۱۳۹۴/۱۱/۱۳
–
۱۶۸ بازدید
مدتی است احساس تنهایی میکنم، بسیار انسان حساسی شده ام با کوچکترین کمتوجهی از سوی دوستانم، بسیار احساس ناراحتی میکنم. از شما میخواهم برای رفع این احساس به من کمک کنید؟
نکته کلیدی که شایسته است بدان توجه داشت این است که هـر فـردی در طـول زندگی خود گهگاهی احساس تنهایی میکند. اریک فروم،[ Erich Fromma.] روانشناس آلمانی نیز میگوید: «انسان از لحظهای که بهدنیا میآید تا لحظه مرگ، هر کاری که میکند برای رفع احساس تنهایی خویش است»؛[ اصغر کیهاننیا و محمدعلی حبیبی، جوانان و ازدواج، ص 15.]به همین دلیل خود را از این بابت خیلی نگران نسازید.
البته تنهایی الزاماً بــه مفهوم تنها بودن نمیباشد؛ زیرا مـمکن است هر فردی در میان جمع و یا حتّی در یک میهمانی شلوغ و پرجمعیت بوده و احــساس تنهایی کند.
زمانی که بین روابط اجتماعی دلخواه و روابط اجتماعی موجود فرد، ناهمخوانی زیادی وجود داشته باشد، احساس تنهایی خواهد کرد؛ به همین دلیل تنهایی یک حالت ذهـنـی دردنـاک احساس عدم رابطه با دیگران و متأثّر از ارزیابیهایی است که وقتی انتظاراتش از روابط اجتماعیاش برآورده نمیشود.[ کریس. ال. کلینکه، مهارتهای زندگی، ترجمه شهرام محمدخانی، ص 179.]
هم چنین به طور معمول هر فردی هـنگامـیکه تـنها است احساس نیاز به تفاهم و اشتیاق برای قسمت کردن احسـاسات و افـکارش با دیگران پیدا میکند؛ به همین دلیل است که دو نوع تنهایی از سوی دانشمندان شناسایی و مطرح شده است:
«تنهایی اجتماعی»؛[ Social loneliness.] تنهایی اجتماعی زمانی ایجاد میشود که شما از نداشتن فعّالیتهای مشترک با دیگران یا نداشتن روابط دوستی خود با دیگران ناراضی هستید و نیازمند کسب اطمینان مجدّد در مورد ارزشمندی خود از طرف دیگران هستید.
«تنهایی عاطفی»؛[ emotional loneliness. ] زمانی اتفاق میافتد که شما از روابط و پیوندهای عاطفی خود با دیگران ناراضی هستید و کسی را ندارید که برای مهرورزی به او تکیه کنید.[ همان، ص 178.]
آمـوختن آنکه چگونه با تنهاییمان در زندگی کنار بیاییم یکی از چالشهای بزرگ زندگی است؛ زیرا نمیتوان تا آخر عمر اینگونه به زندگی ادامه داد.
اکنون سؤال اصلی اینجاست که برای گریز از تنهایی چه باید کرد؟ در ادامه به راهکارهایی در جهت رویارویی با مسأله مورد نظر اشاره خواهد شد.
روبهرو شدن با تنهایی: حقیقت آن است تا زمانی که علّت امری که سبب آزارمان شده، تـشـخیص داده نشود، قادر به تخفیف و تسکین آن نخواهیم بود؛ برای همین شایسته است فرد از اذعـان به تنهایی خود واهـمه نـداشـته باشد.
پذیرش تنهایی: میزان معیّنی از احساس تنهایی، بخش اجتنابناپذیری در هر زندگی هر فرد میباشد؛ زیرا چه فرد بخواهد چه نخواهد، زمانها و موقعیّتهایی در زندگی هر فرد وجود دارند که در وی ایجاد احساس تنهایی میکنند؛ برای همین بهجای آنکه از آن گریزان باشیم باید این نکته را بیاموزیم که چگونه با آن کنار بیاییم.
پیدا کردن راه حل: اغـلب پـریشانیها و ترسهای ناشی از تنهایی را میتـوان با شناسایی علل مشکلات و سپس تلاش برای اصلاح و بهبود شـرایطی که سبب ایجاد احساس تنهایی شده، کم کرد. به عنوان مثال یکی از راهکارها این است که سعی کنید تا آنجا که میتوانید در یک جای خلوت و به مدّت زیاد تنها نمانده و با یک برنامه ریزی حساب شده اوقات شبانه روز و فراغت خود را با فعّالیّت های مختلف علمی، هنری، ورزشی و… پر نمایید.
سود بردن از تنهایی: تنهایی خود را توسط آموختـن روش کنـار آمـدن بـا آن، تبدیل به یک مزیّت کنید و اعتماد بهنفس خود – مهمترین سرمایه شما به عنوان یک فرد تنها – را افزایش دهید. از آن بهعنوان یک فرصت مناسب برای شـنـاخـت هـر چـه بـهتر خـود اســتفاده کنید. در عوض تحمّل دوران وحشتـنـاک تـنـهایی با تعـمق در افکار، احساسات و ادراکات خود فرصتهایی برای رشد و پیشرفت شخصی خود پدید آورید. در یک کلام در بهرهگیری از تنهایی خلّاقیت داشته باشید؛ زیرا تنهایی الزاماً با اندوه و بدبخـتی برابر نیست. بلکه میتوان برای خلّاقتر و سازندهتر ساختن خود بهره گرفت.
اشتغال به فعالیتهای دلخواه: در هـنـگام تنهـایی بـرخـی افـراد آشفتهوار به این طرف و آن طرف پرسه زده و بهدنبال فردی میگردند که بتوانـند توجهشان را معطوف وی کنند. بهتر است در عوض، از این فرصت استفاده کرده و وقت خود را صرف سـرگرمیها و فعالیتهای خاص و دلخواه خود نمایید.
پیشقدم شدن: بهجای آنکه با ناامیدی منتظر فـردی باشید تا از راه برسـد و شمـا را از تنهایی نـجات دهـد، بهتر آن است پیشقدم شده و خود اولین گام را بـردارید. به دوستان یا اقوامتان پیشنهاد دهید با یکدیگر بیرون بروید و یا برای شام، عصرانه و… دعوتشان کنید.
آموختن مهارتهای ارتباطی: ضعف در ارتباط همانگونه که میتواند ناشی از خودپنداره ضعیف باشد، میتواند به دلیل مهارت های ارتباطی و اجتماعی ضعیف نیز رخ داده باشد. در حقیقت افراد تنها، اغلب، در مهارت ارتباطی ضعیف هستند؛ به همین دلیل نباید از یادگیری مهارتهای اجتماعی غفلت ورزید. برخی از مهارت اجتماعی مفید عبارتند از: توجه کردن به گفتههای فرد مقابل، ترغیب وتشویق فرد مقابل به ابراز عقاید خود، مکث کردن در پایان صحبت خود و ایجاد تعادل بین ابراز علاقه به صحبتهای فرد مقابل و حرف زدن در مورد خود، داشتن ظاهر آراسته و مرتب، برقراری تماس چشمی مناسب و خود افشاگری به اندازه کافی. بهعنوان مثال در مورد تماس چشمی، افراد ترجیح میدهند دوستان جدیدشان به اندازه کافی با آنها تماس چشمی برقرار کنند تا نسبت به هم احساس صمیمیت کنند؛ اما نه آن قدر زیاد که به احساس خیره شدن بیانجامد. همین شرایط در مورد خود افشاگری نیز صادق است؛ زیرا دادن اطلاعات کافی در مورد خود به دیگران برای برقراری ارتباط در سطح فردی خوب است؛ اما باید مراقب بود که خود افشاگریهای زیاد از حد دوستان جدید را خسته نکند. برای برخورداری از مهارتهای خوب اجتماعی باید خود را با انواع رفتارهایی که برای دیگران مطلوب و نامطلوباند، سازگار کرد.
صحبت کردن با دیگران: ضمن آموختن مهارتهای گفتگو و گوش دادن، گفتگو با دیگران را زیاد بر خود سخت نگرفته و بدون نگرانی از اینکه چه باید بگویید باب گفتگو با آنها را در موضوعات مختلفی که برایتان در درس و زندگی پیش میآید، باز کنید.
تقویت مهارت «احساس همدلی و همدردی با دیگران و پذیرفتن دیگران».[ سهراب نوروزی، تنهایی و ریشههای آن، ص 55. ]
انجام کارهای داوطلبانه: کمک به دیگران، اعتماد بهنفس شما را افزایش داده و فرصتهای جدیدی برایتان پدید میآورد تا بتوانید با افراد جدیدی ملاقات کنید؛ به همین دلیل شایسته است با عضویت در مراکز خیریه و اختصاص ساعاتی از اوقات فراغت خود به فعّالیتهای اجتماعی از چنین ظرفیتی به اندازه کافی بهره ببرید.
گسترش ارتباط با دیگران: با دیگران غذا بخورید، در کلاس درس کنار افراد جدید بنشینید و یا اینکه برای مطالعه یا انجام تکالیف خود یک همراه پیدا کنید. لازم به ذکر است افرادی که برای اینکار برمیگزینید شاداب، فعّال، اجتماعی، متدیّن و در عین حال مثبت نگر باشند و از افرادی که وقتی با آنها مواجه می شوید از زندگی شکایت می کنند، دوری گزینید.
شوق و اشتیاق در انجام کارها: سعی کنید همیشه ظاهری آراسته داشته و کارهای عادی زندگی خود حتّی صرف غذا را با اشتیاق انجام دهید.
پیشداوری نکردن نسبت به افراد جدید: بر اساس روابط پیشین، روی افراد جدید قضاوت نکنید. در عوض، سعی کنید هر فرد را از زاویه جدیدی بنگرید.
شرکت در مسافرتهای گروهی: در صورت امکان در تعطیلات با دوستان و افراد خانواده خود به مسافرت اگر چه کوتاه و درونشهری بروید.
البته تنهایی الزاماً بــه مفهوم تنها بودن نمیباشد؛ زیرا مـمکن است هر فردی در میان جمع و یا حتّی در یک میهمانی شلوغ و پرجمعیت بوده و احــساس تنهایی کند.
زمانی که بین روابط اجتماعی دلخواه و روابط اجتماعی موجود فرد، ناهمخوانی زیادی وجود داشته باشد، احساس تنهایی خواهد کرد؛ به همین دلیل تنهایی یک حالت ذهـنـی دردنـاک احساس عدم رابطه با دیگران و متأثّر از ارزیابیهایی است که وقتی انتظاراتش از روابط اجتماعیاش برآورده نمیشود.[ کریس. ال. کلینکه، مهارتهای زندگی، ترجمه شهرام محمدخانی، ص 179.]
هم چنین به طور معمول هر فردی هـنگامـیکه تـنها است احساس نیاز به تفاهم و اشتیاق برای قسمت کردن احسـاسات و افـکارش با دیگران پیدا میکند؛ به همین دلیل است که دو نوع تنهایی از سوی دانشمندان شناسایی و مطرح شده است:
«تنهایی اجتماعی»؛[ Social loneliness.] تنهایی اجتماعی زمانی ایجاد میشود که شما از نداشتن فعّالیتهای مشترک با دیگران یا نداشتن روابط دوستی خود با دیگران ناراضی هستید و نیازمند کسب اطمینان مجدّد در مورد ارزشمندی خود از طرف دیگران هستید.
«تنهایی عاطفی»؛[ emotional loneliness. ] زمانی اتفاق میافتد که شما از روابط و پیوندهای عاطفی خود با دیگران ناراضی هستید و کسی را ندارید که برای مهرورزی به او تکیه کنید.[ همان، ص 178.]
آمـوختن آنکه چگونه با تنهاییمان در زندگی کنار بیاییم یکی از چالشهای بزرگ زندگی است؛ زیرا نمیتوان تا آخر عمر اینگونه به زندگی ادامه داد.
اکنون سؤال اصلی اینجاست که برای گریز از تنهایی چه باید کرد؟ در ادامه به راهکارهایی در جهت رویارویی با مسأله مورد نظر اشاره خواهد شد.
روبهرو شدن با تنهایی: حقیقت آن است تا زمانی که علّت امری که سبب آزارمان شده، تـشـخیص داده نشود، قادر به تخفیف و تسکین آن نخواهیم بود؛ برای همین شایسته است فرد از اذعـان به تنهایی خود واهـمه نـداشـته باشد.
پذیرش تنهایی: میزان معیّنی از احساس تنهایی، بخش اجتنابناپذیری در هر زندگی هر فرد میباشد؛ زیرا چه فرد بخواهد چه نخواهد، زمانها و موقعیّتهایی در زندگی هر فرد وجود دارند که در وی ایجاد احساس تنهایی میکنند؛ برای همین بهجای آنکه از آن گریزان باشیم باید این نکته را بیاموزیم که چگونه با آن کنار بیاییم.
پیدا کردن راه حل: اغـلب پـریشانیها و ترسهای ناشی از تنهایی را میتـوان با شناسایی علل مشکلات و سپس تلاش برای اصلاح و بهبود شـرایطی که سبب ایجاد احساس تنهایی شده، کم کرد. به عنوان مثال یکی از راهکارها این است که سعی کنید تا آنجا که میتوانید در یک جای خلوت و به مدّت زیاد تنها نمانده و با یک برنامه ریزی حساب شده اوقات شبانه روز و فراغت خود را با فعّالیّت های مختلف علمی، هنری، ورزشی و… پر نمایید.
سود بردن از تنهایی: تنهایی خود را توسط آموختـن روش کنـار آمـدن بـا آن، تبدیل به یک مزیّت کنید و اعتماد بهنفس خود – مهمترین سرمایه شما به عنوان یک فرد تنها – را افزایش دهید. از آن بهعنوان یک فرصت مناسب برای شـنـاخـت هـر چـه بـهتر خـود اســتفاده کنید. در عوض تحمّل دوران وحشتـنـاک تـنـهایی با تعـمق در افکار، احساسات و ادراکات خود فرصتهایی برای رشد و پیشرفت شخصی خود پدید آورید. در یک کلام در بهرهگیری از تنهایی خلّاقیت داشته باشید؛ زیرا تنهایی الزاماً با اندوه و بدبخـتی برابر نیست. بلکه میتوان برای خلّاقتر و سازندهتر ساختن خود بهره گرفت.
اشتغال به فعالیتهای دلخواه: در هـنـگام تنهـایی بـرخـی افـراد آشفتهوار به این طرف و آن طرف پرسه زده و بهدنبال فردی میگردند که بتوانـند توجهشان را معطوف وی کنند. بهتر است در عوض، از این فرصت استفاده کرده و وقت خود را صرف سـرگرمیها و فعالیتهای خاص و دلخواه خود نمایید.
پیشقدم شدن: بهجای آنکه با ناامیدی منتظر فـردی باشید تا از راه برسـد و شمـا را از تنهایی نـجات دهـد، بهتر آن است پیشقدم شده و خود اولین گام را بـردارید. به دوستان یا اقوامتان پیشنهاد دهید با یکدیگر بیرون بروید و یا برای شام، عصرانه و… دعوتشان کنید.
آموختن مهارتهای ارتباطی: ضعف در ارتباط همانگونه که میتواند ناشی از خودپنداره ضعیف باشد، میتواند به دلیل مهارت های ارتباطی و اجتماعی ضعیف نیز رخ داده باشد. در حقیقت افراد تنها، اغلب، در مهارت ارتباطی ضعیف هستند؛ به همین دلیل نباید از یادگیری مهارتهای اجتماعی غفلت ورزید. برخی از مهارت اجتماعی مفید عبارتند از: توجه کردن به گفتههای فرد مقابل، ترغیب وتشویق فرد مقابل به ابراز عقاید خود، مکث کردن در پایان صحبت خود و ایجاد تعادل بین ابراز علاقه به صحبتهای فرد مقابل و حرف زدن در مورد خود، داشتن ظاهر آراسته و مرتب، برقراری تماس چشمی مناسب و خود افشاگری به اندازه کافی. بهعنوان مثال در مورد تماس چشمی، افراد ترجیح میدهند دوستان جدیدشان به اندازه کافی با آنها تماس چشمی برقرار کنند تا نسبت به هم احساس صمیمیت کنند؛ اما نه آن قدر زیاد که به احساس خیره شدن بیانجامد. همین شرایط در مورد خود افشاگری نیز صادق است؛ زیرا دادن اطلاعات کافی در مورد خود به دیگران برای برقراری ارتباط در سطح فردی خوب است؛ اما باید مراقب بود که خود افشاگریهای زیاد از حد دوستان جدید را خسته نکند. برای برخورداری از مهارتهای خوب اجتماعی باید خود را با انواع رفتارهایی که برای دیگران مطلوب و نامطلوباند، سازگار کرد.
صحبت کردن با دیگران: ضمن آموختن مهارتهای گفتگو و گوش دادن، گفتگو با دیگران را زیاد بر خود سخت نگرفته و بدون نگرانی از اینکه چه باید بگویید باب گفتگو با آنها را در موضوعات مختلفی که برایتان در درس و زندگی پیش میآید، باز کنید.
تقویت مهارت «احساس همدلی و همدردی با دیگران و پذیرفتن دیگران».[ سهراب نوروزی، تنهایی و ریشههای آن، ص 55. ]
انجام کارهای داوطلبانه: کمک به دیگران، اعتماد بهنفس شما را افزایش داده و فرصتهای جدیدی برایتان پدید میآورد تا بتوانید با افراد جدیدی ملاقات کنید؛ به همین دلیل شایسته است با عضویت در مراکز خیریه و اختصاص ساعاتی از اوقات فراغت خود به فعّالیتهای اجتماعی از چنین ظرفیتی به اندازه کافی بهره ببرید.
گسترش ارتباط با دیگران: با دیگران غذا بخورید، در کلاس درس کنار افراد جدید بنشینید و یا اینکه برای مطالعه یا انجام تکالیف خود یک همراه پیدا کنید. لازم به ذکر است افرادی که برای اینکار برمیگزینید شاداب، فعّال، اجتماعی، متدیّن و در عین حال مثبت نگر باشند و از افرادی که وقتی با آنها مواجه می شوید از زندگی شکایت می کنند، دوری گزینید.
شوق و اشتیاق در انجام کارها: سعی کنید همیشه ظاهری آراسته داشته و کارهای عادی زندگی خود حتّی صرف غذا را با اشتیاق انجام دهید.
پیشداوری نکردن نسبت به افراد جدید: بر اساس روابط پیشین، روی افراد جدید قضاوت نکنید. در عوض، سعی کنید هر فرد را از زاویه جدیدی بنگرید.
شرکت در مسافرتهای گروهی: در صورت امکان در تعطیلات با دوستان و افراد خانواده خود به مسافرت اگر چه کوتاه و درونشهری بروید.