خانه » همه » مذهبی » تفسیر لا اله الا الله

تفسیر لا اله الا الله


تفسیر لا اله الا الله

۱۳۹۲/۰۴/۰۸


۱۶۰۷۱ بازدید

سلام. لا اله الا الله را تفسیر بفرمایید.

در پاسخ به مطالب زیر توجه کنید .
الف. معنای لا اله الا الله
لا إله إلاَّ الله دورکن دارد :
الأول: نفی، و دوم: اثبات .
و مقصود از نفی: تمامی معبودات غیر از خدای تعالی از سائر مخلوقات را نفی کرده است .
و مقصود از اثبات: اثبات خداوندگی و پروردگاری است که خدای حق و قابل ستایش و پرستش است، و همهء معبوداتی که مشرکین آنرا قابل پرستش دانسته اند باطل و مردود است، خداوند مى فرماید :  ذلک بأنَّ الله هو الحق وأنَّ ما یدعون من دونه هو الباطل (. [ الحج 62 ].
[ این از آن است که خداوند بر حق است، و آنچه را به جای او (به نیایش) مى خوانند باطل است ].
معنای (لا إله إلاَّ الله) یعنى هیچ معبود بحقی جز خدای یکتا نیست، و او خدایی است که یگانه است، و هیچ شریکی ندارد، زیرا او مستحق عبادت مى باشد، بنابر این کلمه عظیم شامل آن است که غیر از خدای یکتا، سائر معبودات خدای نبوده و باطل است، زیرا مستحق عبادت و پرستش نیست .
ب.   حقیقت مفاد این کلمه مبارکه نفی هر گونه تعیّن و استقلال در وجود چه در ذات و چه در اسم و صفت و فعل است. انسان با گفتن « لا اله » نفی همه ی مظاهر عالم را در قالب علّیّت و مؤثّریّت می کند و با اثبات « إلّا الله » انحصار همه ی علل و اسباب را در وجود ذات اقدس حق می نماید. و هر گونه کرنش و تواضع و عبودیّتی را فقط به پیشگاه خدای متعال عرضه می نماید و همه ی مظاهر تأثیر و تسبیب را که در چشم اهل ظاهر و اهل دنیا موجّه و جاذب اند پوچ و توخالی و سراب می بیند و حقیقت را فقط در یک جا ملاحظه می کند. و اگر مفاد این کلمه طیّبه در وجود انسان ظهور پیدا کند و سرّ و قلب انسان به معنا و حقیقت آن برسد تمامی این مطالب برای او مشهود و عیان خواهد شد و اینست مرتبه ی توحید و معرفت ذات ربوبی بحقّ المعرفة.
ب. مطالعه نوشتار زیر در آگاهی از تفسیر و معناى «لا اله الا اللّه» مفید است :
«لا إله إلّا اللّه» یعنى پایان دادن حکومت هواى نفس در وجود؛ یعنى پاک کردن تمام رذایل اخلاقى از صفحه نفس؛ یعنى آراسته شدن به حسنات اخلاقى، یعنى خلوص و پاکى؛ یعنى بصیرت و بینایى؛ یعنى هم چون انبیا با تمام طاغوت ها تا ریشه کن کردن آنان مبارزه کردن؛ یعنى ریشه تمام گناهان را از سرزمین وجود خویش درآوردن و به جاى آن نهال عمل صالح کاشتن.
«لا إله إلّا اللّه» یعنى از تمام مکتب ها بریدن و به مکتب انبیا و امامان علیهم السلام پیوستن»؛ یعنى فهم قرآن و عمل به تمام دستورها و قوانین الهى؛ یعنى آراسته شدن به صلاح و سداد و عفّت و تقوا.
«لا إله إلّا اللّه» یعنى همه روز خود را به پاکى سر بردن و شب خود را به پاکى و طهارت و عبادت به روز آوردن؛ یعنى در مقابل حوادثى که بر مسلمانان مى رود بى تفاوت نماند، یعنى حلّ مشکلات عباد خدا براى رضاى خدا.
این همه ثواب، فقط به گفتار تنهاى زبان نیست و ارجحیّت آن بر آسمان هاى  هفتگانه و زمین در گفتن تنهاى آن خلاصه نمى شود، بلکه این ارجحیّت در تجلّى حقیقت «لا إله إلّا اللّه» در هستى و عمل و اخلاق انسان است.
رابطه ما با حقیقت «لا إله إلّا اللّه» در حد قدرت و امکان و تکلیف خودمان باید همانند رابطه انبیا و امامان علیهم السلام وعاشقان با آن باشد.
