طلسمات

خانه » همه » مذهبی » توضيحاتي درموردنظرات کسروي بدهيد چرا وزارت ارشاد(سال83)دوباره كتاب هاي كسروي را چاپ كرده و در جشنواره سالانه كتاب، غرفه اي براي آن قرار داده، مگر مراجع تقليد خواندن كتابهايش را حرام ندانستند؟

توضيحاتي درموردنظرات کسروي بدهيد چرا وزارت ارشاد(سال83)دوباره كتاب هاي كسروي را چاپ كرده و در جشنواره سالانه كتاب، غرفه اي براي آن قرار داده، مگر مراجع تقليد خواندن كتابهايش را حرام ندانستند؟

كسروي، يك وكيل دادگستري بود كه مديريت روزنامه اي به نام پرچم را نيز به عهده داشت. كسروي كه بدعت گزاري كج انديش و اسلام ستيزي بدخواه بود ،مي توانست به واسطه علاقه و استعدادش؛ تاريخ نگار موفقي باشد، اما در اسارت شيطان درون و برون، ره به بيراهه برد و مدّتي طولاني، بي اعتناء به هشدار آگاهان دلسوز و عالمان دين باور، با عناد هرچه بيشتر، به اركان اسلام مي تاخت. بد نيست به چند نمونه كوتاه از نوشته هاي دين ستيزانه و بدعت وار او اشاره شود تا صحت ادعاهاي فوق اثبات گردد.
1. او مدعي بود كه قرآن كريم «ساخته پيامبر» است نه كلمات وحي گونه خدا.[1]2. او در چند مورد، آياتي از قرآن را به طور كل نفي و انكار مي نمود.[2]3. نامبرده وجود مقدس حضرت صاحب الزمان[عج] را انكار نمود.[3]4. در جايي ديگر به ساحت مقدس حضرت امام جعفر صادق ـ عليه السلام ـ  جسارت نمود.[4]5. اوج انديشه هاي منحرفانه اين شخص در ادّعاي پيامبري و همين طور ردّ قضيه «وحي» آشكار مي گردد.[5]اين انديشه ها، خود دالّ بر منحرف بودن اين شخص بود و اين مسئله موجب گشت كه مراجع و مجتهدين وقت حكم به قتل وي دهند: كسروي يك مرتدّ، آن هم از نوع فطري بود و حكم مرتد فطري طبق نص صريح قرآن و براساس فتواي مجتهدين قتل مي باشد. به عنوان نمونه؛ مرحوم علاّمه حلّي در كتاب تبصرة المتعلين، فصل سوّم از موانع ارث، مي فرمايد: «المرتد عن فطرة يقتل في الحال…»
او در واقع به خاطر انديشه هايش، يك كافر بود زيرا در تعريف كافر آمده است: «كافر كسي است كه يكي از ضروريات اسلام را با اينكه مي داند از ضرويات است منكر باشد، بطوري كه برگشت انكارش به انكار رسالت و يا تكذيب رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و يا تنقيض شريعت مطهره آن جناب باشد.»[6]  به اين علت، اكثر مجتهدين و مراجع وقت اين شخص و كتب او را منحرف معرفي نمودند و حكم به قتل وي دادند. تا اينكه در تاريخ 7 ارديبهشت 1324 ش به دست شهيد نواب صفوي به سزاي اعمال ننگينش رسيد.[7]

موضع گيري علما:
همانطوري كه گفته شده، اكثر علما بر عليه اين شخص موضع گرفتند كه ذكر فتاوي و سخنان اين بزرگواران موجب طولاني شدن بحث مي شود، ولي به عنوان نمونه بايد به موضعگيري شديداللّحن حضرت امام خميني(ره) در اين مورد اشاره نمود. ايشان در يك پيام تاريخي خطاب به عموم مردم بويژه علماء و روحانيون در سال 1323 مي فرمايند: «… هان اي روحانيين اسلامي! اي علماي رباني! اي دانشمندان ديندار! اي گويندگان آيين دوست! اي دينداران خداخواه! اي خداخواهان حق پرست! اي حق پرستان شرافتمند!… همه ديديد كتاب هاي يك نفر تبريزي بي سر و پا را (منظور كسروي است)، كه تمام آيين شماها را دستخوش ناسزا كرد و در مركز تشيع به امام صادق و امام غايب ـ روحي له الفداه ـ آنهمه جسارت ها كرد و هيچ كلمه اي از شماها صادر نشد. امروز چه عذري در محكمه خدا داريد؟ اين چه ضعف و بيچارگي است كه شماها را فرا گرفته؟…»[8]

اعمال سؤال برانگيز وزارت ارشاد:
با اين همه، مشخص نيست كه به چه علت وزارت ارشاد اسلامي كشورمان مجوز چاپ يا برپايي غرفه هايي براي نوشته هاي شخصي صادر مي نمايد كه بغض و كينه او نسبت به دين و مقدسات كاملاً آشكار و واضح است؟ براي ما هم جاي سؤال است كه چطور مسؤولين اين وزارتخانه به خود اجازه مي دهند كه نوشته هاي كسرويِ مرتد را چاپ و يا احياناً تكثير نمايند. در حاليكه امام امت و رهبر معظم انقلاب همواره به مسؤولين اين وزارت در مورد نشر كتب ضاله هشدار داده و آنها را به انتشار كتابهاي سازنده سفارش نموده اند.
در اين مورد بايد مسئولين وزارت ارشاد پاسخگو باشند اكنون بعد از گذشت حدود 60 سال از هلاكت وي، چاپ مجدد آثار وي، سؤال برانگيز است كه اين سؤال بايد از سوي متوليان امر، خصوصاً قوه مجريه به ويژه مسئولين ارشاد پاسخ گفته شود و در ضمن، نيروهاي مذهبي و ارزشي هم بايد با حضور در صحنه پيگير اين قضايا باشندوباروشهاي مناسب بطورجد،مانع ازتکرارچنين اقدامات ضداسلامي بشوند،و رسانه هاي ارزشي ،درصورت عمد،ماهيت مسببين رابه مردم معرفي کنند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. كشف الاسرار، امام خميني(ره).
2. رسانه ها و تبليغات از ديدگاه امام «مجموعه تبيان».

پي نوشت ها:
[1] . كسروي، دفترچه در پاسخ بدخواهان، ص 15.
[2] . چاردهي، نورالدين، داعيان پيامبري و خدايي، ص 25 و 26.
[3] . كسروي، شيعه گري، ص 30-21.
[4] . داعيان پيامبري و خدايي، ص 60.
[5] . همان، ص 84.
[6] . موسوي خميني، سيد روح الله، تحريرالوسيله، ج 1، باب نجاسات، مسئله 11.
[7] . فصلنامه 15 خرداد، سال پنجم، ش 24، صص 192-191.
[8] . روحاني، حميد، نهضت امام خميني(ره)، دفتر اول، ص 118-117.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد