خانه » همه » مذهبی » تفاوت جنگ و دفاع؟

تفاوت جنگ و دفاع؟


تفاوت جنگ و دفاع؟

۱۳۹۲/۰۵/۰۳


۵۱۰۷ بازدید

با سلام و احترام. جنگ عبارت است از مبارزه مسلحانه بین افراد جامعه , کشورها و طبقات جهت به دست آوردن منافع و اهداف سیاسی , اقتصادی و… در فرهنگ اصطلاحات سیاسی جنگ چنین تعریف شده است .

با سلام و احترام. جنگ عبارت است از مبارزه مسلحانه بین افراد جامعه , کشورها و طبقات جهت به دست آوردن منافع و اهداف سیاسی , اقتصادی و… در فرهنگ اصطلاحات سیاسی جنگ چنین تعریف شده است .

« تبدیل شدن کشمکش بین کشورها به ستیزه ای خشونت بار و خونین.حالتی از روبط بین دو دولت یا بین گروهی از دولتها یا بین یک دولت و گروهی از دولتها که بر اساس آن،آثار عادی قانون بین امللی،یعنی قانون کلی صلح،بینشان به حال تعلیق در آمده باشد.مبارزه مسلحانه بین کشورها یا بین طبقات برای اجرای هدفهای سیاسی و اقتصادی.از نظر کارل فون کلاوس ویتس « 1780-1831 » ژنرال پروسی،جنگ ادامه سیاست است با وسایل دیگر.او می گوید جنگ عمل قهری است که منظور از آن مجبور ساختن خصممان به اجرای اراده ما است.کلاوس ویت،اصل اساس جنگ را حفظ نیروهای خودی و نابودی نیروهای دشمن،هدف جنگ را خلع سلاح یا سرنگون کردن دشمن و عاملترین اصل پیروزی در جنگ را برتری تعداد افراد مسلح دانسته است.

پیشرفتهای وسایل تکنولوژیکی ویرانگر در سازماندهی سیاسی،در نظام بین امللی و در تحلیل مساله ی جنگ باعث طبقه بندی انواع جنگ شده است.به عبارت دیگر،جنگ با توجه به سطح فنون،قدرت اسلحه،بزرگی کشورها یا گروههای در حال نزاع و شمار کسانی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم در منازعات شرکت دارند،اشکال گوناگونی می یابد » (علی آقا بخشی , مینو افشاری راد , فرهنگ علوم سیاسی , تهران : چاپار , 1383, ص 729)

دفاع به مقابله در برابر حمله مسلحانه افراد یا کشورها گفته می شود و در اصطلاح « دفاع عبارت از حقی است که کشورها بر اساس آن می توانند از خود در مقابل حمله مسلحانه , با عکس العمل نظامی فوری به طور انفرادی یا جمعی دفاع کنند . در ماده 51 منشور ملل متحد , استفاده از حق دفاع مشروع فردی و جمعی در صورت وقوع حمله مسلحانه علیه یک عضو سازمان ملل متحد , مجاز شمرده شده است .» ( همان , ص 614)

با توجه به تعریف جنگ و دفاع روشن می شود که جنگ حالت تهاجم و حمله در آن نهفته است ولی دفاع مقابله و جلوگیری از تهاجم است .

در اصطلاحات فقهی به جنگ , جهاد ابتدایی گفته می شود که در آن مسلمانان آغازگر حمله به دشمنان اسلام هستند و در مقابل جهاد دفاعی قرار دارد که مسلمانان در آن آغاز گر جنگ نیستند و در برابر تهاجم دشمنان ایستادگی می کنند . در تاریخ اسلام بخشی از جنگ ها , جنگ ابتدایی بوده است مانند جنگ بدر , خیبر و… در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله ) و جنگ صفین در زمان حکومت حضرت علی علیه السلام و بخشی نیز حالت دفاعی داشته است مانند جنگ احد , خندق (احزاب ) و… در زمان حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و جنگ جمل و جنگ خوارج در زمان حکومت حضرت علی علیه السلام که در پاسخ به توطئه پیمان شکنان و خروج کنندگان بر حضرت صورت گرفت .

در ادامه برای آشنایی بیشترو روشن شدن جایگاه جنگ در اسلام و دیدگاه اسلام نسبت به آن سه موضوع را مورد بررسی قرار دهیم .