آیات و روایاتى که درباره اهل توحید و اهل ایمان آمده بخوانید و در آن دقّت کنید تا به ارزش آنان و رابطه با توحید به معناى حقیقى، پى ببرید.
عَنِ النَّبِىِّ صلى الله علیه و آله قَالَ: الْمُوْجِبَتَانِ: مَنْ مَاتَ یَشْهَدْ أَنْ لا الهَ إلّااللّهُ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَمَنْ مَاتَ یُشْرِکْ بِاللّهِ دَخَلَ النَّارَ «1».
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: دو چیز موجب دو چیز است: یکى مرگ با شهادت به «لا اله الا اللّه» که سبب ورود به بهشت است و دیگر، شرک که مردن با آن باعث دخول به جهنم است.
از مصادیق بارز شرک، قبول حکومت هوى و هوس و امیال و غرائز و قبول حکومت و دخالت طاغوت ها در زندگى است. پیروان بنى امیه و بنى عباس، پیروان فرعون و نمرود، پیروان آمریکا و روس در هر لباسى که بودند و هستند بنابر صریح آیات الهى، مشرک اند و به فرموده قرآن مجید، دچار ظلم عظیم و جایگاهى در قیامت به جز آتش جهنم ندارند.
شرک مبارزه با خدا و حقایق است، شرک مبارزه با انبیا و امامان علیهم السلام است، شرک مبارزه با حسنات و آشتى با سیّئات است، گناهى بزرگ تر و پلیدتر از گناه شرک وجود ندارد، شرک ریشه کفر و نفاق و علّت آلوده شدن انسان به تمام معاصى و گناهان است. امام صادق علیه السلام در روایات بسیارى، اعمال حسنه وعبادات  بنى امیّه و بنى عباس و پیروان آنها را به حکم صریح قرآن در بسیارى از آیات باطل اعلام کردند و به اصحاب خود فرمودند: گول این گریه ها و طول رکوع ها و سجودها و روزه و حجّ و زکات را مخورید که اینان به خاطر قبول حکومت بنى امیّه و بنى عباس مشرکند و عملى از آنان در روز قیامت پذیرفته نیست!! «2» جابر جعفى از امام باقر علیه السلام روایت مى کند که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:
به مردگان خود کلمه «لا إله إلّا اللّه» را تلقین نمایید؛ زیرا باعث آمرزش گناهان آنان است، عرض کردند: گفتن آن در حال صحت و سلامت چه گونه است؟ سه مرتبه فرمود: بیش تر گناهان را منهدم مى کند، براى این که کلمه طیّبه «لا إله إلّا اللّه» در زندگى و مرگ و حشر، مایه انس است. پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرماید: جبرئیل گفت: کاش انسان ها را که در محشر دو گروهند مى دیدى: یک گویندگان و معتقدان به «لا إله إلّا اللّه» که با روى هاى درخشان محشور مى شوند و ذکرشان کلمه طیّبه «و اللّه اکبر» است و دیگر مشرکین که با صورت هاى سیاه به محشر آمده و شیون کنان مى گویند: اى واى بر ما، تباه شدیم و هلاک گشتیم!! «3» قَالَ النَّبِىُّ صلى الله علیه و آله: ثَمَنُ الْجَنَّةِ لا إِلهَ إلّااللّهُ  «4».
نبىّ اسلام فرمود: بها و قیمت بهشت «لا اله الا اللّه» است.
بنابر اساس آیات و روایات، بهشت در برابر تقوا و عمل صالح به بندگان عنایت مى شود و اتّصال به حقیقتِ کلمه طیّبه، مورث تقوا و عمل صالح است، کسى که تمام وجودش را نور توحید گرفته نمى تواند آلوده دامن، زندگى کند و نمى تواند از
اجراى واجبات الهى و انجام خیرات دور بماند.
انسان تا در مقام یقین جاى نگیرد و تا دل او با سیر در آیات آفاقى و انفسى و سیر در واقعیّت هاى شرع مطهّر به نور معرفت، روشن نشود و تا از تمام محرّمات با کمال اراده و سرسختى کناره نگیرد و تا به واجبات و انجام اعمال صالح آراسته نشود، «لا إله إلّا اللّه» گفتن او بها و قیمت بهشت نیست.
 
