طلسمات

خانه » همه » مذهبی » تقویت ایمان-ضعف ایمان

تقویت ایمان-ضعف ایمان


تقویت ایمان-ضعف ایمان

۱۳۹۶/۰۴/۲۴


۳۷۸ بازدید

مردان برای با ایمان شدن چه کنند؟و از چه چیز هایی باید دوری کنند؟

دوست گرامی. ایمان، یعنی عمیقا باور کنیم که جهان، خالق و مالکی دارد و زندگی انسان محدود به دنیا نیست و بعد از دنیا آخرتی هست و ما در این دنیا وظیفه ای جز آماده سازی خود برای سفر آخرت نداریم.ایمان، یعنی باور کنید که تنها با قرب به خدا و توحید و خداپرستی انسان در زندگی به کمال و سعادت می رسد و برای حیات آخرتی آماده می گردد.

چنین باوری باید مستند به دلیل باشد، دلیل و برهان خواستن یک خاصیت انسانی است. انسان واقعی بدون دلیل و منطق و عقلانیت صحیح هیچ سخنی را قبول نمی کند.

بنابراین هویت انسانی اقتضا می کند که هرعقیده را با برهان و عقل بپذیرد، حتی اگر در جایی لازم شود که تقلید کند، مانند احکام دین، حتی تقلید کردن نیز بایستی مبتنی بر برهان و دلیل عقلی باشد.

اهمیت بعضی امور آن قدر نیست که لازم باشد در مورد حکم آن هزینه زیادی برای کسب یقین عقلی صرف کنیم، ضمن آن که ادله عقلی و نقلی بر جواز تقلید و مراجعه به کارشناس در مورد بعضی از امور دنیوی و اخروی وجود دارد.

ولی در مورد اصول دین اولاً، احتمال ضرر و زیان در نادانی، آن قدر زیاد است که حصول یقین و شناخت قطعی ضرورت پیدا می کند.

چرا که زیان بی عقیدگی و بی ایمانی وحتی تزلزل ایمان و عقیده قابل جبران نیست و آثار منفی آن سرتاسر حیات بشر را در بر می گیرد.

در مقابل، منفعت ایمان و یقین به این اصول و لوازم آن، آن قدر زیاد است که تمام شئون و ابعاد زمانی و وجودی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد.

آسیب شناسی ایمان تقلیدی:

ما در اندیشه های بنیادین به ایمان یقینی نیازمندیم، ایمان نمی تواند حاصل تقلید باشد، زیرا چنین ایمانی ناپایدار است و با اندکی شبهه در معرض زوال قرار می گیرد.

ایمانی در باب اعتقادات معتبر است که حاصل تحقیق و استدلال عقلی قطعی و یقین آور باشد تا بتواند اراده و انگیزه انسان را برای عمل تقویت نماید.

البته تقلید در اصول عقاید نیز می تواند ابزار شناخت باشد، ولی دین داری تقلیدی، همانگونه که اشاره شد، عمق و پشتوانه علمی ندارد و با پیش آمدن شبهاتی ساده، دچار تزلزل می‌شود.

علاوه بر آن، ممکن است چنین فردی در اصل انتخاب دین خود نیز اشتباه کرده باشد و به دینی نادرست معتقد شده باشد.

ایمان اگر ناشی از تحقیق باشد، کمتر در معرض آسیب قرار دارد و ضعیف نمی شود، ولی ایمان تقلیدی که با شنیده ها و اطلاعات سطحی شکل می گیرد، به شدت در معرض انواع آسیب ها قرار دارد و ضعیف می شود.

هجوم فرهنگی دشمن و شبهات فکری و شایعات و خرافات و اندیشه های انحرافی و القائات شیطانی و تحریکات نفسانی و حتی رفتار متناقض اهل دین و مسئولین کشوری می تواند ایمان تقلیدی را مورد هجوم قرار دهد و تضعیف کند.

نیاز خودسازی به ایمان تحقیقی!

با ایمان تقلیدی نمی شود خودسازی کرد، این کار که دشوارترین ماموریت زندگی است، به صبر و استقامت برخواسته از ایمان یقینی و ثابت و استوار همچون کوه نیاز دارد.