« اسلام دین صلح و دوستی »

بررسی تاریخ صدر اسلام گواه است که اسلام با برهان و استدلال کار خود را آغاز و پیشرفت کرده است، زیرا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و یاوران ایشان با تحمل فشارهای فراوان، با سلاح تبلیغِ بلیغ، پیام اسلام را به گوش دیگران می رساندند و در این مدت، عدّه ای از مکّه و برخی از مدینه به اسلام گرویدند.

در مدینه پیش از اقتدار نیز که از هر طرف مورد تهاجم قرار می گرفتند، به دستور خدای سبحان برای دفاع از خودشان اجازه جهاد و پیکار داشتند«اُذِنَ لِلَّذینَ یُقتَلونَ بِاَنَّهُم ظُلِموا»( سوره حج، آیه 39) و این دفاع برای حفظ حکومت دینی و نجات مسلمانان و محرومان از شرّ کفار و فتنه گران و آشوب طلبان بود. از این رو کاربرد شمشیر برای حفظ اسلام و مسلمانان و در مقابل تهاجم دشمنان بود؛ نه اینکه در اسلام شمشیر عامل اصلی پیشرفت محسوب شود.( جوادی آملی , عبد الله , تفسیر تسنیم , قم, مرکز نشر اسراء , 1386, ج12, ص185-186)

با نگاهی گذرا به تعالیم اسلام به خوبی این حقیقت آشکار می شود که اسلام دینی است که همگان را به زندگی مسالمت آمیز بر پایه ارزش های الهی و اخلاقی دعوت نموده است و منادی گفتگو بر پایه مشترکات است « قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الانعبد الا الله و لا نشرک به شیئاً و لا یتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون »( سوره آل عمران , آیه 6 )« بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است ؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعض دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد و هر گاه از این دعوت سرباز زنند , بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم» اسلام , دین منطق , عقل و استدلال است و همگان را به پیروی از سخنان شایسته و منطقی رهنمون می سازد « فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک هداهم الله و اولئک هم اولوا الالباب» (سوره زمر , آیه 18) « پس بندگان مرا بشارت ده همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند , آنان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده و آنها خردمندانند» در اسلام رفتار اوّلی انسان مسلمان نیکی با هر انسان دیگر است و دستور اسلام به مسلمانان این است که «وقولوا لِلنّاسِ حُسناً »( سوره بقره، آیه 83) قول در این آیه شریفه مطلق رفتار اعم از کردار و گفتار و نوشتار و… است و « ناس» مطلق مردم اعم از مؤمن و غیر مؤمن‌اند و حُسن، مطلق خیر و نیکی و زیبایی است .( عبد الله , جوادی آملی , تفسیر تسنیم , قم, مرکز نشر اسراء , 1386, ج11, ص 715-716 )

اصل حاکم در نظام اسلامی همان سبقت رحمت بر غضب است « کتب علی نفسه الرحمه»( سوره انعام , آیه 12)« خداوند رحمت را برخود , حتم کرده است » اما اگر کسانی پا را از حریم منطق و استدلال بیرون گذاشته و در برابر تعالیم دین ایستاده و در صدد گمراه نمودن انسانها بر آمدند و به ارزشها و اصول اسلامی تعرض نمودند و حیات معنوی افراد را به خطر انداختند , اسلام نمی تواند اجازه بدهد که جامعه اسلامی مورد تاخت و تاز خواهشهای نفسانی یک عده قرار بگیرد از این رو با چنین افرادی برخورد خواهد نمود .بنابر این , اصل اولی و حاکم بر تعالیم اسلام , بر پایه محبت و زندگی مسالمت آمیز و برخورد شایسته , همراه با احترام و پرهیز از خشونت است اما با کسانی که بخواهند با سوء استفاده از این دستور امنیت و آرامش جامعه را برهم بزنند برخورد می شود. استاد شهید مطهری ره فرمودند: « اسلام دین محبت است ولی آنجا که محبت کارگر نیست دیگر سکوت نمی کند , آنجاست که خشونت به کار می برد , شمشیر به کار می برد »( مطهری , مرتضی , آشنایی با قرآن , تهران, انتشارات صدرا ,1374, ج4, ص 59 ) همچنین فرمودند:« محبت تنها داروی علاج بشریت نیست در مزاق ها و مزاج هایی خشونت نیز ضرورت دارد و مبارزه و دفع و طرد لازم است . اسلام هم دین جذب و محبت است و هم دین دفع و نقمت »( مطهری , مرتضی , جاذبه و دافعه حضرت علی علیه السلام , تهران, انتشارات صدرا , 1374, ص 25)

« فلسفه و اهداف جنگ در اسلام »

جنگ و جهاد در اسلام دارای فلسفه و اهداف مشخصی است که با توجه به مجموع آیات می توان به این موارد اشاره نمود .

1- حاکمیت دین و دفاع از آن ؛ یکی از اهداف جهاد در اسلام اقامه دین الهی و دفاع از آن است از این رو دربیشترآیات مربوط به جهاد , قید « فی سبیل الله » آمده است تا بیانگر هدف از آن باشد. به عنوان نمونه « وقاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین»( سوره بقره , آیه 190 )« و در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند , نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید که خداوند تجاوز کاران را دوست ندارد .»

تقدیم قید « فی سَبیلِ اللّه» نشان می‌دهد که هدف اسلام از نبرد، اقامه دین الهی و دفاع از آن است، از این رو پیکار با کافران باید صبغه دینی و الهی داشته باشد و رزمنده مسلمان باید فقط در راه خدا بجنگد. از تقدیم مزبور، اهمیت هدف یادشده نیز استظهار می‌شود….اساس برنامه وحی، تزکیه نفوس جامعه و تعلیم کتاب و حکمت به آنان است، از این رو خداوند قبل از هر سخن دیگر درباره جنگ، به ذکر هدف آن می‌پردازد « وقاتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ الَّذینَ یُقتِلونَکُ ». هدف جنگ، اقامه دین و اعلای کلمه توحید است، زیرا قبل از اینکه بگوید با چه کسی بجنگید می‌گوید: چرا بجنگید و به چه منظور دفاع کنید قرآن کریم برای آنکه به دفاع که حقِ معقول و مقبول هر انسان است رنگ الهی و عبادی بدهد می‌فرماید « وقتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ»، زیرا آنچه به دفاع عظمت می‌بخشد، صبغه دینی و الهی آن است(جوادی آملی , عبد الله , تفسیر تسنیم , قم , مرکز نشر اسراء , 1385, ج9, ص 569-570-575)

2- دفع فتنه و جلوگیری از فساد ؛ جلوگیری از فتنه و فساد دشمنان اسلام از دیگر اهداف جهاد می باشد و بر اساس آیه شریفه « وقاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله فان انتهوا فلا عدوان الا علی الظالمین »( سوره بقره , آیه 193)« با آنها ( دشمنان ) پیکار کنید تا آتش فتنه خاموش شود ودین مخصوص خدا گردد پس اگر آنها ( از روش نادرست خود) دست برداشتند کردند , (متعرض آنها نشوید زیرا) تعدی جز بر ستمکاران روا نیست » مسلمانان موظف هستند با فتنه دشمنان به مقابله برخیزند و آنها را از فتنه انگیزی بر علیه اسلام و مسلمانان باز دارند .

3- حمایت از مظلومان و ستمدیدگان ؛ یکی از اهداف جهاد در اسلام حمایت از مظلومان و ستمدیدگان و مقابله با ظالمان و ستمگران می باشد « و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیاً واجعل لنا من لدنک نصیراً» (سوره نساء ,آیه 75) « چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که به دست ستمگران تضعیف شده اند , پیکار نمی کنید ؟ همان افرادی که می گویند پروردگارا ما را از این شهر که اهلش ستمگرند , بیرون برو از طرف خود برای ما سرپرستی قرار ده و از جانب خود , یار ویاوری برای ما تعیین فرما»

4- دفع تهاجم دشمنان ؛ از دیگر اهداف جهاد در اسلام مقابله با هجوم دشمنان و متجاوزان است « اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر » (سوره حج, آیه 39)« به کسانی که جنگ بر آنها تحمیل گردیده , اجازه جهاد داده شده است , چرا که مورد ستم قرار گرفته اند و خداوند بر یاری آنها تواناست » این آیه که به اعتقاد برخی از مفسرین نخستین آیه در مورد جهاد است به مسلمانان که از سوی دشمنان تحت فشار واقع شده بودند , اجازه جهاد می دهد و در واقع مسلمانانی که مورد آزار و اذیت دشمنان قرار گرفته بودند , اجازه دفاع از خود و دفع تهاجم دشمنان را پیدا نمودند .

