۱۳۹۲/۰۵/۲۶
–
۷۹ بازدید
در مورد نحوه ی رسیدن به اهداف و از این قبیل از نظر سیر و سلوک عرفانی و اخلاقی معمولا تشویق و تنبیه جزو دستور العمل است. اما در روانشناسی تنبیه رو امری منفی بیان می کندو از آن به شدت نهی می کند و در عوض به انگیزه دادن و یاد آوری و به عبارتی ذکر متوسل می شود و می گوید در صورت خطا ذکر رو بیشتر کن و انگیزت رو بیشتر کن ولی تنبیه نکن. تجربه نیز همین رو به من نشان داده. خواستم ببینم آیا واقعا تنبیه در روایات نقش خاصی دارد؟ چقدر روایات مربوط به تنبیه معتبر است؟
در پاسخ به مطالب زیر توجه کنید .
1. نمی توان گفت تنبیه در همه موارد امری منفی و مورد نهی است و چنین نیست که تنبیه، کارایی نداشته باشد بلکه در بسیاری از موارد، تنبیه اصلاح گر خوبی است به طوری که عموم کسانی که در اصلاح رفتار، کتابی نوشته اند تنبیه را به عنوان یکی از روش های اصلاح و تغییر رفتار، ذکر کرده اند و ثانیاً در مواردی که تنبیه اصلاح گر نباشد دست کم اثر بازدارندگی و عبرت آموزی برای دیگران را دارد که این خود اثر کمی نیست، چه اینکه مواردی وجود دارد که رفتار نامطلوب باید فوراً متوقف شود، به طوری که اگر متوقف نشود اثرات جبران ناپذیری را به بار خواهد آورد. در این صورت است که تنبیه، خصوصا تنبیه بدنی تنها راه ممکن است زیرا سایر روش ها زمان زیادی را برای اصلاح و یا توقف رفتار نامطلوب لازم دارند، و از این روست که یکی از مزیت های روش تنبیه بر سایر روش ها را فوریت تأثیر آن می دانند، بدین جهت معمولاً روانشناسان، حتی کسانی که به شدت با تنبیه مخالف هستند، در مواردی تنبیه را و حتی تنبیه بدنی را، جایز می دانند . از آموزه های دینی استفاده می شود که اگر تنبیه بجا، و به موقع، و در حد مطلوب، با شرایط لازم اجرا شود، می تواند رفتار نامطلوب را از بین ببرد.
2. حضرت علی(ع) در فرمان تاریخی خود به مالک اشتر که او را به فرمانروایی مصر برگزیده بود، دستور می دهد: «وَ لا یکونَنَّ الُمحْسِنُ وَالمُسی ءُ عَندِکَ بمَنزِلةٍ سَوَاءٍ فَاِنَ فی ذلِکَ تَزْهیداً لاِاهل الاحْسانِ فی الاءِحسانِ، و تدْریباً لاهلِ الاساءَةِ عَلَی الاُْساءَةِ؛ مبادا نیکوکار و بدکردار پیش تو یکسان باشند، زیرا چنین روشی نیکوکار را از کردار نیک دور ساخته و بد کردار را به کار بد سوق می دهد.»(1 )
تعریف تنبیه
تنبیه در لغت به معنای آگاهانیدن، بیدار کردن، واقف گردانیدن به چیزی و آگاه و هوشیار کردن آمده است.(2 )
و در اصطلاح به عملی گفته می شود که لازمه آن آگاه و هوشیار کردن باشد و دست کم به سه معنا بکار رفته است :
1 حذف پاسخ مثبت از ارگانیسم و یا اضافه کردن پاسخ منفی به آن. تنبیه، زمانی رخ می دهد، که پاسخ مثبتی را از موقعیت حذف و یا چیزی منفی به آن بیافزاییم. به زبان متداول می توان گفت تنبیه دور ساختن چیزی از ارگانیسم است که خواستار آن است، یا دادن چیزی است به او که طالب ان نیست .
به عبارت دیگر تنبیه عبارت است از ارائه محرک ناخوشایند یا حذف تقویت مثبت بلافاصله بعد از انجام یک رفتار. تنبیه به این معنا را تنبیه به معنای عام می گوییم .
2 ارائه پاسخ منفی به ارگانیسم. در این تعریف: تنبیه عبارتست از ارائه یک محرک آزارنده یا تنبیه کننده به دنبال یک رفتار نامطلوب برای کاهش دادن احتمال آن رفتار. برای مثال اگر بعد از انجام رفتاری نا مطلوب از سوی کودک مثلا گفتن یک حرف تند با عصبانیت و با ارائه یک محرک آزارنده مثل زدن به او خواسته باشیم که احتمال بروز رفتار نامطلوب را در او کاهش دهیم او را تنبیه کرده ایم. تنبیه به این معنا را تنبیه به معنای خاص می گوییم .
3 تنبیه بدنی یا کتک زدن. گاهی مراد از تنبیه، به همین معناست که ما آن را تنبیه به معنای اخص می گوییم .
روشن است که بر طبق معنای اول – معنای عام – تنبیه، طیف وسیعی را در بر می گیرد که عبارتست از تغافل، بی اعتنایی، تهدید، تحقیر، سرزنش، تمسخر، محروم سازی، جریمه، جبران، تغییر چهره، روی برگرداندن و تنبیه بدنی. برخلاف معانی دوم و سوم که محدودتر هستند .
آنچه از میان این معانی سه گانه تنبیه، مورد تردید و بحث واقع شده است قسم سوم یا تنبیه به معنای اخص است، گرچه برخی از مصادیق تنبیه نظیر تهدید، تحقیر، سرزنش، و تمسخر نیز کم و بیش مورد رد و انکار واقع شده است .
فرق بین تنبیه و تقویت منفی
تقویت یعنی افزایش رفتار، و به منظور افزایش رفتار بکار می رود. ولی تنبیه عامل ناخوشایندی است که برای کاهش رفتار مورد استفاده قرار می گیرد. به عبارت دیگر تنبیه یعنی اضافه کردن عامل ناخوشایندی به دنباله رفتار، در صورتی که تقویت منفی؛ برداشتن عامل ناخوشایند قبل از رفتار می باشد .
اکنون باید دید آیا تنبیه به چه میزان اثر تربیتی دارد؟ استفاده از تنبیه در امر تربیت همواره مخالفان و موافقانی را برانگیخته است، با این تفاوت که در گذشته موافقان بیشتری داشته ولی اکنون مخالفان بیشتری دارد. معروف است که روانشناسان تنبیه را «دست کم تنبیه بدنی را» جایز نمی دانند و عدم کارایی و یا اثرات و مضّرات جانبی آن را دلیل بر این امور می دانند. ولی باید گفت، اولاً چنین نیست که تنبیه، کارایی نداشته باشد بلکه در بسیاری از موارد، تنبیه اصلاح گر خوبی است به طوری که عموم کسانی که در اصلاح رفتار، کتابی نوشنه اند تنبیه را به عنوان یکی از روش های اصلاح و تغییر رفتار، ذکر کرده اند و ثانیاً در مواردی که تنبیه اصلاح گر نباشد دست کم اثر بازدارندگی و عبرت آموزی برای دیگران را دارد که این خود اثر کمی نیست، چه اینکه مواردی وجود دارد که رفتار نامطلوب باید فوراً متوقف شود، به طوری که اگر متوقف نشود اثرات جبران ناپذیری را به بار خواهد آورد. در این صورت است که تنبیه، خصوصا تنبیه بدنی تنها راه ممکن است زیرا سایر روش ها زمان زیادی را برای اصلاح و یا توقف رفتار نامطلوب لازم دارند، و از این روست که یکی از مزیت های روش تنبیه بر سایر روش ها را فوریت تأثیر آن می دانند، بدین جهت معمولاً روانشناسان، حتی کسانی که به شدت با تنبیه مخالف هستند، در مواردی تنبیه را و حتی تنبیه بدنی را، جایز می دانند .
از آموزه های دینی استفاده می شود که اگر تنبیه بجا، و به موقع، و در حد مطلوب، با شرایط لازم اجرا شود، می تواند رفتار نامطلوب را از بین ببرد. ما در اینجا دو روایت را نقل می کنیم که می توان از آنها استفاده کرد که تنبیه اثر اصلاحی دارد. حضرت علی(ع) می فرماید: «مَنْ لَمْ یٌصْلِحْهُ حُسْنُ المُداراةِ یٌصلِحهُ حُسْنُ المُکافاةِ؛(3) کسی که خوش رفتاری او را اصلاح نکند خوب کیفر دادن او را اصلاح خواهد کرد .»
و نیز آن حضرت می فرماید: «اِسْتِصْلاحُ الاَخیارِ بِاکرامِهِمْ وَ الاَشرار بِتادیبِهِم؛ تأدیب و روش اصلاح خوبان به بزرگداشت آنهاست و اصلاح بدان به تنبیه و عقاب آنهاست.»(4 )
باتوجه به این دو روایت روشن است که تنبیه، اثر اصلاحی دارد و در مواردی که احیاناً اثر اصلاحی هم نداشته باشد دست کم اثر بازدارندگی خواهد داشت .
پی نوشتها :
1 نهج البلاغه، نامه 53 .
2لغت نامه دهخدا
3 غرر الحکم، ج2، ص640، ش457 )
4 بحارالانوار، ج78، ص82، روایت81 .
5 المقاصد؛ ج 7، ص 280
بر گرفته از : پیام زن ، آذر 1387 – شماره 201