۱۳۹۳/۰۳/۰۹
–
۷۷۶ بازدید
اینکه گفته می شود روزی هر فرد در صبح داده می شود آیا صحیح است، لطفا توضیح دهید
اینکه روزی هر فرد درصبح داده می شود،مطلب صحیحی است لکن باید دیدمعنای دادن روزی چیست؟
در روایت آمده:غم روزی فردا را مخور،زیرا هر فردائی روزی خود را می آورد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله.میزان الحکمه،ج5ص2052ح7169 رسیدن به این روزی مرهون تلاش انسان می باشد.تلاش همراه با توکل،سبب رسیدن به روزی آن روز است.
مقدمه اول:
رزق و روزى که خداوند آنرا بعهده گرفته و ضمانت کرده عبارتست از سهم و نصیبى که باید به مخلوقات برسد تا بتوانند به وجود و بقاء خود ادامه دهند. البته تعهد و ضمانت الهى و رزاقیت و روزى رسانى که بذات اقدس پروردگار نسبت مى دهیم با تعهدات و ضمانت ها و تکفل هاى انسانى متفاوت است. اینکه در قرآن کریم آمده: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی اَلْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اَللَّهِ رِزْقُها؛ رزق و روزى هر جنبنده اى بر عهده خداوند است» (سوره هود، آیه 6)
باید در نظر داشت که آنکه ماجراى رزق جنبندگان را به عهده گرفته است الله است نه یک مخلوق. الله یعنى آنکس که آفریننده نظام هاى هستى و خالق موجودات است و لذا تعهد الهى تفاوت دارد با تعهد مخلوقى که جزئى از همین نظام و تحت تأثیر موجودات این نظام است. شناختن فعل خدا و رزّاقیت خدا شناخت نظامات عالم است.
ما خود جزء عالمیم و مانند سایر اجزاء عالم وظیفه اى داریم. وظایفى هم که ما در عالم درباره ارزاق و حقوق داریم و قانون خلقت ما را موظف به آن وظایف کرده است و یا قانون شریعت ما را به آن موظف ساخته است از شئون رزاقیت خداوند است. قوه جذب و تغذّى که در گیاهان است همینطور جهازات تغذیه، میل ها و غریزه هائى که در جانداران است و آنها را بسوى مواد غذایى مى کشاند همه از مظاهر رزاقیت حضرت حق است. خداست که هر جاندارى را بوسیله یک سلسله میل ها و رغبت ها مسخر کرده که در پى مایحتاج خود برود. و براى ارضاى این میل ها همیشه در تلاش باشد. همین اندیشه و تلاش و کوشش جد و جهد در این زمینه به موجب رزّاقیت خداوند است و رزاقیت اوست که روزى و روزى خوار. رزق و مرزوق را عاشق یکدیگر قرار داده و در پى هم واداشته است. در متن واقع پیوستگى خاصى بین اجزاء خلقت وجود دارد که آن ها را به یکدیگر تطبیق مى دهد.
تا طفل طفل است و قادر به تحصیل روزى و تهیه آن نیست، روزى او را آماده و مهیا در اختیار او قرار داده است و تدریجاً که او قدرت بیشترى پیدا مى کند و با کنجکاوى مى تواند روزى خود را بدست آورد دیگر روزى او به آسودگى در اختیارش نیست مثل اینکه روزى او را بر مى دارند و در نقطه اى دور دست مى گذارند تا برود و آنرا پیدا کند و استفاده نماید. بطور کلى یک تناسبى است میان آمادگى روزى و مقدار توانایى روزى خوار و مقدار هدایتى که بسوى روزى خود شده است. انسان چون نسبت به گیاهان و حیوانات موجودى عالى تر و راقى تر است و آنچه براى زندگى گیاهان و حیوانات کافى است براى او کافى نمى باشد مسئله تحصیل روزى او شکل و وضع دیگرى دارد.
فاصله بین روزى و روزى خوار در عرصه زندگى انسان بیشتر است. از اینرو وسائل زیادترى در اختیار او قرار داده شده و دستگاه هدایت در وجودش تقویت گشته به او عقل و عمل و فکر داده شده. وحى و نبوت به یارى اش آمده و برایش وظیفه و تکلیف مقرر شده و همه اینها از شئون رزاقیت خداوند است.
و لذا اینکه گفته شده:
مخور هول ابلیس تا جان دهد – هر آنکس که دندان دهد نان دهد
توانا است آخر خداوند روز – که روزى رساند تو چندین مسوز
نگارنده کودک اندر شکم – نویسنده عمر و روزى است هم (سعدى)
سخن درستى است اما نه به این معنى که دندان داشتن کافى است که نان پخته و آماده بر سر سفره انسان مهیا شود. بلکه به این معنى که در دستگاه خلقت بین نان و دندان رابطه است. اگر نان نبود دندان نبود و اگر دندان و صاحب دندان نبود نان نبود. بین روزى و روزى خوار و وسائل خوردن و هضم و جذب روزى و وسائل هدایت و راهنمایى به سوى روزى در متن خلقت ارتباط است. آن کس که انسان را در طبیعت آفریده و به او دندان داده نان یعنى مواد غذایى قابل استفاده را هم در طبیعت آفریده و اندیشه و فکر و نیروى عمل و تحصیل و حسن انجام وظیفه را هم آفریده است همه اینها توأماً مظهر رزاقیت خداوند است. (ر.ک: بیست گفتار، آیت الله مطهرى، گفتار ششم، ص 127 تا 137)
مقدمه دوم:
در واقع ما دو گونه رزق و روزى داریم. رزقى که بسراغش مى رویم. و رزقى که بسراغمان مى آید. امام على(ع): اِن الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق یطلبک فان انت لم تأته اتاک (نهج البلاغه، نامه 31)
رزق طالب (که به سراغ ما مى آید) رزقى است که همواره ما را تعقیب مى کند حتى اگر از آن فرار کنیم ما را رها نمى سازد همان طور که رهایى از چنگال مرگ ممکن نیست.
حضرت رسول اکرم(ص): لو اَنَّ ابنَ آدم فَرَّ من رِزقِه کما یَفِرُّ من المَوتَ لادرکه کما یدرکه الموت (مکارم الاخلاق 2/377)
این گونه رزق ریشه در قضاى الهى دارد و هیچ گونه تغییر و تحولى در آن صورت نمى گیرد.
در این زمینه مرحوم علامه طباطبایى مى فرماید: روزى و روزى خوار متلازم همند و معنى ندارد که روزى خوار در مسیر زندگى طالب بقاء باشد اما رزقى برایش نباشد همینطور ممکن نیست رزقى محقق باشد و روزى خوارى در بین نباشد و نیز رزق از مایحتاج روزى خوار افزون باشد و لذا رزق داخل در قضاى الهى است. (المیزان، ج 18، جزء 27، ص 377، عربى)
اما قسم دیگر روزى (رزق مطلوب) رزقى است که براى طالب آن مقدّر شده است. اگر آنرا طلب نمائیم و مشروط و علل لازم وصول به آنرا مراعات نمائیم چنین رزقى را بدست مى آوریم و در واقع تلاش ما در جهت رسیدن به این گونه روزى، جزءالعلّة است و اگر در کنار دیگر علل مهیاى عالم غیب قرار گیرد مسلماً دستیابى به آن حتمى است. در این باره مولى امیرالمؤمنین على(ع) مى فرماید: طلب نمائید روزى را که مضمون و مقدر است اما براى طلب کننده آن اطلبوا الرّزق فانّه مضمون لطالبِه (الارشاد، 1/303)
همانطور که طلب بدون ضمانت بى معنى است تضمین رزق بدون طلب نیز در این قسم (روزى مطلوب) ناممکن است. و لذا از این دو قسم روزى که از ناحیه خداى بزرگ براى بندگان معین گشته است قسمى از آن بدون قید و شرط و به عبارتى رزق طالب و قسمى دیگر مشروط است و مطلوب.
روزى بى قید و شرط در هر حال انسان را طلب مى نماید و تا پیمانه قابلیت انسان از این گونه رزق پر نگردد اجل و مرگ انسان فرا نمى رسد. حضرت رسول اکرم(ص): الا و اِنّ الرُّوحَ الاَمینَ نَفَتَ فى روعِى اَنَّه لن تَموتَ نَفْسٌ حَتّى تستکمل رزقها (الکافى، 2/74/2).
اما روزى مطلوب و مشروط حتمیت و ضرورتش مشروط به انجام امورى و در نظر گرفتن مسائلى است که بدون ترتیب و انجام شرائط محقق نمى گردد.
رزق در لغت به معناى چیزى است که از آن بهره برده مى شود. t}(الرزق ما یُنْتَفع بِه – اقرب الموارد)
حال روزى طالب و محتوم همان روزى وجود و هستى، عمر، امکانات و محیط و خانواده و استعداد… است که از ناحیه این قسم (روزى طالب) توان و نیروى لازم و دقت و هوشیارى براى تلاش و انجام کار پدید مى آید و در سایه این امور دَرِ روزى مطلوب و مشروط گشوده مى گردد.
در باب روزى مطلوب هر کس به شکلى باید دست نیاز و در عین حال جدیت و تلاش را بسوى رزاق مطلق (حضرت حق) بلند کند حتى طفل شیرخوار که تلاشش همان گریه و ناله و فریاد اوست که در پس این گونه افعال به روزى مطلوبش (شیر مادر) دست پیدا مى کند.
اما چون در بستر رشد بالید و به مقطعى بالاتر رسید تلاش و جدّیت او شکلى دیگر پیدا مى کند و به صورت تفکر و اندیشه و فعل و حرکت اعضا و جوارح نمود مى یابد و کمیّت و کیفیت روزى نیز تغییر مى کند.
نتیجه اینکه: در پى روزى طالب و محتوم و بى قید و شرط تلاش و اندیشه و کار و فعالیت آفریده مى شود و در پى تلاش و فعالیت و طلب روزى مطلوب و مشروط پدیدار مى گردد. روزى محتوم و طالب قابل تغییر و تحول و کاهش و فزونى نیست که نه حرص انسان حریص آنرا به جریان مى اندازند و نه افسردگى انسان بى میل آنرا باز مى دارد.
حضرت رسول اکرم(ص): ان الرِّزقَ لا یجُرُّهُ حرص حریصٍ و لایَصْرِفُه کراهیة کارِهٍ (البحار، 77/68/7)
اما بر اثر چگونگى انجام مقدماتِ روزى مطلوب و کیفیت ترکیب و نحوه ترتیب و چینش آنها مى توان روزى مطلوب را کاهش یا افزایش داد.
براى نمونه حسن نیت و دوام بر طهارت از امورى است که روزى مطلوب را افزایش مى دهد.
عن رسول الله صلى الله علیه و آله) لما قیل لَه: اُحِبُّ ان یُوَسِّعَ عَلىَّ فى الرّزق؟ دُمْ على الطَّهارة یُوَسَّعْ علیک فى الرزق (کنزالعمال، 44154)
امام على(ع): من حَسُنَت نیّته زیدَ فى رزقه (البحار، 103/21/18)
پس بر ما لازم است که بعد از آنکه رابطه روزى و روزى خوار را دانستیم و آشنا شدیم که وسائلى براى رسیدن روزى به روزى خوار آفریده شده و تکلیفى هم براى تحصیل آن متوجه ما است کوشش کنیم و ببینیم بهترین و سالم ترین راه براى رسیدن به روزى چیست و قواى خود را در آن راه بکار گیریم و به خداوند که خالق این راه است توکل کنیم.
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 25/100104585)
در روایت آمده:غم روزی فردا را مخور،زیرا هر فردائی روزی خود را می آورد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله.میزان الحکمه،ج5ص2052ح7169 رسیدن به این روزی مرهون تلاش انسان می باشد.تلاش همراه با توکل،سبب رسیدن به روزی آن روز است.
مقدمه اول:
رزق و روزى که خداوند آنرا بعهده گرفته و ضمانت کرده عبارتست از سهم و نصیبى که باید به مخلوقات برسد تا بتوانند به وجود و بقاء خود ادامه دهند. البته تعهد و ضمانت الهى و رزاقیت و روزى رسانى که بذات اقدس پروردگار نسبت مى دهیم با تعهدات و ضمانت ها و تکفل هاى انسانى متفاوت است. اینکه در قرآن کریم آمده: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی اَلْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اَللَّهِ رِزْقُها؛ رزق و روزى هر جنبنده اى بر عهده خداوند است» (سوره هود، آیه 6)
باید در نظر داشت که آنکه ماجراى رزق جنبندگان را به عهده گرفته است الله است نه یک مخلوق. الله یعنى آنکس که آفریننده نظام هاى هستى و خالق موجودات است و لذا تعهد الهى تفاوت دارد با تعهد مخلوقى که جزئى از همین نظام و تحت تأثیر موجودات این نظام است. شناختن فعل خدا و رزّاقیت خدا شناخت نظامات عالم است.
ما خود جزء عالمیم و مانند سایر اجزاء عالم وظیفه اى داریم. وظایفى هم که ما در عالم درباره ارزاق و حقوق داریم و قانون خلقت ما را موظف به آن وظایف کرده است و یا قانون شریعت ما را به آن موظف ساخته است از شئون رزاقیت خداوند است. قوه جذب و تغذّى که در گیاهان است همینطور جهازات تغذیه، میل ها و غریزه هائى که در جانداران است و آنها را بسوى مواد غذایى مى کشاند همه از مظاهر رزاقیت حضرت حق است. خداست که هر جاندارى را بوسیله یک سلسله میل ها و رغبت ها مسخر کرده که در پى مایحتاج خود برود. و براى ارضاى این میل ها همیشه در تلاش باشد. همین اندیشه و تلاش و کوشش جد و جهد در این زمینه به موجب رزّاقیت خداوند است و رزاقیت اوست که روزى و روزى خوار. رزق و مرزوق را عاشق یکدیگر قرار داده و در پى هم واداشته است. در متن واقع پیوستگى خاصى بین اجزاء خلقت وجود دارد که آن ها را به یکدیگر تطبیق مى دهد.
تا طفل طفل است و قادر به تحصیل روزى و تهیه آن نیست، روزى او را آماده و مهیا در اختیار او قرار داده است و تدریجاً که او قدرت بیشترى پیدا مى کند و با کنجکاوى مى تواند روزى خود را بدست آورد دیگر روزى او به آسودگى در اختیارش نیست مثل اینکه روزى او را بر مى دارند و در نقطه اى دور دست مى گذارند تا برود و آنرا پیدا کند و استفاده نماید. بطور کلى یک تناسبى است میان آمادگى روزى و مقدار توانایى روزى خوار و مقدار هدایتى که بسوى روزى خود شده است. انسان چون نسبت به گیاهان و حیوانات موجودى عالى تر و راقى تر است و آنچه براى زندگى گیاهان و حیوانات کافى است براى او کافى نمى باشد مسئله تحصیل روزى او شکل و وضع دیگرى دارد.
فاصله بین روزى و روزى خوار در عرصه زندگى انسان بیشتر است. از اینرو وسائل زیادترى در اختیار او قرار داده شده و دستگاه هدایت در وجودش تقویت گشته به او عقل و عمل و فکر داده شده. وحى و نبوت به یارى اش آمده و برایش وظیفه و تکلیف مقرر شده و همه اینها از شئون رزاقیت خداوند است.
و لذا اینکه گفته شده:
مخور هول ابلیس تا جان دهد – هر آنکس که دندان دهد نان دهد
توانا است آخر خداوند روز – که روزى رساند تو چندین مسوز
نگارنده کودک اندر شکم – نویسنده عمر و روزى است هم (سعدى)
سخن درستى است اما نه به این معنى که دندان داشتن کافى است که نان پخته و آماده بر سر سفره انسان مهیا شود. بلکه به این معنى که در دستگاه خلقت بین نان و دندان رابطه است. اگر نان نبود دندان نبود و اگر دندان و صاحب دندان نبود نان نبود. بین روزى و روزى خوار و وسائل خوردن و هضم و جذب روزى و وسائل هدایت و راهنمایى به سوى روزى در متن خلقت ارتباط است. آن کس که انسان را در طبیعت آفریده و به او دندان داده نان یعنى مواد غذایى قابل استفاده را هم در طبیعت آفریده و اندیشه و فکر و نیروى عمل و تحصیل و حسن انجام وظیفه را هم آفریده است همه اینها توأماً مظهر رزاقیت خداوند است. (ر.ک: بیست گفتار، آیت الله مطهرى، گفتار ششم، ص 127 تا 137)
مقدمه دوم:
در واقع ما دو گونه رزق و روزى داریم. رزقى که بسراغش مى رویم. و رزقى که بسراغمان مى آید. امام على(ع): اِن الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق یطلبک فان انت لم تأته اتاک (نهج البلاغه، نامه 31)
رزق طالب (که به سراغ ما مى آید) رزقى است که همواره ما را تعقیب مى کند حتى اگر از آن فرار کنیم ما را رها نمى سازد همان طور که رهایى از چنگال مرگ ممکن نیست.
حضرت رسول اکرم(ص): لو اَنَّ ابنَ آدم فَرَّ من رِزقِه کما یَفِرُّ من المَوتَ لادرکه کما یدرکه الموت (مکارم الاخلاق 2/377)
این گونه رزق ریشه در قضاى الهى دارد و هیچ گونه تغییر و تحولى در آن صورت نمى گیرد.
در این زمینه مرحوم علامه طباطبایى مى فرماید: روزى و روزى خوار متلازم همند و معنى ندارد که روزى خوار در مسیر زندگى طالب بقاء باشد اما رزقى برایش نباشد همینطور ممکن نیست رزقى محقق باشد و روزى خوارى در بین نباشد و نیز رزق از مایحتاج روزى خوار افزون باشد و لذا رزق داخل در قضاى الهى است. (المیزان، ج 18، جزء 27، ص 377، عربى)
اما قسم دیگر روزى (رزق مطلوب) رزقى است که براى طالب آن مقدّر شده است. اگر آنرا طلب نمائیم و مشروط و علل لازم وصول به آنرا مراعات نمائیم چنین رزقى را بدست مى آوریم و در واقع تلاش ما در جهت رسیدن به این گونه روزى، جزءالعلّة است و اگر در کنار دیگر علل مهیاى عالم غیب قرار گیرد مسلماً دستیابى به آن حتمى است. در این باره مولى امیرالمؤمنین على(ع) مى فرماید: طلب نمائید روزى را که مضمون و مقدر است اما براى طلب کننده آن اطلبوا الرّزق فانّه مضمون لطالبِه (الارشاد، 1/303)
همانطور که طلب بدون ضمانت بى معنى است تضمین رزق بدون طلب نیز در این قسم (روزى مطلوب) ناممکن است. و لذا از این دو قسم روزى که از ناحیه خداى بزرگ براى بندگان معین گشته است قسمى از آن بدون قید و شرط و به عبارتى رزق طالب و قسمى دیگر مشروط است و مطلوب.
روزى بى قید و شرط در هر حال انسان را طلب مى نماید و تا پیمانه قابلیت انسان از این گونه رزق پر نگردد اجل و مرگ انسان فرا نمى رسد. حضرت رسول اکرم(ص): الا و اِنّ الرُّوحَ الاَمینَ نَفَتَ فى روعِى اَنَّه لن تَموتَ نَفْسٌ حَتّى تستکمل رزقها (الکافى، 2/74/2).
اما روزى مطلوب و مشروط حتمیت و ضرورتش مشروط به انجام امورى و در نظر گرفتن مسائلى است که بدون ترتیب و انجام شرائط محقق نمى گردد.
رزق در لغت به معناى چیزى است که از آن بهره برده مى شود. t}(الرزق ما یُنْتَفع بِه – اقرب الموارد)
حال روزى طالب و محتوم همان روزى وجود و هستى، عمر، امکانات و محیط و خانواده و استعداد… است که از ناحیه این قسم (روزى طالب) توان و نیروى لازم و دقت و هوشیارى براى تلاش و انجام کار پدید مى آید و در سایه این امور دَرِ روزى مطلوب و مشروط گشوده مى گردد.
در باب روزى مطلوب هر کس به شکلى باید دست نیاز و در عین حال جدیت و تلاش را بسوى رزاق مطلق (حضرت حق) بلند کند حتى طفل شیرخوار که تلاشش همان گریه و ناله و فریاد اوست که در پس این گونه افعال به روزى مطلوبش (شیر مادر) دست پیدا مى کند.
اما چون در بستر رشد بالید و به مقطعى بالاتر رسید تلاش و جدّیت او شکلى دیگر پیدا مى کند و به صورت تفکر و اندیشه و فعل و حرکت اعضا و جوارح نمود مى یابد و کمیّت و کیفیت روزى نیز تغییر مى کند.
نتیجه اینکه: در پى روزى طالب و محتوم و بى قید و شرط تلاش و اندیشه و کار و فعالیت آفریده مى شود و در پى تلاش و فعالیت و طلب روزى مطلوب و مشروط پدیدار مى گردد. روزى محتوم و طالب قابل تغییر و تحول و کاهش و فزونى نیست که نه حرص انسان حریص آنرا به جریان مى اندازند و نه افسردگى انسان بى میل آنرا باز مى دارد.
حضرت رسول اکرم(ص): ان الرِّزقَ لا یجُرُّهُ حرص حریصٍ و لایَصْرِفُه کراهیة کارِهٍ (البحار، 77/68/7)
اما بر اثر چگونگى انجام مقدماتِ روزى مطلوب و کیفیت ترکیب و نحوه ترتیب و چینش آنها مى توان روزى مطلوب را کاهش یا افزایش داد.
براى نمونه حسن نیت و دوام بر طهارت از امورى است که روزى مطلوب را افزایش مى دهد.
عن رسول الله صلى الله علیه و آله) لما قیل لَه: اُحِبُّ ان یُوَسِّعَ عَلىَّ فى الرّزق؟ دُمْ على الطَّهارة یُوَسَّعْ علیک فى الرزق (کنزالعمال، 44154)
امام على(ع): من حَسُنَت نیّته زیدَ فى رزقه (البحار، 103/21/18)
پس بر ما لازم است که بعد از آنکه رابطه روزى و روزى خوار را دانستیم و آشنا شدیم که وسائلى براى رسیدن روزى به روزى خوار آفریده شده و تکلیفى هم براى تحصیل آن متوجه ما است کوشش کنیم و ببینیم بهترین و سالم ترین راه براى رسیدن به روزى چیست و قواى خود را در آن راه بکار گیریم و به خداوند که خالق این راه است توکل کنیم.
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 25/100104585)