همه ما در ابتدای زندگی ایمان مان تقلیدی است، شاید این مرحله از ایمان لازم باشد، اما کافی نیست و حتما باید برای تقویت ایمان، مدتی از عمر خویش را صرف تحقیق و وصول به حقیقت نماییم.

ایمان تقلیدی که ما از والدین خود فرا گرفته ایم، بد نیست، و ایمان ضعیفی در ما ایجاد می کند که برای ابتدای راه خوب است، اما قادر نیست انسان را به باورمندی یقینی و تعالی و اوج انسانیت برساند.

حقیقت جویی و سلوک نظری که در ابتدای خودسازی وجود دارد باعث می شود که علم ما تفصیلی و ایمان ما تحقیقی و ثابت شود و توان حرکت در مسیر سخت خودسازی را با انگیزه و اراده و عزم استوار پیدا کنیم.

جهت حفظ و تقویت معنویت لازم است نسبت به موارد ذیل اهتمام ورزید .
جهاد با نفس
خودسازى و تقویت معنویت ، یک نوع جهاد است و جهاد با نفس ، نیازمند تزکیه ، تقوا و ریاضت هاى شرعى است و البته آنان که با تلاش و توکل در این راه گام بردارند ، خداوند راه هاى هدایت را به روى آنان مى گشاید : « وَالَّذینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنَا . »
باید به یارى خدا قواى حیوانى را تحت الشعاع قواى روحانى و ایمانى قرار داد . وقتى جنبه حیوانى ، تضعیف ، و جنبه انسانى و روحانى ، تقویت شود ، چشم بصیرت آدمى باز مى شود و آدمى آن چه را نادیدنى است و با چشم سر نمى تواند ببیند ، با چشم سرّ و درون از طریق کشف و شهود مى بیند . پیامبراکرم ( ص ) فرمود : « هر کسى داراى دو چشم باطنى است که با آنها غیب را مى بیند و چون خداوند بخواهد به بنده اى خیر دهد چشم هاى باطن او را مى گشاید . » مرحوم فیض کاشانى در تفسیر صافى در ذیل آیه شریفه « فَإِنَّهَا لَاتَعمَىَ الاَبصَار وَلَکِن تَعمَى القُلُوبَ الَّتِى فِى الصُّدُورِ » 1 « چرا که چشم هاى ظاهر نابینا نمى شود ، بلکه دل هایى که در سینه هاست کور مى شود » .
از امام سجاد ( ع ) نقل مى کند که فرمود : « عبد ، چهار چشم دارد . با دو چشم امر دین و دنیاى خود را مى بیند و با دو چشم ، امر آخرت خود را . وقتى خدا اراده کند که به بنده اى خیر دهد ، دو چشمى که در قلب اوست ، مى گشاید . پس به آن دو چشم ، غیب را مى بیند . . . . »
چار چشم از برون و از درون
بر رخ زیباى عشق ذوفنون
عشق هر دم جلوه اى دیگر کند
عاشقان بر روى خوبش ناظرون
2 معرفت نفس
معرفت نفس ، سودمندترین معرفت هاست . از رسول خدا ( ص ) پرسیدند که : « چه راهى براى شناخت پروردگار وجود دارد ؟ فرمود : معرفت نفس . »
« اگر کسى به مقام معرفت نفس که مفتاح معرفت رب است ، نائل آید ، حجاب هاى ظلمانى را در نور دیده و به عوالمى سرشار از لذت هاى معنوى و بهجت و انبساط وارد مى شود و حقایقى را مى بیند که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و به خاطر احدى خطور نکرده است » .
3 شریعت مدارى
براى تقویت معنویت ، باید گام در جاده شریعت نهاده و تمام حرکات و سکنات و سخنان خود را با میزان شریعت محمدى ( ص ) سنجید . براى تقرب به حق و دستیابى به کمال و سعادت ، جز التزام عملى به شریعت و آئین محمدى ( ص ) و مکتب اهل بیت رسالت ( ع ) ، راهى دیگر وجود ندارد . بر اساس ذوق خود یا دیگران ، عمل کردن ، ورود به کژ راهه هاست و حاصلى جز دور شدن از حق و حقیقت ندارد . عرفان هاى صوفیانه و عرفان هاى سکولار و وارداتى ج‌با همه فریبندگى ظاهرى – جز سراب را به ارمغان نمى آورد . التزام به مسائلى که برخى از نحله هاى عرفانى بر آن تکیه و تأکید مى کنند از قبیل نزدن سبیل ، نخوردن گوشت و حتى اذکار و اوراد که از سوى ائمه هدى ( ع ) نرسیده است ، جز دورى از حضرت احدیت نتیجه اى در بر ندارند .
ترک معصیت
آن چه از عقل و نقل یعنى آیات قرآن و روایات معصومان ( ع ) استفاده مى شود ، مهمترین عامل تقویت معنویت ، ترک معصیت است . بدون ترک معاصى ، حتى ذکر و فکر هم در قلب انسان ، تأثیر مطلوب را نمى گذارند . 4 در روایات آمده است که کوشش براى خودسازى ، در صورتى که با ورع و ترک محرمات ، همراه نباشد ، سودى ندارد 5 و انجام واجبات و طاعات ، بدون ترک محرمات ، خسته کردن خویشتن است . 6 آن چه ایمان را در قلب عبد ، ثابت و استوار مى سازد ، ورع ( یعنى ترک محرمات و ایستادن در برابر شبهات ) است . 7 « شیوه و آئین ائمه ( ع ) ورع بوده است و آن را از پیروان خود انتظار دارند . » 8 « کسى که ورع را پیشه خود سازد ، ائمه ( ع ) را براى شفاعت به زحمت نمى افکند . » 9 « آن چه نزد خداست و تقرب به او جز با ورع ( یعنى ترک محرمات ) به دست نمى آید . »
10 کسى که بدون ترک گناهان و کارهاى حرام ، به انجام واجبات و مستحبات و سیر و سلوک مى پردازد و مى خواهد به خدا نزدیک شود ، چون کسى است که مى خواهد با بردن هدیه ، به شخصیت درجه اول یک کشور نزدیک شود و مورد لطف او قرار گیرد ، اما از سوى دیگر با اوامر او مخالفت مى کند و با او در مقام عصیان و انکار است یا چون بیمارى است که مى خواهد سلامت خود را بازیابد . از این رو به خوردن غذاهاى مقوى رو مى آورد ، اما از آن چه براى او ضرر دارد ، پرهیز نمى کند .
عارف بلند آوازه شیعه و فقیه فرزانه ، آیت حق ، ملا حسینقلى همدانى ( ره ) در یکى از نامه هاى اخلاقى – عرفانى خود تأکید مى کند : « إنَّ تَرکَ المَعصِیهِ أوَّلُ الدِّینِ وَ آخِرُهُ ، ظَاهِرُهُ وَ بَاطِنُهُ » 11 « ترک معصیت ، اول و آخر دین و ظاهر و باطن آن است » .
حضرت آیت الله العظمى بهجت ج‌دامت برکات – نیز همواره بر ترک معصیت و عمل به آن چه انسان مى داند ، تأکید مى کنند و به جاى دستورالعمل هاى ویژه سیر و سلوک ، به قرائت کتاب هایى چون « أَلمحَجَهُ البَیضَاءِ فِى تهذیب الاَحیاءِ » – که تحت عنوان راه روشن ترجمه شده است – و بخش جهاد با نفس کتاب وسائل الشیعه ، و تأمل در آنها و عمل به واضحات آنها توصیه مى فرمایند .
12 حال که ترک معصیت ، تا این اندازه در تقرب حق ، نقش دارد ، پس باید با جدیت تمام بکوشیم که از ما معصیت و نافرمانى سر نزد زیرا محبت و معصیت با یکدیگر سازش ندارند . شگفتا چگونه کسى که ادعاى محبت مى کند ، در برابر محبوب ، معصیت مى کند . اگر راست مى گویى که محب اویى ، پس چرا از او اطاعت نمى کنى . مگر زبان عاشق ، این نیست که « از تو به یک اشارت ، از من به سر دویدن . »
ترک عادات و رسوم و تعارفات بازدارنده از شرایط طى طریق آن است که انسان باید در حد اعتدال در میان مردم زندگى کند و از غرق شدن در آداب و رسوم اجتماعى و رفت و آمدهاى زیانبارى که صرفا بر اساس عادت و حفظ آبروى ظاهرى و اعتبارى صورت مى پذیرد ، بپرهیزد و براى حفظ حاشیه زندگى ، از متن آن دور نماند و عمر خود را بر اساس معیارهاى مورد پسند عوام مردمان ، ضایع نسازد و امواج سهمگین آداب و رسوم دست و پاگیر اجتماعى ، کشتى وجود او را دستخوش تلاطم نکند . کسى که در صدد خودسازى و تقویت بعد معنوى خویش است ، باید در مورد آداب و عادات اجتماعى ، جانب اعتدال را رعایت کند و از افراط و تفریط بپرهیزد . بدین معنى که نه مانند برخى که در برابر اجتماع ، از خود اراده اى ندارند و تابع محض مى باشند ، عمل کند و نه مثل بعضى که از جامعه به کلى کناره مى گیرند و کنج خلوت و گوشه عزلت مى گزینند بلکه باید خط مشى معتدلى را در پیش بگیرد و معاشرت با مردم را به قدر ضرورت ، رعایت کند و در رعایت شیوه اعتدال ، از ملامت ملامتگران نهراسد : « وَ لَایَخَافُونَ فِى اللَّهِ لَومَهَ لَائِم » . 13 نهراسیدن از سرزنش سرزنشگران ، یکى از نشانه هاى برجسته عاشقان حق و حقیقت است . متأسفانه یکى از عوامل انحراف برخى از جاده حق و حقیقت ، و روى آوردن به کارهاى خلاف ، ترس از ملامت دیگران است . در صراط مستقیم معنویت ، از سرزنش هاى خار مغیلان نباید بیمى به دل راه داد .
رعایت اعتدال در عبادت
انسان در آغاز این سفر معنوى ، شور و شوق فراوان دارد و هر چه پیشتر مى رود و از بارقه هاى غیبى و تجلیات الهى برخوردار مى شود ، این شور و عشق ، رو به فزونى مى نهد و آدمى به اعمال فراوان عبادى رو مى آورد و همه اوقات خود را صرف عبادت مى کند و از خور و خواب و پرداختن به ضروریات زندگى باز مى ماند و مى خواهد از انواع اغذیه معنوى لقمه اى برگیرد . این شیوه ، عدول از جاده اعتدال است و ممکن است به فرجامى ناخوشایند بینجامد . در روایات اهل بیت عصمت و طهارت ( ع ) از حالت افراط در عبادت به « شِرَّه » تعبیر شده و مورد نکوهش قرار گرفته است چنان که حالت « فتور » و سستى و بى رغبتى به عبادت نیز نکوهیده است . از دیدگاه اسلام ، هر دو حالت ، خطرناک است . رغبت افراطى ( شِرّه ) ممکن است آدمى را به بدعتگذارى در دین بکشاند و اعمالى را که در حوزه تعالیم دین نیست وارد دین کند یا برخى از چیزهایى را که در دین آمده است ، از حوزه دین ، خارج سازد . تفریط در عبادت و پرستش نیز به قساوت و احیانا به کفر و شقاوت مى انجامد .
فشار بیش از حد بر نفس و تحمیل اعمال سنگین و فوق طاقت بر آن و در نظر نگرفتن ظرفیت و اقبال و ادبار آن ممکن است واکنش منفى در پى داشته باشد و او را از ادامه مسیر باز دارد . رعایت اعتدال و رفق و مدارا در امور معنوى و عبادى ، باید همواره مدنظر باشد .
رهرو آن نیست که گهى تند و گهى خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
اگر ذوق و شوق موقتى ، معیار عمل قرار گیرد ، آدمى دچار افراط و تند روى مى شود و چون آن ذوق و شوق موقتى به پایان آمد یا شعله هاى سرکش آن ، فروکش کرد ، در آن هنگام نفس از تحمل بارگران عبادت به ستوه مى آید و از زیر بار آن ، شانه خالى مى کند و بار سفر را در آغاز یا نیمه راه بر زمین مى نهد . از این رو باید سالک راه خدا ظرفیت و آمادگى روحى و موقعیت خود را در نظر بگیرد و به برنامه عبادى و عملى که مى تواند آن را به طور مستمر انجام دهد ، روى آورد و از زیاده روى بپرهیزد . البته انجام واجبات و ترک محرمات باید جزء برنامه قطعى و همیشگى او باشد .
مسأله مدارا و رفق ، مورد تأکید اولیاى دین است . امام صادق ( ع ) به عبدالعزیز قراطیسى فرمودند : « اى عبدالعزیز ! ایمان همانند نردبان داراى 10 پله است که پله پله از آن بالا مى روند . . . و هرگاه کسى را که یک پله از تو پائین تر است ، ببینى ، او را به رفق و مدارا به سوى خود بالا ببر ، ولى نباید برنامه اى را که فوق طاقت و توان اوست بر او تحمیل کنى و در نتیجه او را درهم بشکنى . »
و نیز از همان بزرگوار نقل شده است که فرمودند : « عبادت را بر خودتان تحمیل نکنید . »
ثبات و دوام
کسى که در صدد تقویت معنویت خویش است ، باید با مداومت بر انجام اعمال صالح یعنى انجام واجبات و مستحبات ، وترک محرمات و مکروهات به صورت مستمر و پیوسته ، از « حال » به مقام « ملکه » ارتقا یابد تا صورت ملکوتى و مجردى در نفس او تثبیت شود . و در این راستا به اعمالى که مطابق استعداد اوست بپردازد و به آن تا دسیابى به نتیجه ادامه دهد وگرنه با پیامدهاى سوء و عکس العمل حقیقت آن عمل مواجه خواهد شد و از آثار و ویژگى هاى آن بى بهره خواهد شد و چون نورانیت آن عمل بر اثر ترک آن ، از نفس آدمى ، رخت بر بندد ، ظلمت و تیرگى جایگزین آن خواهد گردید .
رعایت ادب
ادب ، عبارت است از این که آدمى همواره خویشتن را بپاید که مبادا از حریم خارج شود . سالک طریق تقویت معنویت ، باید در همه حال ، خود را در محضر حضرت حق ، حاضر بداند .
از خدا خواهیم توفیق ادب
بى ادب محروم گشت از لطف رب
دوام طهارت
و آن عبارت است از دوام وضو و انجام غسل هایى که بر او واجب مى شود و غسل جمعه و دیگر غسل هاى مستحب در صورت امکان .
تضرع و زارى در پیشگاه حضرت بارى – جلّ و علا – و توسل به پیامبر ( ص ) و اهل بیت ( ع )
پى نوشت ها
1 حج ( 22 ) ، آیه . 1
. 46 ملکى تبریزى ، میرزا جواد ، رساله لقاء الله ، ترجمه سید احمد فهرى ، صص 21 – . 2
. 22 . ک : همان .
. 1 . ک : برنامه هاى سلوک ، نامه هاى اخلاقى آیت حق حسینقلى همدانى ، صص 97 – . 2
. 98 کافى ، ج 2 ، ص 77 وسائل الشیعه ، ج 11 ، ص 193 و بحارالانوار ، ج 70 ، صص 297 و . 3
. 308 آیت الله مشکینى ، على ، دروس فى الاخلاق ، ص . 4
. 71 همان ، ص 72 ، به نقل از بحارالانوار ، ج 70 ، ص . 5
. 304 همان ، به نقل از بحارالانوار ، ج 70 ، ص . 6
. 305 همان ، به نقل از بحار الانوار ، ج 70 ، ص . 7
. 306 همان ، ص 297 و کافى ، جلد 2 ، ص . 1
. 76 . ک : برنامه سلوک ، ص . 2
. 98 . ک : به بهجت عارفان .
. 1 سوره مائده ( 5 ) ، آیه . 54

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد