۱۳۹۴/۰۸/۱۰
–
۱۴۴ بازدید
با سلام و احترام، اگرچه در دو دهه اخیر رشد علم و تولید آن در کشور مطلوب بوده و این توانمندی در دانشگاه ها تداوم پیدا کرده و با افزایش تعداد دانشجویان در سطح کارشناسی ارشد، دکترا و همچنین با افزایش تعداد مراکز و دانشگاه ها، روند رشد علم، روندی افزاینده پیدا کرده است، به نحوی که جمهوری اسلامی ایران به رتبه ۱۶علمی جهان دست یافته است و لکن این رشد علمی همواره با موانعی مواجه بوده است از جمله آن موانع، موانع و مشکلات اقتصادی می باشد. در ادامه در حد وسع این نوشتار به برخی از موانع رشد علمی اشاره می کنیم.
با سلام و احترام، اگرچه در دو دهه اخیر رشد علم و تولید آن در کشور مطلوب بوده و این توانمندی در دانشگاه ها تداوم پیدا کرده و با افزایش تعداد دانشجویان در سطح کارشناسی ارشد، دکترا و همچنین با افزایش تعداد مراکز و دانشگاه ها، روند رشد علم، روندی افزاینده پیدا کرده است، به نحوی که جمهوری اسلامی ایران به رتبه ۱۶علمی جهان دست یافته است و لکن این رشد علمی همواره با موانعی مواجه بوده است از جمله آن موانع، موانع و مشکلات اقتصادی می باشد. در ادامه در حد وسع این نوشتار به برخی از موانع رشد علمی اشاره می کنیم. الف:موانع روانی: 1.به کار نبستن قوه تفکر: تولید علم بیشتر وابسته به قدرت تفکر اعضای جامعه وقدرت فکر محققین است ، در مدارس و دانشگاه های ما دانش آموز و دانشجو، همواره در حال حفظ کردن هستند؛ نه فکر کردن. واین یک مقوله ای است که از موانع جدی تولید عمل می باشد.این برخورد، اذهان محقق ودانشجو را که بیشتر مقلد به بار می آورد تامحقق،هیچ گاه به تولید علم کمک نمی کند.بلکه مانع تولید علم می شود. 2.خودباختگى و غیرپرستى و شیفتگى نسبت به نظریه ها و دیدگاه هاى غربی ؛یکی از موانع تولید علم می باشد.این عامل موجب می شود ، هر تحقیقى که ارجاع به متون غربی وترجمه متون غربی داشته باشد علمی تلقی شود.شما بهترین مطلب را ارائه کرده باشید اما ارجاع انگلیسى نداشته باشد علمى نیست و این یک آفت و مشکل است.یعنى اینکه اگر خود شما تولید کردید ارزش ندارد اما اگر تولیدات دیگران را وام گرفتید و عرضه کردید این کار ارزش دارد و علمى است. 3.انحصار وتک سونگری محققان:اینکه یک موضوع را محقق فقط از یک بعد واز یک جنبه جستجو کند وبه هیچ وجه از نگرش مرسوم فراتر نرود؛این موجب خواهد شد که ذهن پژوهشگر فقط دریک سری واژه ها واصطلاحات خاص آن علم محصور ومحدود شود واین نوع نگرش وکار علمی هرگز به تولید علمی نمی انجامد. ب: موانع اجتماعی: فقدان تبادل علمى و کار گروهى در تحقیق: یکی از ملزومات تولید علم، بودن قطبها وانجمن های علمی متعدد وارتباط نزدیک داشتن آنهاست.متاسفانه هنوز در جامعه ما تعداد قطبهای علمی اندک وفاقد همکاری های لازم در زمینه های مختلف می باشد. فقدان این عامل موجب می شود که گاه در یک موضوع خاص ،تحقیقات به طور انباشته صورت گیرد ولی در بعضی موضوعات وشاخه ها رد پای هیچ کار علمی دیده نشود. ج: موانع فرهنگی : 1.اینکه فرهنگ مطالعه وتحقیق در جامعه هنوز به خوبی بجا نیفتاده است. مطالعه غیر درسی و جدید در سطحی پایین انجام می شود و این نمیتواند در رشد کیفی علم تأثیر چندانی بگذارد. این وضعیت نه فقط در بین بیشتر دانشجویان، بلکه در میان اساتید هم قابل مشاهده است. در فرهنگ ما هنوز مردم برای علم باید وشاید ارزش قائل نیستند ،آنطور که از یک فوتبالیست و ورزشکار تمجید وتجلیل می شود،از یک محقق واستاد ویا از یک نظریه پرداز ومبتکررشته های علمی نمی شود.از این رو آن علاقه وعشقی که باید در اهل علم بوده باشد نیست ،آنها بیشتر جهت اخذ مدرک وداشتن یک شغل استادی وتدریس بسنده می کنند.این فرهنگ واین بینش مانع تولید علم می شود. 2.فقدان فضای نقد وانتقاد پذیری:نبود یک فضای نقد وانتقاد پذیری در بین اهل قلم می تواند یکی از موانع تولید علم باشد. تاریخ علم و دانش به ما نشان میدهد که علم و دانش بدون داشتن فضایی که دانشمندان بتوانند با هم تعامل داشته باشند امکان رشد ندارد. برای توسعة علم باید این امکان وجود داشته باشد که عالمان بتوانند با هم مکالمه و گفتوگو کنند و همدیگر را نقد نمایند. و روحیه انتقاد پذیری هم داشته باشند. نقد در فرهنگمان جا نیفتاده است، گاهی برخوردهای توهینآمیز و مستبدگونه فراوانی دیده می شود. 3.فقدان طلب و تقاضا : ازموانع رشد علم در ایران ،کاربردی نبودن تحقیقات ونیزاستفاده نکردن از تحقیقات علمی است ،مراکز اجرایی وتصمیم گیری وتولیدی ،به نحو مطلوب با مراکز دانشگاهی وعلمی درارتباط نیستند واز اندوخته ها ویافته های علمی آنها به خوبی استفاده نمی شود .در حوزه های اجرایی مثلا مسئولین به متخصصان ،مخصوصا متخصصان علوم انسانی مرتبط مراجعه نمی کنند. تا از آنها در حل مشکلات ومعضلات اجتماعی ،شیوه های نو وراه حلهای تازه بخواهند،که این خود هم مشوق محققان وهم منجر به تولید نظرات وایده های نو خواهد بود. د: موانع اقتصادی و سخت افزاری این موانع در سه بخش بیان می شود: الف) آسیب پذیر بودن ساختار اقتصادی کشور و وابسته بودن آن به صادرات نفت خام، که موارد زیر را در پی داشته است: ۱- نارسایی نظام صادرات و واردات (واردات ماشین و کالاهای مصرفی به جای تولید بومی و جذب دانش فنی و در نهایت توسعة سخت افزاری صرف)؛ ۲- عدم بهره¬وری کافی در بخشهای تولید و خدمات، که متأثر از ضعف رقابت، کیفیت، آموزش و تحقیق و ضعف نیروی تخصصی می باشد. ب) عدم سرمایه¬گذاری مناسب در علوم، تحقیقات و فناوری که شامل موارد زیر می شود: ۱- فرسودگی و کهنگی امکانات و تجهیزات علمی و پژوهشی؛ ۲- خریدهای تکراری و بدون توجیه علمی ابزار و وسایل؛ ۳- از کار افتادگی تجهیزات و ناتوانی از نگهداری و به کارگیری آنها با بهره¬وری کافی؛ ۴- ضعف مشارکت عمومی در تأمین منابع مالی (وقف، هدایا، بنیادهای حمایت از علم و تحقیق و …) ج)کاهش تمایل به تولید اطلاعات و دانش دست اول و افزایش روند واردات فکری و بستههای اطلاعاتی و بیتوجهی به دانش بومی و تحقیقات عمیق محلی که دو علت می توان برای آن نام برد: ۱- گسستگی حلقة دانشگاه و صنعت؛ ۲- ناکارآمدی نظامهای موجود تحقیقاتی در دانشگاهها و مراکز اجرایی البته با این همه موانع ذکر شده ،سالهای اخیر جهش های خوبی در تولید علم در کشور صورت گرفته است،که نسبت به سالها ودوره های قبل قابل ستایش وتقدیر هست ،هرچند دارای نقص وکاستی است.