ثروت های ملت احتیاج داشت , به او داد . البته نقش مرجع تقلید انجمن و همچنین فزونی یافتن اهمیت بهائیت در ذهن اعضای انجمن نیز مضاف بر این علت شد. به گونه ای که طالب هیچ گونه مزاحمتی در راه مبارزه با بهائیت(بنا بر تعریف خود) نبودند. آنها در توجیه این مطلب که چرا در مبارزات شرکت نکردید دلیل می آورند که عده ای رسالت مبارزه(همان کار سیاسی در ادبیات آنها) دارند و یک عده هم بایستی بنشینند و دفاع علمی و اعتقادی کنند و ما در طول دوران مبارزه چنین کرده ایم.( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 82 و 83 ) البته پاسخ چنین ادعاهایی روشن است. مگر انقلاب اسلامی و مبانی اعتقادی را می توان از سیاست نمود و مگر سیاست و دخالت در آن جزئی از مبانی اعتقادی ما نیست. به قول حضرت امام خمینی(ره): ما مکلفیم به اینکه در امور دخالت کنیم. ما مکلفیم در امور سیاسی دخالت کنیم و مکلفیم همانطور که پیغمبر می کرد.( صحیفه امام ره , ج 15, ص 53) 4- تمسک به مرجعیت برای تضعیف ولایت فقیه از آنجا که انجمن حجتیه با تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت مخالف بود عملاً ولایت فقیه را قبول ندارد . چه قبل و چه بعد از انقلاب , انجمن همواره سعی کرد با برجسته نشان دادن مرجعیت , رهبری انقلاب را تضعیف نماید . آنها تلاش کردند با محور دانستن مرجعیت آیت الله شریعتمداری و آیت الله خوئی , مرجعیت را در برابر ولی فقیه قرار دهند و بعد از انقلاب , مسأله بودن رهبر سیاسی واحد در کنار مرجعیت را مطرح نمودند . انجمن به ولایت عامه مراجع در مقابل ولایت فقیه معتقد است , یعنی همه مجتهدان ولایت دارند و اینکه اعلم در میان آنان وظیفه اش نظارت بر جریان امور است . انجمن هر گاه سخن از ولایت فقیه به میان آورده به سرعت آن را به ولایت عامه مراجع سوق داده است. به عنوان مثال انجمن در اوایل انقلاب در بیانیه به اعتقاد خود به ولایت فقیه تاکید کرد و مخاطبین رجوع به جزوه بسوی نور می دهد اما با رجوع به جزوه فوق و تحلیل آن مشخص می گردد که منظور از ولایت فقیه مورد تاکید انجمن همان ولایت عامه مراجع می باشد.( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 89) 5- دشمن شناسی ناقص انجمن انجمن در تشخیص دشمن و دشمن شناسی دچار انحراف و اشتباه بود زیرا پیش از انقلاب اسلامی بجای اینکه مبارزه خود را معطوف به مبارزه با رژیم ستمشاهی و استعمار نماید , مبارزه با بهائیت را اولویت خویش قرار داد که در حقیقت ساخته و پرداخته استعمار بود و توسط رژیم حمایت می شد . این ناشی از درک نکردن و جابجایی اولویت ها در مبارزه و به عبارتی نشاندن معلول به جای علت و مبارزه با آن به جای مبارزه با علت و ریشه ها ست . بعد از پیروزی انقلاب نیز انجمن در راستای این دشمن شناسی ناقص بجای مبارزه با امپریالیسم آمریکا متوجه مبارزه با مارکسیسم شد . (سید ضیاء الدین علیا نسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 75و76) جدا از پرداختن انجمن به مسأله بهائیت به مثابه یک مشکل اصلی , یکی دیگر از اهداف انجمن , مسأله اهل تسنن بود , آنها برای ایجاد دافعه نسبت به آنان برنامه ریزی می کردند و این هم به طور دقیق همان جاده ای بود که استعمار ترسیم کرده بود .( ابوالفضل صدقی , جریان شناسی انجمن حجتیه , فصلنامه 15 خرداد ,پیشین , ص 139) *انجمن حجتیه قبل از انقلاب اسلامی مهمترین و آشکارترین فعالیت انجمن قبل از انقلاب , مبارزه با بهائیت بود . مبارزه با بهائیت فلسفه وجودی انجمن را شکل می داد , این مبارزه تنها در بعد فکری انجام می گرفت و انجمن وارد فاز سیاسی واقتصادی نمی شد , در حالی که بهائیت یک پدیده کاملاً سیاسی و شبه جاسوسس بود و متقابلاً یکی از راه های مبارزه با آن , برخورد سیاسی بود . از آنجا که انجمن سیاست را نفی می کرد با این ویژگی بهائیت درگیر نشد و فقط از پایگاه ایدئولوژیک به نقادی آن می پرداخت به همین دلیل هنگامی که با هویدا نخست وزیر معدوم شاه , دکتر ایادی , دکتر ثابتی , یا یزدانی ها و غیره که از مسئولان و متنفذان حکومت استبداد بودند برخورد می کرد , با وجودی که آنها بهائی بودند, انجمن باز هم به دیده بی تفاوتی به آنان می نگریست زیرا درگیری با آنان اگر چه بهائی بودند جنبه سیاسی پیدا می کرد نه ایدئولوژیک در واقع عملکرد انجمن حجتیه در راه مبارزه ایدئولوژیک با بهائیت همان طور که گفته شد در خدمت اهداف رژیم شاه بود انجمنی ها نه تنها در مبارزه امام ره با رژیم شاه شرکت نکردند که با نهضت امام خمینی(ره) مخالف بودند و مخالفت ها و موضع گیری های انجمن در مقابل نهضت امام خمینی(ره) به طور عمده ناشی از همان جوهره فکری شان بود یعنی در زمان غیبت امام عصر(عج) ورود به عرصه سیاست را اشتباه و موجب لطمه به دین می دانستند و معتقد بودند که فقط معصوم می تواند وارد این عرصه شود. بنابراین آنها به طور مبنایی با شیوه مبارزاتی امام(ره) مشکل داشتند. علاوه بر اختلافات مبنایی ، در سطوح پایین تر و در شیوه ها هم با خط امام ره مشکل داشتند . بعضی از عناصر انجمن که ژست مخالف با رژیم را هم می گرفتند مدعی بودند که شیوه مبارزاتی حضرت امام ره موجب می شود که همین کارهای مذهبی هم با مشکل روبرو شود . این ها می گفتند: ما با مبارزه با بهائیت در حال مبارزه با استعمار واستبداد هستیم ، اما امام ره با این مبارزه علنی ، رژیم را حساس می کند و موجب می شود که همین کارها را هم نتوانیم انجام دهیم . از نگاه آن ها شیوه امام ره انحراف مبارزاتی بود این را در محافل خصوص سان مطرح می کردند . گسترش امواج انقلاب آن قدر سریع و شدید بود که تبلیغات دیگر اثری نداشت . تبلیغات انجمن علیه مشی امام ره شاید در سال های دهه 40 تاثیرات اندکی را به دنبال داشت ولی در دهه 50 که مردم آگاهی های بیش تری در مورد فساد رژیم شاه و جنایات آمریکایی ها در ایران پیدا کردند و نتایج این مفاسد را به طور ملموس در مسایلی مثل جشن های 2500 ساله یا تغییر تقویم هجری به شاهنشاهی مشاهده نمودند ، اعتقاد به ضرورت سرنگونی رژیم شاه و خلع ید استعمار ، تقریبا در تمامی ایران فراگیر شده بود ولذا آن دشمن شناسی مشکل دار انجمن حجتیه دیگر کسی را جذب نمی کرد .( روزنامه کیهان ، مصاحبه با عباس سلیمی نمین در مورد انجمن حجتیه ، 6/2/82) انجمن به دلیل مواضع غیر سیاسی خود نه تنها مورد مخالفت رژیم نبود که بر اساس برخی مدارک و شواهد , رژیم از آن ابراز رضایت هم می نمود. در گزارش یکی از منابع ساواک در مورد انجمن چنین آمده است « این انجمن یک سازمان سیاسی نیست و دولت نیز آن را تایید نموده و شاهنشاه آریا مهر هم از تشکیل آن ابراز رضایت فرموده اند (سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین ,ص 120 , متن سند ص 193) و دلیل این حمایت هم بخوبی روشن است چون چنین تفکراتی موجب می شد که ذهن بسیاری از جوانان و افراد متدین بجای معطوف شدن به مبارزه با رژیم به مبارزه با بهائیت متمرکز شود و در عمل عده ای از مبارزین از صحنه مبارزه خارج شوند. از طرفی اجازه فعالیت این انجمن و صدور مجوز برای فعالیت این انجمن توسط ساواک در شرایطی که با گروههای اسلامی وفعالیت های مذهبی به شدت مخالفت می شد به خوبی گویای بی خطر بودن فعالیت این انجمن برای رژیم می باشد .( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین ,ص 127) یکی از نمونه های سطحی نگری انجمن در مبارزات خود و پرداختن به فروعات و غافل شدن از اصول , مبارزه با پپسی کولا بود . انجمن پپسی کولا را مذموم و تحریم شده می شمرد و تلاش پیگیری در مقابله با آن پرداخت زیرا صاحب امتیاز آن شخصی بهائی بود . در جریان قیام پانزده خرداد 42 در حالی که امت مسلمان ایران به رهبری امام ره مبارزه جدی خود را با رژیم فاسد شاه آغاز کرده بودند رهبر انجمن حجتیه , امام را مورد مؤاخذه قرار داده و ایشان را مسئول خون های ریخته شده دانستند . و با تعبیرهای تندی حرکت اسلامی را محکوم نمود (ع. باقی , در شناخت حزب قاعدین زمان , پیشین , 42) جالب این که شاه هم همین سوال را مطرح نمود که این خون های ریخته شده به گردن کیست ؟ بدین ترتیب انجمن حجتیه در قیام 15 خرداد در کنار استعمار و شاه قرار گرفت و همصدا با حزب توده , بهائیت و جبهه ملی این قیام را محکوم کرد . با اوج گیری حرکت اسلامی در سال های 56-57 انجمن در یک بن بست گیر کرد و برخی از نیروهای درون انجمن نیز انجمن را برای پیوستن به نهضت اسلامی زیر فشار قرار دادند . اما انجمن حتی بیانیه ای هم در پشتیبانی از تظاهرات انقلابی صادر نکرد و به سبب همراه نشدن با حرکت مردم , انجمن با یک فروپاشی تشکیلاتی مواجه گردید , چون بخشی از بدنه انجمن به انقلاب پیوست . *انجمن حجتیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی که به نوعی پیروزی مذهبی های سیاسی بود . انجمن به موضع انفعال افتاد .و وادار به عقب نشینی شد و چاره ای جز این که با یک تغییر موضع تاکتیکی دوباره بتواند عرض اندام کند , ندید و از طرفی از درون تحت فشار بود که مواضع خودش را تغییر دهد و با انقلاب اسلامی هماهنگ شود. نیروهای تربیت شده در انجمن در سطوح مختلف , پس از انقلاب اسلامی به سه دسته تقسیم شدند . برخی مانند آقای پرورش , دکتر صادقی استاد دانشکده الهیات مشهد , عبد الکریمی استاد دانشگاه مشهد , مهندس مصحف و بسیاری دیگر به انقلاب پیوستند. دسته دوم در برابر انقلاب بی تفاوت ماندند و دسته سوم به انتقاد از آن پرداخته به صف مخالفان – از نوع دیندار – پیوستند . انجمن چند ماه پیش از انقلاب , یعنی در شهریور 57 مواضع خود را در ارتباط با سیاست تغییر داده , شروع به همراهی با انقلاب کرد .( رسول جعفریان , جریان ها و سازمان های مذهبی – سیاسی ایران , پیشین , ص 374) به هر حال جهت گیری انجمن پس از انقلاب به تدریج به سمت هواداری از آن پیش می رفت . انجمن پنج ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی , مبادرت به تجدید نظر و اصلاحاتی در اساسنامه اش و افزودن تبصره ها و متمم هایی نمود که در شرایط انقلاب قادر باشد گا به میخ و گاه به نعل بزند و دو پهلو موضع بگیرد به عنوان مثال اگر در مواردی از آنها انتقاد می شد , فوراً شاهد خود را که متمم اساسنامه است به رخ می کشیدند که بلی ما مطابق اساسنامه مان مطیع و فرمانبردار رهبر و معتقد به ولایت فقیه و آماده خدمت به ارگان ها و نهادها و… هستیم (ع. باقی , در شناخت حزب قاعدین زمان , پیشین , ص 73) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی انجمنی ها سعی کردند در مراکز مهم دولتی نفوذ کنند . در زمان حاکمیت دولت موقت اکثر افراد نفوذی انجمن که از نظر فکری و عملی هماهنگ با بازرگان بودند , در پست ها مستقر شدند و به تدریج افراد هم فکر خود را وارد ارگان ها و نهادهای انقلاب نمودند . از مراکز مهمی که افراد انجمن توانستند در آن نفوذ کنند مراکز اطلاعاتی کشور بود . بدین وسیله کلیه مدارک و اسنادی که پرده از ماهیت واقعی و روابط انجمن با ساواک برمی داشت , سریعاً از بین رفت و بقیه اسناد جمع آوری شده را هم در اختیار دیگر ارگان ها نمی گذاشتند . آیت الله جنتی خطاب به اجمنی ها گفتند : علت اصرار شما دایر بر این که در مراکز اطلاعاتی نفوذ کنید و اطلاعات جمع آوری شده را به مراکز بهره وری و ارگان های انقلابی نمی دهید چیست ؟ مگر سپاه یا ارگان های مشابه نباید دارای آن اطلاعات باشند تا ضد انقلاب را پیگیری نمایند ؟ چرا با سپاه به صورت کامل همکاری ندارید ؟ (محمد رضا اخگری , ولایتی های بی ولایت , پرچم , 1367؛ ص 62-63) با نفوذ انجمن حجتیه در مراکز اطلاعاتی به خصوص مرکز اسناد ملی امام ره در سال 1362 مسئول مرکز اسناد ملی را تعویض نمودند . در همین سال انتشار کتابی با عنوان « در شناخت حزب قاعدین » ضربه سختی بر انجمن وارد کرد . یکی دیگر ا خط مشی های انجمن حجتیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جایگزینی مبارزه با مارکسیسم به جای بهائیت بود این در حالی بود که نسبت به خطر فرهنگ غرب که در دانشگاه ها و مراکز تربیتی و سطوح مختلف جامعه رسوخ نموده بود , توجهی نداشتند و مارکسیسم را مساله اصلی نشان می دادند . به همین جهت , انجمن در مجموع کوچکترین موضوع منفی در قبال جریان بنی صدر , جبهه ملی , حزب خلق مسلمان که حامی آن آقای شریعتمداری بود, اتخاذ نکرد . انجمن در ابتدا که عراق به ایران حمله کرد هیچ گونه عکس العملی از خود نشان نداد و پس از مدتی با همان دلایلی که علیه نظام رژیم شاه مبارزه نکردند و حتی با آن سازش و در مواردی همکاری داشتند , شروع به محکوم نمودن جنگ در زمان غیبت نمودند . انجمن که در این زمان چهره ای منافقانه از خود به نمایش گذاشته بود برای آن که در مقابل سیل علاقمندان به امام و ولی فقیه تاب مقاومت داشته باشد , همیشه خود را حامی انقلاب معرفی می کرد . * تعطیلی انجمن با بروز اختلافات میان اعضای انجمن و طرفداران دولت در سبزوار و بوشهر و اصفهان و کرمانشاه و درگیری های خیابانی و ادامه کارشکنی ها و تبلیغات مغرضانه آنان , امام ره در عید فطر سال 1362 خطاب به انجمن فرمودند: «یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید , مگر حضرت صاحب برای چی می آید ؟ حضرت صاحب می آید معصیت را بردارد ما معصیت می کنیم که او بیاید ؟! این اعوجاجات را بردارید , این دسته بندی ها را برای خاطر خدا اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان اگر ملی هستید , این دست بندی ها را بردارید . در این موج خودتان را وارد کنید و بر خلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست .»( صحیفه امام , ج 17, ص 534) به دنبال سخنان امام ره در باره عملکرد مغایر با اهداف نظام جمهوری اسلامی , به طور رسمی با صدور بیانیه ای تعطیلی فعالیت های خود را اعلام نمود .( ع. باقی , در شناخت حزب قاعدین زمان , پیشین , ص 406) البته همان طور که پیش بینی می شد , هر چند انجمن به ظاهر فعالیت های خود را تعطیل اعلام نمود ولی تلاش های این گروه به صورت آشکار و پنهان ادامه یافت . یکی از تحرکات اخیر انجمن حجتیه دامن زدن به اختلاف بین شیعه و سنی بود و در زمستان سال 1381 انتشار خبر فعالیت های تفرقه افکنانه انجمن حجتیه در مناطق سنی نشین کشور , بحث درباره ماهیت این تشکیلات را بار دیگر نقل محافل سیاسی کشور نمود . این در حالی است که سرویس های اطلاعاتی استکبار جهانی نیز اکنون خط تفرقه بین شیعیان و اهل سنت را دنبال می کنند از این رو هر گونه تلاش در این جهت , حرکت در راستای اهداف دشمن و آب به آسباب آنان ریختن محسوب می گردد . ترویج نمایندگی امام زمان (عج) و ملاقات با ایشان , ترور مسببان تاخیر در ظهور امام زمان توسط گروه مهدویت با رهبری سید محمد حسین میلانی, واجب دانستن دعای تعجیل در فرج امام زمان مثل نمازهای یومیه و گناه کبیره دانستن ترک آن , از دیگر تحرکات اخیر انجمن حجتیه می باشد .( ابو الفضل صدقی ,جریان شناسی انجمن حجتیه , فصلنامه 15 خرداد , پیشین , ص 155) با حضور آقای دکتر محمود احمدی نژاد در شهرداری تهران و به خصوص با شروع انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم , و به استناد به بردن نام امام زمان (عج) از سوی ایشان در ابتدای سخنان خود , محافل خاصی اعلام کردند که دوره جدیدی از فعالیت انجمن حجتیه در دستگاه های دولتی آغاز شده است . این درحالی بود که همین گروه ها با روی کار آمدن دولت آقای خاتمی و انتصاب سید محمد علی ابطحی پسر سید حسن ابطحی ( جانشین شیخ محمود حلبی مؤسس انجمن حجتیه ) در مقام معاونت حقوقی و ریاست دفتری رئیس جمهور از خود هیچ واکنشی نشان نداده بودند . شایان ذکر است که در این دوره اعضای انجمن آزادانه فعالیت خود را پی می گرفتند و کسی مانع آنها نمی شد . با روی کار آمدن دولت نهم این گروه با محدودیت هایی رو به رو شدند و سرانجام در خرداد 1385 , سید حسن ابطحی و فرزندش سید محمد تقی و عده ای از مریدانش دستگیر شدند . (ابو الفضل صدقی ,جریان شناسی انجمن حجتیه , فصلنامه 15 خرداد , پیشین ,ص 162) تبلیغات منفی بر علیه دولت آقای احمدی نژاد و برچسب و اتهام حجتیه زدن به آن در حالی صورت گرفته و می گیرد که اهداف , شاخصه ها و عملکرد دولت آقای احمدی نژاد به گونه ای است که نه تنها با شاخصه های فکری انجمن حجتیه و اهداف آن , هیچ گونه همخوانی ندارد , بلکه در نقطه مقابل با آن است . تلاش پیگیر برای برقراری عدالت و مبارزه با بی عدالتی ها در سطوح مختلف و مقابله با استکبار جهانی و حمایت از ولایت فقیه و… از شاخصه های محوری این دولت است که با شاخصه های فکری انجمن در تضاد است به نظر می رسد این گونه اتهام زنی ها با هدف تخریب چهره دولت ارزشی آقای احمدی نژاد در اذهان عمومی صورت گرفته و می گیرد . *نوع برخورد با انجمن حجتیه بعد از انقلاب ما شاهد دو برخورد افراطی و تفریطی با انجمن بودیم. یک تفکر که تمامی اعضای انجمن را به یک چوب می راند و هیچ تفکیکی میان اعضای آن قائل نبود و براساس همین تفکر غلط، بسیاری از اعضای انجمن که به سادگی می توانستند با انقلاب همراه شوند، طرد شدند. تفکر دیگر که نگاهی خوشبینانه و تفریطی به انجمن داشت، صرف مذهبی بودن این جریان را برای جذب در بدنه انقلاب کافی می دانست و متاسفانه با این سهل انگاری، عناصری از لایه های میانی انجمن که بسیار خطرناک بودند توانستند در برخی پستها و مناصب حساس نفوذ کنند و زیرکانه همان مشی سابق خود را که در تقابل با دیدگاه های حضرت امام (ره) بود، ادامه دهند. به نظر می رسد هر دونوع برخورد با این انجمن اشتباه بود, وباید بدون هر گونه افراط و تفریط و براساس حقایق با این گروه برخورد می شد . مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوری خود در باره انجمن فرمودند : به نظر من در میان افرادی که در انجمن حجتیه هستند , عناصر انقلابی , مومن , صادق , دلسوز برای انقلاب , مومن به امام و ولایت فقیه و در خدمت کشورو جمهوری اسلامی پیدا می شوند , همچنان که افرادی منفی , بدبین , کج فهم , بی اعتماد و در حال نقد زدن و اعتراض هم پیدا می شوند .پس انجمن از نقطه نظر تفکر سیاسی و حرکت انقلابی , یک طیف وسیعی است و یک دایره محدودی نمی باشد . ( روزنامه اطلاعات , 6/11/60) معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر : * جریان شناسی انجمن حجتیه، سیدضاءالدین علیانسب، سلمان علوی نیک، قم: زلال کوثر، 1385 * جریان ها و سازمان های مذهبی – سیاسی ایران , رسول جعفریان , تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی , 1383 * در شناخت حزب قاعدین زمان ,ع. باقی , تهران, نشر دانش اسلامی , 1362 * از مدرسه معارف تا انجمن حجتیه و مکتب تفکیک، محمدرضا ارشادی نیا، قم: دفتر تبلیغات حوزه علمیه، 1386 * لایه های پنهان انجمن حجتیه، فتاح غلامی، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی * بازشناسی مبانی فکری انجمن حجتیه، مرتضی فیروزآبادی، سایت باشگاه اندیشه، 30/1/1384 * جریان شناسی انجمن حجتیه ,ابوالفضل صدقی, فصلنامه 15 خرداد , سال ششم, شماره 20, تابستان 88 « جریان شیرازی ها » یکی از جریاناتی که در چند سال اخیر قوت گرفته و در حال رشد و نمو است جریان جعلی شیعه نمایی است که در حاشیه و متن بیوت یکی از مراجع تقلید قم به نام شیرازی شکل گرفته است. جریانی که یکی از بسترهای رشدش را از طریق هیاتهای مذهبی دنبال میکند. این جریان غیرمعقول که بدون نگاه به مکان و زمان و بدون توجه به مسائل جاری در جهان اسلام، به اشاعه بدعتهایی می پردازد که نتیجه آن جز کشتار شیعیان بیگناه نیست. شبکههای ماهوارهای متعدد، امپراتوری اینترنتی و مراکز وسیع آموزشی در کشورهای مختلف اسلامی، تنها ثمره بخشی از حمایتهای مادی و توزیع پولهای کلان این جریان است. این در حالی است که کشورهای اروپایی شبکههای بین المللی جمهوری اسلامی ایران را میبندند و شبکه المنار حزب الله در بسیاری از ماهوارهها توقیف شده و اجازه پخش ندارد. این جریان باوجود اینکه ادعای حمایت و دستگیری از تمام شیعیان و محبان اهل بیت را دارد، اما در ماجرای سوریه کوچکترین اظهارنظری نکرده است. حتی زمانیکه دشمن در صدد تخریب مرقد مطهر حضرت زینب(سلام الله علیها) بود هیچ عکس العملی از این فرقه نشان داده نشد. نکته جالب ماجرا جایی است که تنها جریان مسلمانی که بعد از تکفیریها علیه سید حسن نصر الله در لبنان فعالیت میکند، این جریان است. راهکار این فرقه در جذب هیئات مذهبی تاکید بر هیات غیرسیاسی است. دلیلی که این جریان بر این مساله اقامه می کند فرار مردم عادی از هیئات با بیان مسائل سیاسی است. ولی این فرقه در اصل، به دنبال ایجاد شکاف بین هیات ها و نظام اسلامی هستند. در ادامه به بخشی از تاریخچه فعالیت و اندیشههای انحرافی این جریان اشاره خواهیم کرد: از نمازخواندن پشت امام تا مقابله با انقلاب اسلامی آیتالله سید محمد شیرازی برادر بزرگتر شیرازیهاست که از همان ابتدای مطرح شدن امام به عنوان زعیم تشییع با ایشان مشکل پیدا کرد. با وجودی که مرحوم آیتالله شیرازی هنگام ورود امام به کربلا استقبال بسیار خوبی از ایشان به عمل آورد و حتی از امام خواست که به جای او در صحن امام حسین نماز جماعت بخواند، اما پس از رحلت آیتالله العظمی حکیم و طرح مرجعیت آیتالله شیرازی از سوی کربلاییها این روابط تیره و سرد شد. در خاطرات روز ورود امام به کربلا و سنگ تمام سید محمد شیرازی در استقبال از امام گفته شده است: «عصر روز جمعه ۱۶/۷/۴۴ امام خمینی همراه با شهید سید مصطفی و شماری از علما و روحانیان عازم کربلا شد. در سی کیلومتری شهر کربلا در قصبه «مسیب» نزدیک پانصد نفر از علما و محصلان علوم اسلامی کربلا و نجف و شماری از مردم به استقبال امام شتافتند. هنگام ورود به کربلا بلندگوی صحن مطهر امام حسین (ع) به صدا در آمد و ورود امام خمینی را به پیشگاه قهرمان شهید کربلا حضرت حسین بن علی علیه السلام و عموم اهالی آن شهر مقدس تبریک گفت و رو به آستانه حضرت امام حسین (ع) کرد و گفت: «امروز یکی از فرزندان فداکارت که به پیروی از راه و فکر تو قیام کرده و آوارگی کشیده به حضورت میآید» آنگاه خطاب به امام خمینی گفت: «ای مجاهد!، ای قائد! به شهر جدت حسین خوش آمدی». پلاکاردی در درب قبله صحن مطهر حضرت امام حسین (ع) بالا برده بودند که این شعار روی آن جلب نظر میکرد: «ترفوف رایهالاسلام بید آیه الله الخمینی» در همین حال در مدخل شهر کربلا پشت صحن حضرت ابوالفضل و درب صحن حضرت سیدالشهدا (ع) چندین رأس گوسفند از طرف اهالی شهر قربانی شد… پس از زیارت، نماز مغرب و عشا را بنا به درخواست آقای سید محمد شیرازی به جای او در صحن مطهر برگزار شد و انبوهی از روحانیان و مردم به او اقتدا کردند. پس از پایان نماز آقای شیرازی از طرف اهالی کربلا از امام خواست که اقلاً برای یک هفته در کربلا توقف نماید. این درخواست از طرف امام پذیرفته شد و امام مدت یک هفته ای که در کربلا توقف داشتند نماز را به جای آقای شیرازی به جماعت برگزار میکرد. در شب اول ورود امام به کربلا در اقامتگاه او نزدیک به پانصد نفر از روحانیان و مردم اطعام شدند و جشن باشکوهی به مدت سه روز در کربلا برگزار شد و اشعار و قصاید زیبایی در مدح ایشان و نهضت اسلامی ایران سروده و خوانده شد.» البته مهمترین مخالفتها با مرجعیت این آیتالله جوان مقیم کربلا از سوی آیتالله خویی و آیتالله سید محمود شاهرودی صورت گرفت و این دو مرجع تقلید در موضعگیریهای تندی اجتهاد سید محمد شیرازی را زیر سؤال برده و طرح مرجعیت وی را مشکوک قلمداد کردند. آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خویی و آیتالله العظمی شاهرودی هر یک به طور جداگانه اعلامیهای علیه ایشان صادر کردند. آقای شاهرودی در اعلامیهاش متذکر شده بود که آقای شیرازی مجتهد نیست و شاهد بر این مدعا، نیز استاد وی آقای شیخ یوسف حائری است که در نوشتهای تصریح کرده، آقای شیرازی به حد اجتهاد نرسیده است. در مرحله بعد حملهها، شدت بیشتری پیدا کرد و مرحوم آقای خویی در سئوالی که از ایشان شده بود طوری جواب داده بود که حیثیت ایشان خدشهدار شد… مرحوم آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خویی در جواب مرقوم کرده بود که کار این سید، شبههناک است و دادن وجوهات به وی جایز نیست. سید محمد شیرازی که در ابتدای جنگ، مردم عراق را به رهبری امام خمینی دعوت کرده بوده در یک اقدام عجیب مرگ آقا مصطفی را ساخته و پرداخته خود انقلابیون دانست! عدم ارتباط با امام تا زمان عزیمت آقای شیرازی به کویت ادامه یافت، اما بعد از استقرار ایشان در کویت، دوستان و حامیان ایشان حملاتی را علیه امام ترتیب دادند و شروع به بدگویی و بستن اتهامهای ناروا علیه ایشان کردند و در این زمینه بعضی از نزدیکان آقای شیرازی با تفسیق و حتی تکفیر حضرت امام کار را به اوج خود رساندند و این ناسزاها از آن زمان و حتی بعد از ورود آقای شیرازی به ایران ادامه یافت. در زمینه مسائل سیاسی نیز بعضی از دوستان و هواداران حضرت امام مثل آقای محتشمی و آقای فردوسیپور که برای سخنرانی و امور دیگر به کویت میرفتند، نقل میکردند که بیت و بیرونی آقای شیرازی، پاتوق مأموران ساواک ایران است و خود ایشان هم به ما توصیه میکند که دست از مبارزه علیه شاه برداریم و سخنی ضد رژیم نگوییم. با این وصف حضرت امام در تمام این مراحل از موضعگیری صریح و علنی درباره ایشان، همچنین اجتهاد و عدالت او خودداری میکرد. یک بار جمعی از کویتیها خدمت امام رسیدند و درباره آقای شیرازی و این که ایشان مجتهد و عادل هست یا نه، سوال نمودند؛ ولی حضرت امام نفیاً یا اثباتاً جوابی ندادند که موجب ناراحتی اینها و بعضی از بزرگان مثل آقای خویی شده بود. این در حالی بود که سید محمد شیرازی به درخواست علمای بزرگ عراق برای ارجاع مردم به مرجعیت امام چنین پاسخ داده بودند: «جواب آقای شیرازی این بود که دوستان صلاح ندیدند که من، مردم را به آقای خمینی ارجاع بدهم؛ بنابراین بنده بر سر همان ادعای مرجعیت و الامام المجدد بودن هستم و خداوند ما را از شر اغیار حفظ خواهد کرد.» خانواده شیرازیها حتی از جسم برادرشان برای اعلام مواضع سیاسیشان علیه نظام جمهوری اسلامی دریغ نکردند ایشان علیرغم اینکه به دستور رهبری در صحن حرم حضرت معصومه برای قبر سید محمد شیرازی جایابی صورت گرفت در یک اقدام ناصواب تشییع جنازه برادرشان را به یک میتینگ سیاسی تبدیل کردند و اقدام به ایجاد بلوا و آشوب در شهر مقدس قم کردند که بنا به استشهادات شاهدان عینی مورد اعتراض بسیاری از اهالی قم قرار گرفت. در این هنگام است که نیروهای امنیتی در مقابل ایجاد چنین آشوبی ایستادگی کرده و تابوت سید محمد شیرازی را برای دفن به حرم مطهر انتقال میدهند. این ماجرا تا سالها مستمسکی برای خانواده شیرازیها برای حمله به شخص مقام معظم رهبری قرار گرفت و این اتفاق در حالی صورت گرفت که رهبر انقلاب، هم در پیامی از مجاهدتهای سید محمد شیرازی تقدیر کرده بودند هم مجلس ختمی در مسجد اعظم قم برای ایشان برگزار کرد. سید صادق برادر کوچکتر سید محمد است که بعد از فوت وی در سال ۱۳۸۰ در شهر قم، عملاً تبدیل به بزرگ خاندان شیرازیها شد. عناد و دشمنی این جریان با انقلاب اسلامی ایران و شخص حضرت امام خمینی و نیز حضرت آیتالله خامنهای، امری است که ایشان هیچ واهمهای از ابراز علنی آن حتی در داخل جمهوری اسلامی ایران نداشتهاند. برادر دیگر سید صادق، سید مجتبی است که اکنون در انگلیس حضور دارد و وی نیز در کسوت علما ظاهر میشود. فیلم صحبتهای سید مجتبی علیه شخص رهبری و مجموعه فحشهای رکیک وی نسبت به رهبری نظام هزاران بار در فضای مجازی دیده شده است و به جرات میتوان گفت که از میان تمامی جریانات ضد انقلاب اسلامی ایران و رهبری در سرتاسر دنیا، هیچکدام چنین جسارتی در توهین نسبت به ایشان نداشتهاند. این جریان با به راه افتادن شبکه الفدک سابق و صوت الاطهار توسط شیخ کویتی یاسرالحبیب جانی تازه گرفت و گفته میشود که میان ایشان و یاسرالحبیب رابطهای سببی نیز وجود دارد (ظاهراً یاسرالحبیب داماد سید مجتبی شیرازی است). علیرغم تکفیر طیفی از علمای شیعی از شهید محمدباقر الصدر گرفته تا آیتالله سیستانی، مکارم شیرازی و رهبری و… توسط یاسرالحبیب در ۱۳ شبکه ماهوارهای منتسب به شیعه، جریان شیرازیها به هیچوجه حاضر به تبری از وی نبوده و نیست. از مهمترین اقدامات ضد شیعی و مذهبی این گروه منتسب به شیعه در فضای ماهوارهای جهان، میتوان به تأسیس چند شبکه فارسی و عربی زبان با نامهای شبکه جهانی امام حسین ۱و۲و۳، مرجعیت، فدک، سلام، رقیه، ابوالفضل العباس، الانوار، خدیجه، الزهرا، المهدی و… اشاره کرد که در ایام محرم با تبلیغ شنیعترین مسائل با عنوان شعائر حسینی، باعث وحشت مردم دنیا از شیعیان شدهاند! شبکههایی که با پنهان شدن در ظاهر دینی سعی میکنند جلوههای واقعی شیعی بودن را به صورت کاملاً وارونه نشان دهد. البته اکثر این شبکهها با حمایت شخص آیتالله سید صادق شیرازی و بیت آن تأسیس و به فعالیت خود ادامه میدهند. نکته قابل تأمل آنجاست که هزینه احداث و راهاندازی و مدیریت این شبکهها چگونه تأمین میشود؟ آن هم بدون حتی پخش یک برنامه تبلیغاتی! آقای هدایتی مدیر شبکه سلام درباره میزان هزینه های یکی از این شبکهها میگوید: « هزینه های پخش و تولید ما ماهیانه بالغ بر ۹۵ هزار دلار است. ۷۵ هزار دلار آن استودیو پخش و ۲۰ هزار دلار آن به تولید برنامه اختصاص دارد که این مبلغ در مقایسه با دیگر شبکه های ماهواره ای بسیار ناچیز است.» نکته مهمتر این مطلب اینجاست که باید باز هم شاهد نمایش خون و خونریزی و ضرب و شتم به نام شعائر حسینی در فضای مجازی و ماهوارهای باشیم. نمونه کوچک این اقدامات را میتوانید با سرچ کلمه Muharram در بخش تصاویر موتورهای جستجو مشاهده کنید. تصاویر این اعمال شنیع به قدری زجرآور و دردناک است که حتی خود شیعیان را اذیت میکند چه برسد به کسانی که از سرتاسر دنیا با ادیان دیگر سر و کار دارند و نظارهگر شعائر حسینی از این دست هستند! دکتر تیجانی در کتاب «اهل بیت(علیهم السلام)؛ کلید مشکل ها» ترجمه سید محمدجواد مهری درباره نقش سرویس جاسوسی انگلستان در ایجاد تفرقه و خرافه پراکنی در مذهب تشیع مینویسد: «شمشیرهایی که در گذشته شیعیان آن را در برابر ظالمان بلند میکردند، امروز برای زدن به سرهای خود، از آن استفاده میکنند. تاجایی که انگلیسیها مقدار زیادی شمشیر، در میان دستههای عزاداری – در کربلا- تقسیم میکردند.» سال گذشته هم به دنبال نامگذاری نهم تا پانزدهم ربیعالاول به عنوان هفته برائت توسط شبکه ماهوارهای امام حسین (ع) که توسط بیت آیتالله سید صادق شیرازی اداره میشود آن هم دقیقاً در ایام هفته وحدت، موجبات نگرانی بسیاری از شیعیان فراهم آمد که البته این ماجرا با عکسالعمل خوب و به موقع بزرگان اهل سنت و شیعه همراه بود. درباره مسئله قمه زنی هم که تقریباً اکثر مراجع اعلم شیعه این کار را شنیع دانستهاند هم آقای سید صادق شیرازی فتوای استحباب صادر کردهاند. البته این مسئله در طول تاریخ همواره مورد توجه علمای شیعه بوده تا جایی که حتی در دوران مشروطه نیز مراجع تقلید شیعه بیانیهای جهت حفظ وحدت اسلامی صادر کردند و نوشتند «چون دیدیم که اختلاف فرقههای پنجگانه مسلمین (اختلافاتی که مربوط به اصول دیانت نیست) موجب انحطاط دول اسلام و استیلای خارجیان شده است، به جهت حفظ کلمه جامع دینیه و دفاع از شریعت محمدیه، فتاوای مجتهدین عظام، که روسای شیعه جعفریه هستند، و مجتهدین اهل سنت، اتفاق نموده بر وجوب تمسک به حبل اسلام… اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهداری جمع مملکت های اسلامی از تشبهات دول بیگانه و حملههای سلطنت های صلیبیه، متحد شد رای جمیعا برای حفظ حوزه اسلامیه بر این که تمام قوت و نفوذ خود را براین خصوص مبذول داریم و از هیچگونه اقدامی که مقتضی است فروگذار نکنیم… چنانچه حق تعالی فرموده اشدّاء علی الکفار رحماء بینهم و متذکر می سازیم عامه مسلمانان را به برادری که خداوند بین تمام مومنین بست و اعلان می کنیم وجوب اجتناب از چیزهایی که موجب نفاق و شقاق است…» آیتالله نورالله نجفی اصفهانی، آخوند خراسانی، سید اسماعیل صدر، شیخالشریعه اصفهانی و شیخ عبدالله مازندرانی از امضاکنندگان این بیانیه بودند. این اتفاقات در حالی میافتد که امام علی(علیه السلام) درباره انجام کارهایی که موجبات تفرقه را فراهم میکند میفرماید: «لَوسَکَتَ الجاهِلُ مَااختَلَفَ النّاسُ اگر نادان خاموشی می گزید، مردم دچار اختلاف نمی شدند.» آیتالله سید صادق شیرازی البته دارای سوابق سیاسی نیز هستند، وی در سال ۸۸ به دفاع از فتنه گران پرداخت و در ویدئویی به نظام مقدس جمهوری اسلامی شدیداً حمله کرد. البته سابقه حملات وی و خانوادهاش به انقلاب اسلامی مردم ایران در اوایل انقلاب و برادرش به رهبری انقلاب امام خمینی بین انقلاب مشهور است. مسئول دفتر وی محمد حنافروش، مدیرمسئول شبکه جهانی امام حسین و سید حسین شیرازی نیز به خاطر حمایت از فتنه گران در سال ۸۸ و ترویج خرافات در شبکههای جهانی نیز مدتی بازداشت شده بودند. نکته جالب توجه ماجرا آنجاست که با این که ایشان از مراسمها و شعائر حسینی به صورت خاص و غیر معتبر بسیار دفاع میکند، اما در عاشورای سال ۱۳۸۸ که عدهای فتنه گر به نمادها و شعائر حسینی توهین کردند، واکنشی نشان نداند. آیتالله سید صادق شیرازی در سخنرانی خود که در تاریخ ۲۸ صفر ۱۴۳۱ در قم ایراد میکرد با استفاده از کلماتی ناشایست اقدام به توهین به رهبری نظام اسلامی کرد: «جوونا گول نخورید مثل پدراتون که بعضیهاشون گول خوردن نشید تاریخ پیغمبر رو خودتون بخونید هر چی میگن نگید راست میگه! نگید درست میگه… کشور اسلامی مردمش انقلاب میکنن برید ببیند اون وقت این حکومتی که به اسم مردم اومده با باتوم میاد میزنه مردم رو! این اسلام نیست! این زیبا نیست! با این اسلام می خوایم دنیا رو دعوت کنیم به اسلام! مگه منافق رو باید کشت؟ پیغمبر خدا یه دونه منافق نکشتن!!…. وقتی در حکومت اسلامی ملت خودش رو به خاطر اینکه یه تظاهرات کرده با باتوم میزنه میکشه به خاک و خون میکشه چه توقع هست توقعی هم ندارم … خزی دنیاست که خود ملت خودشون لعن شون می کنه شب نامه ضدشون می نویسه یه خورده توسعه پیدا کرد انقلاب می کنه اون رو هم میکُشه یا حبس میکنه … فکر میکنید کشور اسلامی اسمش فقط اسلامیه پیغمبر همین بودن این مسئولیت من و شماست در هر مسئولیتی هستیم هر قدر قدرت داریم اینو به دنیا نشون بدیم تاریخ پیغمبر خدا رو نشون بدیم.» امام خمینی (ره) در لزوم توجه بیشتر روحانیت به مسائل شرعی و سیاسی و هشدار نسبت به خطرات این قشر در صورت انحراف میفرمایند:«آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانینما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است». ایشان در بیان ضرر وجود حتی یک روحانی که در خط اسلام آمریکایی باشد میفرمایند: «خدای متعال میداند که من نسبت به آخوندهای فاسد آنقدر شدید هستم که نسبت به سایر مردم نیستم. ساواکی پیش من محترم تر از آخوند فاسد است.» دار و دسته افراطی ها یاسر الحبیب یک طلبه خوشپوش است که در حسینیهای در لندن منبر برود سینهچاک شیعیان و دشمن درجه یک وهابیت به شمار میرود. «یاسر یحیی عبدالله الحبیب» یکی از شبکههای تحت حمایت آیتالله سید صادق شیرازی یعنی شبکه فدک را مدیریت میکند ولی از حضور چشمگیر و پررنگ در دیگر شبکههای زنجیرهای این طیف فکری نیز غفلت نمیکند. تنها سه سال از راهاندازی «هیئت خدّامالمهدی» در کویت میگذشت که تندرویهای یاسر الحبیب، دولت کویت را مجبور کرد هیئتش را پلمپ و او را روانه زندان کند. اما این جوان جسور چشم انگلیسیها را گرفته بود؛ پس سریع به سوژه مورد نظر سازمانهای حقوق بشری انگلیس و آمریکا تبدیل شد. حتماً خود مقامات کویتی هم متعجب شده بودند که این سازمانها چرا بین این همه زندانی و شکنجهشده، به این روحانی جوان این قدر توجه میکنند. دو سال وقت کافی بود تا بعد از رایزنی انگلیسیها و ساکن شدن وی در لندن حیطه فعالیتهای یاسر الحبیب به شدّت گسترش پیدا کند. روزنامهای با نام «shianewspaper» منتشر می کند، حوزه علمیه «امامین عسکریین» را در لندن به راه اندازد، شبکه ماهوارهای «فدک» را نیز با حمایت آیتالله سید صادق شیرازی تأسیس کند و در سال ۲۰۱۰ نیز مکان هیئتش در لندن را به حسینیهای بزرگ به نام «حسینیه سیّدالشّهدا» منتقل و مکان جدید را مجتمعی برای حوزه علمیه، هیئت، دفتر کار، مؤسسه رسانهای، شبکه ماهوارهای فدک، روزنامه شیعه و پایگاه اطلاعرسانی اینترنتی قرار می دهد. رمضان المبارک ۱۴۳۱ قمری شیخ مقیم در انگلیس در هفدهم ماه مبارک و در سالروز وفات عایشه همسر پیامبر اکرم (ص) مجلسی در حسینیه خود در لندن تشکیل داد و از فراز منبر جملات رکیک و نسبتهای وقیحانهای متوجه او کرد. «شیخ عبدالعزیز آل الشّیخ» مفتی اوّل سعودی در برابر این اقدام چنین واکنش میدهد: «بعد از اسائه ادب یاسر الحبیب به أم المؤمنین عایشه، انتشار مذهب تشیّع در کشورهای عربی و اسلامی متوقّف شده است». وی در دیدار خود با ائمه جمعه و جماعات مساجد عربستان سعودی گفت: «سخنان یاسر الحبیب، روحانی شیعه کویتی باعث شد تا بسیاری از اهل سنّت که تمایلی به تشیّع داشتند، از مسیر انحرافی خود برگشته و راه مستقیم را برگزینند.» آلالشّیخ ادامه داد: «مُخبرین ما در کشورهای عربی به من اطلاع دادند عدّه زیادی از اهل سنّتی که شیعه شده بودند، به خصوص در شمال آفریقا، پس از گفته های یاسر الحبیب متوجّه شده اند که تشیّع، مذهبی باطل است و به مذهب حقّ برگشته اند.» اما سخنان مشکوک شیخ، مشکلات بسیاری برای شیعیان کویت و عربستان نیز به بار آورد. علمای شیعه این دو کشور ـاز جمله «شیخ عَمری»، «شیخ حسین معتوق»، «شیخ حسن صفّار»، «شیخ علی آل محسن»، «شیخ عبدالجلیل السمین»، «شیخ نمر» و «سیّدهاشم السلمان» ـ مواضع سختی در برابر وی گرفته و او را از خود طرد کردند. تا اینکه این دست موضعگیریها که باعث ورود فشارهای فراوان به شیعیان عرب نیز شده بود، جمعی از علماء و فرهیختگان شیعه منطقه احصاء عربستان را بر آن داشت تا استفتائی را خدمت مقام معظم رهبری ارسال کنند. پاسخ معظم له آبی بود بر آتش:«اهانت به نمادهای برادران اهل سنّت از جمله اتّهام زنی به همسر پیامبر اسلام حرام است. این موضوع، شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سیّدالانبیاء پیامبر اعظم -حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله– می شود.» فتوایی که از شبکه ماهوارهای الجزیره گرفته تا روزنامه الانباء کویت، سایت پرمخاطب محیط، روزنامههای السّفیر لبنان و الحیات چاپ لندن و سایت رادیو تلویزیون مصر و … به انعکاس درآمد و مورد تحلیل قرار گرفت. حتّی احمد الطّیب، شیخ الازهر در بیانیهای رسمی، اینچنین به فتوای رهبر حکیم انقلاب، واکنش نشان داد: «با تمجید و خرسندی، فتوای مبارک حضرت امام علی خامنه ای را در خصوص تحریم اهانت به صحابه رضوان الله علیهم یا تعرّض به همسران حضرت رسول(ص) دریافت کردم. این فتوایی است که با دانش صحیح و درک عمیق از خطرناکی آنچه که اهل فتنه انجام می دهند، صادر شده و بیانگر علاقه و اشتیاق به وحدت مسلمانان است. آنچه که باعث می شود بر اهمیت این فتوا افزوده شود، آن است که عالمی از علمای بزرگ مسلمان و از بزرگترین مراجع شیعه و به عنوان رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران، چنین فتوایی را صادر کرده است.» یکی دیگر از اقدامات این جریان مشکوک که حامیانی نیز در شهر مقدس قم دارد نامگذاری هفته برائت در ربیعالاول سال پیش بود. این جریان در اطلاعیهای اعلام کرد: «با نزدیک شدن به ایام فرحة الزهرا و غدیر ثانی، شورای سیاست گذاری شبکه جهانی امام حسین علیهالسلام در بیانیه ای اعلام داشت: روز نهم ربیع الاول طبق فرموده اهلبیت علیهم السلام روز غدیر ثانی نامگذاری شده است… از این رو بر خود لازم میدانیم که از روز نهم لغایت ۱۵ ربیع الاول را به عنوان هفته برائت نامگذاری کنیم تا از این شبکه مقدسه پیام برائت از دشمنان خاندان رسالت را با اتکا به عمل معصومین به جهان صادر نماییم.» بهترین تعبیر راجع به یاسر الحبیب سخن سید مقاومت، نصرالله عزیز است که شیخ هتاک را «شخصٌ شیعیٌ غیرُ معروفٍ عند الشیعة أساساً» دانسته است. یاسرالحبیب با کمکهای بیدریغ دولت انگلستان و بیت آیتالله سید صادق شیرازی روز به روز به فعالیتهای به ظاهر مذهبیاش میافزاید. قابلتوجه اینجاست که در یک اقدام هماهنگ شبکه مورد حمایت آیتالله سید صادق شیرازی -شبکه امام حسین-درست در همین ایام اقدام به اعلام گستره برگزاری برنامههای هفته برائت این فرقه مشکوک کرد. محمد هدایتی مدیر مسئول شبکه سلام محمد هدایتی مدیر مسئول شبکه سلام یکی از کسانی است که با بیت شیرازیها ارتباط کامل دارد و در مسائل سیاسی ضد نظام جمهوری اسلامی فعالیت میکند. تا به حال با شبکه صدای آمریکا مصاحبه کرده و از قمه زنی دفاع و جمهوری اسلامی را بارها متهم به دیکتاتوری کرده است. از جمله فعالیتهای وی، مدیریت سایت ضد انقلابی رسام -روحانیون سنتی ایران معاصر- است. جدیداً گروهی را به نام «ستاد بین المللی تعظیم شعائر حسینی» اداره میکند و اکثر کلیههای که میسازند، صحنههایی از قمه یا لطمه زنی است. یکی از علمایی که به دلیل رفتارهای غلط ایشان، از آنان جدا شد، «آیتالله حسینی قزوینی» است. ایشان ابتدا با دادن بیانیهای به شبکه «سلام» هشدار داد که در صورت دفاع از قمه زنی و توهین به مسئولین نظام، با آنان همکاری نخواهد کرد. سپس در سال ۱۳۸۸ و با اوج فتنه ۸۸ و تحرکات این شبکه، ایشان از همکاری با شبکه «سلام» خودداری و شبکه «ولایت» را تأسیس نمودند. یکی از دستاوردهای این فرقه های افراطی برای تشیع ماهاتیر محمد نخست وزیر سابق مالزی در یک سفر دورهای به ایران، از جمهوری اسلامی ایران خواست تا در مالزی برای تبلیغ اسلام و مبارزه با فرقه ضاله بهاییت به آنها کمک کند. چون منشا بهاییت در ایران بود و بهاییها یکی از مراکز اصلی شان در مالزی قرار دادشت و از آنجا نیرو می گرفتند. اما از حدود چهار سال قبل، به دلیل فعالیتهای جریان شیرازی ها در مالزی و مبارزه رسمی با خلفا، به دعوای میان شیعه و سنی چنان دامن زدند که به شعار نویسی های خیابانی انجامید و این مساله باعث شد، ماهاتیر محمد که تا دیروز از جمهوری اسلامی دفاع می کرد، چند ماه قبل نسبت به خطر گسترش شیعه در مالزی هشدار داد و خواستار مبارزه با شیعیان به عنوان یک فرقه ضاله شد.(www.khatteemam.ir/fa/?p=23978)