ارزش توحید به معرفت است
در روایات بسیارى آمده که از رسول اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام کراراً سؤال شده: افضل اعمال کدام است؟ پاسخ داده اند: معرفت  «5».
این «معرفتى» که در پاسخ سؤال کنندگان داده شده، داراى یک معناى جامع و مطلقى است، در حقیقت خودشناسى، خداشناسى، جهان شناسى، انسان شناسى، زمان شناسى، همه و همه در مفهوم معرفت مندرج است. معرفت سبب عشق است و عشق سبب حرکت و حرکت بر اساس عشق انجام مى گیرد و معرفت کلید سعادتِ دو جهان و بهاى بهشت الهى است.
اگر بنا باشد به طور ساده و عادى، گفتن: «لا إله إلّا اللّه» بهاى بهشت باشد، اکثریّت مردم اهل بهشت اند، در حالى که اکثریّت از تقوا و عمل عارى اند و وجودشان ننگ عالم و آدم است و زندگى و حیات آنان جز مزاحمت و خوردن حق دیگران سود دیگرى ندارد!!
به عقیده بیداران راه، به خصوص انبیا و ائمه و اولیا و شامخین وعرفاى کاملین، شرف و فضیلت و کرامت انسان بر سایر موجودات عالم به خاطر استعداد معرفت  به خصوص معرفت و عرفان به خداست.
موضوع معرفت یا عرفان، یکى از مهم ترین مسائل دوره حیات انسان در کره زمین، بلکه در رأس تمام مسائل بوده و هدف و غرض اصلى خلقت و آفرینش انسان است. 
روایاتى در عظمت «لا إله إلّا اللّه»
آرى، در کنار این معرفت، قول «لا إله إلّا اللّه» انسان که قول همه وجود او به خصوص قلبش مى باشد، بها و قیمت بهشت است و گفتار نبىّ اکرم بر چنین کسان صادق است که:
ثَمَنُ الْجَنَّةِ لا إلهَ إلّااللّهُ  «6».
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:
هرکس بگوید: «لا إله إلّا اللّه» در بهشت از براى او درختى از یاقوت سرخ در زمینى که هم چون مشک سفید است کاشته مى شود، در حالى که شیرین تر از عسل و سپیدتر از برف و خوشبوتر از مشک است، در آن روییده میوه هایى است مانند پستان دختران بکر که از پس هفتاد حلّه نمایان است  «7».
جابر جعفى از امام باقر علیه السلام روایت کرده که پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود:
هر چیزى در جهان همتا و نظیرى دارد مگر سه چیز:
اوّل: ذات مقدس احدیّت که نظیر ندارد.
دوّم: کلمه شریف «لا إله إلّا اللّه» که هم وزن و شبیه ندارد.
سوّم: اشکى که از خوف خدا از چشم خارج شود که براى آن وزنى نمى توان قایل شد و چنانچه بر صورت جارى گردد، هیچ خوارى و ناراحتى پس از آن به آن صورت نخواهد رسید «8».
ابو طفیل از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت کند که فرمود:
هیچ بنده مسلمانى نیست که بگوید: «لا إله إلّا اللّه» مگر این که این گفتار بالا رود و به هر سقفى [از گناهان ] که برسد مى شکافد و به هر گناهى از گناهانش برخورد کند نابودش سازد تا آن که پس از محو گناهان در صف حسنات و کارهاى نیک او قرار مى گیرد «9».
عَنْ أَبى حَمْزَةِ الثِّمالى قَالَ: سَمِعْتُ أَبا جَعْفَرَ علیه السلام یَقُولُ: مَا مِنْ شَىْ ءٍ أَعْظَمُ ثَواباً مِنْ شَهَادَةِ أَنْ لا إلهَ إلّااللّهُ لِأَنَّ عَزّ وَجَلّ لا یَعْدِلُهُ شَىْ ءٌ وَلا یَشْرَکُهُ فِى الْأَمْرِ أَحَدٌ «10».
ابو حمزه ثمالى مى گوید: از حضرت باقر علیه السلام شنیدم فرمود: هیچ عبادتى از نظر ثواب و اجر، بالاتر از شهادت به کلمه «لا اله الا اللّه» نیست، چون که نه چیزى نظیر و عدیل حق است و نه کسى با خدا شریک است.
قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: مَا قُلْتُ وَلا قَالَ الْقَائِلُونَ قَبْلى مِثْلَ لا إله إلّااللّهُ  «11».
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: نه من و نه گویندگان قبل از من، کلمه اى مانند «لا اله الا اللّه» نگفتیم.
قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: خَیْرُ الْعِبادَةِ قَوْلُ لا إِلهَ إلّااللّهُ  «12».
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: بهترین عبادت گفتار «لا اله الا اللّه» است.
قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَقُولُ لا إلهَ إلّااللّهُ إلّامُحِیَتْ ما فى صَحیفَتِهِ مِنْ سَیِّئاتٍ حَتّى تَنْتَهى إلى مِثْلِهَا مِنْ حَسَناتٍ  «13».
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هیچ مؤمنى نمى گوید «لا اله الا اللّه» مگر این که گناهان از نامه اعمالش محو مى شود تا آن کلمه کنار بقیه حسناتش قرار گیرد.
عَنْ فُضَیْلٍ قَالَ: سَمَعْتُهُ یَقُولُ: أَکْثِرُوا مِنَ التَّهْلیلِ وَالتَّکْبیرِ فَإِنَّهُ لَیْسَ شَىْ ءٌ أَحَبَ  إلَى اللّهِ مِنَ التَّکْبیرِ وَالتَّهْلیلِ  «14».
فضیل بن یسار مى گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم فرمود: «لا اله الا اللّه» و «اللّه اکبر» را زیاد بگویید؛ چون در نزد پروردگار چیزى از این دو ذکر، محبوب تر نیست.
عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ لا إلهَ إلّااللّهُ مُخْلِصاً دَخَلَ الْجَنَّةَ وَإِخْلاصُهُ بِهَا أَنْ یَحْجُزَهُ لا إلهَ إلّااللّهِ عَمَّا حَرَّمَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ.
امام صادق علیه السلام فرمود: کسى که با اخلاص «لا اله الا اللّه» بگوید، وارد بهشت مى شود و اخلاص، گویى به آن است که «لا اله الا اللّه» او را از تمام معاصى الهى باز دارد.
قسمت عمده اى از صفحات گذشته، شرح این روایت و مشابه آن است. در حقیقت «لا إله إلّا اللّه» را باید با معرفت و با اخلاص گفت؛ زیرا «لا إله إلّا اللّه» گفتن، بدون این که آثار مثبت الهى در انسان تجلّى کند، علت دخول در بهشت نیست.
عَنْ أَبى جَعْفَرٍ علیه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: آتَانى جَبْرَئیلُ بَیْنَ الصَّفا وَالْمَرْوَةَ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ طُوبى لِمَنْ قالَ مِنْ أُمَّتِکَ لا إلهَ إلّااللّهُ مُخْلِصاً «15».
امام باقر علیه السلام از نبىّ اکرم صلى الله علیه و آله نقل مى کند که جبرئیل بین صفا و مروه بر من وارد شد و گفت: خوشا به حال کسى که از امت تو «لا اله الا اللّه» را با اخلاص بگوید.
حذیفه یمانى که از اصحاب نبىّ اسلام بود، مى گفت: «لا إله إلّا اللّه» همیشه غضب الهى را از بندگان بر مى گرداند، مادامى که سلامت دین را بر دنیا مقدّم بدارند؛ ولى هرگاه باکى از نقصان در دین نداشته باشند و فقط در فکر تکمیل جهات مادى دنیوى خود باشند و در عین حال «لا إله إلّا اللّه» بگویند، از آنان پذیرفته نیست و به آنها گفته مى شود: دروغ مى گویید و در این کلمه راستگو نیستید «16».
پیامبر عزیز صلى الله علیه و آله به امام على علیه السلام فرمود: براى شیعیان تو وحشتى در قبور نیست و ترسى به هنگام قیامت براى آنان نمى باشد، گویى آنان را مى بینم که به هنگام صیحه قیامت، سر از خاک بر مى دارند و مى گویند: خدا را حمد که حزن و اندوه را از ما برداشت، پروردگار ما غفور و شکور است  «17».
پیامبر عزیز اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:
به حق که تمام شما داخل بهشت مى شوید، مگر روى گردانان و آنان که از اطاعت حق همانند شتر از اهلش رم کرده، گفتند: یا رسول اللّه! که سرپیچى مى کند؟ فرمود: کسى که «لا إله إلّا اللّه» نمى گوید، من شما را سفارش مى کنم زیاد «لا إله إلّا اللّه» بگویید قبل از این که بین شما و این کلمه طیّبه جدایى بیفتد، این کلمه به حقیقت کلمه توحید، کلمه اخلاص، کلمه تقوى، و کلمه طیّبه و دعوت حق و ریسمان محکم الهى و بها و قیمت بهشت است  «18».
از امام صادق علیه السلام نقل شده:
فقرا خدمت نبىّ اکرم صلى الله علیه و آله رسیدند و گفتند: آنان که از مال دنیا نصیبى دارند، مى توانند در راه خدا بنده آزاد کنند، ما نمى توانیم، قدرت بر حج دارند، ما نداریم، صدقه مى دهند، ما نمى توانیم، جهاد مى کنند، براى ما میسر نیست، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: کسى که صد بار «اللّه اکبر» بگوید، بهتر از آزاد کردن صد بنده است و کسى که صد بار تسبیح بگوید، بهتر از صد قربانى است و کسى که حق را حمد بگوید، بهتر از صد اسب با بار و زین و لجام و رکاب است که در راه خدا قرار دهد و کسى که صد بار «لا إله إلّا اللّه» بگوید از نظر عمل، در آن روز بهتر از همه است، مگر کسى زیادتر از او بگوید. این خبر به گوش اغنیا رسید و به گفتار آن حضرت عمل کردند، فقرا به محضر حضرت برگشتند و داستان را گفتند، حضرت فرمود: این فضل خداست که به هرکس بخواهد عنایت مى کند «19».
 
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- جامع الأخبار: 1/ 50، فصل 24؛ بحار الأنوار: 3/ 4، باب 1، حدیث 10.
(2)- نوع این روایات در الکافى باب حجت و بحار الأنوار فراوان است.
(3)- وسائل الشیعة: 2/ 456، باب 36، حدیث 2638.
(4)- ثواب الأعمال: 2، ثواب من قال لا اله الّا اللّه؛ بحار الأنوار: 90/ 201، باب 5، حدیث 33.
(5)- ارشاد القلوب: 1/ 145، باب 46.
  (6)- وسائل الشیعة: 7/ 210، باب 44، حدیث 9133.
(7)- الکافى: 2/ 517، باب من قال لا اله الّا اللّه، حدیث 2؛ بحار الأنوار: 8/ 183، باب 23، حدیث 146.
(8)- وسائل الشیعة: 15/ 225، باب 15، حدیث 20338؛ بحار الأنوار: 90/ 201، باب 5، حدیث 36.
(9)- التوحید: 21، باب ثواب الموحدین، حدیث 12؛ بحار الأنوار: 90/ 195، باب 5، حدیث 14.
(10)- التوحید: 19، باب ثواب الموحدین، حدیث 3؛ بحار الأنوار: 90/ 194، باب 5، حدیث 8.
(11)- وسائل الشیعة: 7/ 211، باب 44، حدیث 9136.
(12)- الکافى: 2/ 506، باب التسبیح والتهلیل، حدیث 5.
(13)- ثواب الأعمال: 4، ثواب من قال لا اله الّا اللّه؛ بحار الأنوار: 90/ 201، باب 5، حدیث 37.
(14)- الکافى: 2/ 506، باب التسبیح والتهلیل، حدیث 2؛ بحار الأنوار: 90/ 202، باب 5، حدیث 38.
(15)- التوحید: 21، باب ثواب الموحدین، حدیث 11؛ بحار الأنوار: 90/ 206، باب 6، حدیث 4.
(16)- ثواب الأعمال: 5، ثواب من قال لا اله الّا اللّه مخلصاً؛ بحار الأنوار: 90/ 197، باب 5، حدیث 23.
(17)- بحار الأنوار: 7/ 198، باب 8، حدیث 74.
(18)- میزان الحکمة: 2/ 820 حدیث 2647، ابتداى حدیث آمده است.
(19)- الکافى: 2/ 505، باب التسبیح والتهلیل، حدیث 1؛ الأمالى، شیخ صدوق: 70، مجلس 17، حدیث 1.
منابع مقاله:
کتاب : عرفان اسلامى جلد سه        
نوشته:   حسین انصاریان
 
 
 
 

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد