۱۳۹۵/۱۲/۰۲
–
۳۰۹ بازدید
آیا رمزى بودن برخى آیات قرآنى، همیشگى است؟ یا امکان معنادار شدن آن وجود دارد؟
هر چه زمان مى گذرد و توانایى علمى انسان افزایش مى یابد، دریچه هاى جدیدى از معارف قرآنى رو به سوى او گشوده مى شود تا آنجا که بنا بر بعضى از روایات، آیاتى در قرآن مجید وجود دارد که تنها مردم آخرالزمان از مفاهیم ژرف آن بهره مند مى گردند.چنان که در تفسیر المیزان از اصول کافى نقل شده است: امام سجاد علیه السلام فرموده است: «ان اللّه عزوجل عَلِمَ ان یکون فى آخرالزمان اقوام متعمقون فانزل اللّه تعالى: «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ » والایات من سورة الحدید الى قوله «عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ »»؛ «همانا خداوند – عزوجل – مى دانست که در آخرالزمان، مردمى ژرف اندیش خواهند بود؛ به همین جهت آیات «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ » و آیات سوره حدید تا «عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ » را نازل فرمود»[ المیزان، ج 19، ص 154.].این از ویژگى هاى اعجازآمیز قرآن مجید است که براى بشر – در دوران هاى مختلف زندگانى او – پیام دارد و هیچ گاه کهنه نمى شود. فزونى توانایى علمى و افزایش درک بشرى از معارف الهى، ثمره فرآیندى است که از تکامل علوم انسانى و کشف و پیشرفت در علوم تجربى حاصل شده است، به گونه اى که بعضى از آیات که براى مردمان قرن هاى گذشته غیرقابل توجّه بوده است و یا شناخت سطحى درباره آن داشته اند، امروزه بسیار معنادار شده و اشارات آن براى صاحبان علم و معرفت، بسیار راه گشا و اعجازآمیز بوده است.به عنوان نمونه یکى از آیاتى که در میان برخى از مسلمانان زمان هاى گذشته و حتى امروز، جنبه رمزى به خود گرفته، این آیه شریفه است که:
«وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً »[ اسراء 17، آیه 85.]؛ «و درباره روح از تو مى پرسند، بگو: روح از [سنخ ]فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکى داده نشده است».
در صورتى که برخى دیگر از بزرگان – از جمله علامه طباطبایى – چندین صفحه به تفسیر این آیه پرداخته است.
همچنین با پیشرفت علوم تجربى و گذشت زمان، مطابقت برخى از آیات با واقعیت کشف شده و اعجاز علمى قرآن به اثبات رسیده است؛ مانند آیه شریفه:
«رَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ »[ معارج 70، آیه 40.]؛ «پروردگار خاوران و باختران».
این آیه از تعدد مشرق ها و مغرب ها نسبت به مرکزیت زمین و وجود کرات دیگر خبر داده است.
همچنین گاهى با پیشرفت علوم تجربى، معناى برخى از آیات به گونه اى شفاف تر آشکار مى گردد.
بنابراین از آنجا که قابلیت هاى فزون تر معرفتى و پیشرفت هاى علمى و کشفیات جدید، در رفع بعضى از خرافات و موهومات مؤثر است و در دفع بسیارى از اشکالات و مشکلات تفسیرى به ما کمک مى کند، برخى از بزرگان توصیه کرده اند با فاصله هر چند سال، تفسیرى جدیدى از قرآن نگاشته شود (به نقل از علامه طباطبایى) و از آنجا که پیشرفت زمان و تحولات فرهنگى جامعه و اعلام نیازهاى نسل نو، تأثیرات خاصى بر ذهن پژوهشگر و مفسر قرآن مى گذارد، گریزى نیست که با تلاشى پیگیر، معارف عمیق ترى از قرآن استخراج گردد و با ادبیات روز و در قالبى نو عرضه گردد. گاهى از این روزآمد شدن تفسیر و الهام گیرى از تحولات فرهنگى و علمى، به «تفسیر عصرى» یاد مى شود[ ایازى، سید محمدعلى، قرآن و تفسیر عصرى.]. البته این انگیزه بسیار مبارک و پرفایده است؛ به شرط اینکه حوزه هاى معرفت شناسى علم و دین، باز شناخته شود و از تحمیل یافته هاى ذهنى و علم زدگى بر آیات قرآنى، خوددارى گردد[ براى آگاهى بیشتر ر.ک:
الف. تفسیر المیزان، ج 3، صص 28 – 135؛
ب. هادوى تهرانى، مهدى، مبانى کلامى اجتهاد؛
ج. ربانى گلپایگانى، على، معرفت شناسى؛
د. معرفت، محمدهادى، التمهید، ج 6؛
ه. رضایى، محمدعلى، تفسیر علمى قرآن.].
«وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً »[ اسراء 17، آیه 85.]؛ «و درباره روح از تو مى پرسند، بگو: روح از [سنخ ]فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکى داده نشده است».
در صورتى که برخى دیگر از بزرگان – از جمله علامه طباطبایى – چندین صفحه به تفسیر این آیه پرداخته است.
همچنین با پیشرفت علوم تجربى و گذشت زمان، مطابقت برخى از آیات با واقعیت کشف شده و اعجاز علمى قرآن به اثبات رسیده است؛ مانند آیه شریفه:
«رَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ »[ معارج 70، آیه 40.]؛ «پروردگار خاوران و باختران».
این آیه از تعدد مشرق ها و مغرب ها نسبت به مرکزیت زمین و وجود کرات دیگر خبر داده است.
همچنین گاهى با پیشرفت علوم تجربى، معناى برخى از آیات به گونه اى شفاف تر آشکار مى گردد.
بنابراین از آنجا که قابلیت هاى فزون تر معرفتى و پیشرفت هاى علمى و کشفیات جدید، در رفع بعضى از خرافات و موهومات مؤثر است و در دفع بسیارى از اشکالات و مشکلات تفسیرى به ما کمک مى کند، برخى از بزرگان توصیه کرده اند با فاصله هر چند سال، تفسیرى جدیدى از قرآن نگاشته شود (به نقل از علامه طباطبایى) و از آنجا که پیشرفت زمان و تحولات فرهنگى جامعه و اعلام نیازهاى نسل نو، تأثیرات خاصى بر ذهن پژوهشگر و مفسر قرآن مى گذارد، گریزى نیست که با تلاشى پیگیر، معارف عمیق ترى از قرآن استخراج گردد و با ادبیات روز و در قالبى نو عرضه گردد. گاهى از این روزآمد شدن تفسیر و الهام گیرى از تحولات فرهنگى و علمى، به «تفسیر عصرى» یاد مى شود[ ایازى، سید محمدعلى، قرآن و تفسیر عصرى.]. البته این انگیزه بسیار مبارک و پرفایده است؛ به شرط اینکه حوزه هاى معرفت شناسى علم و دین، باز شناخته شود و از تحمیل یافته هاى ذهنى و علم زدگى بر آیات قرآنى، خوددارى گردد[ براى آگاهى بیشتر ر.ک:
الف. تفسیر المیزان، ج 3، صص 28 – 135؛
ب. هادوى تهرانى، مهدى، مبانى کلامى اجتهاد؛
ج. ربانى گلپایگانى، على، معرفت شناسى؛
د. معرفت، محمدهادى، التمهید، ج 6؛
ه. رضایى، محمدعلى، تفسیر علمى قرآن.].