۱۳۹۳/۱۱/۲۶
–
۲۰۶ بازدید
مذاکره معنایش این است که دو طرف سعی کنند به نقطهی مشترک برسند؛خب این معنایش این است که یکطرف نخواهد همهی آنچه را مورد علاقهی او و مورد توقّع اواست تحقّق پیدا کند.آمریکاییها اینجورند…همهی آنچه هم قرارداد بسته میشود بین مسئولین ما و بین طرف مقابل،باید روشن،واضح،غیر قابل تفسیر و تأویل باشد.اینجور نباشد که طرف مقابل – که با دبّهکردن و چکوچانه زدن،کار خود را پیش میبرد –
تاکید رهبر انقلاب بر همزمان بودن توافق بر سر کلیات و جزئیات در یک زمان مشخص را می توان بیش از هر چیز ناظر به تدبیر مقام معظم رهبری جهت جلوگیری از سوء استفاده طرف غربی به خصوص دولت ایالات متحده از طولانی نمودن مذاکرات دانست.«اگر توافقی انجام شود، باید در یک مرحله و در بردارنده کلیات و جزئیات، با یکدیگر باشد. . . مفاد این قرارداد نیز باید روشن، واضح و غیر قابل تفسیر و تأویل باشد و مفاد توافق نباید به گونه ای باشد که طرف مقابل که عادت به چانه زنی دارد، در قضایای مختلف بهانه جویی کند.»
این عبارات محور اصلی بیانات رهبر انقلاب در دیدار با کارکنان و فرماندهان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در روز نوزدهم بهمن ماه را تشکیل داده است. همانگونه که پیداست تاکید بر «توافق یک مرحله ای یا به عبارت دیگر توافق همزمان بر سر کلیات و جزئیات» و «غیر قابل تفسیر و تاویل بودن مفاد توافق»، نکته کلیدی عبارت فوق است. اینکه چرا رهبری نظام در این بازه زمانی _که به تعبیر بسیاری از رسانه های داخلی و خارجی مذاکرات وارد مرحله حساس خود شده است_ چنین مواضع صریح و روشنی را در قبال فرآیند مذاکرات هسته ای ایران با غرب مطرح می نمایند جای تامل و تدقیق دارد. بی تردید این مواضع تحت تاثیر علل و عوامل متعددی اتخاذ شده که در این نوشتار به ذکر پاره ای از آنها پرداخته ایم.
الف) چرا توافق بر سر کلیات و جزئیات باید همزمان باشد؟
تاکید رهبر انقلاب بر یک مرحله ای شدن و همزمان بودن توافق بر سر کلیات و جزئیات در یک زمان مشخص را می توان بیش از هر چیز ناظر به تدبیر مقام معظم رهبری جهت جلوگیری از سوء استفاده طرف غربی به خصوص دولت ایالات متحده از طولانی نمودن مذاکرات دانست. بی شک اصلی ترین پیامد تقسیم فرآیند توافقات به دو مرحله «توافق بر سر کلیات» و «توافق بر سر جزئیات» طولانی شدن مسیر مذاکرات است. مروری بر روند مذاکرات هسته ای ایران با غرب در سالهای گذشته به خوبی ادعای ناظر بر تلاش غرب و به خصوص دولت ایالات متحده برای طولانی ساختن فرآیند مذاکرات را تائید می نماید. با توجه به نقش بی بدیل دولت ایالات متحده در روند مذاکرات هسته ای، واکاوی منافع دولت آمریکا از طولانی شدن فرآیند مذاکرات اهداف و اغراض اصلی دولت اوباما برای طولانی ساختن فرآیند مذاکرات را افشا می سازد. بر این اساس می توان منافع دولت آمریکا از طولانی شدن مذاکرات هسته ای ایران با غرب را در دو عرصه داخلی و بین المللی مورد بررسی قرار داد.