آنچه بیان شد مهمترین فلسفه و اهداف جهاد در اسلام بود ( که البته به این موارد خلاصه نمی شود) با توجه به مجموع آیات جهاد روشن می شود که روح جهاد در اسلام به دفاع باز می گردد و در واقع حقیقت جهاد ابتدایی نیز دفاع است با این توضیح که « اوّلین و اساسی ترین حق انسان ها، حق حیات سالم است که از آزادی فطرتِ پاک انسانی سرچشمه می گیرد و سران ستم و سردمداران کافر کشورهای غیر مسلمان، این حق را از مردم سلب نموده، با شیوه های گوناگون و تبلیغات نادرستِ خود بر ضدّ حق، اجازه و فرصت تفکّر و اندیشهٴ صحیح را به آنان نمی دهند و با فتنه و آشوب در برابر ارشاد و تبلیغ اسلام، نمی گذارند چراغ هدایت دین که خواستهٴ فطرت همهٴ انسان هاست، به محدودهٴ کشور شرک و کفر برسد و این کاری است که همهٴ دشمنان بی منطق انبیاء (علیهم السلام) در طول تاریخ بشر انجام داده اند و در این حال است که فرمانِ « قاتلوهم حتی لا تکون فتنة»( سورهٴ انفال، آیهٴ 39 ) برای از میان برداشتن فتنه و آشوب، صادر می شود تا به دنبال آن و پس از رفع موانعِ سردمداران کفر، فطرت اسیر شدهٴ مردم آن دیار آزاد شود و سخن منطقی دین به صورت «بلاغ مبین» به آنان عرضه گردد و خود مردم بتوانند چهرهٴ واقعی حق را بیابند و آزادانه آن را اختیار کنند و از آنجا که دین حق، در کمال روشنی و بدون هر ابهامی، هماهنگ با فطرت انسان هاست: « فأقم وجهک للدّین حنیفاً فطرت الله الّتی فطر النّاس علیها»( سورهٴ روم، آیهٴ 30) مردم با میل و رغبت قلبی، آن را می پذیرند و دین الهی فراگیر می شود « ویکون الدّین کلّه لله»( سورهٴ انفال، آیهٴ 39)

بنابراین، جنگ و جهاد ابتدایی، برای تحمیل دین بر مردم نیست، بلکه ستیزی با سران بی منطق کشورهای بی دین و با فتنه گری و تبلیغات فریبنده و بی اساس آنان است و نه تنها برای تحمیل عقیده نیست، بلکه موافق آزادی عقیده و برای مهیّا سازی آن است. پیامبران الهی، همگی پاسداران دل های مردم و شکوفاسازان فطرت آنان هستند «ویثیروا لهم دفائن العقول»( نهج البلاغه، خطبهٴ 1، بند 37) « فکر و دل مردم، امانت های الهی اند که پیامبران از آنها محافظت می کنند.»( جوادی آملی , عبد الله , ولایت فقیه , ولایت فقاهت و عدالت , قم , مرکز نشر اسرا, 1385, ص 35-36)

با توجه به اهداف جهاد اسلامی مشاهده می کنیم که هیچ یک از اهداف غیر انسانی که موجب پیدایش جنگ های خانمانسوز فراوانی در طول تاریخ شده است از قبیل منافع مادی و اقتصادی حب جاه و تفوق طلبی , کشور گشایی و قهرمان خواهی دعواهای شخصی و… در اهداف جنگ و جهاد اسلامی دیده نمی شود , بلکه اهدافی عالی و انسانی مورد نظر است که طبعاً جنگ را از ناحیه دولت اسلامی از غارت و وحشیگری و خانمانسوزی و در یک کلام هلاکت نسل و خشونت دور می دارد و از این جهات جایی برای انتقاد باقی نمی گذارد .

« برخورد اسلام با کافران»

اسلام زندگی مسالمت‌آمیز همه انسانها را با عقاید متعدد، گرایشهای متنوّع و روش و مَنِشهای مختلف امضا کرده و برای صلح و روابط حسنه در سه حوزه متفاوت برنامه مشخصی را ارائه نموده است .

1- در حوزه ایمانی و اسلامی مسلمانان ؛ مانند آیه « اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ فَاَصلِحوا بَینَ اَخَوَیکُم»( سوره حجرات، آیه 10)و آیاتی که مؤمنان و مسلمانان را به سِلم، صلح و صفا فرا می‌خواند و از هرگونه تفرقه داخلی بازمی‌دارد تا بر اساسِ « اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»( سوره فتح، آیه 29) با مهربانی زیر سایه اسلام، زندگی مسالمت‌آمیزی داشته باشند، و اگر کسی در حوزه ا‌سلامی به داعیه مؤمن بودن با مؤمنان دیگر درگیر شود و اختلاف ایجاد کند، قرآن کریم دیگران را موظف کرده است که او را مهار و آن اختلاف را برطرف کنند…

2- در حوزه موحدان عالم؛ خدای سبحان در قرآن کریم موحدانِ عالم و صاحبان مذاهب را به کلمه توحید فراخوانده است که همان اصل مشترک میان آنهاست، تا در پرتو توحید زندگی مسالمت‌آمیزی داشته باشند «یاَهلَ الکِتبِ تَعالَوا اِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وبَینَکُم اَلاَّنَعبُدَ اِلاَّ اللّهَ ولانُشرِکَ بِهِ شیئاً…».( سوره آل عمران، آیه 64) این اتحاد، میان فرزندان حضرت آدم(علیه‌السلام) و مؤمنان به حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) و پیامبران بعد از اوست.

3- در حوزه جوامع بشری (وحدت جهانی)؛ خدای سبحان، اعتقاد کافران و مشرکانی را که به جامعه اسلامی آسیبی نمی‌رسانند و توطئه نمی‌کنند، مبغوض دانسته است؛ ولی مسلمانان را نهی نمی‌کند که با آنان زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشند و با آنها به نیکی و عدالت رفتار کنند، چون خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد «لایَنهکُمُ اللّهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقتِلوکُم فِی الدّینِ ولَم یُخرِجوکُم مِن دیرِکُم اَن تَبَرّوهُم وتُقسِطوا اِلَیهِم اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُقسِطین»( سوره ممتحنه، آیه 8)( جوادی آملی , عبد الله , تفسیر تسنیم , قم, مرکز نشر اسراء ,1385 ج10, ص282-286)

از این رو اسلام به تمام انسانها صرف نظر از دین وآیین آنها با دیده احترام می نگرد و روابط نیکو را اصل در برخورد با دیگران قرار داده است اما این برخورد نیک تا زمانی است که اصل احترام متقابل از سوی افراد رعایت گردد اما اگر عده ای بخواهند خواهشهای نفسانی و امیال شخصی و منافع خویش را ملاک قرار داده و حقوق دیگران را نادیده بگیرند با آنها برخورد می نماید و به مسلمانان دستور می دهد تا از حریم جامعه اسلامی در برابر فتنه انگیزی های آنان ایستادگی نمایند و از فساد وطغیان آنها جلوگیری نمایند . در حقیقت این دستور اسلام به منظور دفاع از حقوق انسانی و ایمانی افراد است .

بنابر این , اسلام منادی صلح و دوستی انسانهاست و الهام بخش تعالیمی است که روابط مسالمت آمیز انسانها را تضمین می کند اما کسانی که به حریم انسانها تعرض کنند و صلح میان آنان را به مخاطره بیندازند و در برابر تعالیم اسلام ایستاده و با آن به مقابله برخیزند , همچون میکروب ها و علف های هرزی هستند که حیات امن بشری را به خطر خواهند انداخت و خداوند برای حفاظت از حیات انسانها و جلوگیری از فساد و آلودگی جامعه بشری , دستور مقابله با آنها را صادر نموده است و این دستور نه تنها مخالف با صلح و دوستی میان انسانها نیست که در راستای برطرف نمودن موانع آن و تضمین این مسأله است .

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

پیام قرآن ( تفسیر نمونه موضوعی ) , حکومت اسلامی در قرآن مجید , ناصر مکارم شیرازی و همکاران , تهران , درا الکتب الاسلامیه , 1377, ج 10, ص 351- 370

مبانی حکومت اسلامی , جعفرسبحانی , ترجمه داود الهامی , قم, موسسه علمی و فرهنگی سید الشهداء , 1372, ص 703- 713

فقه سیاسی , حقوق و قواعد مخاصمات در حوزه جهاد اسلامی و حقوق بین الملل اسلام , عباسعلی عمید زنجانی , تهران, امیر کبیر , 1383, ج 5

تحلیل مسأله خشونت از دیدگاه اسلام , هادی قطبی , قم, احمدیه , 1382

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد