۱۳۹۴/۱۰/۱۷
–
۱۵۸۲ بازدید
تهذیب نفس
پرسش :
چطور می توانم تهذیب نفس را شروع کنم؟
پاسخ : مسئله
خودسازی، در قرآن کریم با عنوان تزکیه و تزکی مطرح شده و معنای لغوی آن عبارت است
از: پاک نمودن خود از ناپاکی ها.[1]
در آیات متعددی از قرآن مجید بر اهمیت این پاک سازی تأکید شده است، مثلاً؛ در سوره
شمس می خوانیم: “به تحقیق کسانی که نفس خود را پاک کردند، به رستگاری رسیدند و
کسانی که آن را آلوده و ضایع کردند، ضرر دیدند”،[2]همچنین
در آیه 19 سوره فاطر و آیات 14 و 15 سوره اعلی، بر این مسئله تأکید شده است. پس
خودسازی و تزکیه نفس، امری مقبول و مورد پسند شرع مقدس است.
به طور
کلی خودسازی و تهذیب نفس به لحاظ عملی دو مرحله اساسی دارد:
1.
تخلق ظاهر انسان به ظاهر شریعت که همان تخلق به تقوا است می باشد، یعنی ترک وابستگی
به دنیا و گناه و انجام واجبات و وظایف شرعی
2.
مرحله دوم تخلق باطن و روح انسان به صفات اخلاقی و باطنی و امور معنوی و عبادی دین
است از این مرحله تحت عنوان ورع یاد می شود. روی این حساب و تقسیم بندی تهذیب نفس
با مرحله اول یعنی تخلق انسان سالک به ظاهر شریعت و عمل به وظایف شرعی ظاهری شروع
می شود و سپس با عمل به مرحله دوم و باطنی انسان و دین ، به مقصود و نهایت می رسد.
نقطه شروع خودسازی و
تزکیه نفس برای افراد مختلف، متفاوت است. برای فرد غیر مسلمان، اوّلین راه و نقطه
شروع، اسلام آوردن است. به طوری که عده ای از علمای اخلاق، همین مطلب را درجه بندی
کرده و گفته اند: اول اسلام، بعد ایمان، در مرحله سوم هجرت و بعد از آن جهاد فی
سبیل الله است که در این راه وجود دارد”.[3]
اما نسبت به کسانی که
وارد حریم امن اسلام و ایمان شده اند و مورد خطاب آیات قرآنی: “ای مؤمنان به فکر
خود باشید”[4] و “ای ایمان آوردندگان
ایمان خود را تجدید کنید”،[5]
قرار گرفته اند، باید گفت اوّلین مرحله خودسازی، تنبه و بیداری است. به این که باید
شروع کرد و خود را از ناپاکی ها جدا کرد. بعد از این تنبه و آگاه شدن، این سؤال پیش
می آید که از کجا باید شروع کرد؟ می توان گفت پرسشگر این سؤال، اوّلین مرحله را
گذرانده است؛ چرا که با فکر و عقل، به این نتیجه رسیده است که “این عالم جای ماندن
نیست و این همه امکانات و بعثت انبیا برای حیوانی زیستن نیست”.[6]
بعد از
این مرحله (تفکر و تنبه) نوبت به مرحله “توبه” می رسد؛ یعنی جبران آنچه از دست رفته
است. جبران حقوق دیگران که ضایع کرده ایم و جبران حقوق خداوند که بر گردن ما باقی
مانده است.
البته این توبه به همراه
عزم است. توبه از آنچه کرده ایم و عزم به سوی آنچه می خواهیم پیش برویم، به همین
جهت، عده ای از علمای اخلاق، منزل دوم را توبه[7]
و عده ای عزم[8]
گفته اند.
حضرت امام خمینی (ره) در
باره عزم مناسب با این مقام، می فرمایند: “بناگذاری بر ترک معاصی و فعل واجبات و
جبران مافات (گذشته ها) و عزم بر این که ظاهر و صورت خود را انسان عقلی و شرعی
نماید”.[9]
در دعای روز مبعث آمده
است: “دانستم که برترین توشه سالک در مسیر رسیدن به تو، عزم بر اراده ای است که با
آن تنها تو را انتخاب نماید”.[10]
مرحله
بعدی برای این امر ترک معصیت و انجام واجبات است.
حضرت آیت الله بهجت در
جواب سؤالی که پرسیده شده: تصمیم به سیر و سلوک دارم، چه کنم؟ می گوید: ترک معصیت
برای تمام عمر کافی و وافی است، اگرچه هزارسال باشد.[11]
پس در این مرحله باید واجبات الهی را به اندازه ای که علم داریم، انجام داده و
محرمات الهی را نیز به اندازه علم مان ترک کنیم. این مسئله باعث می شود خداوند علم
های جدیدی به ما عطا کند و به این وسیله، در سیر و سلوک خود رشد پیدا کنیم. ما هر
چه می دانیم عمل می کنیم و خداوند علم به ندانسته ها را به ما عنایت می کند و تا
وقتی که ما به وظیفه خود عمل کنیم، این چرخه ادامه دارد. پیامبر (ص) فرموده اند: هر
کس آنچه را می داند انجام دهد، خداوند علم مجهولات را به او می فهماند.[12]
این روایت، مطابق با آیه قرآنی است که می فرماید: “کسانی که در راه ما تلاش کنند،
راه های خود را به آنان نشان داده و هدایت شان می کنیم”.[13]علاوه
بر این، باید دانست انسان تا زنده است، هیچ گاه ساکن نیست؛ یا به سوی نور (هدایت)
در حرکت است و یا به سوی ظلمت (گمراهی)، و مطلب مهم رهبری این حرکت به سوی نور است
.
برای
آگاهی بیشتر، می توانید به رساله لب اللباب، حسینى تهرانى،
سیدمحمدحسین، ج اوّل، ص 87 مراجعه کنید.
[2]
. “قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها”، شمس، 8-10.
[3]
. حسینی طهرانی، سید محمد حسین، رساله لب اللباب، ص 55.
[4]
. “یا ایها الذین امنوا علیکم انفسکم”، مائده، 105.
[5]
. “یا ایها الذین امنوا امِنوا”، نساء، 136.
[6]
. امام خمینی، چهل حدیث، ص 76.
[7]
. ملکی تبریزی، میرزا جواد، رساله لقاء الله، ص 52.
[8]
. چهل حدیث، ص 7.
[9]
. همان.
[10]
. “و لقد علمت افضل زاد الراحل الیک عزم ارادة یختارک
بها”، مفاتیح الجنان، دعای روز مبعث و الإقبال بالأعمال الحسنة، ص 277.
[11]
. به سوی محبوب (دستورالعمل ها و راهنمایی های حضرت آیت
الله بهجت)، ص 58.
[12]
. “من عمل بما علم ورثه الله علم ما لایعلم”،
المحجةالبیضاء، ج 6، ص 24؛ بحارالانوار، ج 89 ، ص172 و الخرائج، ج3 ، ص
1058.
[13]
. “الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا”، عنکبوت، 99.