عرصه داخلی
در شرایط کنونی موضوع هسته ای ایران به یکی از اصلی ترین مسائل پیش روی سیاسیون و حتی جامعه آمریکا تبدیل شده است. بنا بر این هرگونه حل و فصل و یا عدم حل و فصل این موضوع آثار و پیامدهای مستقیمی بر آینده سیاسی حزب دموکرات_به عنوان حزب حاکم_ خواهد گذارد. بر این اساس و با توجه به وعده های گسترده انتخاباتی باراک اوباما مبنی بر حل و فصل مناقشه هسته ای ایران به عنوان یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی دولت ایالات متحده از آغاز هزاره سوم میلادی تا به امروز این مسئله از اهمیتی اساسی برای حزب دموکرات و به خصوص شخص باراک اوباما برخوردار شده است. این مسئله زمانی بیشتر خودنمایی می کند که نگاهی به ترکیب کنگره جدید آمریکا(با اکثریت جمهوری خواهان) اندازیم. بر این اساس و با توجه به مشکلات متعدد دولت اوباما با کنگره جدید بدیهی است که رئیس جمهور آمریکا چاره ای جز کشدار نمودن فرآیند مذاکرات با ایران ندارد. به عبارت دیگر دولت اوباما با توجه به اختلاف سلیقه های موجود میان دو حزب دموکرات و جمهوری خواه بر سر موضوع هسته ای ایران چاره ای جز راضی نگاه داشتن رقیب سیاسی خود ندارد. با اینحال طولانی شدن فرآیند مذاکرات سه دستاورد داخلی مهم برای اوباما و حزب متبوعش به ارمغان خواهد آورد.
اول) طولانی شدن فرآیند مذاکرات و تداوم تحریمها
در رابطه با تحریمهای اعمالی آمریکا علیه ایران دیدگاه های گوناگونی از سوی نظریه پردازان آمریکایی مطرح شده است. یکی از دیدگاه های معروف و نزدیک به دموکراتها بر طولانی شدن فرآیند تحریمهای اقتصادی و به تبع ایجاد بستر مناسب برای به مخاطره افتادن مشروعیت حکومت مرکزی ایران تاکید دارد. بر اساس این دیدگاه تداوم و طولانی شدن تحریمهای اقتصادی علیه ایران به مرور نارضایتی و آشوب علیه حکومت مرکزی ایران در بر خواهد داشت و با این وضعیت جمهوری اسلامی ایران ناچار به پذیرش خواسته های غرب در موضوعات گوناگون به ویژه برنامه هسته ای خواهد بود. بی تردید یکی از پیامدهای آشکار تقسیم مراحل مذاکرات بر توافق بر سر جزئیات و توافق بر کلیات طولانی شدن مسیر مذاکرات و تداوم تحریمهای اقتصادی علیه ایران خواهد بود. موضوعی که بیش از هر چیز رضایت دموکراتها و دست بالای دولت اوباما در برابر جمهوری خواهان را در برخواهد داشت.
دوم) تحقق وعده های انتخاباتی
تحقق وعده های انتخاباتی اوباما مبنی بر حل و فصل مناقشه هسته ای ایران و جلب توجه جامعه آمریکا به خصوص گروه های مخالف دولت یکی دیگر از پیامدهای آشکار طولانی شدن مذاکرات می باشد. بر این اساس دولت اوباما می تواند با طرح این ادعا که «در حال مذاکره با طرف ایرانی هستیم» لااقل برای کوتاه مدت از شدت اعتراض منتقدین داخلی خود بکاهد.
سوم) راضی نگاه داشتن گروه های ذی نفوذ در حکومت آمریکا( لابی صهیونیستی و جنگ طلبان)
با توجه به شواهد و قرائن متعدد «عدم لغو کامل تحریمها از یکسو و القای تداوم مذاکرات با ایران از سوی دیگر» یکی از نشانه های اصلی طولانی شدن فرآیند مذاکرات هسته ای است. دولت اوباما با طولانی ساختن بیشتر فرآیند مذاکرات می تواند با طرح این ادعا که «به رغم تداوم مذاکرات تحریمهای علیه ایران لغو نشده اند» انتقادات گروه های ذی نفوذ مذکور را کاهش دهد.
عرصه بین الملل
طولانی شدن فرآیند مذاکرات علاوه بر آنکه در سطح داخلی منافع مشخصی را برای دولت اوباما به ارمغان می آورد از منظر بین الملل نیز برخی منافع مشخص را برای این دولت به بار خواهد آورد. منافعی که هرکدام به نحوی از انحاء به حل نشدن فرآیند مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 ارتباط دارد.
اول) تداوم هژمونی ایالات متحده و فرار از نظم چند قطبی
ساموئل هانتینگتون نظریه پرداز معروف آمریکایی نظم پس از دوقطبی حاکم بر فضای جنگ سرد را به صورت «نظم تک قطبی-چندقطبی» تعریف نموده است. بر همین اساس بسیاری از اندیشمندان روابط بین الملل بر این باورند که حوادث مرموز یازده سپتامبر 2001 تلاش دولت نومحافظه کار جرج دابلیو بوش برای فرار از افتادن در شرایط نظم چند قطبی و به تعبیری حتی تلاش دولت ایالات متحده برای تبدیل شرایط تک قطبی-چندقطبی مورد نظر هانتینگتون به شرایط تک قطبی با هژمونی دولت ایالات متحده بوده است. مبارزه با کشورهایی چون ایران به عنوان یکی از دولتهای به تعبیر جرج دابلیو بوش عضو محور شرارت و حامی گروه های تروریستی، در چنین چهارچوبی قابل تعریف است. بر اساس ادعای هانتینگتون ایران یکی از قدرتهای منطقه ای است و دولت ایالات متحده باید برای تداوم هژمونی خود با آن به مقابله برخیزد. بر همین اساس یکی از راهبردهای اصلی دولت ایالات متحده در دوران پس از یازده سپتامبر تقابل حداکثری این دولت با ایران به بهانه برنامه هسته ای ای بوده است. بی شک حل و فصل و پایان مناقشه هسته ای ایران یکی از اصلی ترین دستاویزهای دولت ایالات متحده برای حضور گسترده در منطقه خاورمیانه و به خصوص خلیج فارس را از دست دولت آمریکا خارج خواهد ساخت. امری که ممکن است پیامدهای نامطلوبی چون تثبیت جایگاه ایران به عنوان ابرقدرت منطقه ای و برهم خورد شرایط توازن قوای به عنوان گزینه مطلوب دولت ایالات متحده در منطقه خاورمیانه را منجر گردد.
دوم) کنترل قیمت انرژی برای گذار و عبور از نفت
به باور بسیاری از اندیشمندان مناقشه هسته ای ایران یکی از پارامترهای اساسی تاثیرگذار بر قیمت انرژی به خصوص سوختهای فسیلی ای چون نفت و گاز بوده است. این عده از اندیشمندان معتقدند که آغاز و تداوم مناقشه هسته ای ایران به دولت ایالات متحده این امکان را داده است که با بالا نگاه داشتن قیمت نفت برخی مطلوبیتهای راهبردی را برای خود به ارمغان آورد:
1- بهینه سازی سرمایه گذاری در انرژی های پاک
بی شک افزایش قیمت نفت بسیاری از سرمایه گذاران و صاحبان صنایع را بر آن می دارد تا با توجه به هزینه های گزاف تامین نفت مورد نیاز بیش از پیش به سوی انرژی های تجدید پذیری چون باد، خورشید و آب تمایل پیدا کرده و اساساً سرمایه گذاری در این بخش را برای صاحبان صنایع مقرون به صرفه نماید. بنا بر بررسی های صورت پذیرفته توسط نهادهای بین المللی انرژی درصورتی که غرب نتواند تا دو دهه آینده میزان وابستگی خود به انرژی های تجدیدناپذیری چون نفت و گاز را کاهش دهد با بحرانهای متعدد در عرصه تامین انرژی برخوردار خواهد شد.
2- مقرون به صرفه نمودن تولید نفت شیل
دولت ایالات متحده به عنوان دارنده بزرگترین منابع ذخایر نفت شیل در صورت به صرفه بودن تولید این نوع نفت ظرفیت تبدیل شدن به بزرگترین تولید کننده نفت جهان را داراست. توضیح آنکه بنا بر بررسی های صورت پذیرفته تولید این نوع نفت تنها در صورتی که قیمت نفت به مبلغی بالای 40 دلار قابل فروش باشد برای آمریکا مقرون به صرفه می باشد.
سوم) پیوندهای سیاسی-امنیتی آمریکا با اسرائیل و دولتهای مرتجع عرب
خواست کشورهایی چون عربستان و قطر از یکسو و رژیم غاصب صهیونیستی از سوی دیگر را نمی توان در نوع برخورد دولت ایالات متحده در عرصه مذاکرات هسته ای ایران نادیده انگاشت. بی شک سیاست خاورمیانه ای آمریکا بیش از هر چیز تحت تاثیر مناسبات متعدد امنیتی، اقتصادی و سیاسی این دولت با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی تنظیم می گردد. از سوی دیگر همگان آگاهند که کشوری چون عربستان و رژیم صهیونیستی به دلیل ترس از برهم خوردن توازن منطقه ای تمایلی به حل و فصل مطلوب مذاکرات هسته ای ایران با غرب نداشته و دولتمردان آمریکایی نیز به خوبی از این موضوع آگاهند. بنا بر این جلب حمایت هم پیمانان منطقه ای دولت ایالات متحده را می توان به عنوان یکی دیگر از دلایل تلاش دولت ایالات متحده برای طولانی ساختن فرآیند مذاکرات به حساب آورد.
ب) چرا متن نهایی توافق باید صریح و غیر قابل تفسیر باشد؟
همانگونه که اشاره شد «غیر قابل تفسیر و تاویل بودن مفاد توافق»، یکی از دو محور اصلی بیانات اخیر رهبر انقلاب پیرامون مذاکرات هسته ای را تشکیل داده است. موضوعی که بی تردید ناظر بر برخی ملاحظات است. باید پذیرفت که به هر حال تمام کلمات و عبارات قید شده در توافقات ایران با غرب بر سر موضوع هسته ای بیش از آنکه تحت نفوذ و خواست تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان تنظیم شده باشد، تحت کنترل و هدایت دیپلماتهای غربی و به خصوص دیپلماتهای آمریکایی تهیه می شود. البته شکی نیست که بند بند کلمات و عبارات به کار رفته مورد بحث و بررسی هر دو طرف مذاکره ازجمله طرف ایرانی قرار گرفته و می گیرد. با اینحال نکته ظریف و دارای اهمیت آنست که به رغم تمام تلاشهای شبانه روزی دیپلماتهای کشورمان طرف مقابل در تمامی ادوار گذشته نیز نشان داده است که تلاش دارد تا متن نهایی را با حداقل صراحت نهایی نموده و در نتیجه امکان تفسیر حداکثری از متن را برای خود محفوظ می داند.
بنا بر چنین ملاحظه ای است که به رغم گذشتن بیش از دو دهه از پیمان صلح اسلو رژیم صهیونیستی هر روز با خوانشی نوین از متن این پیمان که در سال 1993 با وساطت بیل کلینتون رئیس جمهور وقت ایالات متحده میان اسحاق رابین و یاسر عرفات تنظیم شد فاز جدیدی از تجاوزات خود به حقوق ملت فلسطین را به جهانیان نشان می دهد. ساخت و ساز در مناطق صهیونیست نشین شرق بیت المقدس و کرانه باختری رود اردن تنها گوشه ای از اقدامات یکجانبه رژیم صهیونیستی است که در تناقضی آشکار با مفاد پیمان اسلو صورت می پذیرد. اقدامی که بنا به ادعای مقامات رژیم صهیونیستی تناقضی با «روح» این پیمان نداشته و اجازه تداوم شهرک سازی ها را به این رژیم می دهد. رژیم صهیونیستی با تفسیرهای متعدد از مفاد پیمانی که دولت دموکرات بیل کلینتون نقشی اساسی در تنظیم و نهایی شدن آن داشته است، مشروعیتی حقوقی نیز برای رفتارهای تجاوزطلبانه خود تبیین می نماید. تدقیق در سرنوشت پیمان صلح اسلو لزوم پرهیز از توافقی غیر صریح و غیر کلی در مونیخ را به دستگاه دیپلماسی کشور گوشزد می نماید.
*دکتر جواد حق گو،دکتری روابط بین الملل و مدرس دانشگاه، فارس93/11/22